پناهیان: برخی یاران علی(ع) هم میگفتند «مدیریت او ضعیف است!» / دو سال و نیم آخر حکومت ، تقریباً، «کسی حرف حضرت را گوش نمیکرد!»
محورهای حجتالاسلام علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در برنامه «ماه من» شبکه سه سیما:
- چرا تقریباً همگان امیرالمؤمنین علی (ع) را در مدیریت موفق نمیدیدند؟ درباره این «همگان» که عرض میکنم، از زمان خودمان ابتدا یک مثالی بزنم. زمانی که فیلم امام علی (ع) پخش میشد بنده اتفاقاً در دانشگاه کلاس تاریخ اسلام داشتم. حدوداً قسمتهای آخر سریال داشت پخش میشد، یکی از دانشجوها با دقت و کنجکاوی، گفت: فکر نمیکنید این فیلم امام علی (ع) فیلم بدی باشد؟ گفتم چرا؟ گفت که امیرالمؤمنین علی (ع) را یکمقدار با مدیریتِ شُل در نظر من جلوه داد. من امیرالمؤمنین را خیلی قاطعتر از این میدانستم. گفتم در این سریال ممکن است ایرادهایی باشد ولی این برداشتی که پیدا کردی برداشتی است که در آن زمان، همه از واقعیت حکومت حضرت داشتند! پس این فیلم لااقل در این مورد، مطلب را درست منتقل کرده است.
"گفتم در این سریال ممکن است ایرادهایی باشد ولی این برداشتی که پیدا کردی برداشتی است که در آن زمان، همه از واقعیت حکومت حضرت داشتند! پس این فیلم لااقل در این مورد، مطلب را درست منتقل کرده است"و همین مسئله، آغاز گفتگوها و مباحثاتی در کلاس درس ما شد.
- شما وقتی سریال زندگی امیرالمؤمنین علی (ع) را هم تهیه کنید با این همه فاصله زمانی، باز هم این برداشت صورت میگیرد. یا کتاب «الغارات» را که سفارششده شهید سلیمانی است، خیلیها خواندهاند و گفتهاند که این کتاب، ذهنیت ما را نسبت به امیرالمؤمنین خراب کرد؛ این چه نحوه مدیریتی است! بنده از دوران معاصر و ذهنیتها شروع کردم، البته جدیتر از این در دوران معاصر به این موضوع خواهیم پرداخت، تا برسیم به زمان امیرالمؤمنین علی (ع).
- در زمان حضرت، کسانی بودند که تصریح میکردند به اینکه «یا علی، شما مدیریت بلد نیستی!» میخواهم سه نمونه از این موارد را برای شما بخوانم. البته نزدیکان و حواریین حضرت نمیگفتند که شما مدیریت بلد نیستی، اما همین یاران حضرت ایرادهای مدیریتی به حضرت میگرفتند. البته جمعبندی نمیکردند که بگویند «شما مدیریت بلد نیستی» و در نهایت هم تبعیّت میکردند. یکی از این افراد «ابن عباس» هست.
ابن عباس در هر سه جنگ، مشورتهایی که به حضرت میداد اینطور بود که میگفت: شما دارید اشتباه میکنید؛ این کار را نکنید... و این گفتگوها در تاریخ ثبت شده است. حتی یاران بسیار نزدیکتر هم اینطور بودند.
- مالک اشتر به امیرالمؤمنین (ع) میگفت که شما به سران اقوام از بیت المال یک کمی بیشتر بدهید تا به تو جذب بشوند. حضرت فرمود: مالک، این سیره پیامبر نیست. خیلی کلّی پاسخشان را دادند.
" شما وقتی سریال زندگی امیرالمؤمنین علی (ع) را هم تهیه کنید با این همه فاصله زمانی، باز هم این برداشت صورت میگیرد"(فقال الاشتر: فَتَاقَتْ أَنْفُسُ النَّاسِ إِلَی الدُّنْیَا... فَإِنْ تَبْذُلِ الْمَالَ تَمِلْ إِلَیْکَ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ ؛ شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج۲، ص۱۹۷) همچنین مالک اشتر به حضرت اعتراض میکرد که شما دارید بنیالعباس را که فامیلهای شما هستند، در منصبها میگذارید، پس ما برای چه علیه عثمان قیام کردیم که مناصب را به فامیلهای خودش میداد؟ البته این گفتگوها، در واقع گفتگوهای فضای خصوصی مالک با حضرت بود و مالک هم با حضرت مخالفت نمیکرد و در نهایت تبعیت میکرد. اما وقتی در فضای خصوصی این گفتگوها صورت بگیرد در فضای عمومی، وضعیت مشخص میشود.
- در مورد دیگر اصحاب هم اینگونه مسائل وجود داشت. مثلاً یکی از یاران حضرت، کسی بود به نام «احنف بن قیس». ایشان در هر سه جنگ پای رکاب امیرالمؤمنین علی (ع) بود.
البته بعدها به معاویه پیوست و مسائل دیگری پیدا کرد. ایشان یک عبارتی دارد، میگوید: ما مبتلا شدیم به آل علی! اینها نه مدیریت اقتصادی بلد هستند، نه مدیریت جنگی بلد هستند، نه سیاست بلد هستند! «قد بَلَونا آلَ أبی طالبٍ فَلَم نَجِد عِندَهُم إِیالَةً لِلمُلکِ، و لا صِیَانَةً لِلمالِ، وَ لا مَکِیدَةً فِی الحَربِ» (انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۲۲ ) این عبارت دوبار در تاریخ از او نقل شده است، یکبار هم زمانی که امام حسین (ع) دعوت کرد و به یاری امام حسین (ع) نیامد، همین دلیل را آورد، یعنی گفت که آل ابیطالب سیاست بلد نیستند! درست است که اگر آخر کارِ «احنف بن قیس» را نگاه بکنیم او جزء اصحاب حضرت باقی نمیماند، اما بالاخره یک مدتی با امیرالمؤمنین (ع) همراهی کرده و جزو یاران حضرت بوده است.
- یک کسی بود به نام ابومریم که از دوستان امیرالمؤمنین (ع) بود. از مدینه به کوفه آمد و به خدمت حضرت رسید. حضرت فرمود: چه شد که تو اینجا آمدی؟ از من چه میخواهی؟ گفت: من برای اینکه نیازی داشته باشم اینجا نیامدم. بلکه احساس کردم از وقتی که تو مدیریت این مملکت را دست گرفتی تفرقه و تشتّت در جامعه ایجاد کردهای! «إِنِّی لَمْ آتِکَ لِحَاجَةٍ وَ لَکِنِّی کُنْتُ أَرَاکَ لَوْ وَلَّوْکَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَجْزَأْتَه» (الغارات، ج۱، ص۴۴) ببینید؛ این دوست حضرت است که دارد این حرف را میزند.
" در زمان حضرت، کسانی بودند که تصریح میکردند به اینکه «یا علی، شما مدیریت بلد نیستی!» میخواهم سه نمونه از این موارد را برای شما بخوانم"ما این مسئله را در تاریخ، چگونه باید تحلیل کنیم؟ چطور میشود امیرالمؤمنین علی (ع) با آن همه سابقه، حکومتش بهگونهای نبود که بعد از حضرت، این حکومت با موفقیت به امام حسن مجتبی (ع) برسد! ولی معاویه باید کار را دست یزید بدهد و در این امر هم موفق بشود درحالیکه همه اذعان داشتند که یزید شایسته این پست نیست. کسی که از بیرون نگاه بکند یک بیتدبیری را احساس میکند. درباره علّت عدم موفقیت حضرت، حرفهای متعددی زدهاند.
- حتی میخواهم عرض کنم که امیرالمؤمنین علی (ع) آثار این حرف مردم درباه سوءمدیریت خود را در نیمه دوم حکومت خودشان دیدند! آن سه جنگی که حضرت داشتند در دو سال و نیمِ اول حکومتشان بود. دو سال و نیم بعد، تقریباً کسی حرف حضرت را گوش نمیکرد! حضرت در یک سخنی تصریح میفرماید که الآن در این حکومت اسلامی، من غیر از کوفه و اطرافش، جایی تحت نفوذ ندارم. شما اگر از بیرون نگاه کنید، این وضعیت را چگونه تحلیل میکنید؟
- حضرت میفرماید: «لَقَدْ کُنْتُ أَمْسِ أَمِیراً، فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَأْمُوراً؛ وَ کُنْتُ أَمْسِ نَاهِیاً، فَأَصْبَحْتُ الْیَوْمَ مَنْهِیّاً» (نهجالبلاغه، خطبه۲۰۸) من دیروز آمر شما بودم، ولی الآن مأمور شما شدهام و مدام شما دارید به من حرف تحمیل میکنید...
یا حرفهای دیگری که امیرالمؤمنین (ع) به مردم میزنند که دل من از دست شما خون است، ای کاش من شما را نمیدیدم؛ و حرفهایی که حضرت دردمندانه به آن افراد میزنند تا تحلیلهایی که خودِ حضرت دارند.
- تا اینجا از دو منظر، این مسئله را بیان کردیم، یکی از منظر یاران حضرت و دیگری از منظر افکار عمومی. دشمنان حضرت که تکلیفشان معلوم است. خوارج که صریحاً میگفتند ما یک خلیفهای مثل خلیفه دوم میخواهیم. آخرین حرفی که به نمایندگان امیرالمؤمنین زدند که ما باید با علی بن ابیطالب (ع) بجنگیم، این بود که گفتند اصلاً ایشان مورد پسند ما نیست، روش او صحیح نیست. باید روش دیگر خلفا را داشته باشد به طور مشخص هم نام میبردند.
"البته نزدیکان و حواریین حضرت نمیگفتند که شما مدیریت بلد نیستی، اما همین یاران حضرت ایرادهای مدیریتی به حضرت میگرفتند"(فاستخلف عمر، فکان من سیرته مَا أنت عالم بِهِ، لم تأخذه فی الله لومة لائم... ؛ انسابالاشراف، ج۲، ص۳۷۰)
- برای اینکه درباره پاسخ این سؤال، کمی عمیقتر فکر کنیم، ابتدا چند تا جواب مشهور را فقط اشاره میکنم. مثلاٌ مشهور است که امیرالمؤمنین (ع) به خاطر عدلش به قتل رسید، یا شاید به خاطر عدلش این ضعف مدیریت را به ایشان نسبت میدهند. به نظر شما آیا میشود که مردم، ضدّ عدالت باشند؟ بعید است. مردم اگر ببینند یک کسی با عدالت رفتار میکند طرفدار او میشوند.
اگر بگوییم که عدالت حضرت، علیه خواص بوده است، وقتی خواص خراب بشوند طبیعتاً امیرالمؤمنین (ع) به مردم دست میدهد چون این عدالت به نفع مردم است. پس چرا مردم باید با حضرت مخالفت کنند؟
- بعضیها فکر میکنند که این مشکلات، به خاطر تبلیغات دشمن علیه علی (ع) بوده است. درحالیکه تبلیغات امیرالمؤمنین (ع) خیلی قویتر از معاویه بود. آن موقع ابزار تبلیغات، سخن و خطابه بود. چه کسی میتوانست مثل امیرالمؤمنین حرف بزند؟ آن فضای سنگینی که معاویه ایجاد شده بود، فقط در شام بود.
"البته جمعبندی نمیکردند که بگویند «شما مدیریت بلد نیستی» و در نهایت هم تبعیّت میکردند"ولی آنهایی که خون به جگر امیرالمؤمنین کردند (یعنی خوارج) خودشان دشمن معاویه و شام بودند و دشمن شام باقی ماندند! نه اینکه از فضای آن متأثر شده باشد. حتی اینطور هم نبود که آنها معاویه را ترجیح بدهند، بلکه خلیفه دوم را ترجیح میدادند که بین این دوتا خیلی فرق هست. آنها ضدّ اشرافیگری معاویه بودند.
- بعضیها میگویند که معاویه پولپاشی میکرد و امیرالمؤمنین علی (ع) این کار را نمیکرد. حضرت خودشان در یک سخنی میگویند که معاویه پول نمیدهد و برایش خوب تبعیّت میکنند. من که پول میدهم و به شما احترام میگذارم ولی خوب تبعیّت نمیکنید.
(أَ وَ لَیْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِیَةَ یَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَیَتَّبِعُونَهُ عَلَی غَیْرِ مَعُونَةٍ وَ لَا عَطَاءٍ وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِیکَةُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِیَّةُ النَّاسِ إِلَی الْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاءِ فَتَفَرَّقُونَ عَنِّی وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَیَّ ؛ نهجالبلاغه/ خطبه۱۸۰)
- بعضیها میگویند که فقط خواص، علیه امیرالمؤمنین بودند. درحالیکه عوام هم خیلی خیانت کردند. عوامی که امیرالمؤمنین خانههایشان را آباد کرد. رونق اقتصادی برای آنها ایجاد کرد. نه مشکل اقتصادی در آن جامعه بود، نه مشکل تبلیغات دشمن.
"ابن عباس در هر سه جنگ، مشورتهایی که به حضرت میداد اینطور بود که میگفت: شما دارید اشتباه میکنید؛ این کار را نکنید.."نه مشکل ضعف بنیه نظامی. درحالیکه خیلی از این مشکلات را الان ما داریم. البته ما الآن نسبت به دشمنانمان ضعف بنیه نظامی نداریم بهگونهای که نتوانیم از خودمان دفاع کنیم. ولی آمار سلاحها و مهمات آنها خیلی بیشتر از اینطرف است.
- خواهش میکنم یک مقدار عمیقتر ببینیم و عمیقتر فکر کنیم به اینکه امیرالمؤمنین علی (ع) چرا در ظاهر به موفقیتهایی که انتظار میرفت، نرسیدند؟ البته موفقیتهای تاریخی و موفقیتهای معنوی حضرت، قطعی است اما در زمان خودش چرا اینگونه میگفتند و چرا آن نتیجهای که ما از یک مدیریت انتظار داریم، بهدست نیامد؟ انشاءالله در جلسه بعد به پاسخ این سؤال میپردازیم.
بیشتر بخوانید:
-
ادامه پروژه فکری پناهیان در ماه رمضان / تشیع اقتدارگرا
-
پناهیان: «ولیّ» جامعه در اغلب مسائل اجتماعی، «سکوت» میکند تا ما با «تشخیصمان»، امری را «جلو» ببریم / خدا ، اشتباه در تشخیص را «میبخشد»
-
پناهیان: فتنه اخیر نشان داد، «ضعفهای ما» در تبیین دین، موجب «دینگریزی برخی جوانها» شده
-
واکنش تند پناهیان به فیلم «برادران لیلا» روی آنتن زنده
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران