از امارت اسلامی تا مردمسالاری دینی؛ پنج گزینه طالبان برای تشکیل حکومت
از امارت اسلامی تا مردمسالاری دینی؛ پنج گزینه طالبان برای تشکیل حکومت
- علیرضا شریفی
- پژوهشگر
علیرضا شریفی، پژوهشگر، در مطلبی برای صفحه ناظران بیبیسی فارسی از سناریوهای احتمالی نظام آینده در افغانستان گفته است.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
هیأت مذاکرهکننده طالبان
ظهور طالبان و تسلط دوباره بر افغانستان، حکومت، مردم و جامعه جهانی را شگفتزده کرد. با توجه به تحولات غیر قابل پیشبینی و حیرت بازیگران داخلی و خارجی، سناریوهای احتمالی را برای آیندهی افغانستان بررسی و مزایا و معایب هرکدام را به اختصار بیان میکنم.
به صورت کلی پنج سناریوی احتمالی برای آینده افغانستان متصور است: ۱. امارت اسلامی۲. تداوم جمهوری اسلامی فعلی.
"منبع تصویر، Getty Imagesتوضیح تصویر، هیأت مذاکرهکننده طالبانظهور طالبان و تسلط دوباره بر افغانستان، حکومت، مردم و جامعه جهانی را شگفتزده کرد"۳. حکومت اسلامی. ۴. مردم سالاری دینی ۵. نظام مشروطه اسلامی.
۱. امارت اسلامی
"امارت اسلامی" با قرائت طالبانی-مثل آنچه قبلا تجربه کردیم- محتملترین گزینهی حکومت آینده در افغانستان است. طالبان بیست سال در برابر جمهوری اسلامی موجود و نیروهای بینالمللی، تحت عنوان امارت اسلامی، مبارزه کردند و حالا نیروهای خارجی صحنه را ترک نموده و تمام افغانستان در کنترل نیروهای طالبان با همان پرچم سفید درآمده است.
مزایای امارت اسلامی برای طالبان
الف) ساده و کمهزینه؛ از آنجا که دموکراسی در دنیای امروز یکی از پرهزینهترین حکومتهای موجود است و در کشورهایی مثل افغانستان که فساد، تقلب و ناکارآمدی هم جزء جدایی ناپذیر آن شده است، امارت اسلامی نیاز به تدوین قانون اساسی جدید، ایجاد نهادها و انتخابات ندارد.
ب) کارآمدی؛ تجربه دو دهه دموکراسی نشان داد که این نوع حکومت، کمترین کارآیی را در افغانستان داشته است اما امارت میتواند بسیاری از این کارکردهای عمومی یک حکومت، از جمله تأمین امنیت را به نحو احسن انجام دهد.
"امارت اسلامی"امارت اسلامی" با قرائت طالبانی-مثل آنچه قبلا تجربه کردیم- محتملترین گزینهی حکومت آینده در افغانستان است"
ج) مقبولیت عمومی؛ اینکه مقبولیت و مشروعیت یکی است یا دو مقوله جدا و متفاوت باید در جای خود بحث شود. از لحاظ باوری، یکی از معیارهای مشروعیت بخش برای حکومت در تفکر سیاسی اهل سنت، غلبه است (الحکم لمن غلب). طالب امروز پیروز میدان نبرد است.
چالشهای امارت اسلامی
الف) تخریب نهادها؛ اولین مشکل امارت اسلامی این است که این حکومت نهادگریز است. قانون اساسی مشخص ندارد، نهادهای مجزا و دارای مسئولیت و اختیارات مشخص ندارد.
علاوه بر کنار گذاشتن قانون اساسی و نهادهای تقنینی، اجرایی و قضایی، در امارت اسلامی، اردوی فعلی هم جایگاهی ندارد. در قرن بیست و یکم، تصور چنین حکومت بدون نهاد و قانون، واقعا وحشتناک است.
ب) عدم رسمیت؛ نظام بینالمللی کنونی، از واحدهای سیاسی به نام "دولت-ملت" تشکیل شده است. هر دولت-ملت مرکب از چهار عنصر است: سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت. حاکمیت، انتزاعیترین مفهوم در بین این عناصر چهارگانه بوده و در عرصه داخلی، به معنی آزادی در قانونگذاری و در عرصه خارجی، به معنی استقلال است.
"ج) مقبولیت عمومی؛ اینکه مقبولیت و مشروعیت یکی است یا دو مقوله جدا و متفاوت باید در جای خود بحث شود"برای اینکه استقلال محقق شود، حکومت را باید همتایان بینالمللی به رسمیت بشناسند. مشکل امارت اسلامی این است که هیچ کشور آن را به رسمیت نخواهد شناخت.
ج) عدم پذیرش نسل جوان؛ گرچه مردم افغانستان در کل از جمهوریت موجود خستهاند اما ۵۰ درصد جمعیت کشور، در دوران جمهوری به دنیا آمدهاند. امارت اسلامی با قرائت طالبانی آن نمیتواند برای همیشه بر این نسل حکومت کند.
د) عدم پذیرش سایر اقوام؛ امارات اسلامی، بر اساس تجربهی قبلی، به منزله سلطه یک قوم بر اقوام دیگر است.
چنین تفکری و چنین نظامی نمیتواند برای همیشه بر یک کشور چند قومی حکومت کند.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
نیروهای طالبان
۲. جمهوری اسلامی
سناریوی دوم این است که طالبان جذب و محو در نظام موجود شوند. قانون اساسی حفظ شود، نهادهای مهم مثل پلیس و اردو باقی بمانند و طالبان به مرور، جذب نظام کنونی شوند.
مزایای جمهوری اسلامی
الف) حفظ نهادها؛ مهمترین امتیاز این سناریو این است که قانون اساسی، تفکیک قوا، اردو و پلیس همچنان حفظ میشوند. جنگجویان طالبان به مرور دست از جنگ برداشته، جذب اردو شده یا به زندگی عادی برمیگردند، جنگ تمام و افغانستان کشوری عادی میشود.
"از لحاظ باوری، یکی از معیارهای مشروعیت بخش برای حکومت در تفکر سیاسی اهل سنت، غلبه است (الحکم لمن غلب)"
ب) حمایت شرکای بینالمللی؛ در این سناریو شرکای بینالمللی، از جمله ناتو، آمریکا و اتحادیه اروپا همچنان مدافع و حامی افغانستان باقی مانده و نیروهای امنیتی خود را برای حفظ ثبات در افغانستان نگهداشته و کمکهای مالی آنها ادامه خواهد یافت.
ج) امیدواری مردم؛ اگر طالبان جذب همین نظام شوند و با انتخابات آزاد قدرت را در دست گیرند، التهاب کنونی فروکش نموده و در چارچوب نظام کنونی بهتر میتوانند حکومت کنند.
د) مشارکت همه اقوام؛ اگر طالبان جذب نظام موجود شده و طبق قانون اساسی با تمام جناحهای دیگر به رقابت مسالمت آمیز برای قدرت بپردازد، تمام اقوام میتوانند احساس کنند که در قدرت و نظام شریک هستند.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
افراد طالبان در هرات
موانع و مشکلات جمهوری اسلامی
الف) راضی کردن طالبان؛ مشکل اصلی و جدی این سناریو، این است که راضی کردن طالبان که خود را فاتح میدانند، به اینکه در چارچوب نظام فعلی کار کنند، کاری بس دشوار است.
ب) نبود نهادهای با ثبات؛ چالش جدی این گزینه، نبود نهادهای مستحکم و پایدار است.
برای عملی شدن آن حداقل نیاز به یک ارتش قوی و مستحکم و بوروکراسی یا دیوانسالاری منسجم است. ارتش و نیروهای امنیتی تاکنون سستتر از آن بودهاند که انتظار میرفت.
ج) نبود اراده قوی جهانی؛برای تحقق این سناریو، اراده قوی جهانی برای حمایت نظامی و مالی از نظام فعلی لازم اما تاکنون چنین قاطعیتی از سوی شرکای بینالمللی دیده نشده است.
د) فساد گسترده؛ آنچه باعث شکست نظام فعلی و تسلط طالبان شد، فساد گسترده درون نظام بود. این نظام، همچنان فاسد باقی خواهد ماند و جابجا شدن یا جذب طالبان در آن، از فساد آن نمیکاهد
۳. حکومت اسلامی
سناریوی سوم این است که طالبان، نه امارات اسلامی را به شکل کلاسیک پیاده کنند نه جذب نظام فعلی شوند بلکه تا حدودی موضع خود را تعدیل نمایند و بعضی از محتویات نظام فعلی را بپذیرند.
"چالشهای امارت اسلامیالف) تخریب نهادها؛ اولین مشکل امارت اسلامی این است که این حکومت نهادگریز است"گرچه برای این مدل حکومت هنوز نظریهپردازی شفافی نشده است اما نمونههایی از آن را میتوان در نظریه مودودی و دیگر متفکران مسلمان یافت.
امتیازات حکومت اسلامی
الف) رضایت اکثریت؛ این نوع حکومت رضایت اکثر جامعه اهل سنت افغانستان را تأمین میکند و اگر با اعتدال بیشتری رفتار کند میتواند شیعیان را هم راضی نگهدارد.
ب) راضی کردن جنگجویان طالب؛ راضی کردن جنگجویان طالب به یک حکومت اسلامی معتدلتر، راحتتر از ادغام و پذیرش نظام فعلی است.
ج) رضایت نسبی سایر اقوام؛ از آنجا که اکثریت مطلق پشتونها، تاجیکها و ازبکها پیروی مذهب حنفی و تعداد قابل توجهی از هزارهها نیز پیرو این مذهب هستند، محور قرار دادن مذهب حنفی، میتواند رضایت نسبی همه اقوام را فراهم کند.
د) پذیرش جامعه بینالمللی؛ با تعدیل دیدگاه افراطی، طالبان حکومت معتدلتری به وجود میآورد و از شانس حمایت بینالمللی نیز برخوردار میشود.
چالشهای حکومت اسلامی
الف) عدم نظریهپردازی؛ اولین مشکل و چالش حکومت اسلامی نداشتن نظریهپرداز مهم است. طالبان در این چند سال فقط جنگ کردهاند. هیچ صاحب نظر و متفکر اسلامی در میان آنها وجود ندارد.
ب) عدم سابقه؛ ثبات حکومت در هر جامعهای، ریشه عمیق در سنت فرهنگی و سابقهی تاریخی آن دارد. افغانستان بعد از استقلال، فاقد چنین پیشنه تاریخی برای حکومت اسلامی است.
ج) عدم پذیرش قشر جوان؛ حکومت اسلامی گرچه از امارت اسلامی معتدلتر است اما ۵۰ درصد جمعیت کشور که بعد از یازدهم سپتامبر به دنیا آمده و یا در این دوران رشد کردهاند، بعید است زیر بار چنین حکومتی بروند. این نسل با افکار ژان ژاک روسو، مونتسکیو، کانت، جان استوارت میل، و... بیشتر خو گرفتهاند تا ابن تیمیه، ابن عبدالوهاب، مودودی، مکتب دیوبند و...
۴.
"علاوه بر کنار گذاشتن قانون اساسی و نهادهای تقنینی، اجرایی و قضایی، در امارت اسلامی، اردوی فعلی هم جایگاهی ندارد"مردم سالاری دینی
مردم سالاری دینی به این معنی که محتوا از اسلام و قالب از دنیای مدرن اخذ شود. در این مدل حکومت دین فراتر از ظاهر شریعت در نظر گرفته شده و از اجتهاد برای بهروز کردن دین میتوان استفاده کرد. احکام و ظواهر شریعت که با دنیای مدرن سازگاری ندارد، میتواند با استفاده از عنصر زمان و مکان و احکام ثانویه بازنگری شوند. مردم، آرای عمومی، کرامت انسانی، حقوق بشر، انتخابات، دموکراسی، تفکیک قوا هیچ تضادی با آموزههای اسلامی ندارند بلکه خود اسلام در این بخشها پیشگام بوده است.
مزایای مردم سالاری دینی
الف) بهروز بودن؛ اولین امتیاز این نوع حکومت بهروز بودن آن است و اینکه بین آموزههای اسلامی و علوم و ارزشهای مدرن تضاد کمتری وجود دارد.
ب) پذیرش همگانی؛ نسل جدید این نوع حکومت را بیشتر از امارت اسلامی یا حکومت اسلامی میپذیرد.
ج) پذیرش بینالمللی؛ پر واضح است که این نوع حکومت از دو نمونه دیگر با استقبال بیشتر جامعه بینالمللی مواجه خواهد شد. همکاری کشورهای منطقه و متحدان فرامنطقهای با این حکومت بیشتر خواهد بود.
چالشها
الف) فقر نظری؛ این نوع حکومت به همان میزان که امتیاز بیشتری دارد، با چالشهای عمدهای هم مواجه است؛ مهمترین آن، فقر نظریهپردازی.
ب) ایجاد نهادهای جدید؛ مشکل دیگر این نوع حکومت، ایجاد نهادهای جدید است. علاوه بر نهادهای موجود، تقسیم قوا، پارلمان، قانون اساسی، ارتش و...
"ب) عدم رسمیت؛ نظام بینالمللی کنونی، از واحدهای سیاسی به نام "دولت-ملت" تشکیل شده است"نهادهای جدیدی باید ایجاد شوند.؛مثلا چه شخص یا نهادی مرجع تفسیر احکام و بهروز رسانی آنهاست؟ اگر قانون مصوب پارلمان با شرع اسلام در تضاد بود، چه باید کرد؟
ج) عدم پذیرش مردم؛ اکثر مردم افغانستان سنتیاند و باورهای دینیشان هم سنتی است. قرائت جدید از آموزههای اسلامی از نظر بسیاری از مردم بدعت شمرده شده و رد خواهد شد.
۵. مشروطه اسلامی
در افغانستان بیش از نیمی از قرن بیستم با نظام مشروطه سپری شده است. موفقتترین و با ثباتترین دوره در افغانستان، دوره مشروطه، بخصوص دوران ظاهرخان بوده است.
در میان طالبان هستند کسانی که متمایل به احیای این نوع حکومتاند.
مزایای مشروطه اسلامی
الف) سابقهی تاریخی؛ اولین مزیت این نظام این است که سابقه تاریخی داشته و مردم با آن آشنا هستند.
ب) همخوانی با طالبان؛ طالبان در ابتدا اکثرا خاستگاه درانی و قندهاری داشتند. از زمان تأسیس افغانستان نوین توسط احمدشاه ابدالی، سلسله شاهان همواره از طایفه درانی بودهاند. احیای مجدد یک حکومت مشروطه، آنهم از نوعی اسلامی و طالبانی آن، میتواند با خاستگاه طالبان همخوانی داشته باشد.
ج) وجود قانون اساسی؛ با احیای حکومت مشروطه، نیاز به تدوین قانون اساسی جدید نیست.
"حاکمیت، انتزاعیترین مفهوم در بین این عناصر چهارگانه بوده و در عرصه داخلی، به معنی آزادی در قانونگذاری و در عرصه خارجی، به معنی استقلال است"میتوان قانون اساسی دوران ظاهرشاه را با کمی تغییر و تعدیل به کار گرفت.
مشکلات و چالشهای مشروطه اسلامی
الف) بازگشت به عقب؛ مشکل اصلی نظام مشروطه این است که ما را به عقب برمیگرداند. معمولا گذار از پادشاهی به جمهوری رخ داده است، نه برعکس. اینکه ما بعد از چند سال جمهوریت، دوباره به دوران مشروطه برگردیم، تا حدی سخت و غیر قابل پذیرش به نظر میرسد.
ب) رئیس مملکت؛ در حکومت مشروطه بین رئیس مملکت و رئیس حکومت فرق وجود دارد. مشکل نظام مشروطه این است که چه کسی رئیس مملکت شود.
آیا دوباره باید به سراغ خاندان ظاهرشاه رفت؟ آیا چنین شخصی وجود دارد؟ یا اینکه یک مولوی و طالب را باید رئیس مملکت کرد؟
ج) اجرای شریعت؛ طالبان خود را ملزم به اجرای شریعت میدانند. اگر نظام مشروطه برقرار شده و یک نفر از خاندان سلطنتی سابق مقامی تشریفاتی پیدا کند و قدرت واقعی به نماینده منتخب مردم واگذار شود، اجرای شریعت چه میشود؟ اگر این مقام تشریفاتی بجای شاه، یک مقام دینی یا یک مولوی باشد، باز هم مقام او بیشتر تشریفاتی خواهد بود، پس تکلیف شریعت چه میشود؟
در یک جمع بندی میتوان گفت که با تسلط طالبان بر کل افغانستان، امارت اسلامی یک واقعیت بالفعل است. اما این امارت، با چالشهای مهم بینالمللی و داخلی مواجه خواهد شد. قیامهای داخلی و عدم شناسایی کشورهای دیگر، دو مشکل عمده آن به حساب میآیند.
اگر طالبان بخواهد مواضعشان را تعدیل کند، چند حالت محتمل است:
اول، اینکه طالبان کلا در نظام و قانون اساسی فعلی ادغام شود.
دوم، اینکه طالبان دست از امارت برداشته و حکومت اسلامی تشکیل دهد.
"ج) عدم پذیرش نسل جوان؛ گرچه مردم افغانستان در کل از جمهوریت موجود خستهاند اما ۵۰ درصد جمعیت کشور، در دوران جمهوری به دنیا آمدهاند"
سوم اینکه طالبان بتواند با تأثیر از اندیشه متفکران جدید جهان عرب و اسلام، دست به تأسیس نظام مردم سالاری دینی بزند.
چهارم، مشروطه اسلامی است. یعنی تفکیک میان رئیس مملکت و رئیس حکومت. رئیس مملکت میتواند یکی از افراد خانواده سلطنتی یا طالب باشد اما قدرت واقعی در دست منتخب مردم قرار داشته باشد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران