ویژگی های آخرالزمان در کلام امام باقر علیه السلام

جام جم - ۲۸ آبان ۱۳۹۹



به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ عصر هر یک از اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‎السلام دورانی پر تلاطم از جهات سیاسی، اجتماعی، علمی، فکری و فرهنگی بود. در ترسیم فضای آن دوران همین بس، شرایط در جهان اسلام به گونه‌ای بود که شرط بقای در مسند قدرت در گروی سرکوب مخالفان و یا تضعیف جایگاه آنان به هر بهایی بود. وجود دو سلسله خلافت امویان و عباسیان مهم‌ترین عامل این اختناق شمرده می‌شود.

از دیگر سو زایش فرقه‌های مختلف اعتقادی در سده‌های ابتدایی تاریخ اسلام و به وجود آمدن مکاتب متعدد فکری در درون اسلام، چالشی دیگر در این دوران شناخته می‌شود که فرقه‌هایی منسوب به مهدویت از جمله آنها و خطرناک‌ترین این فرقه‌ها شمرده می‌شوند. در این راستا معمولاً فردی موجّه و مشهور به علم و تقوا خود را مهدی معرفی کرده و پیروانی را دور خود جمع می‌کرد که این خود سبب بروز مشکلات فراوانی برای جامعه اسلامی به ویژه شیعیان می‌شد. هر از اهل‌بیت (ع) از آنجایی که به عنوان رهبران دینی جامعه شناخته می‌شدند، این فضا را به گونه‌ای مدیریت می‌کردند که تشیع از مسیر خود خارج نشود.

"به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ عصر هر یک از اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‎السلام دورانی پر تلاطم از جهات سیاسی، اجتماعی، علمی، فکری و فرهنگی بود"دوران امام باقر علیه‌السلام نیز از جمله مقاطعی است که مدعیان دروغین مهدویت پا گرفته و شروع به فتنه‌آفرینی کردند.

در این باره با حجت‌الاسلام عبدالکریم پاک‌نیا از اساتید سطح عالی حوزه علمیه و مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام گفت‌وگویی ترتیب داده شد. 

مؤلف کتاب «امام محمدباقر( ع) سرچشمه دانش» معتقد است دشمنان با سوء استفاده از اعتقادات شیعه درباره مهدویت و منجی، افرادی را اجیر می‌کردند تا تشیع را از مسیر حقیقی خود خارج کند، اما با مدیریت ائمه علیهم‎السلام این فتنه‌ها خنثی می‌شد، هرچند جامعه اسلامی هزینه سختی را بابت این فتنه‌ها و فرقه‌ها متحمل می‌شد. از این جهت در این زمان باید هشیار بود تا در دام این فتنه‌های کور نیفتیم.

وی که مقاله‌ای با عنوان «مهدویت از منظر امام باقر(ع)» ارائه داده، می‌گوید: امام محمد باقر علیه‌السلام در چنین فضایی با صدور احادیث متعددی شیعیان را نسبت به مهدی حقیقی آگاه می‌کرد و از دیگر سو پیام‌هایی را برای شیعیان آخرالزمان به یادگار گذاشت که وظایف منتظران، حس و حال منتظران، بیان برخی بلایای آخرالزمانی و راهکار عبور از این بلایا بخشی از اقدامات ایشان در زمینه مهدویت است.

 

در دوران امام محمد باقر علیه‌السلام شاهد موجی از فرقه‌ها و مکاتب فکری و فرهنگی هستیم. از دیدگاه شما مهم‌ترین این فرقه‌ها و مکاتب چه گزاره‌هایی بودند؟

این فرقه‌ها در زمینه‌های سیاسی، فکری و فرهنگی  فعالیت داشتند. اَمویان که خب خود یک جریان سیاسی بودند که سعی در سرکوب شیعیان داشتند.

یک جریان هم خوارج بودند که پس از نبرد صفین شکل گرفتند؛ هرچند در برهه‌ای به حاشیه رفتند، اما پس از مدتی هوادارانی یافتند و به میدان آمدند. امام باقر علیه‌السلام نیز با آنها به تقابل فکری پرداختند؛ مثلاً امام به آنها طعنه می‌زدند و می‌فرمودند به این گروه مارِقه (خوارج) باید گفت: چرا از علی علیه السلام جدا شدید؟ با اینکه شما مدتها سر در فرمان او داشتید و در رکابش جنگیدید و نصرت او زمینه تقرّب شما را به خداوند فراهم می‌آورد.

تعریف غالیان از نگاه امام باقر

گروه دوم، غُلات یا اهل غُلوّ بودند که هفت نفر از سران اصلی آنها بود که سرکرده‌شان «مغیرة بن سعید» نام داشت.

این جریان تا ائمه دیگر تداوم داشت. امام صادق علیه‌السلام اینها را به عنوان فرصت‌طلب و دروغ‌پرداز معرفی می‌کرد و می‌فرمود از غرض بر پدرم دروغ می‌بستند. طبق حدیثی از ایشان، مُغیرة با کمک یاران خود در لابلای روایات امام محمد باقر، مطالب کفرآمیز و باطل می‌افزود و به ایشان نسبت می‌داد. امام باقر در واکنش به رفتارهای افراطی اهل غلوّ می‌فرمود «ای گروه شیعیان، میانه‎رو باشید تا تندروان از تندروی خویش نادم شوند و به شما اقتدا کنند و جویندگان راه و حقیقت به شما ملحق شوند.

یکی از یاران حضرت سؤال کرد: غالیان چه کسانی هستند؟ امام پاسخ داد: غالیان کسانی‌اند که به ما اوصاف و مقاماتی را نسبت می‌دهند که خودمان آن اوصاف را برای خویش قائل نشده‌ایم؛ آنان از ما نیستند و ما هم از ایشان نیستیم.»

 

آیا در بین این گروه‌ها در زمینه مهدویت فرقه‌هایی حضور داشتند؟

اصلاً نکته‌ای که بین غالیان است، اینچنین است که تلاش می‌کردند امام باقر علیه‌السلام را مهدی موعود معرفی کنند، اما امام باقر علیه‌السلام در رد آنان می‌فرمود «گمان می‌کنند که من مهدی موعودم، اما من به پایان عمر خویش نزدیک‌ترم تا به آنچه ایشان مدعی هستند و مردم را به آنان می‌خوانند.»

غالیان تلاش می‌کردند امام باقر علیه‌السلام را مهدی موعود معرفی کنند، اما امام باقر علیه‌السلام در رد آنان می‌فرمود «گمان می‌کنند که من مهدی موعودم، اما من به پایان عمر خویش نزدیک‌ترم تا به آنچه ایشان مدعی هستند و مردم را به آنان می‌خوانند.»  

مُغَیریه، نفس زکیه را مهدی دانستند

از دیگر سو فرقه‌ای به نام «مُغَیریه» که جزو غالیان بودند. «مُغیره» یکی از چهره‌های سرشناس در اصحاب امام باقر علیه‌السلام بود و از افراد عادی نبود، اما همان‌طور که قبلاً اشاره شد کارش به جایی رسید که به سبب دروغ‌پردازی‌هایش ایمان از او سلب شد.

"در ترسیم فضای آن دوران همین بس، شرایط در جهان اسلام به گونه‌ای بود که شرط بقای در مسند قدرت در گروی سرکوب مخالفان و یا تضعیف جایگاه آنان به هر بهایی بود"امام باقر علیه‌السلام مَثل او را مَثل «بلعم باعورا» دانست.

او پس از امام سجاد علیه‌السلام، معتقد به امامت محمد بن عبدالله بن امام حسن مجتبی (ع) معروف به نفس زکیه شد. ادعا کرد که جبرئیل و میکائیل با محمد بن عبدالله در مکه، ما بین رکن و مقام بیعت کرده‌اند و این عقیده را داشت که ۱۷ نفر از مردگان برای کمک به او زنده می‌شوند که هر یک مقداری از اسم اعظم را می‌داند و به کمک آن لشکرهای دشمنان را شکست می‌دهند و مالک زمین می‌شوند. او عده‌ای از مردم را به این عقیده کشاند. سرانجام حاکم عراق، خالد بن عبدالله القسری او را به دار آویخت و جسدش را سوزاند.

 

جارودیه به مهدویت و رجعت نفس زکیه اعتقاد داشتند

گروه دیگر، جارودیه هستند. آنها به پیروی از فردی به نام «ابوالجارود زیاد بن مُنذَر» که زیدی‌مذهب بود، پس از شهادت‌ امام‌ حسین، امامت‌ را‌ در فرزندان او و امام‌ حسن می‌دانند و هر که از فـرزندان آن دو امام به پا خیزد و قـیام کـند‌، پیروی‌اش‌ را در مقام امام، واجب می‌دانند‌. آنها همچنین از کسانی هستند که به مهدویت و رجعت محمدبن عبداللّه مشهور به نفس زکیه اعتقاد داشتند.

ابوالجارود در نگاه عترت فردی مطرود بود. امام‌ باقر‌ علیه‌السلام‌ در‌ دوران زندگانی خود‌، هر‌ گاه ابوالجارود را می‌دید او را ارشاد می‌کرد و شیعیان را از نزدیک شدن به او باز‌ می‌داشت‌ و می‌فرمود‌: «او شیطانی نابیناست. او کورچشم و کوردل است‌.»

بر این اساس، می‌توانیم این نکته را برداشت کنیم که عمده فتنه‌ها در دل امامیه یا تشیع شکل می‌گرفت. در واقع دشمنان با سوءاستفاده از اعتقادات شیعه درباره مهدویت و منجی، افرادی را اجیر می‌کردند تا تشیع را از مسیر حقیقی خود خارج کند، اما با مدیریت ائمه علیهم‎السلام این فتنه‌ها خنثی می‌شد، هرچند جامعه اسلامی هزینه سختی را بابت این فتنه‌ها و فرقه‌ها متحمل می‌شد. از این جهت در این زمان باید هشیار بود تا در دام این فتنه‌های کور نیفتیم.

امام محمد باقر علیه‌السلام در چنین فضایی با صدور احادیث متعددی شیعیان را نسبت به مهدی حقیقی آگاه می‌کرد و از دیگر سو پیام‌هایی را برای شیعیان آخرالزمان به یادگار گذاشت که وظایف منتظران، حس و حال منتظران، بیان برخی بلایای آخرالزمانی و راهکار عبور از این بلایا بخشی از اقدامات امام محمد باقر در زمینه مهدویت است.

اگر بخواهیم احادیث امام باقر علیه‌السلام در زمینه مهدویت را در یک دسته‌بندی کلی قرار دهیم، امام به چه مواردی اشاره داشتند؟

اولین مسئله، تبیین مسئله انتظار است.

"در این راستا معمولاً فردی موجّه و مشهور به علم و تقوا خود را مهدی معرفی کرده و پیروانی را دور خود جمع می‌کرد که این خود سبب بروز مشکلات فراوانی برای جامعه اسلامی به ویژه شیعیان می‌شد"در دیدگاه امام، انتظار نوعی عبادت است؛ مثلاً می‌فرمودند اَفْضَلُ الْعِبادَةِ انْتِظارُ الْفَرَج؛ انتظار [پیروزی و] فرج [آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله] از برترین عبادات محسوب می‏‌شود.»

مسئله بعد، تشویق به ثبات قدم در دوران غیبت بود که حاوی دو پیام است؛ پیامی به شیعیان آخرالزمان و پیام به کسانی که فریب مدعیان دروغین را خوردند؛ به این معنا که هنوز عصر غیبت فرانرسیده است. جابر جعفی از امام باقر علیه السلام روایت می‌کند که فرمود «زمانی بر مردم آید که امامشان غیبت کند و خوشا بر کسانی که در آن زمان بر امر ما ثابت بمانند؛ یَأْتِی عَلَی‏ النَّاسِ‏ زَمَانٌ یَغِیبُ‏ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَیَا طُوبَی‏ لِلثَّابِتِینَ عَلَی أَمْرِنَا فِی ذَلِکَ الزَّمَان‏».

در روایتی دیگر، امام به مسئله استقامت و استواری یاران امام عصر اشاره می‌فرمایند. امام ذیل آیه ۵ سوره اسراء که خداوند فرمود «بَعَثْنا عَلَیْکُمْ‏ عِباداً لَنا أُولِی‏ بَأْسٍ‏ شَدِیدٍ» یعنی بر شما بنی‌اسرائیل که فساد کردید، بندگانی از خودمان را بر شما می‌فرستیم که صاحب قوای سخت و شدید هستند، فرمود: هُو القائِم و أصحابه أُولِی‏ بَأْسٍ‏ شَدِیدٍ؛ قائم و اصحاب ایشان صاحب قوای سخت هستند.

خروج امام عصر در دوران یأس و ناامیدی

در برخی روایات، به ظهور و نشانه‌های آن اشاره کردند؛ به بلاهایی پی در پی که بین مردم شکل می‎گیرد؛ از بیماری‌های واگیرداری مثل طاعون تا برخی بیماری‌های واگیردار دیگر. در این نشانه‌های آخرالزمان به بیماری‌های واگیردار اشاره شده است. امام در روایتی فرمود لَا یَقُومُ الْقَائِمُ ع إِلَّا عَلَی خَوْفٍ شَدِیدٍ وَ زَلَازِلَ وَ فِتْنَةٍ وَ بَلَاءٍ یُصِیبُ‏ النَّاسَ وَ طَاعُونٍ قَبْلَ ذَلِکَ وَ سَیْفٍ قَاطِعٍ بَیْنَ الْعَرَبِ وَ اخْتِلَافٍ شَدِیدٍ بَیْنَ النَّاسِ وَ تَشَتُّتٍ فِی دِینِهِمْ وَ تَغَیُّرٍ مِنْ حَالِهِمْ حَتَّی یَتَمَنَّی الْمُتَمَنِّی الْمَوْتَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً مِنْ عِظَمِ مَا یَرَی مِنْ کَلَبِ النَّاس‏ وَ أَکْلِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً وَ خُرُوجُهُ إِذَا خَرَجَ عِنْدَ الْإِیَاسِ وَ الْقُنُوط‏؛  قائم قیام نمی‏‌کند مگر در دوره ترس و وحشت، و زمین‏‌لرزه‌‏ها و گرفتاری و بلائی که گریبانگیر مردم می‏‌شود و پیش از این وقایع، طاعون شیوع می‌یابد و دوره‌‏ای که در میان عرب شمشیری برّان و بین مردم اختلافی سخت و پراکندگی و چنددستگی در دینشان پدیده آمده باشد و در حالشان دگرگونی پیدا شده‏ تا جایی که آرزومند از شدّت آنچه که از هاری مردم و خوردن (درندگی) بعضی پاره دیگر را، که مشاهده می‏‌کند شبانه روز آرزوی مرگ می‏‌کند و هنگامی که خروج می‏‌کند، خروجش در دوران یأس و ناامیدی (مردم) است.

بعد ادامه می‌دهند: ‏ فَیَا طُوبَی لِمَنْ أَدْرَکَهُ وَ کَانَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ الْوَیْلُ کُلُّ الْوَیْلِ لِمَنْ خَالَفَهُ وَ خَالَفَ أَمْرَهُ وَ کَانَ مِنْ أَعْدَائِه؛ خوشا به حال آنکه او را در می‌‏یابد و از یاران اوست، وای و تمامی وای کسی را که با او مخالفت ورزد و از فرمانش سر باز زند و از دشمنان او باش.»

در سایر روایات به عدالت مهدی موعود عجل ‌الله تعالی فرجه و برکات ظهور اشاره کرد و می‌فرمایند چنان عدالت را برقرار می‌کنند که همه زنده‌ها آرزو می‌کنند که ای کاش تمام اموات ما می‌آمدند و طعم عدالت را می‌چشیدند. همچنین در دیگر بیانات، به سران کفر در آخرالزمان از سفیانی و دجال اشاره می‌کنند و شیعیان را از آنان بر حذر می‌دارند.

منابع خبر

اخبار مرتبط