آیا نافرمانی مدنی ِ خشونتزا، گاهی اجتنابناپذیر است؟ یونس بوسنا (لوموند)، برگردان: علی شبان - Gooya News
یادداشت مترجم:
در چند ماه گذشته پس از کشته شدن مهسا امینی، ایران شاهد دگرگونی و اعتراضات خیابانی بی سابقه ای شد که جهان را به تحسین و حیرت واداشت.و همانطور که میدانیم به قیمت جان ِ صدها کشته و هزاران زندانی و با خشونت تجاوز جنسی نسبت به پارهای از آنها، همراه بود. و چند ماه پس از آن در پی خواستههای مردم فرانسه برای مخالفت با لایحه ی بازنشستگی- کاملاً متفاوت از آنچه که در ایران گذشت- خیابانهای فرانسه و بویژه پاریس، چندین هفته، صحنه ی درگیریهای تنی چند از اعتراض کنندگان با پلیس این کشور بود. در این راستا، بحث «نا فرمانی مدنی» بار دیگراذهان عمومی را به خود جلب کرد. و بویژه این پرسش را در برابر افکار عمومی قرار داد که آیا میتوان هر خشونتی را از سوی پلیس و حاکمان ِ نظم عمومی پذیرفت و حتی در این مرحله، باید « نافرمانی مدنی» خشونت زا را محکوم کرد؟ نا گفته پیداست که ذکر این دو مثال صرفاً برای نشان دادن دو وجه متفاوت و دو جنبه گوناگون از تظاهرات است .
در پی اصلاحات ِ قانون بازنشستگی، پیشنهاد شده توسط دولت فرانسه که با بهره گیری از قانون اساسی فرانسه و با استفاده از عدم رأی گیری در مجلس نمایندگان آن کشور به تصویب رسید، تا کنون تظاهرات سه ماهه ای را به دنبال داشت که اکثر آنها به خشونت کشیده شدند.
این حرکت بطور سیستماتیک در طول این ماهها از سوی گروههای کوچک شورشی که با لباس سراسر سیاه و چهره ی پوشیده مشخص میشوند صورت می گیرد و تمایلات آنها را میتوان به جنبش های سیاسی رادیکال و انقلابی نزدیک دانست.
نخستین باری که روزنامه لوموند از عنوان بلاک بلوک ( Black Bloc) در صفحات خود استفاده کرد ۲۳ آوریل ۲۰۰۱ در جریان تظاهرات ضد جهانی شدن سرمایه داری در کانادا بود. و در ژوئیه همان سال طی تظاهرات دیگری در ایتالیا کارلو جولیانی Carlo Guiliani، از اعضای گروه بلاک بلوک کشته شد و تظاهرات ضد جهانی شدن سرمایه داری در ایتالیا، تیتر اول روزنامه های معتبر جهانی را از آن خود کرد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران