'با این دو تحلیف ریاست جمهوری چهره افغانستان تغییر میکند'
احمدولی مسعود، سفیر پیشین افغانستان در لندن، یکی از نامزدان ریاست جمهوری افغانستان بود. او در یادداشتی که برای صفحه ناظران بیبیسی فرستاده میگوید که اجرای این دو مراسم تحلیف ریاست جمهوری، "آغاز سریال بیپیشینه است که قطعا چهره افغانستان را تغییر میدهد." نویسنده پیشنهاد میکند که "از اصرار بر انتخاباتی که از ریشه جعلی، ارقامش تقلبی و حاصلش جز بحران و بیثباتی چیزی نیست، باید دست کشید."
حق نشر عکس
@walimassoud
پس از دیپلماسی ظاهرا میانجیگرانه آقای خلیلزاد، فرستاده آمریکا میان دو رهبر حکومت وحدت ملی، برگزاری همزمان دو تحلیف در همجواری هم، یکی با حضور فرستاده آمریکا و دیگری در مخالفت با آن، ظهور دو پدیده جدید را در صحنه افغانستان رقم زد؛ یکی، جهش تازه نسل جوان کشور و دیگری چرخش سیاست جامعه جهانی، بخصوص پالیسی امریکا در افغانستان.
پیامدها و تبعات این انکشافات در همچو یک وضعیت حساس، افغانستان را به نقطه بیبازگشت میکشاند، که اگر از عقلانیت کار گرفته نشود، میتواند بهشدت ویرانگرانه باشد.
- احمدولی مسعود؛ نامزدی که به 'دموکراسی تفاهمی' در افغانستان معتقد است
حضور پر رنگ هیت نمایندگی سیاسی- نظامی ایالات متحده امریکا و موتلفین جهانی آن در مراسم تحلیف انتخاباتی که هیچ برنده نداشت، سرانجام به روشنی ثابت ساخت که پس از دو دهه تا هنوز هیچ میدانی متعلق به مردم افغانستان نبوده و نیست. این چیزی است من به تکرار آن را گفتهام.
در طول تاریخ افغانستان نیز بنا بر تداوم یک فرهنگ سیاسی ویرانگر حکومتها، خارجیها هرازگاهی که خواستهاند به بازیهای منطقهای و رقابتهای پیچیده در این سرزمین پرداختهاند و برای دولتمردان ما نیز حمایت یک کشور خارجی در بازیهای سیاسیشان حتمی پنداشته شده است. به همین لحاظ کشورهای بیرونی همواره از شمال یا جنوب توانسته اند رژیمهای دلخواه خود را در افغانستان تحمیل کنند.
"احمدولی مسعود، سفیر پیشین افغانستان در لندن، یکی از نامزدان ریاست جمهوری افغانستان بود"
در حالی که مردان و زنان این سرزمین فرصت نداشتهاند تا در پروسه تصمیمگیریهایی که زندگی آنان را سامان داده سهیم باشند. متاسفانه افغانستان امروز نسبت به دیروز آن، به میدان تمامنمای بازیگران قدرتمند تبدیل شده است.
بیباوری مردم به دموکراسی و ارزشهای امروزی با توجه به منحرف نمودن سیستماتیک و چندین باره انتخابات که جهان غرب بخصوص امریکا طی مدت ۱۹ سال به مثابه دستاورد بزرگ سالهای حضورشان در افغانستان به رخ کشورهای منطقه و افکار عامه میکشیدند، امروز با منحنی تغییر پالیسی، ادعاهای طالبان و قدرتهای منطقه را مبنی بر ناکارآمدی این ارزشها و دستآوردها به کرسی نشاندهاست.
اگر این همه عقبگردها فقط در موج اول ماموریت 'فرستاده صلح ' تحقق یافته باشد، موج دوم روند صلح با طالبان با همین سیاست و شگرد، چیزی بهنام حق زن، حق شهروندی و سایر حقوق اساسی و ارزشهای امروزی باقی نخواهد گذاشت.
وحشتناکترین کابوس فرا راه افغانستان وقتی ظهور خواهد کرد که ایدئولوژیهای افراطی قومی و مذهبی در سایه حمایت بیرونی منحیث ابزار باهم خلط شوند. مادامی که عقبگردهای موج اول و دوم باهم گره بخورند، آنگاه از افغانستان جهنمی آماده میشود که امواج کشنده و "کرونایی" این روند بزودی دامنگیر همه خواهد شد.
در آغاز ورود جامعه جهانی به افغانستان به تفصیل در طرح "اجندای ملی" نگاشته بودم که "رهبران افغانستان با توافق میان هم از حضور جامعه جهانی باید استفاده بهینه برای کشور نمایند؛ کما این که روزی با تغییر سیاست جهان و منافع کشورها، افغانستان تنها میماند."
حق نشر عکس
Ahamadwali/facebook
Image caption
احمد ولی مسعود در میان هوادارانش
"معطوف نمودن کانون توجهات به یک برنامه ملی، برای جلوگیری از بحران ها، مداخلات خارجی و رسیدن به تفاهم بینالافغانی، ملی و مدنی تا دستیابی به صلح پایدار اولویت کشور میباشد."
اکنون پس از سالها نگرانیها، تلاشها و هشدارها برای جلوگیری از آنچه هراس داشتیم، امروز عملا دامنگیر کشور و مردم ما گردیده است. آخرین فرصتی که برای علاج واقعه قبل از وقوع باقیست، در محور "مشارکت ملی" میبینم، طرحی که یک سال تمام فریاد زدم. اما این به عنوان آغاز کار و شروع گفتمان ملی-مدنی تا رسیدن به یک قرارداد جدید، نظام جدید ارزشی و صلح منصفانه است.
مشارکت ملی در چارچوب ساختارهای عادلانهٔ تعریفشده و قانونمند، سهیم شدن متوازن همه اقوام با تضمین بینالمللی، راه حل بنبست موجود و حفظ افغانستان واحد میباشد. هرتوافقی کمتر از این و کمتر از قیمت ایستادهگی مردم، حساسیت وضعیت و خواست طبیعی نسل جوان کشور، جفای دوباره در حق مردم و سرنوشت کشور است که افغانستان را نزدیک به تجزیه کشانده، به میدان منافع بازیگران قدرتمند مبدل خواهد ساخت.
نیروهایی که در گذشته صدای ما را ناشنیده گرفتند، امروز همان درد را ناوقتتر، اما بلندتر از دیروز فریاد میکشند.
گفته بودیم هدف و سامانههای انتخابات ۶ میزان از قبل تعیین شده است. برای امریکا تعامل با طالبان اولویت دارد. انتخابات جعلی از هر منظری که ببینیم برنده ندارد، کمیسیونهای انتخابات فقط در جایگاه مجری دستکاری امانت مردم ماموریت دارند نه بالاتر از آن.
به تکرار پیشنهاد داده بودیم که در مرحله اول توافق سیاسی نامزدان انتخاباتی بالای یک فرمول جدید آرایش قدرت به نام مشارکت ملی راه مهار بحران انتخاباتی میباشد.
اکنون از خط سرخ بحران انتخاباتی به بحران تمام عیار بزرگ ملی رسیدهایم که معضل را به شدت کلان و راه را دشوار ساخته است.
دو حکومت موازی با دو سوگند بالای قرآن، در انظار شهادت مردم و تاریخ باهم اعلام موجودیت کردهاند.
"به همین لحاظ کشورهای بیرونی همواره از شمال یا جنوب توانسته اند رژیمهای دلخواه خود را در افغانستان تحمیل کنند"یکی ادعای مشروعیت خارجی، ادارات دولتی و کمیسیون را دارد، دیگری مشروعیت مردمی و قانونی را حق خود میداند.
با این حساب بیش از این، اصرار بر برد و باخت انتخاباتی که ریشه جعلی و شاخههای تقلبی دارد، بحران را دامنهدارتر و کشور را بیثباتتر میسازد. بهتر این است که در چارچوب یک توافق سیاسی تلاش در جهت برد-برد داشته باشیم تا مشروعیت نسبی بدست آید.
با توافق روی تغییر ساختار نظام سیاسی و افقی کردن قدرت، افغانستان باید از گزند سیستم ریاستی تکمحور، مطلقه، فسادپرور و بحرنزا که عامل و حامل وضعیت موجود میباشد، رهایی یابد. به انحصار، برتری طلبی و استبداد در سرزمینی که به روایت تاریخ سرنوشت مردمش و سراسر عمرش قربانی خیانت، جهالت و لجاجت بسیاری از زمامدارانش گردیده، برای همیشه باید خاتمه داد.
توافق سیاسی نه بر اساس امتیازدهی و تقسیم چوکیها میان تیکهداران قومی، بلکه در محور یک دیدگاه واحد و قالب مشارکت ملی از طریق یک مکانیزم قابل قبول باشد، تا همه مردم افغانستان، خود، خواستها و مطالباتشان را در چرخه تصمیم گیری و سیاستگذاری کشوری ببینند، تا جلو چند پارچگی افغانستان، مداخلات بیرونی و فساد داخلی گرفته شود.
اگر اوضاع نابهنجار کشور در یک تفاهم میان نخبگان مدیریت نشود و به صداهای بیداری ملی بهویژه جهش نسل جوان که امروز میدانند در کجای تاریخ ایستاده اند، پاسخ درست دریافت نشود، انتظار انکشافاتی را باید کشید که نه در حیطه کنترل روسای جمهور است و نه میانجیگری خارجی پایان ماجرا است، نه سرگردانی رهبران تنظیمها چاره کار میشود و نه هم صلح طالبانی مانع خواست اساسی امروز مردم و جهش نسل جوان ارزشگرای افغانستان میگردد.
تغییر نظام سیاسی با ساختارهای نامتمرکز و مرکزیت با اقتدار اولین سنگبنای صلح منصفانه و پایدار در افغانستان است. این فرمول را از برادرم "شهید احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان" در ذهن گرفتهام که میگفت "اگر میخواهیم در افغانستان حکومت مرکزی قوی داشته باشیم، منبعد این قوت باید از ولایات به مرکز بیاید، نه مانند سابق از مرکز به ولایات."
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران