داستان دلیرمردان استعمارستیز

جام جم - ۲ بهمن ۱۴۰۲

نمایش این فیلم در هر دوجشنواره بانظرمثبت مخاطبان همراه شد ودراین رویداد اخیر ودوم جزو نامزدهای کسب عنوان برگزیده در بخش «حافظه ملی» بود. تفنگداران جنوب درروندی دلپذیر و به شکل موازی، زندگی و فعالیت‌های صولت‌الدوله قشقایی و ایاز شیبانی را درتقابل با استعمار انگلیس روایت می‌کند. تقابلی تاریخی وریشه‌دار که در ادوار مختلف عینیت یافته و تولید هر اثری چون تفنگداران جنوب درباره این موضوع، نماد و نشانه‌ای از استمرار مقاومت و استکبارستیزی همیشگی ایران است.

شاید مهم‌ترین پیوست و نقطه اتصال شما با سوژه و موضوع فیلم، این است که خودتان هم قشقایی هستید. 
بله، خودم قشقایی هستم و قبل از فیلم هم از شخصیت‌هایی چون صولت‌الدوله قشقایی و ایاز شناخت داشتم. غیر از این هم نمی‌تواند باشد. به نظرم حتی با این شناختی که داشتم هم حق مطلب درباره موضوع و این دو شخصیت ادا نشده است.

"نمایش این فیلم در هر دوجشنواره بانظرمثبت مخاطبان همراه شد ودراین رویداد اخیر ودوم جزو نامزدهای کسب عنوان برگزیده در بخش «حافظه ملی» بود"واقعا سخت است که کارگردانی اهل ایل قشقایی نباشد و برای پرداخت چنین موضوعی اقدام کند. نه این‌که شدنی نباشد اما این کار به زمان زیادی برای پژوهش و شناخت محیط و شخصیت‌ها برای روایت درست نیاز دارد. البته من نسبت به چنین کارگردانی چند قدم جلوتر بودم.
 
به‌جز امتیازبرخورداری ازاین پیش‌نیازاولیه، ازچه زمانی دغدغه ساخت‌مستند درباره این موضوع واین شخصیت‌ها ایجاد شد؟
سعی می‌کنم کارهایی که برای ساخت مستند انتخاب می‌کنم، در محدوده‌هایی چون شیراز و ایل قشقایی باشد که از آن شناخت دارم. صولت‌الدوله قشقایی هم شخصیت بسیار بزرگی بود که تاثیر زیادی در تاریخ معاصر داشت اما متاسفانه به او پرداخته نشده است. از زمانی که من وارد حرفه فیلمسازی شدم، در پس‌زمینه ذهنم ساخت فیلمی درباره این شخصیت وجود داشت اما این دغدغه در دی‌ماه سال ۹۹ جدی شد و من در گفت‌و‌گو با زنده‌یاد شهریار باقری‌نژاد، سرپرست وقت تولید سیمای مرکز فارس، به جمع‌بندی برای کلید زدن این پروژه رسیدم.

ابتدا یک پیش‌تحقیق انجام دادم و بعد به مراحل طرح، پژوهش و فیلمبرداری رسیدیم. درمجموع به سرانجام رسیدن این فیلم سه سال زمان برد. 

شیوه روایت فیلم از نقاط قوت آن است و شما قصه دو قهرمان فیلم یعنی ایاز شیبانی و صولت‌الدوله قشقایی را به‌صورت موازی و همزمان پیش می‌برید. تلاقی این دو کاراکتر هم در نقطه درستی اتفاق می‌افتد و آن بحث دیدار این دو و هدیه‌ای که صولت‌الدوله به ایازمی‌دهد وبه‌دلیل کشتن یک فرمانده انگلیسی، اورابا لقب کاپیتان‌‌کُش می‌نامدبه سرفصل مشترک ضدانگلیسی این دوقهرمان تبدیل می‌شود. البته مسیرروایت این دو شخصیت تفاوت دارد، صحنه‌های مربوط به ایاز به صورت بازسازی و صحبت با تعدادی مصاحبه‌شونده است و بخش‌های مربوط به صولت‌الدوله در نریشن و با نمایش اسناد تاریخی مرتبط روایت می‌شود.
در مستند تفنگداران جنوب هم همان ساختار ساخته‌های قبلی‌ام؛ مستندهای اجاق و طاووس‌ها پرواز را نمی‌فهمند را دارد و از ترکیب مصاحبه، روایت و بازسازی برخی ماجراهای تاریخی مرتبط استفاده کردم. البته چینش و همسانی روایت بخش‌های مختلف تفنگداران جنوب کار سختی بود، ضمن این‌که بخش زیادی از دشواری هم مربوط به روایت تاریخ معاصر بود.

"تفنگداران جنوب درروندی دلپذیر و به شکل موازی، زندگی و فعالیت‌های صولت‌الدوله قشقایی و ایاز شیبانی را درتقابل با استعمار انگلیس روایت می‌کند"چالش دیگر، انبوه روایت‌هایی بود که باید به دلیل زمان فیلم از آنها صرف‌نظر می‌کردیم و فقط بخش‌هایی از آن را در مستند می‌گنجاندیم. درحالی که ماجراهای شخصیت‌های صولت‌الدوله و ایاز و افراد دیگر، مستند روایتی سریالی و چند قسمتی است. در همین زمان ارائه‌شده هم سعی کردیم تنوعی در شیوه روایت وجود داشته باشد وبه‌جز آرشیوهم راهی برای طرح موضوعات و ماجراها وجذب مخاطب داشته باشیم. این کارهم باعث تنوع بصری وهم تقویت روایت دراماتیک مستند شده است.
 
از دلایل اهمیت فیلم همان نگاه ضداستعماری آن است و دو قهرمان فیلم به نوعی نماینده چنین تفکر و دیدگاهی هستند. با این‌که در فیلم و منطبق بر واقعیات تاریخی، انگلیسی‌ها ایران را به چشم سپر دفاعی هند می‌بینند و انگیزه‌های استعماری‌شان از این جنبه تقویت می‌شود اما تفنگداران جنوب، درعین حال قابل تعمیم به هرگونه تقابل و مقاومت در برابر کلیت استعمار و قدرت‌های زیاده‌خواه جهان است.

ضمن این‌که مسیری که این دو قهرمان برای تقابل با استعمارگران انگلیسی طی می‌کنند هم متفاوت است، صولت‌الدوله باتوجه به جایگاه رسمی‌اش، از راه دیپلماتیک این مقاومت و مبارزه را انجام می‌دهد و ایاز از طریق قیام علیه انگلیسی‌ها و نبرد مسلحانه. 
طبیعتا وقتی یک اثر هنری خلق می‌شود، مخاطب ضمن مواجهه با روایت، تاویل و تفسیر و برداشت‌های خودش را دارد. مخاطب برای ما درجه اهمیت بالایی دارد و از آنجا که این فیلم برای مخاطب امروز است، طبیعتا باوجود روایتی از گذشته، نگاهی هم به امروز داشتیم، می‌خواستیم ارجاع و اشاره‌ای هم به شیطنت‌های همیشگی غرب و به‌ویژه انگلیس نسبت به ایران داشته باشیم. متاسفانه قشر زیادی از جامعه و نسل جوان، اطلاع ندارند که در تاریخ معاصر این کشور چه اتفاقاتی افتاده است و انگلیسی‌ها چه تاثیر مخربی در تاریخ این سرزمین داشته‌اند اما وقتی مطالعه می‌کنیم و فیلم می‌بینیم، متوجه می‌شویم که انگلیس چه ظلمی به ملت ایران کرده است. در همین مستند نشان می‌دهیم که چرا در یک سری سال‌ها نتوانستیم تاریخ درخشان گذشته ایران را تکرار کنیم، یکی از مهم‌ترین دلایل آن، همین توطئه‌ها و سیاست‌های استعماری انگلیس است. راه‌اندازی شبکه‌های ماهواره‌ای و فارسی‌زبان همچون اینترنشنال و پروپاگاندای ضدایرانی و علیه تمامیت ارضی کشور ما هم از تحرکات متاخر و این چند سال اخیر انگلیسی‌ها‌ست.

"به نظرم حتی با این شناختی که داشتم هم حق مطلب درباره موضوع و این دو شخصیت ادا نشده است"به عنوان کارگردان تفنگداران جنوب، دلم می‌خواهد که جوان‌ترها این روایت را ببینند و درباره رفتار متظاهرانه، پرزرق و برق و مدعی آزادی غرب و انگیس بدانند و دریابند که آنها دوست مردم ایران نیستند. ضرباتی که انگلیس در طول تاریخ به ایران زده است، هنوز ادامه دارد و ماهیت‌شان تغییر نکرده است. در همین مستند می‌بینیم که انگلیس به ایران ضربه می‌زند اما این اقدام باعث اتحاد ایرانی‌ها می‌شود و حتی تا مرز شکست انگلیس به عنوان قدرت اول نظامی آن زمان دنیا پیش می‌رویم اما متاسفانه باز با توطئه و سیاست انگلیسی‌هاست که در آن اتحاد و وحدت ضدانگلیسی رخنه وارد می‌شود. ما این تاریخ را روایت کردیم تا دوباره تکرار نشود و حواس‌مان باشد که دشمن همچنان در کمین نشسته است.
 
کتاب «ایاز کاپیتان‌کُش» نوشته امرا... یوسفی هم جزو منابع تحقیقی شما بود؟
بله، این کتاب یکی از منابع اصلی ما برای روایت بود.

متاسفانه درباره این موضوع منابع کتابخانه‌ای خیلی کمی داشتیم و تنها منبعی که مستقیم به این سوژه و شخصیت ایاز پرداخته بود، همین کتاب ایاز کاپیتان‌کُش است. در کتاب «فارس و جنگ بین‌الملل» (محمدحسین رکن‌زاده) هم دو صفحه درباره ایاز کاپیتان‌کُش توضیح داده می‌شود. 
 
حضور این مستند در بخش حافظه ملی جشنواره عمار هم سنخیت کاملی با موضوع و محتوای فیلم داشت.
بله، اساسا نام‌گذاری این بخش بامسما است و آثار شرکت‌کننده در این بخش، ضمن روایت‌هایی از تاریخ معاصر، دست روی حافظه ملی مخاطبان می‌گذارد و درباره مسائل  مختلف به آنها هشدار می‌دهد و مردم را آگاه‌تر می‌سازد. 

در مسیر تندباد 

به جز کتاب‌ها ومنابعی که برای پژوهش سراغ آن رفتید، به فیلم‌هایی چون «در مسیر تندباد» ساخته مسعود جعفری جوزانی، «ستارخان» اثر علی حاتمی و مستند «قیام جنوب» به کارگردانی جلیل سامان هم در تیتراژ پایانی اشاره شده است.
یکی از مشکلات ساخت فیلم این بود که داستان مستند مربوط به صد و اندی سال پیش می‌شود. بنابراین تصویر آرشیوی آن زمان یا موجود نیست یا خیلی کم پیدا می‌شود. اگر هم موجود باشد، بارها دیده شده است. اگر می‌خواستیم از آنها استفاده کنیم، مخاطب به دلیل تکراری بودن چندان مایل به تماشای آن نبود.

"واقعا سخت است که کارگردانی اهل ایل قشقایی نباشد و برای پرداخت چنین موضوعی اقدام کند"همین‌ها باعث شد ما در مرحله پژوهش بصری سراغ برخی فیلم‌هایی برویم که ماجراهای‌شان در آن برهه تاریخی روایت می‌شد. آثاری که هم از نظر حقوق مالکیت به مشکل نخوریم و هم جذابیتی برای مخاطب آشنا با سینما داشته باشد. در این میان مستند قیام جنوب خیلی به کارمان آمد و صحنه‌های مربوط به درگیری‌های شهر شیراز را از این فیلم انتخاب کردیم.

منابع خبر

اخبار مرتبط

جام جم - ۱۷ شهریور ۱۴۰۱
جام جم - ۱ خرداد ۱۴۰۲
آفتاب - ۲۶ فروردین ۱۳۹۹
رادیو زمانه - ۱۲ مرداد ۱۴۰۲
آفتاب - ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
کلمه - ۸ بهمن ۱۳۹۹