کار شاق پوتین حفظ دستاوردهای ارضی است!/ روسیه به تجدید قوا و لاک دفاعی نیاز دارد
به گزارش خبرآنلاین، ولادیمیر فرولو پژوهشگر روابط بین الملل در مقاله ای برای بنیاد کارنگی نوشت:
انتصاب ژنرال سرگئی سوروویکین به عنوان فرمانده جدید "عملیات نظامی ویژه" روسیه در اوکراین، همراه با عناصر حکومت نظامی اعلام شده توسط کرملین، سرنخ هایی از اهداف نظامی و سیاسی میان مدت روسیه در اوکراین را نشان می دهد.
استراتژی و دستور سوروویکین را می توان در تغییر به دفاع استراتژیک در همه جبهه ها با امکان حملات انحرافی و حملات تاکتیکی محلی برای بهبود مواضع روسیه خلاصه کرد. روسیه قصد دارد یک خط دفاعی مستحکم و بادوام در سرزمین هایی که اشغال کرده است بسازد تا از هرگونه تجاوز بزرگ توسط نیروهای مسلح اوکراین یا هرگونه تغییر بیشتر در مرزهای جدید جلوگیری کند.
به عبارت دیگر، روسیه قصد دارد تا قبل از شروع زمستان، عملاً درگیری را متوقف کند و دستاوردهای ارضی خود را حفظ کند. این تمام چیزی است که فرماندهی روسیه در حال حاضر قادر به انجام آن است. مطمئناً بحثی از هرگونه حمله جدید در مقیاس بزرگ به خاک اوکراین وجود ندارد. کمبود شدید سخت افزار نظامی مدرن روسیه مانع از آن می شود که نتواند حملاتی را علیه دشمن مجهزتر خود انجام دهد.
>>> بیشتر بخوانید:
پوتین بزودی از قدرت کنار گذاشته میشود
تهدید پوتین تنها یک بلوف نیست
آخرالزمان هستهای در شرف وقوع است؟
مسکو به یک مکث طولانی در جنگ نیاز دارد تا بتواند نیروهای زمینی آماده جنگ را تقریباً از ابتدا بازسازی کند.
"همانطور که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین آشکارا گفت، بسیج نسبی لازم بود تا یک خط مقدم به طول هزار کیلومتر حفظ شود"همانطور که رئیس جمهور ولادیمیر پوتین آشکارا گفت، بسیج نسبی لازم بود تا یک خط مقدم به طول هزار کیلومتر حفظ شود. سطح ضعیف آموزش و تجهیزات داده شده به نیروهای تازه بسیج شده به این معنی است که نمی توان از آنها در عملیات تهاجمی استفاده کرد. اما برای حفظ و کنترل قلمرو اشغال شده توسط روسیه در پشت خطوط، حتی افرادی که دارای تفنگ های اتوماتیک پنجاه ساله AKM هستند، در این مأموریت ها حضور دارند.
قوانین جدید وضعیت اضطراری که توسط کرملین در ماه اکتبر معرفی شد با هدف ارائه دفاع استراتژیک از "اهداف تصرف شده" به جای یک جنگ تمام عیار است. بسیج اقتصادی و انسانی باید ادامه «عملیات نظامی ویژه» در حال تشدید را تا سال ۲۰۲۳ ممکن کند، نه بیشتر.
فرمانده جدید عملیات در اوکراین این اختیار را دارد که «تصمیمات دشوار» را برای عقب نشینی نیروها به مواضع دفاعی سودمندتر بگیرد که نیروهای اوکراینی نتوانند به آن نفوذ کنند. حتی اگر این به معنای واگذاری سرزمین های بزرگ و نمادین مهمی باشد که دفاع از آنها سخت است و عقب نشینی می تواند صورت بگیرد؛ مانند ساحل شرقی رودخانه دنیپر یا شمال منطقه لوهانسک.
سوروویکین مسئولیت این تصمیمات را به عهده خواهد گرفت تا از خطر بی ثباتی در داخل روسیه جلوگیری کند.
اهداف جدید
همچنین به سوروویکین دستور داده شده است که اهداف سیاسی «عملیات ویژه» را با ظرفیت واقعی نظامی و اقتصادی روسیه منطبق کند، با توجه به اینکه پشتیبانی لجستیکی و عملیاتی دشمن توسط کل بلوک ناتو با هزینه دهها میلیارد دلار انجام میشود. اختلاف بین اهداف راهبردی و ابزارهای تخصیص یافته برای دستیابی به این اهداف، عامل اصلی شکستهای نظامی روسیه از فوریه تا سپتامبر بود. "عملیات نظامی ویژه" به عنوان راهی برای ایجاد کنترل سیاسی و نظامی روسیه بر تمام یا بیشتر خاک اوکراین از طریق ایجاد تغییر رژیم در کی یف در نظر گرفته شد. کرملین روی این مساله حساب باز کرده بود تا بتواند یک بار برای همیشه از نمایش قدرتی محدود برای بیرون راندن اتحادیه اروپا و ناتو از اوکراین بهره ببرد.
آن نبرد قبلاً در اواسط ماه مارس، زمانی که نیروهای روسی نتوانستند وارد کی یف شوند، شکست خورده بود، و امروز آن اهداف به سادگی دست یافتنی نیستند. مسکو لشکرهای خسته خود را از اطراف کی یف، چرنیهف و سومی در آوریل به همراه برخی از لشکرها از اطراف خارکف عقب کشید.
"سطح ضعیف آموزش و تجهیزات داده شده به نیروهای تازه بسیج شده به این معنی است که نمی توان از آنها در عملیات تهاجمی استفاده کرد"با انجام این کار، شانسی برای دیکته کردن شرایط تسلیم به کی یف را نداشت.
از آوریل تا سپتامبر، نبرد بر سر مرزهای بخشی از اوکراین بود که توسط نیروهای روسی کنترل می شد. در ماه آگوست، مشخص بود که ارتش سربازان قراردادی و تجهیزات نظامی در اختیار آنها برای گسترش گسترده منطقه تحت کنترل نیروهای روسی کافی نبود. البته به استثنای مناطق تصرف شده در فوریه و مارس و شمال منطقه لوهانسک.
در سپتامبر، به دنبال ضدحمله اوکراین، نبرد برای حفظ آن مناطق تازه تصرف شده آغاز شد. امروز، تلاش برای اطمینان از این است که منطقه تحت کنترل روسیه بزرگتر از ۲۳ فوریه، قبل از شروع تهاجم، باقی بماند و از مرزهای تعیین شده در ۲۰۱۴-۲۰۱۵ عقب نشینی نکند. پوتین هدف سیاسی جدید "عملیات ویژه" را در کنفرانس مطبوعاتی اخیر در آستانه تدوین کرد: حفظ یک کریدور زمینی روسیه به کریمه در امتداد ساحل دریای آزوف و در امتداد ساحل غربی رودخانه دنیپر، تا اطمینان حاصل شود که کی یف دیگر کنترل آب به شبه جزیره کریمه را در اختیار ندارد.
برای این منظور، کنترل شهرهای جنوبی ماریوپول، بردیانسک، ملیتوپل، و نوا کاخوفکا برای روسیه مهمتر از کنترل شهر خرسون در غرب و شهرهای دونباس لیسیچانسک و سیویرودونتسک است.
این یکی از «تصمیمات دشوار» است که سوروویکین اکنون این اختیار را دارد که خودش بگیرد.
این ما را به مؤلفه دوم استراتژی سوروویکین میرساند: وادار کردن اوکراین به توقف مرحله فعال جنگ، توقف خطوط مقدم و وارد شدن به مذاکره بر سر شرایط تغییر یافته روسیه که منعکسکننده هدف جدید و واقعبینانه «عملیات ویژه» است. به همین دلیل است که روسیه زیرساخت های انرژی اوکراین را با حملات هوایی و حملات پهپادی هدف قرار می دهد.
وقفه های شدید در تامین برق توانایی کی یف برای جنگ را کاهش می دهد و دیر یا زود بر تامین نیروها تاثیر می گذارد و در نتیجه پیشروی اوکراین را کند می کند. با این حال روسیه به شدت از ناتوانی نیروی هوایی خود و عدم غلبه بر نیروی هوایی اوکراین رنج می برد. مدل بمباران هوایی مورد استفاده روسیه همانند سوریه است که فرماندهی آن نیز با سوروویکین بود. اما سوریه سیستم دفاع هوایی مدرن در اختیار نداشت و به همین دلیل این موضوع در اوکراین قابل تکرار نیست.
توقف یا توقف نکردن
در حال حاضر سه عامل وجود دارد که روسیه را از وادار کردن اوکراین به صلح و پذیرش آنچه روسیه به عنوان «واقعیتهای سرزمینی جدید» یاد میکند، باز می دارد.
"حتی اگر این به معنای واگذاری سرزمین های بزرگ و نمادین مهمی باشد که دفاع از آنها سخت است و عقب نشینی می تواند صورت بگیرد؛ مانند ساحل شرقی رودخانه دنیپر یا شمال منطقه لوهانسک"اولین مورد این است که کرملین آمادگی ندارد پس از انجماد خطوط مقدم، «عملیات» خود را به طور کامل متوقف کند.
این پیشنهاد برای انتخاب مجدد دونالد ترامپ، یا حداقل برای پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات میان دوره ای ایالات متحده مطرح شده است، به این امید که این امر ممکن است منجر به کاهش کمک های نظامی ایالات متحده به اوکراین شود: چیزی که رهبر جمهوری خواهان مجلس نمایندگان، کوین مک کارتی، به این احتمال اشاره کرده است. با این حال، به نظر می رسد که بخش قابل توجهی از جناح او از تخصیص ۵۰ میلیارد دلاری پیش بینی شده برای کی یف تا پایان سال حمایت خواهد کرد: یعنی قبل از اینکه جمهوری خواهان در ژانویه ۲۰۲۳ به اهرم های قدرت در مجلس دست یابند.
در هر صورت، امید را به ندرت می توان به عنوان یک استراتژی در نظر گرفت، به خصوص زمانی که مبتنی بر تحلیل مشکوک از سیاست ایالات متحده باشد که قبلاً کرملین را فریب داده است. همچنین امیدهایی وجود داشت که بحران انرژی در اروپا، اتحادیه اروپا را مجبور به مذاکره در مورد اوکراین با مسکو کند، اما اتحادیه اروپا ترجیح داد به جای آن طوفان اقتصادی را پشت سر بگذارد. امکان انجام گفتگوهای اساسی با کی یف در مورد "تصمیمات دشوار" و اقداماتی که باید انجام شود به این بستگی دارد که آیا کرملین آماده توقف عملیات خود است یا خیر. به دلایل واضح، یک آتش بس ساده - حتی یک آتش بس طولانی - مورد علاقه کی یف و شرکای غربی آن نیست.
این منجر به مشکل دوم می شود.
مسکو نمی تواند به طور یکجانبه دستور پایان دادن به خصومت ها را صادر کند، تا زمانی که کی یف تمام تلاش خود را برای آزادسازی سرزمین های اشغال شده توسط روسیه انجام می دهد. پنج یا شش هفته دیگر فرصت دارد تا این کار ادامه یابد تا اینکه شرایط آب و هوایی پیشرفت بیشتر را غیرممکن کند. کی یف باید در مقابل دفاع روسیه قرار گیرد، تلفات بیشتری را متحمل شود، و قبل از اینکه با توقف در جنگ موافقت کند، دوباره سازماندهی شود. و این تصمیم خارج از کنترل کرملین است.
مرزها و ضمانت ها
مشکل سوم به اجماع غرب مربوط می شود که مسکو نباید قلمرو جدیدی را در نتیجه اقدامات خود در اوکراین به دست آورد: کل این تعهد باید به عنوان یک ضرر کلی برای کرملین پایان یابد. این به معنای بازگرداندن مرزها حداقل به موقعیت خود در ۲۴ فوریه، زمانی که روسیه تهاجم خود را آغاز کرد، است.
مسکو آمادگی پذیرش این تغییرات را ندارد.
"سوروویکین مسئولیت این تصمیمات را به عهده خواهد گرفت تا از خطر بی ثباتی در داخل روسیه جلوگیری کند"حداقل چیزی که «عملیات ویژه» باید به آن دست یابد، یک کریدور زمینی تضمین شده به کریمه است، در حالی که سایر مرزها می توانند کم و بیش به جایی که در ۲۴ فوریه بودند بازگردند. این واقعیت که شرکت نظامی خصوصی واگنر در حال ایجاد - "به ابتکار خود" - خط دوم دفاعی در امتداد مرزهای قبل از جنگ جمهوری خلق لوهانسک است (یعنی گویی سیویرودونتسک تسلیم شده است) در مورد برنامه های دفاعی واقعی فرماندهی روسیه چیزهای زیادی می گوید.
هیچ راه حل دیپلماتیکی برای مناقشه بدون تسلیم شدن یک طرف یا طرف دیگر در موضوع ارضی امکان پذیر نیست. و علیرغم افکار عمومی برعکس، این موضوع را نمی توان به تاریخ آینده موکول کرد. هر دو طرف به وضوح و توافق متقابل در مورد اینکه مرز کجا خواهد بود نیاز دارند. اوکراین به تضمین هایی نیاز دارد که روسیه در آینده تلاشی برای جابجایی مرزها با استفاده از زور نخواهد کرد، در حالی که روسیه به تضمین هایی نیاز دارد که اوکراین برای تلاش برای حل مسئله ارضی وارد جنگ نخواهد شد، صرف نظر از اینکه چه کسی در کی یف قدرت دارد.
در حال حاضر، تمام راه حل های پیشنهادی برای این مشکل بر اساس بسته ای از تضمین های امنیتی غرب برای اوکراین است که پس از اعلام وضعیت بی طرف اوکراین متعهد می شود.
به طور مشخص، این تضمینها در رایزنیهای سریع (در ۲۴ تا ۴۸ ساعت اول پس از تهاجم روسیه) برای توافق بر سر مجموعهای از کمکهای نظامی غرب برای کی یف خلاصه میشود.
در واقع، آنها را نمی توان به عنوان "ضمانت های امنیتی" توصیف کرد. در غیر این صورت، آنها بیشتر شبیه تضمین ها هستند، مانند آنچه در تفاهم نامه بوداپست ارائه شده است. آنها نه بازدارندگی با انکار و نه بازدارندگی با مجازاتی را که به اعضای ناتو تعلق می گیرد، ارائه می کنند.
زلنسکی دو راه ممکن برای خروج از این وضعیت می بیند. اولین مورد، الحاق سریع به ناتو است، که به هر حال قبلاً اتفاق افتاده است: مخاطرات ناتو در این درگیری چنان بالا رفته است که به شرایط مقرر در ماده ۵ معاهده تأسیس ناتو در مورد دفاع جمعی نزدیک شده است. البته بدون جزء هسته ای.
"اختلاف بین اهداف راهبردی و ابزارهای تخصیص یافته برای دستیابی به این اهداف، عامل اصلی شکستهای نظامی روسیه از فوریه تا سپتامبر بود"با این حال، ناتو برای رسمی کردن وضعیت اوکراین عجله ندارد.
دومین راه ممکن، تبدیل شدن اوکراین به اسرائیل دیگر است: تا دندان مسلح به سلاح های خود و غربی، و در وضعیت دائمی آمادگی برای جنگ تمام عیار. این کشور باید نیروی هوایی بسیار قوی، سامانههای دفاع موشکی و مجتمعهای موشکی دوربرد داشته باشد.
بدیهی است که چشم انداز «اسرائیل اوکراینی» چیزی نیست که مسکو بخواهد ببیند. بنابراین این وضعیت ناپایدار خواهد بود، و تضمین کننده "جنگ پیشگیرانه" دیگری در مقطعی در آینده خواهد بود.
جایگزین های عملی
یکی از جایگزین های احتمالی برای تضمین های امنیتی غرب، استقرار نیروهای حافظ صلح بین المللی در اوکراین است. این گروه حافظ صلح می تواند عمدتاً متشکل از نیروهایی از کشورهای ناتو باشد که مجهز به تسلیحات سنگین هستند: چیزی در راستای خطوط نیروهای کوزوو.
نیروهای حافظ صلح که به خوبی مسلح شده باشند، دستیابی به بازدارندگی با انکار را بدون نظامیسازی بیش از حد اوکراین و بدون پیوستن رسمی این کشور به ناتو ممکن میسازند. چتر هسته ای این اتحاد، نیروهای حافظ صلح ناتو و در نتیجه اوکراین را پوشش خواهد داد.
ممکن است به نظر برسد که مسکو با این گزینه مخالف باشد: از این گذشته، پوتین به طور خاص در آستانه هشدار داد که دخالت مستقیم نیروهای ناتو در عملیات علیه نیروهای روسیه در اوکراین میتواند منجر به استفاده مسکو از سلاحهای هستهای شود. اما ممکن است بتوان به توافقی دست یافت که نیروهای سازمان ملل و ناتو تنها پس از پایان جنگ فعال به منظور تضمین مرزهای جدید اوکراین و روسیه (با کریدور روسیه به کریمه) وارد شوند، که کی یف می تواند آن را به عنوان بخشی از یک قطعنامه قطعی بشناسد.
به هر حال، خواسته اصلی روسیه این است که اوکراین مرزهای جدید با روسیه و حاکمیت روسیه بر کریمه و قلمرو کریدور زمینی که کریمه و روسیه را به هم متصل می کند و همچنین تضمین های بین المللی مبنی بر اینکه کی یف برای تغییر این مرزها از زور استفاده نخواهد کرد. در این صورت، فرقی نمیکند که این تضمینها توسط سازمان ملل ارائه شود یا مستقیماً توسط ناتو یا اتحادیه اروپا.
حتی پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا به این معنی است که تحت پوشش ماده ۴۲.۷ اتحادیه قرار گرفته است که مشابه ماده ۵ ناتو است. به شکل متناقضی، روسیه در نتیجه «عملیات نظامی ویژه» خود، واقعاً به تضمینهای امنیتی غرب در برابر بدخواهی کییف در آینده نیاز خواهد داشت.
برخی استدلال خواهند کرد که چنین قطعنامه ای به طرز ناراحت کننده ای شبیه تقسیم ارضی اوکراین به مناطق تحت کنترل روسیه و غرب است. با این حال، این امر همچنین به عنوان محافظت از تکرار رویدادهای جاری عمل می کند و ثبات امنیت اروپا را بر اساس بهترین شیوه های جنگ سرد تضمین می کند - که به نظر می رسد نخبگان سیاست خارجی روسیه بسیار نوستالژیک هستند.
پوتین از سال ۲۰۰۸ آمادگی غرب برای تجزیه موثر اوکراین را به گوش می رساند و در ماه های اخیر مسکو بارها به ورشو جرأت داده است تا "در نهایت" نیروهای خود را به غرب اوکراین بفرستد.
بنابراین، اگر اثبات شود که این طرح از طریق واسطههایی مانند رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، یا بهتر از این، از طریق بایدن در اجلاس G۲۰ امکان پذیر باشد، مسکو اولین کسی خواهد بود که به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد اعزام نیروی حافظ صلح به غرب اوکراین رای می دهد.
*منبع: کارنگی / ترجمه: ابوالفضل خدائی
۳۱۱۳۱۱
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران