تلویزیون را خاموش کنید!
چندی قبل یکی ازهمسایگان مجتمع مسکونی محل سکونت دچار استرس و فشار خون شده بود ؛ پس از پیگیری بستری و درمان در بیمارستان ؛پزشک معالج توصیه جالبی کرده بود:«این روزها تلویزیون را خاموش کنید تا حالتان خوب شود!» البته اخیرا خبری جدید از بیماری همسایه ندارم که بعداز خاموشی تلویزیون ایران؛ حالش بهتر شده یانه؟ ولی فارغ از درستی یا نادرستی تجویز پزشک معالج در باره خاموشی تلویزیون؛ باید دید چه عوامل موثری در تجویز این نسخه پزشکی نقش داشته است؟
نظرسنجی اخیر «ایسپا» نشان میدهد کمتر از ۳۸ درصد مردم اخبار را از طریق صداوسیما دنبال میکنند و ۳۱ درصد شبکههای اجتماعی را برای این امر ترجیح میدهند. این آمار در مقایسه با پیمایش سال ۱۳۹۶ دستخوش تغییرات قابل اعتنایی شده است. البته آن چنان دور نیست که درآیندهای نزدیک، صداوسیمای ایران؛ مرجعیت رسانهای را به شبکههای اجتماعی در فضای مجازی واگذار کند. تجربه تولید و پخش اخبار صداوسیما در دوره های مختلف اعتراضات مردمی در سال های گذشته نشان داد صداوسیما به عنوان نهاد اطلاع رسانی حاکمیت؛ صرفا روایت های رسمی و دولتی را پخش می کند و کمتر نشانی از روایت های معترضان در میان اخبار پخش شده هست.
انتظار هم نمی رود صدا و سیما؛ برای مردم و شهروندان روایت های واقع بینانه وغیر رسمی ارایه کند. چون صداوسیما از بودجه ملی ارتزاق می کند و در صددایجاد اعتماد و مقبولیت مخاطبان در جامعه نیست حتی اگرتلویزیون ایران؛ به روایت های غیر رسمی و مردمی هم درلابلای اخبار روی آورد باز به دلیل بی اعتمادی مخاطبان؛ آن چنان مشروعیتی در جامعه نخواهدداشت.
"البته آن چنان دور نیست که درآیندهای نزدیک، صداوسیمای ایران؛ مرجعیت رسانهای را به شبکههای اجتماعی در فضای مجازی واگذار کند"باید منصفانه بپذیریم مالکیت رسانه صداو سیما به عهده حاکمیت و دولت هست حتی در این زمینه دولت سیزدهم؛ بنا به اصل ۱۷۵ قانون اساسی؛ آن چنان قدرتی در انتخاب و عزل مدیران ارشد رسانه ملی ندارد هرچند طبق همان اصل؛ صداو سیما موظف است ، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور را باید تأمین کند!
بنابراین به تناسب مالکیت دولتی یا حاکمیتی رسانه ملی؛ جایگاه آن در بین مردم کاهش یا افزایش می یابد به عبارت دیگر اگر به رسانه های مکتوب از جمله روزنامه های دولتی و خصوصی توجه کنیم با وجود رقابت نشریات خصوصی با نشریات دولتی؛ هم چنان چالش های موجود در زمینه مدیریت رسانه ؛ سانسور متن؛ مشکلات نقدینگی؛ هزینه تولید وچاپ؛ تامین نیروی انسانی؛ موضع گیری واقع بینانه آنان در باره وقایع سیاسی و اجتماعی؛ آن چنان مقبولیتی را بین مخاطبان به ارمغان نمی آورد و اغلب از سوی مخاطبان به عنوان سوپاپ اطمینان حاکمیت و نماد جعلی آزادی اندیشه در جامعه مورد هجمه قرار می گیرند.
با رویکرد فقدان مشروعیت و مقبولیت دررسانه ملی و هزینه کرد بودجه های هنگفت وتنوع شبکه های تلویزیونی نه تنها صداوسیمای ایران نتوانسته جایگاه رسانه ای خود را در جامعه تثبیت کند بلکه چند دوجین مخاطبان داخلی خود را هم از دست داده؛ افزون برآن به عنوان عنصری ناکارآمد در هرز رفت بودجه های ملی تبدیل شده است. ادعای تغییر مدیریت رسانه ؛ تنوع شیوه رسانه ای و تغییر عملکرد انقلابی برای جذب مخاطبان؛ بیشتر از واقع گرایی در فضای رسانه ، به آب در هاون کوبیدن شبیه هست.
واقعا صداو سیمای ایران را چه شده که زمانی مدیران ارشد انقلاب در نظام قبلی شاهی، درحسرت پخش یک ساعت برنامه مفید برای مخاطبان بودند حالا ساعتها، هفتهها و سال ها برای شهروندان ایرانی برنامه پخش می کنند اما گوش شنوایی برای شنیدن سخنان رسانه ملی ومسئولان نیست. یا آن که هم هست، به تجویز پزشک، توصیه به خاموش کردن تلویزیون می شوند. علاوه بر این فراوانی نصب و راه اندازی دیش های شیطانی! ماهواره آیا نشان از آن دارد که تلویزیون ایران در جذب مخاطبان موفق بوده است؟ هم اینک اگر مابقی مخاطبان تلویزیون ایران را خاموش کنند هیچ اتفاقی دروقایع جامعه، سیاست داخلی و ارتباطات بین الملل نخواهد افتاد.
کافی است سالها به عقب برگردیم و ببینیم شبکه خبر که همزمان با شبکه تلویزیونی الجزیره قطر راه اندازی شدچه تفاوتی از نظر جذب مخاطب و جایگاه رسانه با یکدیگر دارند و بالاتر ازآن چقدر درجذب مخاطبان جامعه جهانی تاثیرگذار بوده است؟ بگذریم آمارهای جدید نظر سنجی ایسپا، بعداز چند سال اتفاقات ناگواری را برای رسانه ملی رقم زده است چون میزان مخاطبان اخبار تلویزیون ایران به کمتر از ۵۰ درصد رسیده است. ناگفته نماند مرگ رسانه ملی زمانی رقم خورد که مشروعیت و مقبولیت خود را دربین مخاطبان از دست داد.
از این رو توصیه می شود بیش از آنکه بودجه ملی را در چاه ویل شبکه های رادیویی و تلویزیونی صداوسیما دفن کنید بهتر است بخشی از آن را برای احیای مقبولیت و مشروعیت رسانه ملی صرف کنید و به جای دهها شبکه های تلویزیونی داخلی صرفا به یک یا دو رسانه رسمی حاکمیتی اکتفا کنید.
فقط کافی است رسانه ملی با انعکاس صداهای متفاوت امید آفرین باشد، آنگاه خواهید دید پزشکان هم توصیه خواهند کرد تلویزیون ببینید تا روحیه تان بهتر شود.
به قول سعدی علیه الرحمه : «من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم. تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.»
۲۱۶۲۱۶
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران