بی‌بی‌سی فارسی، مداخله‌ نظامی جمهوری اسلامی در جنگ سوریه‌ و یک نقطه‌ عطف: دی ماه ٩٦، ساسان امجدی - Gooya News

بی‌بی‌سی فارسی، مداخله‌ نظامی جمهوری اسلامی در جنگ سوریه‌ و یك نقطه‌ عطف: دی ماه ٩٦، ساسان امجدی - Gooya News
گویا
گویا - ۲۳ مرداد ۱۴۰۰

(بررسی عملکرد بی‌بی‌سی از ژانویه‌ ٢٠١٤ تا دسامبر ٢٠١٩)

واکنش روشنفکران، نویسندگان، جریان های سیاسی و افکار عمومی ایران به مداخله‌ی جمهوری اسلامی در جنگ سوریه‌، هیچ نسبتی با ابعاد بسیار وسیع این فاجعه انسانی ندارد. فاجعه‌ایی با صدها هزار کشته‌، میلیون ها آواره و ویرانه‌ایی به جای مانده‌ از این سرزمین که تبعات آن بدون شک نه تنها مسئله‌ی امنیت، روابط سیاسی، وضعیت اقتصادی و مناسبات قدرت در آینده‌ی این کشور، بلکه کل منطقه‌ و خصوصا سرنوشت ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار خواهد داد.

١- در این یاداشت تلاش خواهد شد به بازتاب این مداخله خانمان سوز در بی‌بی‌سی فارسی پرداخته‌ شود. اینکه بی‌بی‌سی فارسی نقش نظامی جمهوری اسلامی را در این جنگ چگونه پوشش داده و تا چه حد ابعاد فاجعه‌بار این حضور مخرب از سوی این رسانه منعکس و مورد انتقاد قرار گرفته‌ است. این مقاله صرفا به گزارش ها، اخبار و مقالاتی محدود می شود که بی‌بی‌سی فارسی در صفحه‌ توییتر خود از از ژانویه‌ ٢٠١٤ تا دسامبر ٢٠١٩ منتشر کرده است.

(بر اساس ماشین جستجوگر توییتر، تصادفی و بدون هیچ دخل و تصرفی. به عبارتی تنها اخبار و گزارشهایی از سوی جستجوگر توییتر به عنوان خروجی این جستجو تعیین شده‌اند که در عنوان آنها کلمات مرتبط با «ایران، جنگ، سوریه‌» آمده‌ است.

"اینکه بی‌بی‌سی فارسی نقش نظامی جمهوری اسلامی را در این جنگ چگونه پوشش داده و تا چه حد ابعاد فاجعه‌بار این حضور مخرب از سوی این رسانه منعکس و مورد انتقاد قرار گرفته‌ است"بدیهی است که گزارش های دیگری نیز در این باره‌ از سوی بی‌بی‌سی فارسی منتشر شده که به دلیل استفاده‌ از عناوین غیرمرتبط در نتیجه‌ی این جستجو لحاظ نشده‌اند.)

٢- جامعه‌شناسی «ارزیابی» به بررسی مسئله‌ عدم قطعیت ارزشها، معیارهایی که بر اساس آن ارزیابی و سنجش صورت می گیرد و پیش زمینه‌ی اجتماعی مسئله مورد بحث می پردازد. یکی از مباحث این حوزه‌ که در بررسی ابزارهای سنجش دیجیتال مورد توجه جامعه‌شناسان قرار گرفته‌، مسئله «شرایط ارزیابی» است. اینکه ارزیابی تحت تاثیر چه موقعیت و مناسباتی صورت می گیرد. به عبارتی مسئله‌ی ارزیابی، متاثر از چه روابط، قواعد، مناسبات و همچنین زیرساخت های مادی انجام می شود. کل این بحث اما مستلزم وجود «نظارت خارجی» است.

نظارت بر روند کار آنهایی که مدعی ارزیابی پدیده‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هستند. یعنی ناظر بیرونی باید به روند و چگونگی عملیاتی شدن «ارزیابی و سنجش» دست کم به صورت کلی دسترسی داشته‌ باشد. یکی از مهم ترین ناظران ارزیابی عملکرد رسانه‌ها افکار عمومی هستند، مخاطبان و آنهایی که محتوای تولید شده توسط این رسانه‌ها را دنبال می کنند. در این مقاله تلاش خواهد شد محتوای تولید شده از سوی بی‌بی‌سی فارسی در توییتر در ارتباط با مداخله نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ از نگاه ناظران و مخاطبان و بر اساس ابزار ارزیابی محتوا در توییتر تحلیل و ارزیابی شود. در ادامه نشان داده خواهد شد، چگونه زمینه‌ی اجتماعی موجود (شرایط ارزیابی)، بر درک کاربران و واکنش های آنها در این ارتباط تاثیر گذاشته‌ و نگاه آنها را نسبت به پوشش خبری بی‌بی‌سی فارسی در خصوص جنگ سوریه‌ متحول کرده‌ است.

زمینه‌ یا شرایطی که در این تحقیق ادعا می شود نگاه کاربرانی توییتر فارسی نسبت به محتوای تولید شده توسط بی‌بی‌سی فارسی در ارتباط با مداخله‌ی نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ را متحول کرده است، اعتراضات دی ماه ١٣٩٦ است.

مسئله تحقیق: بررسی محتوای تولید شده از سوی بی‌بی‌سی فارسی در ارتباط با مداخله‌ی نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌

ابزار نظارت بر عملکرد بی‌بی‌سی فارسی در این ارتباط: ابزارهای موجود در توییتر (فیو و کامنت کاربران توییتر فارسی)

شرایط (زمینه‌ی) مورد ادعایی که به یک دگرگونی معنایی کم نظیر در خصوص نظارت و چگونگی ارزیابی عملکرد بی‌بی‌سی فارسی از سوی کاربران و منتقدان منجر شده است: اعتراضات دی ماه ١٣٩٦ و تحولات گفتمانی پس از آن.

توییتر، منطق حاکم بر آن و ارزیابی محتوا

توییتر مانند بیشتر شبکه‌های اجتماعی فاقد ابزاری برای امکان ارزیابی منفی یا همان « دیسلایک» است.

"به عبارتی تنها اخبار و گزارشهایی از سوی جستجوگر توییتر به عنوان خروجی این جستجو تعیین شده‌اند که در عنوان آنها کلمات مرتبط با «ایران، جنگ، سوریه‌» آمده‌ است"در بیشتر تحقیق هایی هم که درباره‌ی «منطق اجتماعی» این رسانه‌ صورت گرفته‌، امکان «ارزیابی منفی» محتوای تولید شده در این پلاتفرم مورد بررسی قرار نگرفته‌ است. تنها ابزاری که با آن می توان در توییتر یک محتوا را مورد نقد قرار داد، آن را زیر سئوال برد یا به چالش کشید، نوشتن کامنت است. کامنت هایی که با توجه به منطق غالب بر توییتر در ارتباط با محدودیت کاراکترهای نوشتار، ضرورت پرهیز از انتشار تحلیل ها و نوشته‌های طولانی، ارسال های پیام های صریح، به دور از پیچیدگی و عاری از جنبه‌های تئوریک و انتزاعی کارکردی به اصطلاح «کمی» یافته‌ است. یعنی بر خلاف آنچه که تصور می شود، کامنت نویسی در زیر یک توییت، پیش از آنکه مبتنی بر یک بررسی محتوایی در پذیرش یا رد توییت بر اساس ارائه‌ استدلال، توضیح مستدل، تصحیح اطلاعات غلط و ارائه‌ی فکت های مشخص باشد، به ابزاری تبدیل شده است برای اعلام همراهی، تایید، رد و یا مخالفت با محتوای یک توییت.

در ادامه تلاش می شود، با بررسی کامنت هایی که زیر محتوای تولید شده‌ی حساب کاربری بی‌بی‌سی فارسی در توییتر و در ارتباط با مداخله‌ی نظامی ایران در سوریه‌ منتشر شده، منطق غالب بر این کامنت ها را مشخص و تغییرات محتوایی آنها در بازه‌ی زمانی ٢٠١٤ تا پایان سال ٢٠١٩ به تصویر کشیده‌ شود. همزمان بر اساس تحلیل محتوای بخشی از گزارش های بی‌بی‌سی فارسی در مقاطع مختلف، نه تنها رویکرد این رسانه نسبت به مداخله‌ نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ بررسی خواهد شد، بلکه نسبت کاربران توییتر فارسی با نگاه بی‌بی‌سی فارسی به این جنگ نیز تحلیل و به تصویر کشیده‌ خواهد شد.

اینکه بی‌بی‌سی فارسی چه نگاهی به جنگ جمهوری اسلامی در سوریه‌ داشته‌، بستری که این مداخله در آن روی داده چگونه نگرش و انتظارات کاربران را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت کاربران توییتر فارسی عملکرد بی‌بی‌سی را در این باره‌ و در سالهای مختلف این جنگ چگونه ارزیابی کرده‌اند.

بررسی کلیه‌ی کامنت های نوشته‌ شده زیر محتوای تولید شده‌ در صفحه‌ی توییتر بی‌بی‌سی فارسی در ارتباط با مداخله‌ نظامی ایران در سوریه طی شش سال گذشته نشان می دهد که نوع و تعداد واکنش ها و همچنین شیوه‌ی ایراد آنها، نه تنها از منطق حاکم بر پلاتفرم توییتر، بلکه به شدت تحت تاثیر تحولات سیاسی موجود در ایران بوده‌ است. موضوعی که در این مقاله از اهمیت محوری برخوردار است و در ادامه با جزئیات به آن پرداخته‌ خواهد شد.

دو مقطع زمانی با دو منطق متمایز

با روی کار آمدن حسن روحانی و به دنبال آن توافق هسته‌ایی با قدرت های غربی، به این تصور دامن زده‌ شد که «برجام» به در پیش گرفتن رفتار متعارف جمهوری اسلامی در حوزه‌ بین الملل و سیاست های منطقه‌ایی منجر خواهد شد. این جریان نه تنها از سوی دولت، بلکه از سوی شبکه‌ایی سازمان یافته‌ از فعالان رسانه‌ایی، سلبریتی ها، هنرمندان و شخصیت های معتقد به «اصلاحات و صندوق رای تحت هر شرایطی»، تا آنجا پیش رفت که مداخله‌ی خون بار، هزینه‌بردار و بسیار مخاطره‌آمیز جمهوری اسلامی در سوریه‌ به عنوان ضرورتی برای تضمین امنیت داخلی، منافع عمومی و تثبیت «عمق استراتژیک» جا بیفتند. گفتمانی که با نادیده‌انگاشتن حق حیات و امنیت مردم سوریه‌ و چشم پوشی از رنج و مصائبی که دولت مستقر با همکاری مستقیم جمهوری اسلامی بر آنها تحمیل کرده‌ بود، حقوق بشر، توسعه، رفاه و دمکراسی در ایران را قربانی برداشت خاصی از امنیت کرده‌ و این مفهوم فراگیر و پیچیده‌ را به تخریب و ویرانی با بمب تقلیل داده‌ بود. این گفتمان که بارزترین وجه آن برد رسانه‌ایی آن بود، به مدد سرکوب و سانسور و انحصار در حوزه‌ آزادی بیان و مطبوعات توانسته‌ بود این ادعا که «اگر در سوریه‌ نجنگیم، باید در تهران بجنگیم» را به عنوان «گذاره‌ایی قابل اعتنا» در یک برهه‌ی زمانی مشخص به بخش قابل توجهی از مردم تحمیل کند.

"یکی از مباحث این حوزه‌ که در بررسی ابزارهای سنجش دیجیتال مورد توجه جامعه‌شناسان قرار گرفته‌، مسئله «شرایط ارزیابی» است"به این ترتیب در شرایطی که جمهوری اسلامی در سوریه‌ در حال ارتکاب جنایت جنگی بود، در شرایطی که اقتصاد نحیف ایران با زیاده‌خواهی های برون مرزی یک نظام تمامیت خواه در آستانه فروپاشی قرار گرفته‌ بود و در مقطعی که گروههای نظامی نیابتی، برنامه‌ موشکی و جنگ طلبی در منطقه به بدیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده بود، فضای رسانه‌ایی «فارسی زبان» کمترین رویکرد انتقادی را نسبت به این رفتار مخاطره‌آمیز و ماجرجویانه‌ی جمهوری اسلامی در پیش گرفت.

در ادامه آن بخش از اخبار و گزارشهایی که بی‌بی‌سی فارسی در توییتر از ابتدای سال ٢٠١٤ در این باره‌ منتشر کرده، به همراه واکنش کاربران با لحاظ کردن پیش زمینه‌ی اجتماعی موجود مورد بررسی قرار می گیرد.

فاز اول: انفعال

انتخاب روحانی در خرداد ١٣٩٢، قرداد برجام در تیرماه ۱۳۹۴ و انتخاب مجدد روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ١٣٩٦ را می توان روند رخدادهایی دانست که به اجماعی هرچند نسبی در ارتباط با مفاهیمی مانند «امنیت داخلی»، «ضرورت مداخله‌ی خارجی ایران در کشورهای منطقه‌» و یا دست کم انفعال در برابر آن و همچنین «به حاشیه‌راندن بحرانهای داخلی» منجر شد. این رویکرد از ژوئن ٢٠١٣ تا دسامبر ٢٠١٧ تقریبا فضای رسانه‌ایی را تا حدود قابل توجهی به تسخیر خود در آورده بود. انفعالی که البته‌ صرفا به رسانه‌هایی مانند بی‌بی‌سی فارسی محدود نبود و بخش قابل توجهی از کاربران توییتر را نیز شامل می شد.

بی‌بی‌سی در سالهای ٢٠١٤ و ٢٠١٥ به ندرت گزارشهای انتقادی از مداخله‌ی جمهوری اسلامی در سوریه‌ منتشر کرد. اخبار و تحلیل های آنها بیشتر اشاره‌ به تقابل سپاه‌پاسداران با داعش و دیگر گروههای اسلام گرا اختصاص یافته‌ بود و تلاش می شد ابهاماتی در ارتباط با نقش بشار اسد در ارتباط با استفاده‌ از سلاح های شیمایی بر علیه‌ مخالفان خود مطرح کنند. جدول شماره‌ ١ محتوای تولید شده از سوی بی‌بی‌سی فارسی و واکنش کابران در قالب پسندیدن (فیو)، ریتوییت و نوشتن کامنت در سال ٢٠١٤ را نشان می دهد:

به عنوان نمونه خبرهای شماره‌ ٢ و ٣ گزارشهایی مناقشه‌برانگیز در باره‌ «اعزام پیکارجویان» افغانستانی به سوریه‌ توسط جمهوری اسلامی را نشان می دهد.

علیرغم حساسیت بالایی که این موضوع می توانست در پی داشته‌ باشد، انتشار این گزارشها بیشتر اشاره‌ایی دو سویه به موضوع است: طرح این موضوع در حد یک اتهام به جمهوری اسلامی از یک سو و تاکید بر تکذیبیه‌ جمهوری اسلامی در این خصوص از سوی دیگر. این پوشش رسانه‌ایی در آن مقطع تقریبا هیچ واکنش انتقادی از سوی کابران را به دنبال نداشته‌ است (تصویر پایین).

این روند در سال ٢٠١٥ و با عقد برجام و ‌‌تقویت گفتمان مبتنی بر مشروعیت دادن به مداخله نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ و یا دست کم انفعال در قبال آن، بیشتر در رسانه‌ها تجلی یافت. بی‌بی‌سی فارسی در این مقطع بیشترین تمرکز خود را معطوف به برجام کرد و تلاش نمود تا سیاست خارجی و مداخله‌ی نظامی ایران در سوریه‌ را به عنوان تابعی از توافق جمهوری اسلامی و کشورهای «پنج به علاوه‌ یک» معرفی کند. جدول شماره‌ ٢ محتوای تولید شده از سوی بی‌بی‌سی فارسی در صفحه‌ توییتر این رسانه‌ در سال ٢٠١٥ در ارتباط با موضوع مداخله‌ نظامی جمهوری اسلامی را سوریه‌ و واکنش کاربران را نشان می دهد.

بر اساس جستجوگر توییتر، بی‌بی‌سی فارسی دست کم ٥٤ خبر و گزارش در سال ٢٠١٥منتشر کرده‌ که عنوان آنها مستقیما به موضوع مداخله ایران در سوریه‌ مربوط بوده است. مجموع کل گزارشهای یک سال بی‌بی‌سی در این باره‌، در کل ١٤١٠ بار پسندیده‌ شده و ٨٢ کامنت دریافت کرده‌ است.

"به عبارتی مسئله‌ی ارزیابی، متاثر از چه روابط، قواعد، مناسبات و همچنین زیرساخت های مادی انجام می شود"بیشتر کامنت ها، نقش جمهوری اسلامی در سوریه‌ را مثبت ارزیابی می کنند و از آن به عنوان مداخله‌ی قانونی نام می برند. تعداد کامنت هایی که نگاهی انتقادی به رویکرد جمهوری اسلامی در این باره‌ دارند انگشت شمار است و بخش قبل توجهی از کامنت ها نیز حاوی اطلاعاتی خنثی بعضا نامفهوم و نامربوط است.

بی‌بی‌سی در خبر شماره‌ ١ («بشار اسد: ایران از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی به سوریه کمک می‌کند») دوازده‌ بار به نقل از بشار اسد از واژه‌ی تروریسم برای مخالفان دولت و ضرورت «مبارزه‌» با آنها استفاده‌ می کند. اما در این گزارش نسبتا طولانی که بخش های قابل توجهی از گفتگوی اسد در آن بازتاب یافته‌، هیچ اشاره‌ایی به تلفات غیرنظامیان در سوریه‌ و نقش دولت سوریه‌ در این بار نمی شود. در همین گزارش به نقل از بشار اسد کمک نظامی جمهوری اسلامی به سوریه‌ به کمکهای تسلیحاتی و مستشاری تقلیل داده‌ می شود، بدون اینکه هیچ اشاره‌ایی به کشته‌شدگان نظامی وابسته‌ به سپاه‌ قدس یا «لشکر فاطمیون» در تضاد با ادعای بشار اسد مطرح شود.

در خبر دوم («اوباما: روسیه و ایران آینده خطرناکی در سوریه دارند») آنجا که اوباما به «کارزار هوایی» مسکو در هدف قرار دادن مخالفان «میانه‌رو» اشاره‌ می کند، بلافاصله به یکی از مواضع وزارت خارجه ایران ارجاع داده‌ می شود که ضمن حمایت از عملیات هوایی روسیه‌ در سوریه‌، این اقدام را «برای مقابله با "تروریسم" در منطقه موثر خوانده است». در ادامه گزارش نیز به اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه پرداخته‌ شده که حملات هوایی را متوجه «تروریست ها» دانسته‌ است.

در خبر شماره‌ ٤ که گزارشی از مجید خیام‌دار درباره‌ سفر جواد ظریف به لبنان است، بر اظهارات ظریف و رهبر جمهوری اسلامی بر حمایت از «دوستان منطقه‌ایی» در دوران پسابرجامی تاکید شده است.

عنوان این گزارش «ایران و تحرک دیپلماتیک تازه برای حل بحران سوریه» است، بدون کوچکترین اشاره‌ایی به مداخله‌ نظامی جمهوری اسلامی در بحران سوریه‌.

اما خبر شماره‌ ٥ گزارشی از افغان‌های فراری از جنگ سوریه ارائه‌ می کند که برای ایران جنگیده‌اند. در این گزارش فریبا صحرایی با گفتگو با افغان‌های فراری از جنگ، به نقش جمهوری اسلامی در سازماندهی پناهجویان افغان در جنگ سوریه‌ پرداخته‌ است. گزارشی بیطرفانه که با معیارهای یک کار حرفه‌ایی همخوانی دارد.

فریبا صحرایی در گزارش دیگری (خبر شماره‌ ٦«آیا نقش ایران در سوریه صرفا مستشاری است؟») با اشاره‌ به افزایش تلفات نیروهای نظامی ایران در اواخر سال ٢٠١٥ میلادی در جنوب حلب، اطلاعاتی را به نقل از یکی از اعضای فاطمیون منتشر نمود که در آن بر حضور دست کم هزار نظامی وابسته‌ به جمهوری اسلامی در بازپس گیری حلب تاکید می شود. اگر چه بی‌بی‌سی در این گزارش مدعی پررنگ تر شدن هرچه بیشتر «نقش ایران در این جنگ» می شود، شیوه‌ی پوشش خبری و تحلیلی این رسانه‌ در سالهای بعد نشان می دهد که بی‌بی‌سی نه تنها متناسب با نقش جمهوری اسلامی در این جنگ، به بررسی این مداخله نپرداخته‌ بلکه بیشتر همان روایتی از این جنگ را به مخاطب ارائه‌ داده که رسانه‌های دولتی جمهوری اسلامی مدعی آن بوده‌اند.

در خبر شماره‌ ٨ («گزارش‌ها درباره افزایش حضور نظامی ایران در سوریه») اگرچه قرار بوده‌ به خبر فرستادن «هزاران نفر برای شرکت در عملیات زمینی مشترک برای پس گرفتن شهر حلب به سوریه» توسط جمهوری اسلامی پرداخته‌ شود، اما بلافاصله پس از آن به گزارشی از واشنگتن پست به نقل از «مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا» اشاره‌ می شود که در آن شمار نیروهای نظامی اعزام شده به اطراف حلب «صدها و نه هزاران نفر» عنوان می شود. گزارش در ادامه به اظهارات حسین امیرعبداللهیان، معاون وزارت خارجه ایران می پردازد که ضمن تکذیب این «ادعا» منکر وجود نیروی رزمی ایرانی در سوریه‌ می شود: تنها «مستشاران نظامی ایرانی متخصص در امور مبارزه با تروریسم به درخواست دولت سوریه در این کشور برای ارائه مشورت حضور دارند".

در ادامه گزارش اگرچه به منابع دیگری از جمله گروه‌ دیده‌بان حقوق بشر سوریه‌ در بریتانیا در خصوص استقرار نیروهای نظامی جمهوری اسلامی در حلب اشاره‌ می شود، اما هر بار بلافاصله تکذیبه‌ایی از سوی مقامات جمهوری اسلامی در این باره‌ ضمیمه آن می شود.

"یعنی ناظر بیرونی باید به روند و چگونگی عملیاتی شدن «ارزیابی و سنجش» دست کم به صورت کلی دسترسی داشته‌ باشد"پرسشی که در این باره‌ مطرح می شود این است که بی‌بی‌سی چرا به جای اینگونه نقل قول ها و انتشار تکذیبیه‌های جمهوری اسلامی، خود به راستی آزمایی ادعاهای جمهوری اسلامی در خصوص عدم مشارکت نظامی در جنگ سوریه‌ نپرداخته‌ است. آن هم در روزهایی که خبر مربوط به کشته‌ شدن سه فرمانده‌ ارشد سپاه پاسداران در سوریه‌ تازه منتشر شده بود.

در یادداشتی که حمزه‌ابراهیمی ( با عنوان: جنگ داخلی سوریه؛ ایران در جنوب حلب چه می‌کند؟) برای بی‌بی‌سی فارسی نوشته (خبر شاره‌ ١٤)، به سیاست نظامی جمهوری اسلامی، سوریه‌ و حزب الله لبنان مبنی بر محاصره‌ حلب و «جنوب دمشق» پرداخته‌ شده است. محاصره‌ حلب که تحت عنوان «الجوع او الرکوع» (گرسنگی یا تسلیم) شناخته‌ می شود، اقدامی بود که رسما منجر به بروز قحطی در مناطق تحت کنترل مخالفان دولت بشار اسد گردید. «الجوع او الرکوع» (گرسنگی یا تسلیم) یکی از غیرانسانی ترین اقدامهای دولت سوریه‌ برای وادار کردن مخالفان به «تسلیم شدن» بوده‌ که بر اساس آن کل یک شهر یا منطقه‌ را با محاصره‌ اقتصادی به قحطی می کشاندند. اقدامی که اعمال آن بدون همکاری مستقیم نیروهای نظامی وابسته‌ به جمهوری اسلامی غیر ممکن می نمود.

بر اساس جستجوگر بی‌بی‌سی فارسی در همه این سالها صرفا در ٧ خبر یا گزارش به این مسئله اشاره‌ایی اجمالی شده که سه مورد از آنها مربوط به یادداشتی از لینا سنجاب خبرنگار خاورمیانه بی‌بی‌سی می شود و بی‌بی‌سی صرفا آن را ترجمه کرده‌ و مورد چهارم در گزارش حمزه‌ ابراهیمی ذکر شده است. در دو گزارش دیگر بی‌بی‌سی که مستقیما از سوی خود این رسانه تالیف شده، اینگونه به جنایت «الجوع او الرکوع» اشاره‌ شده است: «به نظر می رسد که دولت سوریه سیاست "تسلیم یا گرسنگی" را در پیش گرفته که نتیجه بخش بوده است».

ظاهرا منظور بی‌بی‌سی فارسی از «نتیجه‌ بخش بودن»، همان به گرسنگی کشاندن و کشتار مردم است که در نهایت به سقوط این شهر منجر شد.

کلیت خبر شماره‌ ١٥ («یکی از کارکنان صدا و سیمای ایران در سوریه کشته شد») خلاصه‌ایی از نقل قولهایی از خبرگزاری دولتی ایرنا است. در این خبر بی‌بی‌سی در حالی در تیتر خود از ترکیب «یکی از کارکنان صدای و سیمای ایران» استفاده‌ کرده‌، که در نگاه اول این ذهنیت را در مخاطب به وجود میاورد که «داوود جوانمرد» برای فعالیت خبرنگاری در سوریه‌ بوده‌ است. این در حالی است جوانمرد همانطور که در بدنه‌ی خبر نیز به آن پرداخته‌ می شود، مدتی در حراست صدا و سیما کار می کرده، سابقه‌ی نظامی داشته‌ و از فرماندهان جنگ در کردستان بوده است. در جای دیگری از خبر بار دیگر اینگونه به ایرنا ارجاع داده می شود: «او با ترکش‌های خمپاره "در مبارزه با تروریست‌های تکفیری" کشته شده است».

در پایان خبر باردیگر منابع دولتی جمهوری اسلامی مورد استناد قرار می گیرند و حضور جمهوری اسلامی در سوریه‌ به عنوان حضور «مستشاران نظامی و داوطلبان ایرانی» به مخاطب معرفی می شود.

شیوه‌خبر رسانی مورد اشاره‌ در بیشتر گزارشها و اخبار بی‌بی‌سی فارسی به شکلی که در بالا به آن اشاره‌ شده، در سال ٢٠١٥ ادامه یافت.

"یکی از مهم ترین ناظران ارزیابی عملکرد رسانه‌ها افکار عمومی هستند، مخاطبان و آنهایی که محتوای تولید شده توسط این رسانه‌ها را دنبال می کنند"مشخصات اصلی این نوع خبر رسانی را می توان در مورد زیر خلاصه‌ کرد:

١- منبع اصلی این گزارشها منابع، مقامات و رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی هستند.

٢- بیشترین شیوه‌ی انعکاس حضور سپاه‌ قدس و دیگر نیروهای نظامی وابسته‌ به جمهوری اسلامی در اخبار بی‌بی‌سی، به عنوان همکاری نظامی، مستشاری و سیاسی یک دولت با دولت دیگر بازتاب یافته‌ و موضوع نقش این نیروها در کشتار غیرنظامیان و محاصره‌ شهرها و مناطق محل سکونت مردم از سوی این آنها کمترین بازخورد را داشته‌ است.

٣- مقابله با داعش و آنچه «تروریست های تکفیری» نامیده‌ می شود، در تعداد قابل ملاحظه‌ایی از گزارشها اساسی ترین هدف حضور جمهوری اسلامی در سوریه‌ عنوان شده است. این در حالی است که حضور نظامی جمهوری اسلامی در جنگ سوریه‌ و سرکوب مخالفان به پیش از پیدایش داعش بازمی گردد.

٤- شیوه‌ پوشش این خبرها پیش از هرچیز ظاهرا به پیش زمینه‌ی سیاسی روزنامه‌نگارانی وابسته‌ است که گزارشها را تهیه‌ می کنند. در برخی از گزارشهای تصویری که در آن هویت روزنامه‌نگار مشخص است، عملا می توان به تفاوت موضع گیری ها در قبال دولت بشار اسد و حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ پی برد. اما خبرها و گزارشهای نوشتاری از یک رویکرد واحد پیروی می کنند، که چکیده‌ایی از آن در بالا مطرح شد.

٥- حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ در بسیاری از گزارشها به عنوان تابعی از برجام مورد ارزیابی قرار گرفته‌ است. به عبارتی تصویر مداخله‌ی نظامی ایران در سوریه‌ در سایه‌ی برجام قرار گرفته‌ و انگار بر اساس توافق مذکور، این مداخله در چارچوب توافقی نانوشته‌ میان قدرت های بزرگ صورت گرفته‌ و چندان جای نقدی ندارد.

٦- جنایت های دولت بشار اسد، در برابر جنایت های داعش به حاشیه‌ رانده‌ شده است.

٧- در بسیاری از گزارشها بارها از واژه‌هایی چون «تروریسم»، «گروههای تروریستی»، «مبارزه‌ با تروریسم» و «حملات تروریستی» به نقل از مقامات جمهوری اسلامی استفاده‌ شده است.

نقل قول هایی که بی‌بی‌سی با استفاده‌ از گیومه به زعم خود مسئولیت به کارگیری آنها را از خود سلب کرده‌ است (مانند این خبر- ۲۱ اکتبر ۲۰۱۵: «معاون وزارت خارجه ایران: تعداد مستشاران خود را در سوریه افزایش دادیم»).

٨- تلاش برای شناساندن مداخله‌ی نظامی ایران در سوریه‌ تحت عناوینی مانند «نقش منطقه‌ایی»، «دستاورد توافق هسته‌ایی» و «حمایت از دولت قانونی».

٩- استفاده‌ از مفاهیمی پرمناقشه برای شناساندن عاملان جنگ در سوریه‌ به نقل از «کارشناسان»، «مهمانان» و منابع دولتی جمهوری اسلامی. به عنوان مثال می توان به استفاده‌ از «سردار عارف» برای قاسم سلیمانی و یا «دلاور» نامیدن تیپ فاطمیون، به نقل رسانه‌های نزدیک به بسیج (مثلا در این خبر- ۲۳ آوریل ۲۰۱۵: «شیعیانی از افغانستان و پاکستان از جمله اعزامیان ایران به جنگ سوریه») اشاره‌ کرد.

١٠- بسیاری از گزارشها چیزی فراتر از نقل قولهای مکرر از فرماندهان سپاه و رسانه‌های وابسته‌ به آنها نیست . بدون اینکه هیچ بخشی از این ادعاها و تبلیغات به چالش کشیده‌ یا راستی آزمایی شود (مانند این خبر- ۲۱ ژانویه ۲۰۱۵: «یک فرمانده نظامی: ایران کمک مستشاری به سوریه را ادامه خواهد داد». چهار پارگراف از اظهارات این فرمانده‌ نظامی عینا در خبر مربوطه‌ در گیومه قرار گرفته‌ و بازنشر شده است).

١١- علیرغم وجود شواهد و اطلاعات دقیق و غیرقابل انکار مبنی بر حضور و مداخله‌ی نظامی جمهوری اسلامی در ایران، بی‌بی‌سی فارسی همچنان ادعای مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر «حضور مستشاری» را در بسیاری از اخبار و گزارشهای خود منعکس می کرد. مثلا در این خبر - ۱۸ اکتبر ۲۰۱۵ تحت عنوان «ایران عملیات 'مستشاری خود در سوریه را افزایش' می‌دهد» اینگونه بر ادعای مقامات جمهوری اسلامی تاکید شده‌ است:

آقای امیر‌عبداللهیان همچنین گفته است: "ما مستشاران نظامی در عراق و سوریه داریم که به‌درخواست دولت‌های این دو کشور در آنجا حضور دارند." ایران همواره حضور نیروهای رزمی خود در سوریه را انکار می‌کند و می‌گوید که نیروهای ایرانی‌های حاضر در سوریه نقش مستشاری و آموزشی دارند.

١٢- تلاش برای «صلح آمیز» خواندن سیاست جمهوری اسلامی در سوریه‌ (مانند این تیتر- ۱۳ اوت ۲۰۱۵: «سفر ظریف به سوریه و لبنان؛ تلاش ایران برای حل بحران سوریه»).

رویکرد بی‌بی‌سی فارسی در سال ٢٠١٦ در ارتباط با مداخله‌ نظامی جمهوری اسلامی ایران در سوریه‌ در مقایسه‌ با سال ٢٠١٥ تغییری نکرده‌ و بررسی محتوایی گزارشهای این رسانه‌ نشان می دهد، همان رویکردی که در سال ٢٠١٥ در دستور کار آنها قرار گرفته‌ بود، در این سال نیز تکرار شده است.

"در بیشتر تحقیق هایی هم که درباره‌ی «منطق اجتماعی» این رسانه‌ صورت گرفته‌، امکان «ارزیابی منفی» محتوای تولید شده در این پلاتفرم مورد بررسی قرار نگرفته‌ است"کاربران توییتر نیز کم و بیش بدون نگاهی انتقادی به این مسئله واکنشهای محدودی نشان داده‌اند. جدول شماره‌ ٣ بخشی از محتوای تولید شده در صفحه‌ی توییتر بی‌بی‌سی فارسی در سال ٢٠١٦، تعداد «فیو»ها، کامنت ها و رویتویت ها را نشان می دهد (انتخاب بر اساس جستجوگر توییتر):

بررسی کامنت های نوشته‌ شده در سال ٢٠١٦ نشان می دهد، بر خلاف تصور عمومی بیشتر این واکنش ها نه در نقد و زیر سئوال بردن مداخله جمهوری اسلامی، که بیشتر در تایید حضوری نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ و یا دست کم به انتقاد از عملکرد و سیاست کشورهایی مانند ایالت متحده آمریکا و اسرائیل محدود شده است.

به عنوان مثال کاربران به خبری (خبر شماره‌ ٢) تحت عنوان «اوباما: دستان سوریه‌، ایران و روسیه‌ خونی است» با انتقاد شدید از سیاست خارجی ایالت متحده‌ی آمریکا در خاورمیانه و قانونی دانستن مداخله ایران در سوریه‌ برای تقابل با «تروریسم»، واکنش نشان داده‌اند. در این میان تنها یک کامنت با محتوایی انتقادی از همه دولت ها در ارتباط با جنگ سوریه‌ به چشم می خورد.

در خبر دیگری با عنوان (یک عضو ارتش ایران در مبارزه با جهادی های تکفیری کشته‌ شد)، بی‌بی‌سی با استفاده‌ از ترکیب «تروریست های تکفیری»، تیتری را برای خبر خود انتخاب کرده‌ که عینا ادعای نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی مبنی بر «مبارزه آنها با تروریست ها» را تایید می کند. بی‌بی‌سی در این مواقع ضمن تکرار ادعاهای جمهوری اسلامی با برکارگیری یک «گیومه»، بار دیگر مسئولیت استفاده‌ از این واژگان را از خود سلب می کند. این در حالی است که کارکرد این نوع نقل قولها تنها در حالتی می تواند تضمین کننده‌ بی طرفی و رفتار حرفه‌ایی رسانه باشد، که استفاده‌ از این تکنیک ها از یک سو همزمان ذهن خواننده را با سویه‌های دیگر خبر و ادعاهای مطرح شده درگیر کند و از سوی دیگر صرفا مختص به انعکاس ادعاهای جمهوری اسلامی نباشد.

به عنوان مثال بی‌بی‌سی فارسی هیچگاه به نقل از مخالفان در تیتر خبرهای خود از واژه‌های مانند دیکتاتور، تروریست، مستبد و نظائر آن برای مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی استفاده‌ نمی کند، حتی با استفاده‌ از گیومه.

اما واکنش کاربران به این خبر نیز کمترین انتقاد از حضور جمهوری اسلامی در سوریه‌ را دربرداشته‌ است (تنها یک کامنت). این رویکرد غیرانتقادی کابران و همچنین شیوه‌ی خبررسانی مورد اشاره‌ بی‌بی‌سی فارسی در سایر اخبار و گزارشهای موجود قابل مشاهده‌ است و می توان از آن به عنوان شیوه‌ غالب خبررسانی بی‌بی‌سی به مسئله مداخله نظامی جمهوری اسلامی ایران در سوریه‌ و همچنین واکنش کاربران به این موضوع دانست.

به عنوان یک نمونه دیگر در خبر شماره‌ ١٧ (ظریف: اجازه تنش‌آفرینی عربستان در بحران سوریه را نمی‌دهیم) بی‌بی‌سی فارسی با پوشش کامل مواضع محمد جواد ظریف درباره‌ آنچه نقش «تنش آفرین» عربستان خوانده‌، کلیت مداخله‌ جمهوری اسلامی در جنگ سوریه‌ را به یک تنش دیپلماتیک تقلیل داده و صرفا به این جمله که «یران از حامیان اصلی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه است» اکتفا کرده است.

بررسی گزارشهای بی‌بی‌سی فارسی در باره‌ موضوع این یاداشت و واکنش کابران توییتر در سال ٢٠١٧، نشان می دهد انفعال و بعضا حمایت از مداخله‌ی نظامی ایران در سوریه‌ در این سال نیز به منوال سابق ادامه داشته‌ است. یکی از تفاوت های محسوس در این سال واکنش تا حدی گسترده‌ کاربران توییتر به گفته‌های دونالد ترامپ در باره‌ مداخله نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ است. ترامپ که در اظهارات خود بر حمایت مالی و نظامی جمهوری اسلامی از سوریه‌، حماس و حزب الله تاکید می کرد، توجه کابران توییتر را به خود جلب کرد و به موضوع مداخله ایران در کشورهای منطقه‌ جنبه‌ی تازه‌ی بخشید. بررسی واکنش کاربران نشان می دهد، اگرچه هنوز طرفداران حضور و مداخله نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ دست بالا را دارند، اما عده‌ایی قابل توجهی از کاربران ضمن تایید گفته‌های ترامپ در این باره‌، به انتقاد از برباد دادن ثروت مردم ایران در جنگ سوریه‌ پرداخته‌اند.

به عنوان مثال، خبر شماره‌ ٤ (سقوط پهباد ایرانی در سوریه‌ توسط آمریکا) از جمله خبرهایی بود که در آن مقطع مورد توجه بی‌بی‌سی فارسی قرار گرفت.

"تنها ابزاری که با آن می توان در توییتر یک محتوا را مورد نقد قرار داد، آن را زیر سئوال برد یا به چالش کشید، نوشتن کامنت است"کاربران عمدتا با رویکرد انتقاد از سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و سوریه‌ و یا دفاع از حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ به خبر سقوط این پهباد واکنش نشان داده‌اند. کامنت های مشابه کاربران در مورد سایر اخبار مربوط به مداخله نظامی ایران کارکرد مشابهی دارند و در میان آنها به ندرت کامنت اعتراضی دیده‌ می شود.

در خبر شماره‌ ٧ (حمله موشکی سپاه‌ پاسداران ایران به «تروریست ها» در سوریه‌) که بر اساس آن جمهوری اسلامی مدعی حمله موشکی به «مواضع داعش» در سوریه‌ شده بود، بار دیگر بی‌بی‌سی از واژه‌ی تروریست ها استفاده‌ می کند تا به این ترتیب این تصور مشخص را در مخاطب به وجود بیاورد که حملات سپاه‌ پاسداران و مداخله نظامی جمهوری اسلامی در سوریه‌ صرفا بر علیه‌ «تروریست های» اسلام گرا انجام می شود. این رخداد که در واقع دال بر یک واکنش نظامی صریح بود و سپاه‌ پاسداران نیز مسئولیت آن را به عهده‌ گرفت، از سوی صدها کاربر با واکنشهای مثبت مواجه شد و با تبلیغات قابل توجه عده‌ایی از سلبریتی ها و رسانه‌ها تصویر موجهی از این عملیات نزد افکار عمومی ساخته‌ و پرداخته‌ شد. اگر چه زیر خبر مربوط به این رخداد تعداد کامنت ها ١٦٦ ذکر شده است، اما تنها نیمی از آنها در دسترس است. در کل کامنت های قابل روئیت (٨٠ کامنت)، تنها سه کامنت سپاه‌پاسدران و عملکردش را مورد نقد قرار داده‌اند.

شماری از کامنت های دیگر محتوایی نژادپرستانه و آشکارا عرب ستیز دارند.

بی‌بی‌سی فارسی در تنظیم این خبر بارها به نقل از سپاه‌ پاسداران از واژه‌هایی چون «تروریسم»، «تروریست‌های تکفیری» و «تروریست‌های جنایتکار» استفاده‌ کرده‌ و بدون هیچ اشاره‌ایی به انتقادها از نقش جمهوری اسلامی در سوریه‌، به بازتاب مواضع سپاه‌ و رهبر جمهوری اسلامی در این باره‌ بسنده‌ کرده‌ است.

اما در خبر شماره‌ ١٤ (حمله موشکی ایران‌؛ 'حامیان تروریست‌ها' مخاطب 'پیام هشدارآمیز') کلیت شیوه‌ اطلاع رسانی بی‌بی‌سی فارسی در ارتباط با جنگ سوریه‌ و نقش نظامی جمهوری اسلامی در این جنگ مشهود است. بخش اول گزارش بی‌بی‌سی به نقل قول از پروپاگداندا و تبلیغات رسانه‌ایی سپاه‌ پاسداران، اینستاگرام منسوب به علی خامنه‌ایی، وزیر امور خارجه، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، مشاور عالی نماینده‌ ولی فقیه‌ در سپاه‌، سخنگوی سپاه، مشاور وزیر خارجه و خبرگزاری تسنیم اختصاص یافته‌ است. در بخش دوم گزارش جمشید برزگر به تحلیلی کوتاه درباره‌ مواضع احتمالی دولت های منطقه‌ پرداخته‌ و در بخش سوم به زعم بی‌بی‌سی فارسی به واکنش های توییتری به حمله موشکی جمهوری اسلامی اختصاص یافته‌ است.

اما از نگاه بی‌بی‌سی فارسی این واکنش ها از تاییدها و مجیزگویی های وابستگان سابق و کنونی جمهوری اسلامی از جمله توییت های عطاالله مهاجرانی، یکی از سردبیران خبرگزاری رجانیوز، محمدجواد اکبرین و عباس کلاهدورز فراتر نرفته‌ و هیچ اشاره‌ایی به واکنش مخالفان و منتقدان سیاست های پرخاشگرانه و نظامی جمهوری اسلامی در این ارتباط نشده است. به عبارتی در این گزارش ما صرفا شاهد واکنش مقامات رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی هستیم که این موشک پراکنی های را با عناوین و گزاره‌هایی از این دست توصیف کرده‌اند:

«پیام هشدارآمیز، حمله موشکی موفقیت‌آمیز، جاروی تکفیری‌ها از عراق و سوریه، سیلی سپاه‌، قدرت مشروع موشکی ایران، در جهت پیشبرد مبارزه مشترک جهانی برای از بین بردن داعش و خطر افراط‌گرایان، سیلی محکم‌تری در راه است، پیام وحدت همه ایرانیان در مقابل تروریست‌ها، پیام هشدارآمیز عملیات موشکی، همان منطقه‌ای و نقطه‌ای را که عملیات تروریستی تهران در آنجا طراحی شده بود، از خاک ایران هدف قرار داده دقیقا آن منطقه را منهدم کردیم، پیامی روشن و مقتدرانه‌، حمله موشکی هم انتقام بود هم تست عملیاتی موشک نقطه‌زن و هم واکنش به تحریم موشکی».

اینکه در یک گزارش، این میزان از نقل قول های بسیار مخاطرآمیز و تبلیغاتی برای یک نهاد نظامی مانند سپاه‌ پاسداران توسط رسانه‌ایی که مدعی بی طرفی است، منتشر شود، بدون اینکه گزارش حاوی حتی یک کلمه نقل قول یا ارجاعی انتقادی به عملکرد سپاه‌ پاسداران در سوریه‌ باشد، رفتاری است که شاید مشابه آن را در هیچ رسانه‌ی بی طرفی نتوان سراغ گرفت.

گزارشهای دیگر این رسانه‌ در سال ٢٠١٧ و در ارتباط با موضوع مورد تحقیق این یاداشت مملو از نمونه‌های مشابه دیگر است که بارزترین فصل مشترک همه آنها پوشش کامل مواضع نهادهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی و تقلیل حقیقت جنگ سوریه‌ و نقش جمهوری اسلامی به روایت های جمهوری اسلامی است.

یک مثال مشخص در این ارتباط چگونگی پوشش اخبار مربوط به استفاده‌ از سلاح شیمایی توسط دولت بشار اسد است. برخی از خبرنگاران بی‌بی‌سی فارسی با ایجاد فضایی شبه‌انگیز در خصوص عاملان استفاده‌ از بمبارانهای شیمایی در سوریه‌ تلاش کردند تا با مطرح کردن «سناریوهای دیگر» از جمله احتمال استفاده‌ مخالفان از این سلاح، نقش رژیم بشار اسد و به تبع آن جمهوری اسلامی را در این فجایع با ابهامات جدی مواجه کنند.

در تاریخ ١٩ فروردین ١٣٩٧ نفیسه‌ کوهنورد در گفتگویی با استودیو بی‌بی‌سی فارسی مدعی شد: «گفته می‌شود این تصاویر دراماتیک است و ترفند جیش‌الاسلام برای جلب توجه است.

ناظران بی‌طرف می‌گویند سلاح شیمیایی را در زیرزمین هم می‌شود ساخت و نیازی به کارخانه نیست».

"این رویکرد از ژوئن ٢٠١٣ تا دسامبر ٢٠١٧ تقریبا فضای رسانه‌ایی را تا حدود قابل توجهی به تسخیر خود در آورده بود"این جمله در حالی از سوی این خبرنگار بی‌بی‌سی ایراد شد که دولت ها و نهادهای بین المللی صراحتا دولت سوریه‌ را مسئول حملات مشابه دانسته‌ بودند. سازمان جهانی دیدبان حقوق بشر (HRW ) در نمودار زیر که در وب سایت «جنگ سوریه‌» به نقل از سازمان جهانی دیده‌بان حقوق بشر منتشر شده، حملات شیمیایی در سوریه‌ از سال ١٣٩٢ به بعد را نشان می دهد. از اولین حمله گاز سارین به خان العسل در سال ۲۰۱۳ تا حمله شیمایی به منطقه تحت کنترل شورشیان در حومه دمشق، دوما، دولت سوریه‌ دهها بار مرتکب حمله شیمایی شده‌ بود [١]. در این منابع می توان جزئیاتی از برخی از این حملات را مشاهده‌ کرد. [1]

این نوع خبررسانی و پوشش «تحلیلی» بی‌بی‌سی فارسی در ارتباط با استفاده‌ از سلاح شیمایی در جنگ سوریه‌ در حالی صورت گرفته‌ که گزارشهای متعددی از نقش جمهوری اسلامی در تهیه‌ و ساخت این سلاح توسط دولت سوریه‌ حکایت دارد.

به عنوان مثال و در راستای اثبات این ادعا، یک ماده ساخت آلمان در موشک‌های حامل بمب‌های سمی سوریه استفاده‌ شده بود که سازنده‌های آن رسما اعلام کردند، آن را به بازرگانان ایرانی فروخته‌اند [٢]. سالها پیش نیز آلمان مستنداتی ارائه‌ کرده‌ بود که نشان می دهد «ایران با تاسیس چهار الی پنج تسهیلات تولید ماده تسلیحات شیمیایی در حال کمک به سوریه برای برنامه‌ی جنگ‌افزار شیمیایی نوآورانه‌اش است». به عبارتی سالها قبل از آنکه مخالفان بتوانند در «زیرزمین» سلاح شیمایی تولید کنند، ایران، دولت سوریه‌ را به امکاناتی مجهز کرده‌ بود که بتوانند در این کشور سلاح کشتار جمعی تولید کنند [٣]. سازمان جهانی دیدبان حقوق بشر هم بارها تایید کرده‌ بود که «حملات با گاز کلر در سوریه با تسلیحات ساخت ایران انجام شده است» [٤]. به این گزارشها می توان اسناد قابل اتکای دیگر نیز اضافه‌ کرد.

"مجموع کل گزارشهای یک سال بی‌بی‌سی در این باره‌، در کل ١٤١٠ بار پسندیده‌ شده و ٨٢ کامنت دریافت کرده‌ است"از جمله گزارشهای کمیسیون تحقیق حقوق بشر سازمان ملل متحد. به عنوان نمونه این کمیسیون در سال ٢٠١٧ تائید کرده بود که حکومت سوریه مسئول حمله با گاز عامل اعصاب سارین به شهرک خان‌شیخون در جنوب ادلب در ۴ آوریل ۲۰۱۷ بوده است [٥]. بر اساس این گزارش طی چهار سال نیروهای حکومت سوریه حداقل ۲۰ بار از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده‌اند.

فاز دوم: تجلی انتقاد و تقابل با جمهوری اسلامی

روند انفعال و محدودیت رویکرد انتقادی در قبال عملکرد سپاه‌پاسداران و دیگر ارگانها و نهادهای دولتی جمهوری اسلامی تا اواخر سال ٢٠١٧ ادامه یافته‌ و این امر با بررسی محتوایی سایر پلاتفورم ها و رسانه‌های فارسی زبان غیرقابل انکار است. اما در ادامه، تحولات پیش رو از جمله تشدید سرکوب های سیاسی، بحران های اقتصادی و فشارهای ناشی از آن، تبعات اقتصادی و امنیتی سیاست خارجی و مداخله‌ی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه، بازگشت تحریم ها، درگیر شدن افکار عمومی با فسادهای گسترده‌ و نظام رانتی غالب، عدم تحقق وعده‌های انتخاباتی حسن روحانی و نارضایتی مردم از کلیت نظام جمهوری اسلامی به اعتراضهای دی ماه ٩٦ منجر شد. تظاهرات و قیامی که می توان آن را نقطه‌ی عطفی در شکل گیری افکار عمومی در قبال مداخلات نظامی جمهوری اسلامی در منطقه‌ و خصوصا در سوریه‌ نیز دانست.

این اعتراضها بحرانهای ساختاری ناشی از حاکمیت جمهوری اسلامی را که با انتخاب روحانی و غلبه‌ گفتمان امنیتی در حوزه‌ عمومی و رسانه‌ایی به حاشیه‌ رانده‌ شده بود را بار دیگر به عرصه‌ی عمومی کشاند و نشان داد مشکلات و مطالبات جامعه بسیار فراگیرتر و ریشه‌ایی تر از آن تصویری است که در سانه‌های فارسی زبان خارج از ایران ارائه‌ شده بود.

تظاهرات در بیش از صد شهر و سرکوب بسیار خشن این اعتراضها به همان نقطه‌ای عطفی بدل شد که در نتیجه‌ی آن از گفتمان اصلاح طلبانه‌ی حکومتی سلب مشروعیت شد و راهکارهایی که به مدت دو دهه‌ به مدد انحصار رسانه‌ایی و سیاسی و سرکوب و به حاشیه‌راندن مخالفان جدی و روشنفکران در جامعه غلبه پیدا کرده‌ بود، به طور کلی از اعتبار ساقط شد. این تحول به همراه تبعات اقتصادی خروج ایالت متحده‌ آمریکا از برجام که به نوعی با فعالیت ها و مداخله‌های نظامی جمهوری اسلامی در منطقه‌ پیوند خورده‌ بود، مردم را به دور از تاثیرپذیری از تبلیغات رسانه‌های خارج از ایران، سلبریتی ها و واسطه‌های دولتی، با واقعیت های ناشی از سرکوب شدید، فساد سیستماتیک ، ناکارامدی مفرط دولت و تبعات حضور نظامی جمهوری اسلامی در منطقه‌ مواجه کرد. و این همان تحولاتی است که نه تنها دو سال بعد در آبان ٩٨ نیز تجلی یافت، بلکه در عرصه‌ی پلاتفرم هایی که کارکردی اعتراضی تر دارند نیز کاملا مشهود است.

به این ترتیب از سال ٢٠١٨ به بعد اگر چه بی‌بی‌سی فارسی با همان رویکرد سابق خود تلاش می کند، تصویری موجه، با تبعات محدود‌ و در راستای همکاری یک دولت با «دولت مستقر قانونی» دیگر به مخاطبان خود ارائه‌ دهد، اما واکنش کاربران به محتوای تولید شده از سوی بی‌بی‌سی در توییتر در ارتباط با این موضوع موید یک تغییر نگرش اساسی در این باره‌ است. این تحقیق البته‌ مدعی این نیست که کاربرانی که پیشتر مداخله‌ی نظامی ایران در منطقه‌ را مثبت ارزیابی می کردند، حالا در مقام منتقد سیاست های منطقه‌ایی ایرانی قرار گرفته‌اند. این فضای جدید می تواند کاربران موافق مداخله‌ی نظامی جمهوری اسلامی را به حاشیه‌ رانده‌ و امکان اظهارنظر از سوی کاربران منتقد با پیش زمینه‌ی سیاسی انتقادی را فراهم کرده‌ باشد و یا ترکیبی از هر دو باشد.

"بیشتر کامنت ها، نقش جمهوری اسلامی در سوریه‌ را مثبت ارزیابی می کنند و از آن به عنوان مداخله‌ی قانونی نام می برند"یعنی تغییر رویکرد بخشی از کاربران قدیمی تر که موافق مداخله‌ نظامی ایران در سوریه‌ بوده‌اند و همچنین حضور فعال کاربران منتقدی که نه تنها با مداخله ایران که با کلیت رفتارهای سپاه‌ پاسداران و جمهوری اسلامی در داخل و خارج به شدت مخالف اند.

جدول شماره‌ ٦ اخبار بی‌بی‌سی فارسی در باره‌ این موضوع در سال ٢٠١٨ را نشان می دهد که عناوین آنها مستقیما دربردارنده‌ی ارجاعی مستقیم به موضوع این یادداشت بوده‌اند.

از اولین ماه سال ٢٠١٨ کامنت هایی که در ذیل اخبار بی‌بی‌سی نوشته‌ شده‌اند، از فرم زبانی و محتوای کاملا متفاوت با آنچه تا سال ٢٠١٧ شاهد آن بودیم، تبعیت می کند. به عنوان مثال در خبر شماره‌ ٤ (در دو سال گذشته‌ اسرائیل ٢٠٠ پایگاه سپاه‌ در سوریه‌ را هدف قرار داده‌) نه تنها بر اساس تعداد «فیو»ها، بلکه تعداد کامنت ها و پیامی که در این نوشته‌ها منتقل شده، می توان انتقاد کاربران از سیاست خارجی جمهوری اسلامی، اشاره‌ به نقض حقوق مردم سوریه‌ توسط سپاه‌پاسدران، طرح پرسش هایی در ارتباط با چرایی حضور سپاه‌ در سوریه‌، دشنام به رهبر انقلاب و فرماندهان سپاه‌ و همچنین درخواست از اسرائیل و آمریکا برای اعمال فشار بیشتر بر رژیم ایران را مشاهده‌ کرد. این کامنت ها همچنین دربرگیرنده‌ی انتقاد از عملکرد اسرائیل در این باره‌، انتقاد از شیوه‌ی خبررسانی بی‌بی‌سی فارسی و همچنین گفتگوهایی تند میان مخالفان و موافقان حمله اسرئیل به پایگاههای سپاه‌ می باشد. کامنت ها بر خلاف سالهای قبل دیدگاههای متنوع تری را شامل می شود و انتقادها نه تنها متوجه جمهوری اسلامی، بلکه بی‌بی‌سی فارسی نیز می شود. در خبر ١٣(روسیه‌ خواستار خروج ایران از سوریه‌ شد) و ١٨ (ترامپ نقش ایران و روسیه‌ در غوطه‌ شرقی را رسوایی دانست) نیز که با واکنش بیشتری از سوی کاربران مواجه‌ شده است، همان رویکردهای انتقادی، متنوع و بحث های تند مشاهده می شود.

اما انتقادها در سال ٢٠١٩ (جدول شماره‌ ٧) نه تنها بیشتر از گذشته‌ جمهوری اسلامی را هدف قرار داده‌، بلکه به شدت متوجه عملکرد بی‌بی‌سی فارسی نیز می شود.

به عنوان مثال در خبر شماره‌ ٦ (تانکر توقیف شده، نفت به سوریه‌ ارسال نکرده‌)، که به نوعی اشاره‌ایی است به تبعات سیاست خارجی ایران و حمایت رژیم از سوریه‌، تعداد کامنت ها در دفاع از مداخله ایران به شدت نسبت به سالهای گذشته‌ کاهش یافته‌ است.

بسیاری از کاربران از تصمیم وزارت دادگستری آمریکا مبنی بر ممانعت از ارسال نفت به سوریه‌ توسط جمهوری اسلامی دفاع می کنند و حکومت ایران را غیرقابل اعتماد می دانند. همچنین آنگونه که از محتوای بیشتر کامنت ها می توان فهمید، قدرت اقناع مردم توسط جمهوری اسلامی در ارتباط با «مشروعیت» حضور نظامی سپاه‌پاسداران در سوریه‌ به شدت زیر سئوال رفته‌ و در بسیاری از واکنشها می توان دید که این مداخله دیگر در راستای حفظ «امنیت ایران» ارزیابی نمی شود. شکاف میان حکومت و مردم که در مسئله‌ی جنگ سوریه‌ کاملا تجلی یافته، در مواضع و گفته‌های برخی از چهره‌های مردمی شناخته‌ شده نیز قابل تشخیص است. از جمله انتقادهای وریا محمدی فوتبالیست محبوبی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی را مورد نقد قرار داده‌ بود، بازتاب گسترده‌ایی در رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی داشت. در همین ارتباط گفتگویی که به این دست مواضع اختصاص پیدا کرده در توییتر بی‌بی‌سی منتشر شد که کابران نیز به آن واکنش نشان دادند.

"اما در این گزارش نسبتا طولانی که بخش های قابل توجهی از گفتگوی اسد در آن بازتاب یافته‌، هیچ اشاره‌ایی به تلفات غیرنظامیان در سوریه‌ و نقش دولت سوریه‌ در این بار نمی شود"در بسیاری از کامنت ها کاربران نه تنها مواضع وریا محمدی را ستوده‌اند که به کرات شعارهای معترضان در قیام ٩٦ و ٩٨، از جمله «سوریه‌ را رها کن فکری به حال ما کن» را در بحث های مربوط به آن گفتگو تکرار کرده‌اند.

به این ترتیب بر اساس بررسی محتوای تولید شده بی‌بی‌سی فارسی در توییتر از یک سو و واکنش کابران این پلاتفرم به اخبار و گزارشهای بی‌بی‌سی از سوی دیگر می توان گفت که از آغاز سال ٢٠١٨ به بعد این کاربران توییتر هستند که با نقدهای تند از مداخله‌ی جمهوری اسلامی در جنگ سوریه‌ نه تنها به سپاه‌ پاسداران و کلیت نظام جمهوری اسلامی تاخته‌اند، بلکه عملکرد بی‌بی‌سی فارسی در این باره‌ را نیز به صراحت زیر سئوال برده‌اند. در این فاز (٢٠١٨ و ٢٠١٩) بیشتر کامنت ها نه دربرگیرنده‌ی توضیحات مبسوط، که بیشتر به عنوان ابزاری با کارکردی «کمی» جهت نشان دادن مخالفت و انتقاد نسبت به رفتار جمهوری اسلامی در منطقه‌ و عملکرد بی‌بی‌سی فارسی در این باره‌ به کار برده‌ شده است. به عب

منابع خبر

اخبار مرتبط