ادیبستان «تابناک»؛ چهل و ششم

تابناک - ۲۷ دی ۱۴۰۲



غزلی از فتحعلی خان صبا

خرم، دل آنکس که گرفتار کسی نیست
چون من ز گرفتاری دل خوار کسی نیست

زنهار ز یاران مطلب شیوه یاری                     
کاین جنس گرانمایه به بازار کسی نیست

از سینه هرکس که دلی گم شود امروز
جز در شکن طره طرار کسی نیست

در سایه سروی بود آسایش جانم
سروی که چو آن سرو به گلزار کسی نیست

رحم است بر آن کو چو من از ساده دلی ها
غمخوار کسی گشته که غمخوار کسی نیست

هر چند جفا جوست ولی خرم از آنم
کاین یار جفا پیشه ما یار کسی نیست

جان دادن و خوشنود شدن در ره جانان            
کاریست که جز کار صبا کار کسی نیست

 

حکایت

در تاریخ آمده: یکی از فرماندهان خوارزمشاه در هنگام رویارویی با سپاه مغولان به ایشان پناه برد و درخواست پناهندگی کرد و در عوض قول داد تا نقشه استحکامات و استراتژی های حاکمان وقت ایران را در اختیارشان قرار دهد. فرمانده مغول با اطلاع از قدرت مقاومت و ایستادگی ایرانیان این فرمانده خائن را با گرمی پذیرفت و به اطرافیانش دستور داد تا تمام اطلاعات سیاسی و نظامی او را ضبط و ثبت کنند. پس از اینکار او را نزد حاکم مغول آوردند.

این فرمانده خائن که با اشتیاق منتظر صله و پاداش بود با حکم قتلش توسط حاکم مغول روبرو شد و وقتی علت آنرا جویا شد حاکم مغول گفت: تو که به ولی نعمت خود و کسی که تو را به این مقام و مکنت رسانده است خیانت کردی و اطلاعات او را به دشمنش دادی رحم نکنی ما که دشمنان کشور تو هستیم دیگر اصلا رحم نخواهی کرد و در موقع مقتضی به ما هم خیانت خواهی کرد در نتیجه در همان محل گردن این فرد را زدند تا درس عبرتی باشد برای دیگران».

 

 

اسلوب معادله:

یکی از آرایه‌های ادبی است که اساس آن برگرفته از آرایه تمثیل است و اسلوب معادله آن است که شاعر موضوع و مثالش را به‌طور جداگانه‌ای در یک مصراع مستقل جای دهد و امکان جابه‌جایی دو مصراع بدون برهم ریختن استقلال دستوری دو مصراع وجود داشته باشد.

توجه: در اسلوب معادله هریک از دو مصراع استقلال معنایی دارند به گونه ای که یکی از طرفین معادل و مصداقی برای تایید مفهوم طرف دیگر است.

این آرایه یکی از زیباترین آرایه های ادبی است و در سبک هندی به اوم خود رسید.

مثال:

در بیت زیر شاعر می­ گوید: آدمی هنگامی که پیر می­ شود و عمرش رو به تمام شدن است، حرص او جوانتر و بیشتر می­ شود، همان طور که خواب انسان، در وقت سحر که هنگام بیداری است، سنگین تر می­ شود:

آدمی پیر چو شد حرص جوان می‌گردد  خواب در وقت سحرگاه گران می‌گردد (صائب تبریزی)

یا

دود اگر بالا نشیند کسرِشانِ شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد،گرچه او بالاتر است
(صائب تبریزی)

برای تشخیص اسلوب معادله،بین دو مصراع ،در دهنِخود "همانطوری که" را می آوریم.

 

فتحعلی خان صبا

وی ملک الشعرای دربار فتحعلی شاه قاجار بود. در سال ۱۱۴۴ در کاشان بدنیا آمد. در جوانی به آقا فتحعلی شهرت داشت و از شاگردان حاجی سلیمان بیگ صباحی بیدگلی بود.

"فرمانده مغول با اطلاع از قدرت مقاومت و ایستادگی ایرانیان این فرمانده خائن را با گرمی پذیرفت و به اطرافیانش دستور داد تا تمام اطلاعات سیاسی و نظامی او را ضبط و ثبت کنند"فتحعلی خان در سال ۱۱۷۵ خ. به تهران آمد و در جشن جلوس فتحعلی شاه بسال ۱۱۷۶ خورشیدی قصیده غرائی خواند که مورد پسند شاه افتاد و هر روز کارش بالا گرفت تا لقب ملک الشعرایی یافت و عنوان خان و منصب احتساب الممالکی گرفت. چند سالی هم حکومت قم، کاشان، ساوه و نطنز را داشت، و بعد از حکومت دست کشید و در التزام رکاب بود، و زمانی هم به کلید داری آستانه قم منصوب شد.

در اواخر سال ۱۱۸۶ خورشیدی بیماری و خشکسالی در قم افتاد و فتحعلی خان با اجازه و فرمان شاه به تهران آمد. او از طرف شاه یک سفر به آذربایجان و یک سفر به ترکستان ماموریت یافت و در سال ۱۱۹۱ خورشیدی که شاه برای شرکت در جبهه جنگ ایران و روس عازم آذربایجان شد، صبا همراه وی بود، ولی در چند فرسنگی زنجان بیمار شد و به تهران مراجعت کرد. در همین سفر بود که هنگام مراجعت، از شاه دستور یافت تا کتابی به وزن شاهنامه فردوسی بنام شاهنشاه نامه به نظم در آورد و فتحعلیخان آن را در مدت سه سال در چهل هزار بیت به اتمام رسانید و چهل هزار مثقال طلا صله گرفت.

وی در سال ۱۲۰۱ خ. در سن  شصت یا پنجاه و نه سالگی، در تهران درگذشت.

ملک الشعرای صبا شاگرد صباحی بود و در ادبیات فارسی تبحر، و به لغات عربی تسلط کافی داشت. وی اشعار زیادی از غزل و مثنوی و رباعی و ترجیع بند، سروده، اما هنر بزرگ او قصیده سرایی است. او در این فن، در عین پیروی از انوری، دارای سبک و شیوه خاصی است که بعدا” قاآنی و ادیب الممالک فراهانی و بسیاری از شعرای قرن سیزدهم، از آن سبک و شیوه تقلید کرده اند. صبا صنایع لفظی و معنوی را به دقت رعایت می کند، حتی لغات و اصطلاحات نامانوس و نامتجانس را در چکامه های خود با مهارت زیاد به کار می برد.

فتحعلی خان، همانند مشتاق و آذر و هاتف و صباحی و عبدالرزاق بیگ، در جریان نهضت بازگشت ادبی نقش عمده ایفا کرد.

"به تهران آمد و در جشن جلوس فتحعلی شاه بسال ۱۱۷۶ خورشیدی قصیده غرائی خواند که مورد پسند شاه افتاد و هر روز کارش بالا گرفت تا لقب ملک الشعرایی یافت و عنوان خان و منصب احتساب الممالکی گرفت"پیروان این نهضت که ملک الشعراء بهار آنرا بازگشت ادبی نام نهاده، اعتقاد به بازگشت به شیوه استادان سبک عراقی و رها کردن شیوه هندی بودند. نهضت مذکور موجب گردید روح تازه ای در قالب شعر فارسی دمیده شود. برخی از قصائد وی به درجه ای از قدرت کلام و انسجام رسیده و تا حدی در آن معانی دقیق و عبارات فخیم آمده است که به درستی یادآور قصاید فصحای قرن ششم است.

دیوان صبا شامل ده تا پانزده هزار بیت است. غیر از شاهنشاه نامه، مثنوی دیگری به نام خداوندنامه در بیان معجزات پیغمبر اسلام و جنگها و دلیریهای علی امیرالمومنین، و دو رساله منظوم بنام عبرتنامه به تقلید تحفة العراقین خاقانی و گلشن صبا در اندرز به فرزند خود (محمد حسین خان ملک الشعراء، متخلص به عندلیب) دارد. گلشن صبا از جمله بهترین اشعار صباست.

این اشعار به پیروی از سبک سعدی و بی اندازه پخته و ساده و روان سروده شده است.

 

حکایت ادبی

گویند: ناصرالدین شاه در شعر بداهه نیز دستی داشت.در شب اخر ماه مبارک رمضان روی بام کاخ آمد تا بلکه ماه بدر را ببیند و در پشت بام خانه ای،دختری را بدون نقاب مشاهده کرد که او نیز بدنبال ماه بدر می گردد. شاه قاجار بلافاصله گفت:

"در شب بدر آن پریرخ بی نقاب آمد برون"
و هرچه تلاش کرد نتوانست مصراع بعد را کامل کند.

وزیر که شاه را در فکر دید علت را جویا شد .وزیر با همین فکر به خانه اش رفت و موضوع را به دختر خود گفت.

دخترش که در واقع خود بدون نقاب روی بام آمده بود گفت: پدر جان،به شاه بگو: مصراع بعد را اینچنین بگوید:

"ماه می مستند مردم، آفتاب آمد برون"

شاه از شنیدن این مصراع هدیه گرانبهایی به وزیر بخشید.

 

قسمتی از مثنوی احمد عزیزی

یاس بوی مهربانی می‌دهد
عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند
یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس ما را رو به پاکی می‌برد
رو به عشقی اشتراکی می‌برد

یاس در هر جا نوید آشتی ست
یاس دامان سپید آشتی ست

در شبان ما که شد خورشید؟ یاس
بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس

یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح، پرپر می‌شود
راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاک نیت است
یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند
یاس را پیغمبران بو کرده‌اند

یاس بوی حوض کوثر می‌دهد
عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه‌های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می‌چکانید اشک حیدر را به چاه

عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می‌ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا: گل یاس کبود

گریه آری گریه چون ابر چمن
بر کبود یاس و سرخ نسترن

 

زمینه خرق عادت

گاه زیبایی شعر در برخی خصوصیات منحصر بفرد خود است.فی المثل برعکس انچه وجود دارد در شعر نمود پیدا می کند و اثر را جداب می کند. از دیگر شرایط شعر، جریان یافتن حوادثی است که با منطق و تجربه ی علمی سازگاری ندارد. در هر شعری ، رویدادهای غیرطبیعی و بیرون از نظام عادت دیده می شود که تنها از رهگذر عقاید دینی عصر خود، توجیه پذیر هستند.

هر ملتی، عقاید ماورای طبیعی خود را به عنوان عاملی شگفت آور، در شعر خویش به کار می گیرد و بدین گونه است که در همه ی شعر ها، موجودات و آفریده های غیرطبیعی، در ضمن حوادثی که شاعر تصویر می کند، ظهور می یابند.

و مخصوصا در اشعار حماسی نمونه های بیشتر و موثرتری را شاهدیم. مثلا در شاهنامه وجود سیمرغ، دیو سپید، رویین تن بودن اسفندیار و عمر هزار ساله ی زال...

عناصر و پدیده هایی هستند که همچون رشته هایی استوار، زمینه تخیلی حماسه را تقویت می کنند.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبر آنلاین - ۲ آبان ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱ آذر ۱۴۰۲
کلمه - ۴ شهریور ۱۳۹۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۱۶ بهمن ۱۳۹۹
ایسنا - ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
رادیو زمانه - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸
رادیو زمانه - ۱۹ دی ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
بی بی سی فارسی - ۱۱ مهر ۱۴۰۰