نقش پررنگ رسانهها در برملا کردن نقض حقوق بشر/ هرمز شریفیان
خانه > slide, سایر گروهها > نقش پررنگ رسانهها در برملا کردن نقض حقوق بشر/ هرمز شریفیان
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۲/۰۷/۰۷
- دسته : slide,سایر گروهها
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۸۶۴۷
نقش پررنگ رسانهها در برملا کردن نقض حقوق بشر/ هرمز شریفیان
ماهنامه خط صلح – درست از آغازین سالهای سدهی ۱۹ میلادی که رسانههای جمعی، روزنامهها و ژورنالیسم زایش یافت، تمام عرصههای اجتماعی از سیاست و فرهنگ تا هنر و ورزش، متأثر از این پدیدهی شگفتانگیز مسیری نو یافتند و به بالندگی و در مواردی، شکوه رسیدند.
سیاست شاید بیش از تمام عرصهها با ژورنالیسم گره خورد، آنقدر که فیلسوفان علم سیاست از آن به عنوان «رکن چهارم دموکراسی» یاد کردند و از همان زمان بود که رسانه و ژورنالیسم جایگاهی یگانه و تعیینکننده یافتند.
روزنامهها، رهبری افکار عمومی را بهدست گرفتند و سیاستمداران دریافتند که بدون همراهی آنان هرگز قادر به رسیدن به اهداف و آرمانهای خود نیستند و اطمینان یافتند که بهصورت مستمر مورد پایش آنان قرار گرفته و موظف به پاسخگویی هستند و گریزی از نگاه موشکافانهی آنان ندارند.
در ادامهی این روند، پاسخگویی حاکمان به یک وظیفه تبدیل شد و از آن سو وظیفهی روزنامهنگاران، طرح پرسشهای همهی شهروندان از طیفهای گوناگون شد؛ پرسشهایی که سیاستمداران را حتی در صورت عدم تمایل، وادار به پاسخگویی کرد و در این چالش روشنگرانه چنانچه پاسخ نادرستی به پرسشهایشان داده میشد، مشکلات بزرگتری برسر راهشان قرار میگرفت و چنان شرایطشان به مخاطره میافتاد که ممکن بود روزنامهای، دولت یا حکومتی را به پرتگاه و سقوط بکشاند.
در چنین وضعیتی، «شفافیت» (Transparency) به عاملی برای اعتبار رسانهها تبدیل شد و روشنگری رسانهها موجب بالا رفتن سطح آگاهی مخاطبان و البته اعتبار روزنامهها و روزنامهنگاران میشد.
با ورود به عصر ارتباطات و پیوند سریع این عصر با عصر دیجیتال دیگر هیچ رخدادی قابل لاپوشانی نیست طوری که کم ارزشترین اخبار در پلک برهمزدنی از این سوی گیتی بهسوی دیگرش میرسد.
به همین سبب نیز جامعه و شهروندان، پرسشگرتر از همیشه شدند و اصلیترین راه طرح پرسشهای آنان از کانال رسانهها و روزنامههایی میگذشت که اعتبار حاصل از شفافیتشان بیش از رقیبانشان بود و دیگر تردیدی وجود ندارد که رسانهها، اصلیترین نقش در ارتقای سطح پاسخگیری شهروندان از حکومت/دولت را ایفا میکنند.
با آغاز قرن بیستم و پس از پایان جنگ جهانگیر دوم، یکی از مهمترین رخدادها و دستاوردهای جامعهی بشری یعنی «منشور حقوق بشر» میلادی خجسته یافت و در کوتهزمانی به یک آیین جهان شمول مبدل شد؛ آیینی تماماً بشری، خیرخواهانه و عدالتمدار که میلیاردها انسان را گرداگرد هم آورد تا بنای کرامت انسانی در عصر مدرن به «قانون» تبدیل شود؛ قانونی که تخطی از آن، پیامدهای حقوقی و قضایی درپی داشت و دارد و رعایتکنندگان واقعی و حقیقی این قانون، در اردوی انسانهای شریف صف کشیدند تا بتوانند در برابر قانونشکنان و ناقضان این آیین ستودنی که بویی از شرافت نبردهاند ایستادگی کنند و بتوانند با قدرت از حقوق حقه انسانهای ستمدیده که در دورافتادهترین نقاط جهان و توسط مستبدان پایمال میشود، حراست و نگهداری کنند.
در این نبرد پر چالش، پرخطر، پر تهدید و گاه پر جنایت، وظیفهی ایفای نقش، ارتباط، جهتگیری، افشا، حمایت و کمک به محقق شدن اهداف انسانی و احقاق «حقوق بشر» به رسانهها سپرده شد و به راستی که بسیاری از رسانههای مستقل، حرفهای و وظیفهشناس و روزنامهنگاران شجاع و متعهد در افشا و برملا کردن نقضهای چندینبارهی حقوق بشر حتی در دور افتادهترین و محرومترین نقاط جهان، در صف نخست ایستادند و برای استمرار این رسالت انسانی، هزینههای بسیار سنگینی از نثار جان گرفته تا دستگیری، سلولهای انفرادی، شکنجه، خشونت و زندانهای دراز مدت پرداختند.
دیگر دورانی که حکومتهای سرکوبگر و سردمداران مستبد آنها بتوانند بهطور دائم بر نقض حقوق بشر و جنایتهایشان سرپوش بگذارند گذشت. برای همین و با تلاش رسانهها، دیگر نمیتوانند ویترینی از یک حکومت دمکراتیک را به چشم جهانیان بنمایانند. با پایش دقیق رسانهها، دوران رژیمهایی که با تکیه بر «دیوار آهنین»، سانسور و خشونت به حیات ضد انسانی خود ادامه دهند بهسر آمده زیرا در جهان مدرن امروز، «چکمهپوشان مسلح» دیگر نمیتوانند در پناه ماشینهای کشتار خود پنهان شوند زیرا آگاهی حاصل از رسانههای مسئول، تمام راههای گریز چنین حکومتهایی از پاسخگویی و شفافیت را با حصاری از گردش آزاد اطلاعات، بستهاند.
حق پاسخگرفتن و موظف کردن حکومت به پاسخگویی به حقی غیرقابل چشمپوشی تبدیل شده و جوامع مدرن و شهروندان آگاه، این مطالبهی خود را از طریق رسانهها اعم از شنیداری، دیداری و نوشتاری پیگیری میکنند و تا رسیدن به نقطهی «پاسخگو کردن حکومتها و حاکمان»، دست از خواستههای منطقی خود بر نمیدارند.
حاکمان خردگرا در این بین بهخوبی دریافتهاند که با هیچ روشی قادر به متوقف کردن گردش آزاد خبرها نیستند. آنان با دریافتی درست و شناختی دقیق از کارکرد رسانهها به این نتیجه رسیدهاند که برای ادامهی حیات حکومتهایشان به رسانههای معتبر و متعهد نیاز مبرم دارند و به همین دلیل راهی جز درستکاری، شفافیت، قانونمداری و پاسخگویی ندارند.
اما هنوز معدود رژیمهایی با ماهیت قرون وسطایی در جهان امروز به «زیست معلولانه» خود ادامه میدهند و بخش بزرگی از بدنهی همان رژیمها دریافتهاند که در صورت ادامهی حرکت در همان بیراههی قدیمی، راهی جز تسلیم در برابر رسانهها و تمکین از خواستههای ملتها نخواهند داشت.
چنانچه این تسلیم و تمکین، همدلانه و بهقصد سامانبخشی به ویرانسازیهای این حکومتها و با نیتهای انساندوستاته باشد امکان تغییر مسیر از بیراههی قبلی به راه راست میسر خواهد شد در غیر اینصورت اگر مانند گذشته در برپاشنهی لجاجت بچرخد—در میان سیل روشنگری و آگاهیبخشی رسانهها از یک سو و انباشت مطالبات پرشمار و حقوق پایمال شده شهروندان از سوی دیگر—، این حکومتها هستند که غرق خواهند شد.
مطالب مرتـبط
- صدوچهلونهمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صد و چهل و هشتمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صد و چهل و هفتمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صد و چهل و ششمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صدوچهلوپنجمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
برچسب ها: آزادی بیان پاسخگویی خط صلح خط صلح 149 دموکراسی رسانه ماهنامه خط صلح مسئولیت پذیری هرمز شریفیان
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران