حسن شریعتمداری : جمهوری اسلامی یا متلاشی می شود یا در فقدان اپوزیسیون به حکومتی مضمحل بدل میگردد
تبلیغ بازرگانی
رژیم ایران سخت در تنگنا است. نارضایتی و اعتراض در داخل بی وقفه است و حکومت برای پاسخگویی به مطالبات مردم سخت مستأصل به نظر می رسد. انزوای حکومت در منطقه و جهان رو به گسترش است. رسوایی دستگیری مأموران ایرانی در ترکیه که قصد ترور شهروندان اسرائیلی را داشتند، هشدار شدید آنکارا به تهران، برکناری حسین طائب از ریاست سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، تحقیق دربارۀ پیوند هواپیمای ایرانی-ونزوئلایی زمینگیر شده در آرژانتین با تروریسم بین المللی، جبهه ای که عربستان و اسرائیل می کوشند در آستانۀ سفر بسیار مهم بایدن به خاورمیانه علیه رژیم تهران تشکیل و توسعه بدهند... همگی از نشانه های خبردهندۀ رویدادهای بسیار مهم هستند.
"نارضایتی و اعتراض در داخل بی وقفه است و حکومت برای پاسخگویی به مطالبات مردم سخت مستأصل به نظر می رسد"اما، کدام رویدادها در انتظار جامعه ایران نشسته اند؟ آیا حکومت اسلامی به شکست سیاست های خود واقف شده است؟ آیا این حکومت برای ماندن، توانایی تغییر و انطباق خود با اوضاع جدید را دارد؟
در پاسخ به این پرسش ها و پرسش های دیگر، حسن شریعتمداری، "دبیرکل شورای مدیریت گذار"، از جمله گفته است :
"تابستان داغی در پیش است : از یک سو، رژیم ایران در آستانۀ تصمیمات بزرگی [برای بازگشت به برجام] قرار دارد که البته تاکنون نتواسته دربارۀ آن به اجماعی برسد. و از سوی دیگر، تن دادن رژیم اسلامی به این که مثلاً سپاه پاسداران همچنان در فهرست گروه های تروریستی بماند نشان دهندۀ وضعیت شکنندۀ آن خواهد بود. این وضعیت بر قدرت مخالفان رژیم ایران برای تشدید مبارزات خود خواهد افزود و جامعۀ بین المللی را بیش از گذشته واقف خواهد ساخت که جمهوری اسلامی ایران ضربهپذیرتر از آنچه فکر میکند است.
به غیر از عدۀ معدودی از فرماندهان فاسد سپاه و شخص خامنهای کل بدنۀ حکومت اسلامی به لزوم تغییرات بسیار اساسی پی برده و خوب می داند که بود و نبود این نظام در دستور کار قرار گرفته است، حتی اگر نشانه های نیروی مقاومت در ساختار قدرت مشهود به نظر نرسند. اما، اوضاع به قدری شکننده است که هر آن ممکن است چنین جبهۀ مقاومتی، همانند جامعه، در درون قدرت نیز شکل بگیرد.
یکی از نشانه های این احتمال، برکناری حسین طائب است. برکناری حسین طائب در اصل برکناری باندی است که به دست مجتبی خامنهای برای اشراف اطلاعاتی تشکیل شده است.
برخی اخبار تأئید نشده حکایت میکنند که وحید حقانیان و اصغر حجازی نیز در درون "بیت رهبر" جمهوری اسلامی کنار گذاشته شدهاند. در واقع، برکناری طائب نشان دهندۀ نوعی مقاومت در مقابل رهبر نیز هست...
آیا این به "پاکستانی شدن" قدرت در ایران منجر خواهد شد، یعنی فرآیندی که طی آن سپاه پاسداران بتواند با انجام نوعی کودتای آرام قدرت را تماماً قبضه کند؟ من این احتمال را به بسیار بعید می دانم، زیرا، تشکیلات سپاه پاسداران وحدت نیروی های نظامی پاکستان را ندارد. سپاه پاسداران مولود یک نیروی شبه نظامی است که در رأس آن ده، دوازده سردار سپاهی در جنگ قدرت و ثروت با یکدیگر بوده و هستند. این روزها این شایعه رواج یافته که سردار عزیز جعفری، فرمانده پیشین سپاه، با کنترل دستگاه سایبری و جذب برخی افراد و نیروها به سمت خود در حال قدرت گیری است. اما، در مقابل او، افرادی نظیر قالیباف، شمخانی و رضایی قرار دارند.
"و از سوی دیگر، تن دادن رژیم اسلامی به این که مثلاً سپاه پاسداران همچنان در فهرست گروه های تروریستی بماند نشان دهندۀ وضعیت شکنندۀ آن خواهد بود"مهمتر از همه، سپاه هیچ "کُنسپت" یا طرحی برای ادارۀ آیندۀ کشور ندارد. سپاه خود به وجود آورندۀ این وضع و عامل اصلی فساد در قدرت است. در رأس کلیه باندهای مافیایی قدرت و ثروت در درون حکومت اسلامی ایران یکی از سرداران سپاهی قرار گرفته است و در کنار آنها عده ای از دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و آقازاده های نظام وجود دارد. چنین ترکیبی قادر به انجام هیچ ابتکار و کاری نیست، اگر بود باید از مدتها قبل در مقابل خود خامنهای می ایستاد.
در نظام های توتالیتر اولین شکاف ها در درون دستگاه های اطلاعاتی-امنیتی مشاهده می شود، زیرا این دستگاه ها معمولاً دقیق ترین اطلاعات را از وضعیت جامعه و نظام دارند. با برکناری حسین طائب شکاف در دستگاه های اطلاعاتی-امنیتی نظام جمهوری اسلامی آشکارتر شده است : معلوم شده است که اسرائیل در درون این دستگاه ها وسیعاً نفوذ کرده است، به طوری که امروز آحاد دستگاه های اطلاعاتی-امنیتی حکومت ایران نسبت به جان خود بیمناکند و به یکدیگر نیز ظنین هستند.
یعنی، هر کس دیگری را جاسوس اسرائیل فرض می کند. واضح است که در چنین وضعیتی یک نهاد امنیتی خود به یک نهاد ضدامنیتی برای نظام و موجودیت آن تبدیل می شود، به ویژه برای بیت خامنهای که همواره کوشیده سرنخ تمام نهادهای امنیتی را در دست داشته باشد.
در این وضعیت، جو بایدن در سفر قریب الوقوع خود به خاورمیانه سخت از سوی کشورهای عرب تحت فشار قرار خواهد گرفت تا میان این کشورها و حکومت ایران دست به انتخاب بزند و حدس زده می شود که بایدن انتخاب هایی نیز بکند به ویژه این که به دلیل جنگ در اوکراین مسئلۀ انرژی در جهان و از جمله در آمریکا به معضلی مهم تبدیل شده و همین اهمیت کشورهای عرب حوزۀ خلیج فارس را بیش از گذشته کرده است، خاصه این که این کشورها هم نشان داده اند که در سمت گیری های خود حاضر به تبعیت از سیاست ها و انتخاب های کاخ سفید نیستند و مناسبات خود را با قدرت هایی نظیر چین و روسیه متناسب با منافع خود تنظیم میکنند...
خلاصه این که جمهوری اسلامی ایران خاصیت اجماع را از دست داده و خامنهای دیگر فصل الخطاب نیست. رهبران ایران در هیچ موردی که نیازمند تصمیم های دردآور باشد، قدرت توافق با یکدیگر را ندارند. زیرا، چنین تصمیم هایی به منزلۀ از دست دادن معنای وجودی ای است است که جمهوری اسلامی ایران برای خود ساخته است. به گمان من، جمهوری اسلامی یا متلاشی می شود یا به یک حکومت از هم گسیخته و مضمحل بدل می گردد در صورتی که اپوزیسیون نتواند نقش خود را ایفاء بکند.
"اما، اوضاع به قدری شکننده است که هر آن ممکن است چنین جبهۀ مقاومتی، همانند جامعه، در درون قدرت نیز شکل بگیرد.یکی از نشانه های این احتمال، برکناری حسین طائب است"این حکومت ظرفیت و استعداد تغییر یا در واقع به زیر سئوال بردن خود را ندارد. مسئله امروز حتی بر سر یک جام و دو جام شوکران سرکشیدن نیست. این حکومت اگر بخواهد برای ماندن باصطلاح نرمش قهرمانانه ای انجام بدهد باید در درجه اول با مردم ایران آشتی کند، یعنی حقوق آنان را به رسمیت بشناسد یا به اقدام های خود در منطقه خاتمه دهد... و هر یک از این اقدام ها به معنای از میان رفتن دلیل وجودی این حکومت است...
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید
اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران