نگاهی به داستان زبانهای وحشی، تازهترین اثر آذرین وندر ولیت علومی
نگاهی به داستان زبانهای وحشی، تازهترین اثر آذرین وندر ولیت علومی
- داریوش رجبیان
- بیبیسی
زبانهای وحشی سومین داستان آذرین وَندِر ولیت علومی، نویسندۀ ایرانی آمریکایی است
"زبانهای وحشی" سومین داستان آذرین وَندِر ولیت علومی، نویسندۀ ایرانی آمریکایی است که روز سهشنبه سوم اوت ۲۰۲۱ در آمریکا منتشر شد.
آذرین علومی نخستین نویسنده آمریکایی ایرانیتبار است که دو سال پیش سزاوار دریافت جایزه داستان پنفاکنر دانسته شد؛ برای داستان دومش "زِبرا صدایم کنید". به همین دلیل تازهترین داستان او هم جلب توجه کرده است.
- زبانهای وحشی؛ داستانی تازه از آذرین علومی
درست به مانند "زبرا صدایم کنید" ماجراهای "زبانهای وحشی" هم معجونی از رویدادهای زندگی و تخیل نویسنده است.
قهرمان اصلی داستان، آرزو، یک دختر ایرانی آمریکایی است که در هفدهسالگی برای تعطیلات تابستانی به اسپانیا سفر میکند تا پدرش را که سالها ندیده بود، آنجا ببیند. پدرش به دیدار آرزو نمیآید، بلکه آپارتمانش در ماربیّا را در اختیار دخترش میگذار و هر هفته برایش مقداری پول میفرستد.
"آذرین علومی نخستین نویسنده آمریکایی ایرانیتبار است که دو سال پیش سزاوار دریافت جایزه داستان پنفاکنر دانسته شد؛ برای داستان دومش "زِبرا صدایم کنید""پیک پدر "عمر" نام دارد؛ یک مرد چهلسالۀ لبنانی، برادرزادۀ نامادری آرزو. مدتی نگذشته بین عمر و آرزو روابط عاطفی نزدیک شکل میگیرد؛ تند و پرتحرک و متلون و معیوب که برای آرزو سرانجام دردناکی دارد و درست در سرآغاز بلوغ، پایههای خودشناسی او را متزلزل میکند. به گونهای که در طول سالیان بعدی عمرش خاطرۀ آن رابطۀ ناسالم آزارش میدهد.
برای پشت سر گذاشتن آن خاطرهها بیست سال بعد آرزو تصمیم میگیرد با نزدیکترین دوستش "اِلی" به همان آپارتمان برگردد؛ منزلی که دیگر مال خود آرزو شده بود. الی، یک پژوهشگر اسرائیلی آمریکایی است و از کنشگران حقوق فلسطینیان.
طی این سفر آرزو توان آن را پیدا میکند که آسیب روانی بیست سال پیشش را بر زبان براند یا با کلام توصیف کند و بپذیرد که به او تجاوز شده بود.
ماجرای درونگرایانۀ زبانهای وحشی دردناک و در مواردی وحشیانه است و به همین دلیل ممکن است هر خوانندهای تاب و توان به تَه رساندن آن را نداشته باشد.
با وجود ماهیت درونگرایانۀ داستان، اوضاع سیاسی در پهنۀ بزرگی از جهان هم در آن بررسی شده؛ از آمریکا و اروپا گرفته، تا ایران و اسرائیل و باقی خاور میانه. میان آنچه بر بدن آرزو در دستان متجاوزش رخ داده، با آنچه بر مظلومان در دستان ستمگران جهان حادث میشود، پیوند روشنی را میبیند.
کلنجار آرزو با هویت دوگانهاش (که خود او "مثلهشده" مینامد) در طول داستان مشهود است. میگوید:
"مجبور بودم از یک زبان به زبان دیگر بپرم؛ از فارسی به اسپانیایی و بعد به انگلیسی و وارونه؛ به مانند غوکی میان آبگیرها.
"قهرمان اصلی داستان، آرزو، یک دختر ایرانی آمریکایی است که در هفدهسالگی برای تعطیلات تابستانی به اسپانیا سفر میکند تا پدرش را که سالها ندیده بود، آنجا ببیند"من همیشه در جریان ارزیابی درک یک فرهنگ از طریق فرهنگی دیگر بودم که با فرهنگ اولی اختلاف قطعی داشت. من شرق را از منظر غرب میدیدم و همینطور برعکس. من در میان این نیروهای ظاهراً متضاد گیر کرده بودم..."
یا از قول اِلی که با ورقهای بازی سرنوشت آرزو را تفأل میزند میخوانیم:
"این ورق، نشانۀ اختلاف و تغییر است. اختلافی که تو تجربه کردی، عمیق و مداوم است و با اختلافی که در جهان بیرونی شاهدش هستی، پیوند داشت و دارد؛ اختلاف فرهنگی میان شرق و غرب، زمین و آب، مذکر و مؤنث، فیزیک و ماده - تو درست روی خط گسل آنها گرفتار مانده بودی".
نکات حکمتآموز بسیاری از قول الی نقل میشود. رو به پایان داستان، الی در موزۀ فراموششدگان اسپانیا هلو میخورد و هستهاش را روی کف دستش میگذارد و به آرزو میگوید: "ببین، این هسته، هم انجام است و هم آغاز".
سخن او به این نتیجهگیری آرزو کمک میکند که:
"پس من دربارۀ عمر و خودم کتاب ننوشتهام. کتابی که نوشتهام دربارۀ ارواح وحشی تاریخ است، دربارۀ مردگانی است که زمین دردشان را بازیافت میکند، زیرا ما از پذیرش خطای خود عاجزیم. من زبانی آفریدهام، به عنوان ارمغانی برای دیگران؛ ارمغان سادهترین حقیقت و آن اینکه عمر و من و مادر من، برادرم، پدرم، مادر و پدر او و غیره، همه و یکایک ما با هم در بند این گرداب ظلم و ستم هستیم. نه از فاتح خبری هست و نه از قربانی. ما گرفتار تاری هستیم که با هم بافتهایم.
"پدرش به دیدار آرزو نمیآید، بلکه آپارتمانش در ماربیّا را در اختیار دخترش میگذار و هر هفته برایش مقداری پول میفرستد"همۀ ما درگیر هستیم و همۀ ما مسئولیم."
و در جملۀ پایانی داستان میپرسد:
"با خودم فکر کردم که آیا نمیشود آن ستمی را که عمر و من را به هم وصل میکرد دوباره به عشق تبدیل کرد؟"
و با همین ذکر چرخۀ بیپایان هستی و نیستی، مهر و ستم، نیکی و بدی داستان به فرجام میرسد.
زبانهای وحشی داستانی است در نهایت بیپردهگویی و صراحت لهجه. تجربیات آرزو به حدی رکوپوستکنده بیان شده است که خود نویسندۀ کتاب هم مطمئن نیست امکان انتشار آن به زبان فارسی هماکنون فراهم باشد.
زبانهای وحشی؛ داستانی تازه از آذرین علومی
- چرا زنان قهرمان داستانها و افسانهها نمیشوند؟
- کارنامه ادبی رهنورد زریاب؛ داستان 'زن بدخشانی' ناتمام ماند
- چرا داستانهای خندهدار، جدیترین آثار هستند؟
- اعتیاد ما به داستان: چرا انسان ها به داستان نیاز دارند؟
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران