رهبری و فرهنگ سیاسی مستبدپرور(۱)
چکیده :گمان نمیکنم کسی در اینکه پاسخ به این سوال بنیانی بنحو قاطعی منفی است بتواند تردید کند: همه میدانند پاسخ منفی است و فوقالعاده مهمتر اینکه هیچگاه بدین پاسخ روشن منفی هم هیچ تصریحی در هیچجا نمیشود! و این، بنوبه خود، پرتو مهمی بر عرصه سیاست فوقالعاده غبارآلود و منحط ما...
سعید زیباکلام
اخیرا در پست یکی از عدالتخواهان خوشسابقه، سوالی بسیار مبنایی برای عرصه سیاست بسیار منحط ما مطرح شده که بنظرم شایسته است مورد بحث و بسط قرار گیرد.
سوال اینست که: چرا پس از برملاشدن نقش آشکارا متخلّفانه و مجرمانه فاضل لاریجانی در ارتباط با شیخ صادق لاریجانی، نه تنها ایشان از ریاست قوه قضائیه عزل نمیشود و نه تنها هیچ توضیحی یا توجیهی از سوی رهبری برای عدم عزل ارائه نمیشود که، تکاندهندهتر، شیخ پس از پایان دوره ریاستِ بسیار ناصواب و قانونشکنانه و مناقشهانگیز بر قوه، در سمت فوقالعاده تاثیرگذار ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب هم میشود؟
سوال بنیانیای که مرتبط با این سوال مبنایی مطرح میشود اینست که، آیا اساساً رهبری دستکم در حوزههایی که مستقیماً اختیارات قانونیِ نصب و عزل دارند مسئولیتپذیر هم هستند؟
گمان نمیکنم کسی در اینکه پاسخ به این سوال بنیانی بنحو قاطعی منفی است بتواند تردید کند: همه میدانند پاسخ منفی است و فوقالعاده مهمتر اینکه هیچگاه بدین پاسخ روشن منفی هم هیچ تصریحی در هیچجا نمیشود! و این، بنوبه خود، پرتو مهمی بر عرصه سیاست فوقالعاده غبارآلود و منحط ما میافکند:
همه فعالان سیاسی و حتی غیر سیاسی میدانند که مسئولیتپذیری در این مورد قاطعانه منتفی است و معهذا در هیچ سندی، اساسنامهای، مصوّبهای، منشوری، و قانونی کمترین اشارتی هم بدان نشده است!
بخشی از تبیین رفتار فعلی بازمیگردد به سابقه و زمینه روند رفتاریِ رهبری از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی. یعنی، ما باید نوع رفتار رهبری را از همان حدود زمستان ۵۷ بخوبی و روشنی میدیدیم. باید میدیدیم که عموم رجال سیاسی دخیل در گام اول انقلاب چگونه بینش و تلقّیای از رهبر، منزلت، و قدرت او داشتند. این بینش و تلقّی بوضوح در رفتار سیاسیِ عموما خسرانخیز ایشان، منجمله چهرهسازیهایی که از رهبر میکردند، کاملا قابل رویت است.
بخش بسیار مهم دیگر تبیین رفتار فعلی رهبری، معطوف است به فرهنگ سیاسی استبدادی و منحط موروثی عموم مردم که طبق آن برای برخی از اقشار و شخصیتها، بطور خودآگاه و عموما بنحو ناخودآگاه، هویتی شبهماورایی، قدسی، ظلّاللهی، قبله عالمی قایل بودند و البته کمابیش هستند.
بیاد بیاوریم که در سالهای اوج نهضت انقلابی، در میان اقشار وسیعی از مردم انقلابی و قیامکرده، و البته در میان غیر دانشگاهیان بسیار وسیعتر و شورانگیزتر، این باور کاملا رایج و شایع بود که تصویر رهبر انقلاب در ماه دیده شده است. چندان مهم نیست که براستی مشاهده شده بود یا نه.
"باید میدیدیم که عموم رجال سیاسی دخیل در گام اول انقلاب چگونه بینش و تلقّیای از رهبر، منزلت، و قدرت او داشتند"آنچه مهم است منشا و منبع این استعداد و میل شدید به چنین باورهایی است که باید بنیاناً و اصالتاً مورد تامل نخبگان جامعه قرار گیرد.
نیز بیاد بیاوریم که عموم اقشار مردم با چه شور و ولع زایدالوصفی در تجمعات شدیدا بهمفشرده تلاش مجدّانهای میکردند تا برای لحظاتی بسیار کوتاه فقط سیمای ”آقا“ را ببینند. اصلا و ابدا برای انبوه آن جمعیتهای بسیار متراکم مهم نبود که آقا درباره چه موضوعی، چه میخواهند بگویند. مهم این بود که چهره آقا را رویت کنند و برای سالیان سال آن دیدار نقل مجالسشان شود.
ما فعالان سیاسی جوانتر و نیز ریشسفید در آن بحبوحهها یا نمیفهمیدیم ترویج و شیوع این رفتارها چه تبعات ساختاری ویرانگری برای سازوکارهای یک نظام سیاسی قاعدهمندِ احتسابپذیرِ تبعیضناپذیرِ پاسخگو دارد و یا میفهمیدیم و از سر عافیتطلبی حرفوحدیث و اعتراضی هم سر ندادیم.
ادامه دارد
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران