پشت پرده حجاباستایلها به روایت یکی از شاخهای مجازی + عکس و سند
فرهنگسازی غلط حجاب استایلها و تحریف دین توسط آنها سوژه داغ این روزها است. به همین خاطر به سراغ یکی از حجاب استایلها رفتیم تا با او گفتوگو کنیم.کسی که سالها با عکسهای محجبهاش شاخ مجازی بوده و بهتر از هر کسی از پشتپرده این ماجرا خبر دارد. اسماش را قرار نیست بدانید چون حتما به گوشهایتان آشنا است. حرفهای زیادی برای گفتن دارد که شنیدناش برای خود من نیز جالب است.
روایتش را اینطور آغاز میکند:«من در دنیای واقعی بسیار مقید و محجبه بودم. طوری که اصلا دلم نمیخواست با حجابم جلوهگری کنم .
"به همین خاطر به سراغ یکی از حجاب استایلها رفتیم تا با او گفتوگو کنیم.کسی که سالها با عکسهای محجبهاش شاخ مجازی بوده و بهتر از هر کسی از پشتپرده این ماجرا خبر دارد"حافظ و معلم قرآن بودم و خانواده کاملا مذهبی داشتم. وقتی که وارد فضای مجازی شدم ۲۳ سالم بود. اوایل صرفا برای سرگرمی بود و چون خیریه داشتم میخواستم گزارش فعالیتهای خیریه را در اینستاگرام به اشتراک بگذارم. بعد از مدتی فعالیت در اینستاگرام، عکسی از خودم منتشر کردم. البته این عکس با پوشیه بود.
به دلیل اعتقادی که داشتم دلم نمیخواست تصویر کاملی از خودم منتشر کنم. اما همان عکس باعث شهرت من شد. بین صفحات مجازی میچرخید و به اشتراک گذاشته میشد. افراد زیادی به واسطه آن، صفحه من را دنبال کردند و تعداد لایکها و کامنتها نشان از این میداد که مورد پسند خیلیها قرار گرفته.
بیشتربخوانید
- جولان محجبههای مجازی
این برای من خیلی شیرین بود اینکه یک عکس من آن هم با پوشیه اینطور افراد را جذب کرده ،من را ترغیب میکرد عکس های بیشتری از خودم بگذارم. عکس بعدی نیمرخ صورتم بود.
"حرفهای زیادی برای گفتن دارد که شنیدناش برای خود من نیز جالب است.روایتش را اینطور آغاز میکند:«من در دنیای واقعی بسیار مقید و محجبه بودم"بازهم استقبال خوبی از آن عکس شد و دنبالکنندههای من روز به روز بیشتر میشدند. با خیلی از حجاب استایلها دوست شدم و کمکم صمیمی شدیم. وقتی صفحهشان را میدیدم. احساس میکردم چقدر از دنیا عقبم! چرا نباید مثل آنها باشم؟! من که زیباییاش را دارم!»
طمع دیده شدن نمیگذاشت پایبند اعتقاداتم باشم
«تصویر بعدی یک عکس قدی بود از خودم آن هم بدون چادر، کمکم تصویر کامل صورتم را با آرایش گذاشتم. دغدغهام شده بود تعداد لایکها! تمام مدت با دوستهای حجاب استایلام درباره صفحه مجازی مان صحبت میکردیم.
یکی شان حرف جالبی میزد؛ میگفت:«این صفحه بچه ما است اگر حالش خوب باشد حال ما هم خوب است اگر نه ما هم حال و روز خوبی نداریم.» تمام زندگی ما شده بود اعداد و ارقام صفحه مجازی ای که داشتیم. رابطهما هم رفاقت بود و هم رقابت! مثلا اگر فلان بلاگر در یک کافه خیلی لاکچری عکس منتشر میکرد من سعی میکردم فضای بهتری را برای عکاسی انتخاب کنم که لایکهای بیشتری بگیرم. یعنی این طمع دیده شدن تو را به جنون میکشد. همیشه به دنبال چیزی هستی که تو را بیشتر مورد توجه قرار دهد.
دیگر معروف شدم و به عنوان یک حجاب استایل فعالیت میکردم. با بلاگرهای مذهبی و حجاب استایل ها گروهی تشکیل داده بودیم و شبانه روز درباره این حرف میزدیم که این هفته چه پستی بگذاریم که بیشتر دیده بشویم؟! یا چه کاری انجام دهیم که بیشتر سر زبان ها بیافتیم.
"اوایل صرفا برای سرگرمی بود و چون خیریه داشتم میخواستم گزارش فعالیتهای خیریه را در اینستاگرام به اشتراک بگذارم"البته همیشه این استرس را داشتم که نکند یکی از آشنایان یا شاگردهایم عکسهای من را ببینند. چون در بیشتر عکسهایم آرایش غلیظ داشتم و لباس های بدننما. اما وقتی میدیدم با این کار از بقیه جلوترم و لایک های بیشتری میگیرم. برایم اهمیتی نداشت که کارم درست است یا غلط.»
به منظور حفظ حقوق افراد اسم و آدرس صفحه پوشانده شده
چه اشکالی دارد من که موهایم پوشیده است؟!
«مثلا داشتم یک سبک زندگی اسلامی را در صفحهام به نمایش میگذاشتم و یک چهره شاد و زیبا از زن محجبه نشان میدادم.حتی به جایی رسیده بودم که وقتی از حمام بیرون میآمدم با حوله ای که دور سرم پیچیده بودم عکس میگرفتم و برای مخاطب تولید محتوای مذهبی میکردم. مینوشتم «غسل شکرگزاری یادت نرود!» یا وقتی از خواب بیدار میشدم موهایم را با پتو میپوشاندم و عکس میگذاشتم.
چون میخواستم لحظه به لحظه با مخاطبم همراه باشم! اگر بخواهم واقعیت را بگویم تا قبل از معروف شدنم این ها را اوج بیحیایی میدانستم. اما حالا طمع دیده شدن نمیگذاشت پایبند اعتقاداتم باشم. خودم را توجیه میکردم که چه اشکالی دارد من که موهایم پوشیده است؟!
علاوه بر کسانی که از عکس هایم تعریف و تمجید میکردند. افرادی هم بودند که من را نقد کنند و بگویند کارهایم مطابقتی با اسلام ندارد. خب مسلما منی که حافظ قرآن بودم، بهتر میدانستم که دارم اشتباه میکنم.
"دغدغهام شده بود تعداد لایکها! تمام مدت با دوستهای حجاب استایلام درباره صفحه مجازی مان صحبت میکردیم"اما شهرت و درآمدی که از این طریق داشتم. نمیگذاشت قبول کنم که کارم اشتباه است. تقریبا با تبلیغاتی که میگرفتم ماهانه درآمد زیادی به دست میآوردم و این برای من وسوسهانگیز بود.»
میپرسم این موضوع حجاباستایل شدن بین خانمها خیلی پرطرفدار است. گاهی که آنها را از آسیبهای این راه مطلع میکنیم. میگویند خب ما به شکل درست فعالیت میکنیم و درگیر این حواشی نمیشویم.
نظر شما چیست؟
«این تفکر واقعا غلط است. فضا طوری است که اگر بخواهی دیده شوی باید دست بهچنین کارهایی بزنی و اعتقاداتات را زیرپا بگذاری. منی که میخواستم فقط گزارش کار خیریه را بگذارم رسیدم به چنین عکس هایی! فضای مجازی واقعا برای خانمی که محجبه است و میخواهد فعالیت کند. اگر نتواند خودش را کنترل کند. فاجعهساز میشود.
"یکی شان حرف جالبی میزد؛ میگفت:«این صفحه بچه ما است اگر حالش خوب باشد حال ما هم خوب است اگر نه ما هم حال و روز خوبی نداریم.» تمام زندگی ما شده بود اعداد و ارقام صفحه مجازی ای که داشتیم"بدون تعارف میگویم طمع لایک و بازدیدها و درآمدی که از این طریق به دست آورده میشود میتواند کاری کند که تو کامل پا روی اعتقاداتات بگذاری. گاهی وقتی سر کلاس آیهای را میخواندم شرمنده میشدم و ته دلم تصمیم میگرفتم توبه کنم. اما وقتی اینستاگرام را باز میکردم آنقدر فضا جذاب بود که همهچیز یادم میرفت. بعدها حتی همین عذاب وجدان را هم نداشتم. در واقع وقتی قبح کار شکسته بشود.دیگر برایت اهمیتی ندارد و عادی میشود.»
کشف حجاب آیندهای نه چندان دور برای برخی حجاب استایلها
درباره کشفحجاب بلاگرهایی میپرسم که ابتدا با ترویج حجاب و سبکزندگی اسلامی شروع کردند و بعد خودشان آن را زیرپا گداشتند، چهطور این اتفاق میافتد؟« این که برخی از حجاب استایلها کشف حجاب کردند اصلا چیز عجیبی نیست.
حتی من خبر دارم که بعضی از این افراد به حرمت همسر یا خانوادهشان هنوز این کار را نکردند. اصلا آینده شغلی مثل حجاباستایل بودن به شدت این قابلیت را دارد که فرد کشف حجاب کند. در واقع تو داری دلبری میکنی فرقی نمیکند چه با حجاب چه بدون حجاب. وقتی قبح کار برایت شکسته شود حتی میتوانی کشف حجاب هم بکنی. از طرفی تنوع طلبی مخاطب هم بیتاثیر نیست.
"رابطهما هم رفاقت بود و هم رقابت! مثلا اگر فلان بلاگر در یک کافه خیلی لاکچری عکس منتشر میکرد من سعی میکردم فضای بهتری را برای عکاسی انتخاب کنم که لایکهای بیشتری بگیرم"چون همهی هدف تو جلب توجه مخاطب است به جایی میرسی که با حجاب دیگر نمیتوانی مخاطبات را سیر کنی. مثلا من در یکی از استوریهایم گردنم کاملا مشخص بود. آیا من نمیتوانستم گردنم را بپوشانم یا حواسم نبود؟ چرا اتفاقا میدانستم اما نمیخواستم مخاطب من از محتوای تکراری خسته شود.»
خانم های حجاب استایل و دوستی با جنس مخالف!
«شاید برایتان جالب باشد که بعضی از این افرادی که سبک زندگی اسلامی را تبلیغ میکنند. در دنیای واقعی هیچ اعتقادی به آن ندارند. مثلا من بلاگرهای مذهبی را میشناسم که با وجود سن کمشان با جنس مخالف دوست میشوند و گاهی میبینی آنقدر تنوع طلب هستند که هر چند وقت یکبار با فرد جدیدی طرح رفاقت میریزند.
اما وقتی صفحهشان را باز میکنی ادعای زندگی اسلامی را دارند و احکام دین را برای مخاطبان شان هر طور که به نفعشان باشد بیان میکنند. حتی یکی از این حجاب استایلها با استوری هایی که میگذارد سر بسته به مخاطب میفهماند که کسی که در حال حاضر با او کافه یا مسافرت است. دوستی از جنس مخالف است. این یعنی علاوه بر جذب مخاطب. برای دیگران هم قبح این کار را میشکند و عادی سازی میشود که منافاتی ندارد که هم مذهبی باشی و هم با یک نامحرم دوست باشی. هر وقت هم از آن خسته شدی میتوانی فرد جدیدی را جایگزیناش کنی! همان کاری که برخی از حجاب استایلها و بلاگرهای مذهبی انجام میدهند.»
قلیان و سیگار پای ثابت دورهمی برخی حجاباستایلها!
«ما به خاطر اینکه مخاطبانمان را باهم تبادل کنیم.
"همیشه به دنبال چیزی هستی که تو را بیشتر مورد توجه قرار دهد.دیگر معروف شدم و به عنوان یک حجاب استایل فعالیت میکردم"گاهی مهمانی هایی برگزار میکردیم و همدیگر را دعوت میکردیم. با اینکار هم محتوای جذاب برای مخاطب آماده میکردیم. هم مخاطبان را باهم تبادل میکردیم. مثلا عکسی با فلان بلاگر میگذاشتم و آدرس صفحه مجازیاش را هم مینوشتم. زیرش هم از قشنگی صورت و خوشاخلاقیاش میگفتم.
همین کنجکاوی مخاطب من را قلقلک میداد تا وارد صفحه او شود و آمار صفحهاش رشد میکرد.
یکبار قرار بود جمع بیشتری از حجاب استایلها دور هم جمع شویم. توی گروه داشتیم حرف میزدیم و برنامههای دورهمی را میچیدیم که یکی از حجاباستایلها پرسید:«بچهها مشروب هم هست توی مهمونی؟!» کاری به سن کمشان ندارم اما اینکه در صفحه مجازیشان ادعای دینداری داشتند و از اهلبیت و قرآن حرف میزدند برایم جالب بود. خب من هم مثل همانها بودم اما برای خودم خط قرمزهایی داشتم. من به مهمانی نرفتم اما برایم عکس و فیلمهایی از قلیان کشیدنشان و خوشگذرانیشان میفرستادند.
بخشی از گفتگوهای گروهی حجاب استایلها.
«آدرس صفحات به منظور حفظ حقوق افراد پوشانده شده»
یکبار دیگر هم با چند نفر از حجاباستایل ها که به ظاهر خیلی مقید بودند رفتهبودم بیرون. همین که سوار ماشین شدیم.
"با بلاگرهای مذهبی و حجاب استایل ها گروهی تشکیل داده بودیم و شبانه روز درباره این حرف میزدیم که این هفته چه پستی بگذاریم که بیشتر دیده بشویم؟! یا چه کاری انجام دهیم که بیشتر سر زبان ها بیافتیم"دیدم روسری ها را درآوردند و سیگار گذاشتند گوشه لبشان! باورم نمیشد اینها همان هایی باشند که در صفحه مجازیشان نشان میدادند.»
درآمدهای میلیونی به اسم حجاب و اسلام!
این حرفها را کسی میزند که چندسال فضایی را تجربه کرده که از دور برای بیشتر ما خانمها زیبا و جذاب است. میگوید:«در موضوع حجاباستایل ها و بلاگرهای مذهبی، زن ابزاری شده برای کسب درآمد. چون هنری از خودش به نمایش نمیگذارد بلکه با دلربایی، خودنمایی و به نمایش گذاشتن خودش درآمد کسب میکند. من که مجرد بودم و دور از چشم خانواده فعالیت میکردم همیشه برایم سوال بود که چطور همسر برخی بلاگرهای مذهبی که خودشان را بسیار مقید معرفی میکردند اجازه میدهند. زن شان اینطور مقابل دوربین دلبری کند و حتی گاهی خودشان هم همراهی میکنند. واقعیت این است که درآمد این کار آنقدر راحت و بدون زحمت است که یک آقا هم وسوسه میشود و اعتقاداتش را نادیده میگیرد.
بعضی از همین بلاگرهای مذهبی برای یک تک استوری معرفی 2_5 میلیون میگیرند. یکی از دوستان حجاباستایلم میگفت ؛همسر من با اینکه اوایل مخالف این کار بود اما وقتی این حجم از درآمد را دید خودش مشوق من شد. من کسی را میشناسم که برای یکماه فقط ۱۵۰ میلیون درآمد از تبلیغات کسب کرد. همان افرادی که به ظاهر مردم را به زندگی ساده و اسلامی تشویق میکنند. اینظور از اسم حجاب و اسلام درآمد دارند.»
زندگیهایی که گل و بلبل نیست!
میپرسم واقعا بلاگرها همینقدر خوشبختاند که نشان میدهند؟! «این که برخی بلاگرهای مذهبی از لحظههای خوششان با همسرشان وسوپرایزهای آنچنانی میگویند و حسرت به دل جوان ها میگذارند و گاها آتش رابطه بعضی از زوج ها میشوند.
"البته همیشه این استرس را داشتم که نکند یکی از آشنایان یا شاگردهایم عکسهای من را ببینند"آنقدرها هم واقعی نیست. چند مورد از بلاگرهای مذهبی را میشناسم که هرچند در صفحهمجازیشان ظاهرا رابطه عاشقانهای دارند اما درجریان خیانتشان هستم. با یکیشان که حرف میزدم میگفت وقتی حجاب استایل باشی و آدمهای زیادی از چهره و پوششات تعریف کند. کمکم طرز محبت آنها تو را به سمت خودش جلب میکند. یا بعضی از این داستانهایی که درباره آشنایی با همسرشان یا محجبه شدنشان مینویسند.
صحت ندارد و صرفا برای جذب بیشتر مخاطب نوشته میشود. حالا شاید بخشهایی از ماجرا درست باشد اما بعضی چیزها هم تخیل ذهنیشان است.
عکس ترئینی است
در اکثر صفحهها روایت دخترانی است که با چادر قهر بودند و حالا به واسطه داستان جالبی چادری شدند و تصمیم گرفتند با حجاب استایل شدن تبلیغ چادر را بکنند. ماجرای این ها چیست؟ «خب اینها که اصلا در واقعیت محجبه و مقید نیستند و فقط نفعشان و درآمدشان از این کار است. این باب شدن داستان محجبه شدن هم بخاطر این است که کسی که آن صفحه را اداره میکند خوب میداند میتواند با بازی با احساسات مردم مخاطب و درآمد زیادی کسب کند. چه بسا این احساسات مقدسات دین باشد.»
وقتی حجاباستایل ها با حدیث و روایات کارشان را توجیه میکنند
«فعالیت ما مورد انتقاد شدید برخی از مذهبیها بود و واقعا هم حق داشتند.
"مینوشتم «غسل شکرگزاری یادت نرود!» یا وقتی از خواب بیدار میشدم موهایم را با پتو میپوشاندم و عکس میگذاشتم"چون رفتارهایی که ما به اسم اسلام و حجاب میکردیم به نوعی تحریف دین بود. اما خب نمیتوانستیم بپذیریم که یک نفر اینطور علیه ما افشاگری کند. چون هم محبوبیت و اعتبارمان را از دست میدادیم و هم درآمدمان را. بخاطر همین گروهی داشتیم که تا کسی درباره ما انتقادی میکرد. آدرس صفحهمجازی اش را در آن گروه میگذاشتیم تا همه بلاک و ریپورت کنند و صفحهاش بسته شود.
بعضی از حجاب استایلها هم خیلی باهوش بودند و از آب گلآلود ماهی میگرفتند.
تا کسی آنها را امر به معروف میکرد یا کارشان را از دیدگاه اسلام نقد میکرد. میگفتند الان بهترین وقت برای حاشیهسازی و دیدهشدن است. ویدیوهایی منتشر میکردند که در آن با استناد به قرآن و احادیث درباره مسائلی مثل شرایط امر به معروف، گناهِ بردن آبروی مومن، نتیجه دل شکستن و دخالت در زندگی دیگران حرف میزدند. با این کار ذهن مخاطب را مدیریت میکردند و طوری وانمود میکردند که گویا کسی که امربه معروف کرده گناهکار است و اینها هیچ اشتباهی ندارد. جالب است بدانید نتیجه هم میگرفتند وبعد انتشار این فیلمها دنبالکنندههایشان چندین برابر میشد.»
ضربهای که حجاب استایلها به دین میزنند
«گاها پیش میآید که یک خانم حجاباستایل پایش را از حد فراتر میگذارد و عکسی منتشر میکند که حجاب و اسلام را زیر سوال میبرد.
"چون میخواستم لحظه به لحظه با مخاطبم همراه باشم! اگر بخواهم واقعیت را بگویم تا قبل از معروف شدنم این ها را اوج بیحیایی میدانستم"اما هیچکدام از بلاگرهای مذهبی یا منبراستایلها همان هایی که به ظاهر در اینستاگرام درس اسلام به مردم میدهند. نهتنها زیر پستش نظر منفی نمیدهند حتی کار او را هم تایید میکنند. تایید کردن این حجم از آدم هایی که ادعای دینداری دارند. به مخاطب این باور را میدهد که پس اینکار اصلا مشکلی ندارد و در تقابل با دین نیست. اما واقعیت اینجاست که خانمهای بلاگر برای دیده شدن و رشد صفحهشان به هم نیاز دارند و نمیتوانند و نباید همدیگر را نقد کنند.»
چون الان نان تو با حجاب بودنه!
من در این مدت با بیشتر از ۲۰۰ حجاباستایل در ارتباط بودم.
بعضی از این افراد بخاطر محدودیتهای خانواده، همسر و اعتقادات کمو بیش خودشان مجبورند که اینطور فعالیت کنند و وقتی صحبت میشود میگویند اگر میتوانستند تا حالا کشفحجاب کردهبودند و طور دیگری فعالیت میکردند.
الان نون تو با حجاب بودنه!
بعضیهای دیگر هم اصلا معتقد به حجاب نیستند و حتی خانواده و اطرافیانشان هم محدودیتی برایشان ایجاد نکردند. اما چون این راه برایشان مخاطب بیشتری جذب میکنند با چادر و به اسم اسلام دارند فعالیت میکنند. مثلا یکی از این حجاباستایلها در معرفی صفحهاش نوشته است«با من اسلام را قشنگتر بشناس» اما همین فرد را وقتی وارد زندگی شخصیاش میشوی حتی سادهترین فریضههای دین مثل نماز را انجام نمیدهد.»
فریب تبلیغات حجاب استایلها را نخورید!
انگار چیزی یادش بیاید میگوید راستی این را هم بنویس که فریب تبلیغات حجاباستایل ها را نخوردند. میپرسم چرا؟«بازی اینطوری است ،از یک جایی خودت با خودت مکالمه میکنی؛ مثلا با پیج فیک خودت میآیی و از روسری ای که خودت سرت کردی تعریف میکنی و میپرسی این را از کجا خریدی؟! بعد هم در صفحه اصلیات آدرس صفحه فروشگاه را میگذاری. حتی گاهی با همان پیج فیک برای خودت حاشیه هم میسازی! بعضی از این حجاباستایل ها با اینکه تعداد دنبال کنندههایشان به ظاهر زیاد است اما بازخورد تبلیغاتشان کمتر از ده نفر است.
"خودم را توجیه میکردم که چه اشکالی دارد من که موهایم پوشیده است؟!علاوه بر کسانی که از عکس هایم تعریف و تمجید میکردند"همین که پول به حسابشان واریز میشود و استوری تبلیغات را میگذارند فرد را بلاک میکنند و دیگر جوابش را نمیدهند.»
پس این همه استوری رضایت از تبلیغات که میگذارند چیست؟« آنها هم واقعی نیست. هر کدام از بلاگرها افرادی را برای کار اینترنتی جذب میکنند. این افراد موظفاند تعدادی پیج فعال بسازند و روزانه فعالیت کنند. که در مجموع عدد بزرگی میشود. وقتی خانم بلاگر استوری تبلیغ میگذارد این افراد میروند و آن صفحه را دنبال میکنند و بخشی از آنها هم قیمت محصولات را میپرسند.
فروشنده هم از همهجا بیخبر میآید و تشکر میکند.»
این را بقیه حجاب استایلها هم میدانند!
دلم میخواهد گفتو گو را با جملهای تمام کنم که او میخواهد. میپرسم چیزی میخواهی بگویی که من نپرسیده باشم؟!«من میدانستم که حجابی که به نمایش میگذارم و سبک زندگی اسلامی ای که به اسم آن فعالیت میکردم اصلا مطابقتی با اسلام نداشت. این را بقیه حجاب استایلها هم میدانند. اما هدف ما جذب مخاطب بود حتی با تظاهر به چیزی که در واقعیت نیستیم. در واقع دوست داری هم دل مخاطب مذهبیات را بدست بیاری هم جلوهگری کنی و زیبایی هایت را به رخ بقیه بکشی! و این ضربه بدی به نسلی میزند که قرار است حجاب و سبک زندگیشان را از ما الگو بگیرند.
"تقریبا با تبلیغاتی که میگرفتم ماهانه درآمد زیادی به دست میآوردم و این برای من وسوسهانگیز بود.»میپرسم این موضوع حجاباستایل شدن بین خانمها خیلی پرطرفدار است"کسانی که اینطور فعالیت میکنند فقط به فکر منافع خودشان هستند و حتی یک لحظه هم به این چیزها فکر نمیکنند. اگر امروز حاضر شدم این حرفها را بزنم فقط بخاطر این بود که مردم آگاه شوند و دست از دنبال کردن و پیروی از چنین آدم هایی بردارند.»
مخاطبان ما در فارس من پویشی را با عنوان «حجاب استایلها چه آثاری در فرهنگسازی حجاب دارند؟» ثبت کردهاند که تاکنون بیش از ۶ هزار نفر این سوژه را امضاء کرده و خواستار رسیدگی به این موضوع شدهاند. به زودی خبرگزاری فارس گفتگوهایی با کارشناسهای مربوطه در این باره منتشر خواهد کرد.
منبع: فارس
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران