ناظران می‌گویند؛ ترکیه و تداوم انکار نسل‌کشی ارمنی‌ها

بی بی سی فارسی - ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹



مسئله نسل‌کشی ارامنه و انکار ترکیه در دست داشتن در آن، سال‌هاست که بین ارمنستان و ترکیه کشمکش ایجاد کرده است. عرفان ثابتی پژوهشگر جامعه‌شناسی به مناسبت سالگرد کشتار ارامنه (۲۴ آوریل) دربه این موضوع پرداخته است.

حق نشر عکس

Getty Images

"وظیفۀ نویسنده این است که حقیقت هولناک را بیان کند، و مسئولیت مدنیِ خواننده آن است که این حقیقت را بیاموزد. روگرداندن، چشم فروبستن و نادیده گرفتن، چیزی نیست جز اهانت به خاطرۀ جان‌باختگان."(واسیلی گروسمن، جهنم تِرِبلینکا، ۱۹۴۴).

شیوع ویروس کرونا سبب شد که امسال مراسم روز یادبود "نسل‌کشی ارمنی‌ها" (۲۴ آوریل) تنها در فضای مجازی برگزار شود اما دولتمردان ترکیه به روال یک‌صد و پنج سال گذشته باز هم به انکار این فاجعه پرداختند.

"مسئله نسل‌کشی ارامنه و انکار ترکیه در دست داشتن در آن، سال‌هاست که بین ارمنستان و ترکیه کشمکش ایجاد کرده است"برای مثال، سفیر ترکیه در گرجستان ضمن ابراز مخالفت شدید با به رسمیت شناختن این نسل‌کشی و عذرخواهی و پرداخت غرامت به قربانیان این فاجعه در توییتی نوشت: "هرگز. مگر این که از روی جسد ما رد شوید...ما نپذیرفته‌ایم و نخواهیم پذیرفت. ما هیچ دِینی به گردن نداریم..."

در همین حال، جو بایدن وعده داده است که در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا این نسل‌کشی را به رسمیت خواهد شناخت، امری که در صورت تحقق بی‌تردید به تنشی بی‌سابقه‌ میان آمریکا و ترکیه خواهد انجامید.

حکومت ترکیه سال‌هاست که با پرداخت مبالغ هنگفت به شرکت‌های روابط عمومی آمریکاییِ و اهدای کمک‌های مالی به موقوفه‌های دانشگاه‌های آمریکایی به انکار این نسل‌کشی در آمریکا دامن زده است (آدام جونز، درآمدی جامع بر نسل‌کشی، ویراست سوم، ۲۰۱۷)

از سوی دیگر، دولت‌های گوناگون آمریکا نیز از آغاز جنگ سرد تا کنون برای "مهار" اتحاد جماهیر شوروی و سپس بنیادگرایان مسلمان خاورمیانه به ترکیه تکیه کرده‌اند و نخواسته‌اند تا با به رسمیت شناختن نسل‌کشی ارامنه این متحد راهبردیِ خود را برنجانند.

حتی باراک اوباما هم که در کارزار رقابت‌های انتخاباتی سال ۲۰۰۸ از به رسمیت شناختن این نسل‌کشی سخن گفته بود پس از به قدرت رسیدن خُلف وعده کرد و دیگر واژۀ نسل‌کشی را به کار نبرد (آدام جونز، درآمدی جامع بر نسل‌کشی، ویراست سوم، ۲۰۱۷).

تا کنون ۲۹ کشور، از جمله فرانسه، روسیه، برزیل، آلمان، هلند، سوئد، ایتالیا، بلژیک، سوئیس، اسلواکی، جمهوری چک و کانادا، نسل‌کشی ارامنه را به رسمیت شناخته‌ و خشم دولتمردان ترکیه را برانگیخته‌اند (وب سایت "مؤسسۀ ملی ارامنه" در آمریکا).

کارزار دولتیِ انکار نسل‌کشی ارمنی‌ها و سرکوب روشنفکران تُرکِ منتقد آن چنان فراگیر است که سال‌ها پس از ترور هرانت دینک، روزنامه‌نگار و کنشگر ارمنی‌تبار ترکیه، به دست ناسیونالیست‌های افراطی در استانبول، دانشگاهیان سرشناسی همچون تانِر آکچام که زندگی خود را وقف پژوهش و نگارش دربارۀ نسل‌کشی ارامنه کرده‌اند حتی در اروپا و آمریکا نیز از خطر سوءقصد در امان نیستند.

برای مثال، آدام جونز، استاد علوم سیاسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، در کتاب مرجع خود می‌گوید که در ژوئیۀ ۲۰۱۵ به چشم خود دیده که در سخنرانی آکچام در موزۀ هولوکاست در هوستون در آمریکا نیروهای پلیس برای حفظ جان سخنران و مخاطبان حاضر بوده‌اند.

اورهان پاموک، نویسنده اهل ترکیه و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات که از این نسل‌کشی سخن گفته بارها به "جرم اهانت به ترک‌ها" تهدید شده است (آدام جونز، درآمدی جامع بر نسل‌کشی، ۲۰۱۷).

فاتح آکین، کارگردان نامدار آلمانی ترک‌تبار و برنده‌ جوایز معتبری همچون خرس طلایی جشنوارۀ برلین و گُلدن گلوب، می‌گوید پس از ساختن فیلم "زخم" (۲۰۱۴) دیگر به ترکیه نرفته است زیرا در صورت سفر به این کشور به احتمال زیاد دستگیر خواهد شد. به عبارت دیگر، همین که او به زخم باز نسل‌کشی ارمنی‌ها پرداخته کافی بوده است تا "دشمن خلق" به شمار رود.

اوزکان آلپر، کارگردان فیلم "خاطرات باد" (۲۰۱۵) که روایت تکان‌دهنده‌ای از زندگی مشقت‌بار یک روشنفکر ارمنی بازمانده از نسل‌کشی را ارائه می‌کند، می‌گوید: "احترام گذاشتن به سوگواری شرط اصلی هم‌زیستی است، و سوگواری ارتباط مستقیمی با صلح دارد... حکومت و نظام ترکیه، به‌رغم هویت اسلام‌گرا و اسلامی‌اش، با همان خشونت و قساوت سال ۱۹۱۵ رفتار می‌کند.

"عرفان ثابتی پژوهشگر جامعه‌شناسی به مناسبت سالگرد کشتار ارامنه (۲۴ آوریل) دربه این موضوع پرداخته است"ارمنی‌ها با این آسیب روانی دست و پنجه نرم می‌کنند: حکومت ترکیه هم‌نوعان شما را می‌کشد، به جان‌باختگانتان احترام نمی‌گذارد و حتی می‌خواهد مانع از سوگواریِ شما شود."

حق نشر عکس

Getty Images

Image caption

آتاتورک و ملی گرایان ترک بحث درباره نسل‌کشی ارامنه را غیرسازنده می‌دانستند

هر چند مصطفی کمال، ملقب به آتاتورک، نقشی در نسل‌کشی ارمنی‌ها در سال ۱۹۱۵ نداشت اما به عقیدۀ فاطمه اولگن، مورخ ترک، که پایان‌نامۀ دورۀ دکترای خود را به برخورد آتاتورک با ارمنی‌های عثمانی اختصاص داده است، آتاتورک "با تأکید بر 'مظلومیت ملت ترک ' و 'شرارت ارامنه ' نقشی محوری در شکل دادن به روایت انکار داشته است."

آتاتورک و ملی‌گرایان حامی او نه تنها هر گونه بحثی دربارۀ کشتار ارمنی‌ها را "از نظر سیاسی نامناسب" و "غیرسازنده" می‌خواندند بلکه می‌کوشیدند تا منتقدان داخلی و خارجی خود را به سکوت یا انکار این نسل‌کشی وادارند. برای مثال، آتاتورک در ۲۴ آوریل ۱۹۲۰ در سخنرانی‌ در مجلس در واکنش به پیامی از طرف بریتانیا چنین گفت: "کسانی که بنا بر منافع سیاسی خود تلاش کرده‌اند تا با تحریک همۀ جهان علیه ما این تصویر مثبتی را که در حال شکل‌گیری است از بین ببرند ... در نهایت این داستان دروغین کشتار ارامنه را ساخته و پرداخته‌اند، داستانی که چیزی جز مجموعه‌ای از دروغ‌ها نیست ... و به این ترتیب، با ایراد این اتهام وحشتناک، تمام جهان را نسبت به کشورِ ویران و ملت مظلوم ما بدبین کرده‌اند."

آتاتورک از ۱۵ تا ۲۰ اکتبر ۱۹۲۷ در سخنرانی "سی و شش ساعت و سی و یک دقیقه"ای خود در کنگرۀ حزب جمهوری خلق، که به نظر فاطمه اولگن "مهم‌ترین خطابۀ عمومی در تاریخ ترکیۀ مدرن" است، همه‌ گزارش‌ها دربارۀ موضوع را "افترا" خواند و هدف از انتشار چنین اخباری را "تلاش برای اکثریت جلوه دادن جمعیت ارامنه در شرق ترکیه و وحشی نمایاندن ترک‌ها دانست."

اولگن در اشاره به اهمیت این سخنرانی در تثبیت سیاست سکوت و انکار نسل‌کشی ارمنی‌ها چنین می‌نویسد: "کمال در این 'خطابه ' دست به بازسازی تاریخ زد، دورۀ انتقالی از امپراتوری به جمهوری را مجدداً صورت‌بندی کرد، تفسیری نوین از گذشتۀ عثمانی فراهم آورد، و در نهایت هویت ملی ترکیه را بازآفرینی کرد. بلافاصله پس از ایراد این سخنرانی، روایت‌هایی که دیدگاه‌های بدیلی ارائه می‌کردند نوشته شدند.

با این حال، مخالفان و روزنامه‌های آن‌ها تا حد زیادی سرکوب و بسیاری تا دهۀ ۱۹۶۰ توقیف شدند و حتی برخی تا دهۀ ۱۹۹۰ اجازه‌ انتشار نیافتند. به این ترتیب، این 'خطابه ' تا دهه‌ها به عنوان تنها تاریخ جنگ استقلال و خاستگاه جمهوری ترکیه باقی ماند."

حق نشر عکس

Getty Images

Image caption

یکی از نظریه‌پردازان برجسته نازی، ارامنه را با یهودیان مقایسه کرده بود

شگفت این که سیاستمداران آلمانی نه تنها راه فرار عاملان اصلیِ نسل‌کشی ارامنه یعنی رهبران "ترک‌های جوان" را هموار کردند بلکه بعدها با الهام از این کشتار به پاکسازی اقلیت‌های قومی در اروپا پرداختند. هانیبال ترویس، استاد حقوق در دانشگاه بین‌المللی فلوریدا و نویسندۀ کتاب "نسل‌کشی در خاورمیانه: امپراتوری عثمانی، عراق و سودان" با تأکید بر ارتباط میان نسل‌کشی ارمنی‌ها و نسل‌کشی به دست نازی‌ها می‌نویسد:

"آلفرد روزِنبِرگ، نظریه‌پرداز برجستۀ نازی... ارامنه را با یهودیان مقایسه می‌کرد زیرا مدعی بود که ارمنی‌ها علیه ترکیه و یهودیان علیه آلمان جاسوسی می‌کنند. او طلعت پاشا را می‌ستود و نسل‌کُشی مسیحیان عثمانی را ناچیز جلوه می‌داد.

"حق نشر عکسGetty Images"وظیفۀ نویسنده این است که حقیقت هولناک را بیان کند، و مسئولیت مدنیِ خواننده آن است که این حقیقت را بیاموزد"روزِنبِرگ مَکس اِروین فون شُبنِر-ریختِر را به هیتلر معرفی کرد. شُبنِر-ریختِر نایب‌کنسول آلمان در ارزروم بود و جزئیات طراحی و اجرای کشتار ارامنه توسط ترک‌های جوان به نام اسلام و ایدئولوژی پان‌تُرکی را ثبت کرده بود.

رابطه‌ شُبنِر-ریختِر با هیتلر چنان نزدیک بود که در سال ۱۹۲۳ در توطئۀ نافرجام برای براندازی حکومت در حالی که کنار هیتلر و روزِنبِرگ ایستاده بود، کشته شد. هیتلر نخستین بخش "نبردِ من" را به هم‌رزمِ "بی‌همتا"ی درگذشته‌اش، شُبنِر-ریختِر، تقدیم کرد... شُبنِر-ریختِر هیتلر را با داستان اخراج ارامنۀ عثمانی ("یهودیان مشرق‌زمین") از روستاهای‌ خود، و گرسنگی و مرگ‌شان در سرمای زمستان آشنا کرد...گزارش‌های شُبنِر-ریختِر از نسل‌کُشی به مثابۀ راه‌حلِ مسئلۀ ارامنه و توصیفات او از روش‌های تُرک‌ها، از جمله متهم ساختن ارامنه به‌ تروریسم و انقلاب، بر آرای هیتلر دربارۀ یهودیان تأثیر گذاشت.

شُبنِر-ریختِر پیش از مرگ خواهان "تصفیه‌ی بی‌رحمانۀ" آلمان از بیگانگان بود."

هیتلر، که بارها آتاتورک را ستوده بود، در سخنرانی ۲۲ اوت ۱۹۳۹ چنین گفت: "هدف از جنگ نه درهم‌شکستن صفوف بلکه نابودی فیزیکی دشمن است. بنابراین، فعلاً تنها 'جوخه‌های مرگ ' را به شرق فرستاده‌ و به آنها فرمان داده‌ام که همۀ مردان، زنان و کودکان لهستانی‌تبار یا لهستانی‌زبان را بی هیچ رحم و شفقتی بکشند. تنها در این صورت فضای زندگی حیاتی را به دست می‌آوریم. چه کسی امروز از نابودی ارامنه حرف می‌زند؟"

اوغور امید اونگور، استاد مطالعات هولوکاست و نسل‌کشی در دانشگاه آمستردام، با بررسی ابعاد گوناگون نسل‌کشی ارمنی‌ها، از جمله "اعدام دسته‌جمعی نخبگان ارمنی، مصادرۀ اموال و املاک، تبعید و تهجیر، ادغام اجباری، قحطی مصنوعی، و نابودی فرهنگ مادیِ" ارمنی‌ها، می‌نویسد: "در ابتدای جنگ جهانی اول حدود دو میلیون ارمنی در امپراتوری عثمانی می‌زیستند... در پایان جنگ جهانی اول، سه هزار روستا، شهر و ناحیۀ ارمنی‌نشین خالی از سکنه شده و ساکنانش به قتل رسیده بودند.

"روگرداندن، چشم فروبستن و نادیده گرفتن، چیزی نیست جز اهانت به خاطرۀ جان‌باختگان."(واسیلی گروسمن، جهنم تِرِبلینکا، ۱۹۴۴)"امروز بیرون از استانبول تقریباً هیچ ارمنی‌ای در ترکیه زندگی نمی‌کند. جامعۀ ارمنی تنها شش کلیسا دارد، و هیچ مدرسه یا صومعه‌ای ندارد. نسل‌کشی بسیار سریع بود: جامعۀ ارمنی در یک سال نابود شد. آن‌چه رخ داد نسل‌کشی بود زیرا همۀ ارمنی‌ها، وفادار و غیروفادار، سیاسی و غیرسیاسی، صرفاً به علت هویت قومی خود به قتل رسیدند. قربانیان طبقات و پیشینه‌های گوناگونی داشتند: در میان آنها می‌توان روشنفکران فرهیخته، صنعت‌گران طبقۀ متوسط، کارگران و دهقانان بی‌سواد، اصلاح‌طلبان لیبرال، ملی‌گرایان سکولار، و روحانیون محافظه‌کار را یافت."

بیشتر بخوانید:

  • عکس-خبر- کیم کارداشیان برای شرکت در مراسم سالگرد کشتار ارامنه به ارمنستان رفت
  • رئیس جمهوری آلمان کشتار ارامنه را 'نسل‌کشی' دانست
  • کشتار ارامنه؛ بازخوانی یک واقعه
  • مراسم یادبود کشتار ارامنه در اطراف جهان برگزار شد

اونگور در مقالۀ روشنگرِ دیگری از ناسازگاری میان "حافظۀ رسمیِ دولتی" و "حافظۀ اجتماعی مردمی" پرده می‌بردارد.

او می‌گوید: "ترک‌های جوان و کمالیست‌ها که برای کشور هویت جدیدی تعریف کرده بودند می‌بایست حافظۀ جدیدی نیز برای آن می‌آفریدند. در خلال دهۀ ۱۹۲۰ و به‌ویژه دهۀ ۱۹۳۰، نحوۀ برخورد آنها با گذشته دو حالت کلی داشت: فراموشی سازمان‌یافتۀ رویدادهای جانکاه گذشته و آفرینش روایتی رسمی که مشتمل بر تصاویری اسطوره‌ای و جاودانی از ملت بود. در سراسر کشور، و به‌ویژه در استان‌های شرقی، دستور داده شد تا تواریخ محلی جدیدی بنویسند. این کتاب‌های رسمی و تاریخ‌های شهری نه تنها مسائل تاریخی حساس را مسکوت گذاشتند بلکه تمام اقلیت‌های قومی را از تواریخ محلی حذف کردند. حکومت کمالیست، برای مقابله با نفوذ خارجی و جلوگیری از نقد داخلیِ نظام باور‌هایش، به ممنوعیت و نابودی بسیاری از متون پرداخت؛ گستردگی این کار را تنها با اقدامات دیکتاتوری استالینیستی می‌توان مقایسه کرد."

اونگور در نهایت با استفاده از منابع موجود در بایگانی‌های ترکیه که به تازگی از حالت محرمانه خارج شده‌اند و با استناد به یافته‌های جدید تاریخ شفاهی نتیجه می‌گیرد که "ترکیه در برخورد با خاطرۀ نسل‌کشی ارامنه توانسته فرهنگ والا و متون نوشتاری را به سکوت وادارد اما در زدودن حافظۀ اجتماعی و فرهنگیِ عاملان، شاهدان و قربانیان موفق نبوده است...

"برای مثال، سفیر ترکیه در گرجستان ضمن ابراز مخالفت شدید با به رسمیت شناختن این نسل‌کشی و عذرخواهی و پرداخت غرامت به قربانیان این فاجعه در توییتی نوشت: "هرگز"تلاش ترکیه برای ایجاد حافظۀ سیاسیِ یکدست، نه تنها در مواجهه با حافظۀ اجتماعی ارامنه بلکه در برابر حافظۀ فرهنگی مردم ترکیه نیز شکست خورده است. با وجود این، تاریخ‌نگاری رسمی ترکیه کاملاً مبتنی بر "سندرم انکار" است که سازوکارهای پیش‌داوریِ قدرتمندی علیه دیگریِ قومی دارد."

سوزان نایمن، فیلسوف اخلاق و نویسندۀ کتاب تأمل‌برانگیز "درس گرفتن از آلمانی‌ها: نژاد و خاطرۀ شر" می‌گوید: "واقعاً به نظرم رابطۀ ما با کشورمان مثل رابطۀ یک آدم بالغ با پدر و مادرش است. باید به این رابطه سر و سامان دهیم و بگوییم: "می‌توانم به این بخش‌های تاریخ کشورم افتخار کنم و از این بخش‌ها متأسف‌ام و می‌خواهم با تمام قوا برای جبران مافات بکوشم." به نظرم، وقتی چنین روندی را پشت سر بگذاریم، می‌توانیم… میهن‌دوستیِ سالمی داشته باشیم. در این صورت، دیگر نمی‌گوییم کشور من از همه‌ی کشورها بهتر است. اما ]به هر حال [ کشورم است."

.

منابع خبر

اخبار مرتبط