مردم همواره در قرنطینه؛ «پایتخت» نمیدیدند چه میکردند؟
اما صدا و سیما طبق معمول از این توفیق اجباری هم نتوانست سربلند بیرون بیاید چراکه یا برنامه سرگرم کننده قابل توجهی نداشت و یا اگر هم داشت به جز یکی دو برنامه قابل توجه مانند عصر جدید و دورهمی(که آنها هم به شکل نصفه و نیمه و تکراری پخش شدند) چیز دندانگیری نداشت. با چنین اوضاعی مردم همواره در قرنطینه و محکوم به تماشای تلویزیون و فضای مجازی مجبور بودند تقریبا در همه شبکههای تلویزیونی چهره «ارشا اقدسی» و در همه پیجهای مجازی چهره «ریحانه پارسا» را نظارهگر شوند. این مسئله در روز سیزدهبدر به اوج خودش رسید و هیچ تمعهیدی برای جبران عدم حضور مردم در طبیعت اندیشیده نشده بود. البته در این میان، سریال پایتخت کمی آبروداری کرد اما آنهم آنقدر حاشیه داشت که مردم را از خود سریال هم، بیشتر سرگرم کرد! بر همین اساس و با هدف سرگرمی هر چه بیشتر شما گلهای در قرنطینه، ما هم چند نکته پیرامون این سریال را به شرح زیر تقدیم میکنیم:
۱- اصرار بر موفقیت!
تاکید مداوم بر استقبال مردمی با ارائه آمار نظرسنجی ۸۰ درصدی توسط روابط عمومی رسانه ملی و پخش مصاحبههای رضایت مردمی قبل از نمایش سریال پایتخت دقیقا برای چیست؟!آخر چرا بر موفقیت سریالی ظاهرا موفق تا این حد تاکید میشود؟ راستی چرا غربیها عقلشان نمیرسد و از این روش توپ استفاده نمیکنند؟! مثلا میتوانند قبل از سریال«گیمآف ترونزشان» مصاحبههایی از رضایتهای مردمی به ویژه کادر بیمارستانیشان پخش کنند!
نکته: ژان پلسارتر میگوید: پیروزی که شرحش فراوان داده شود نوعی شکست بوده است و حضرت سعدی خودمان هم میفرماید: مشک آن است که ببوید نه آنکه ...
۲- مصاحبهها و آمار استقبال مردمی راست و حسینی است؟
شک نکنید آمار ارائه شده و مصاحبههای مردمی قبل از سریال (علی رغم سابقه نه چندان خوب صدا و سیما همچون آمار ارائه شده برای برنامه ۹۰) درست هستند چراکه حداقل خلوتی خیابانها و کاهش ترافیک خطوط اینترنتی در زمان پخش سریال پایتخت، میتواند موید این ادعا باشد. اما حرف ما این است: اگر مردم پایتخت نبینند چه کنند با اینهمه برنامهها و سریالهای بیخاصیت؟
خودتان مردمی را درک کنید که در قرنطینه خانگی به سر میبرند و اجازه خرید؛ گردش و یا دید و بازدید را هم ندارند! البته مردم صبور کشورمان همواره در طول تاریخ نشان دادهاند؛ میتوانند به شرائط مصیبتبارتر از اینها هم قانع باشند و حتی لذت هم ببرند! این مردم همانهاییهستند که با برنامههایی مانند «دیدنیها» ؛«مسابقه هفته» ؛ «سریال اوشین» و «جنگجویان کوهستان» بخوبی کنارآمدهاند وبا آنها کلی هم کیف کردند! اما اگر درب دیگ خواستهای مردمی باز است دلیل نمیشود که حیا هم نشود و برای این مردم معمولا راضی حداقل چند برنامه در سطح و کیفیت «عصرجدید» ساخته نشود.
"این مسئله در روز سیزدهبدر به اوج خودش رسید و هیچ تمعهیدی برای جبران عدم حضور مردم در طبیعت اندیشیده نشده بود"
۳- احساس خوشبختی با فراهم کردن متعلقات بدبختی
در فیلم ابد و یک روز دیالوگی هست که میگوید: ما بدبختیهای دیگران را میبینم تا احساس خوشبختی کنیم!
سیاست رسانه ملی هم بر همین اساس است بجای ارتقای کیفیت برنامههایش؛ کیفیت برنامهسازی خود را آنقدر کم میکند تا مصداق ضربالمثل یک لنگه کفش در بیابان غنیمت است؛ شود! با همین معیار آنقدر برنامه عذابآور میسازد تا اگر یکی از آنها ملالآور شد خدا را شاکر باشیم! مثل آنکسی که کفش نداشت و با دیدن شخصی که پا نداشت خدارا شکر کرد!
۴- حاشیه سازی عوامل
تاکید مداوم عوامل سریال به سانسورهای انجام شده در سریال پایتخت و انتشار نسخههای سانسوری آن در فضای مجازی برای چیست؟
آیا این قبیل اظهارات؛ توجیهی نیست برای پوشاندن برخی از کاستیها و یا انحراف اذهان عمومی به سمت مسائل حاشیهای؟
اگر تاکنون این گروه باتجربه از خط قرمزهای رسانه ملی اطلاعی نداشتند که باعث شک و تعجب است اما اگر به فرض هم و به هر دلیلی اطلاع نداشتند چرا این ندانم کاری خود را با افتخار در بوق و کرنا میکنند؟! مگر نمیدانند در چه رسانه خیلی خاصی به لحاظ امنیتی کار میکنند؟ از آب گلآلود ماهی گرفتن که شاخ و دم ندارد. اگر هم از حساسیتهای این سازمان پادگانی خبر داشتند و با این وجود سریال خود را ساختند این نگرانی را بوجود میآورد که مبادا از قبل برای توجیه کاستیهای سریال با برنامهای از پیش تعیین شده با سازمان صدا و سیما ساخت و پاخت کردهاند تا در صورت انتقادات؛ مشکلات سریال را بر سر سانسورها آوارکنند. تازه؛آنهم برای سریالی که تا کنون خیلی بیشتر از حد انتظار؛ خط قرمزها را شکسته است! مگر خوشی به زیر دل عوامل سریال زده که با اینهمه خطشکنی اعتراض هم میکنند؟! هر چند کارگردان محترم این سریال خیلی زود متوجه شد که نباید وارد این بازی شود و بدون تظاهر خاصی خود را تابع سیاستهای سازمان معرفی کرد.
۴- شترسواری دولا دولا نمیشود!
بعضی از هنرمندان دوست دارند هم در یک رسانه غیرملی و به تمام معنی «ضدهنر» فعالیت کنند و هم حمایت مردمی را از دست ندهند! این روش «هم از آخور خوردن و هم ازتوبره» و «هم خر را خواستن و هم خرما را» به مدد گرایش جناحی خاص صدا و سیما، توسط مهران مدیری پایهگذاری شد و با معرفی این سوپاپ اطمینان به مردم این موضوع تلقین شد که اولا رسانه ملی صدای آزاد ملت است؛ دوما همه مشکلات متوجه دولتی است که به راحتی میتوان گفت در تصمیمگیریهای اساسی و کلان کشور در کنار مجلس؛ نقش پنجم و ششم را بعهده دارند! بر همین اساس به چنین هنرمندانی پیشنهاد میکنیم تکلیف خود را هر چه سریعتر معلوم کنند و تا این حد شعور مردم را به بازی نگیرند. از طرفی هم؛ نمک خوردن و نمکدان شکستن کار خوبی نیست؛ پس بهتر است وفادار سیاستهای جایی که آنها را تا این حد بالا کشیده؛ باشند و قیافه مبارزان را نگیرند اگر هم واقعا مرد میداناند بیایند تا درگوششان بگوییم به کجاها گیربدهند.
۵- بزرگ کردن نقدهای خالهزنکی
بزرگ کردن هدفمند برخی از اظهارنظرات مضحک و عدم بیان نقدهای تخصصی نشانه چه چیزی به جز سرپوش گذاشتن بر روی مشکلات اساسی یک سریال میتواند باشد؟ بعنوان مثال نقدهای مضحکی همچون «گفتگوی شخصیتهای مرد و زن سریال بر روی تخت خواب دونفره و پیش کشیدن اظهار نظر همسران آنها» و یا انتشار انتقادی مبنی بر اینکه «چرا نام این سریال در کشوری که سالهاست تخت پادشاهی برچیده شده است "پایتخت " هست!» یا انتقادات سطحی برخی از مسئولان و.... با چه اهدافی تا این حد منتشر میشوند؟ آیا اینها بخاطر انحراف توجه عمومی به سوی جریاناتی نیست که اعتراضات منطقی را لوث کنند؟
۶- یک سوزن هم به خودمان
ما هم با توجه به سیاستهای ضد فرهنگی کشور کمی غیرقابل پیشبینی تربیت شدهایم! مثلا وقتی محدودیتی گذاشته میشود خواستار برداشتن آن میشویم وقتی هم که آن محدودیت برداشته میشود بشدت منتقد رفع ممنوعیت آن میشویم! همین امر کار فرهنگی را در کشور سخت میکند اما آیا ترویج چنین فرهنگ نامتعادلی بخاطر ضعف دست اندرکاران فرهنگی از جمله رسانه ملی نبوده؟(باز برگشتیم به زدن جوالدوز به دیگران) آیا این مردم حاصل تربیتی نیستند که صدا و سیما همواره آنرا با پخش اخبار منفی دیگران و همواره معترض به سیاستهای اجانب و... گسترش داده؟ وقتی مردم به لحاظ فرهنگی به جایی رسیدهاند که بارش بادنجان را باور میکنند مقصر کیست؟
باری به هر جهت با این اوضاع رسانه ملی و در این حبسهای خانگی طبق معمول؛ ما میمانیم و برنامههایش که بعد از کرونا خدا به دادمان برسد مخصوصا با شعار این روزهای کشور: «اول اینستا بعد کتاب!»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران