معلم نیکوکاری که در عین ناباوری از خداوند عمری دوباره گرفت + فیلم
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،
برنامه «شهر زیبا» به تهیهکنندگی سید مصطفی فاطمی، ویژهبرنامه افطار شبکه پنج سیماست که در ماه مبارک رمضان با اجرای مصطفی امامی روی آنتن میرود.
سعید حاجیزاده معلم تاکستانی مهمان شب گذشته شهر زیبا بود که به تازگی بازنشسته شده است. او تبلت و تلویزیون خود را به یکی از دانشآموزانش اهدا کرد.
دربخشی از برنامه حاجی زاده درباره اتفاقات زندگی اش در دوران کودکی گفت: به خاطر علاقه زیاد به مدرسه از چهارسالگی شروع به درس خواندن کردم. من با علاقه بسیاری درس میخواندم؛ اما از پایه هشتم برای کمک مالی به خانوادهام شاگرد بنایی هم کردم.
وی افزود: من علاقه زیادی به پزشکی و خلبانی داشتم؛ اما ناخواسته وارد دانش سرا شدم که در آن چهارسال درس میخواندیم و معلم میشدیم.
حاجی زاده درباره ازدواجش هم گفت: در ۱۶سالگی تصمیم گرفتم ازدواج کنم؛ چراکه خانواده ام می گفتند ما آرزو داریم عروسی ات را ببینیم.
همسر حاجی زاده که دختر عمویش بود، هم در این برنامه حاضر شد و اظهار کرد: ۱۲ ساله بودم که ازدواج کردم. من و همسرم در کنار هم کودکی کردیم!
فیلم اصلی
حاجی زاده همچنین، درباره تصادف و اهدای کلیه اش گفت: سال ۱۳۷۹ رشته تربیت بدنی قبول شدم و برای ادامه تحصیل هر هفته به تهران میرفتم. صبحها ساعت ۸ از کمربندی شهرمان سوار اتوبوس میشدم. درست در همان ردیف نخست صندلیها، کنار پیرمردی نشستم.
"او تبلت و تلویزیون خود را به یکی از دانشآموزانش اهدا کرد.دربخشی از برنامه حاجی زاده درباره اتفاقات زندگی اش در دوران کودکی گفت: به خاطر علاقه زیاد به مدرسه از چهارسالگی شروع به درس خواندن کردم"همه مسافران خواب بودند بجز این پیرمرد. تا نشستم شروع کرد به تعریف خاطره هایش از گذشته. من هم شنیدن حرف آدمهای مسن را دوست دارم. پس خوب گوش دادم و هرچه گفت با علاقه شنیدم. نیم ساعت مانده بود که به مقصد برسم دیگر خسته شده بودم، گفتم بروم انتهای اتوبوس تا کمی استراحت کنم.
کد ویدیو دانلودفیلم اصلی
وی ادامه داد: برف میبارید و جاده لغزنده بود.
بلند شدم که بروم عقب اتوبوس و استراحت کنم. درست وقتی که خواستم در صندلیهای عقب بنشینم اتوبوس ما وارد سبقت شد. همان زمان تصادف کردیم. صدای شکسته شدن شیشهها را شنیدم و بعد از آن از هوش رفتم و دیگر ندانستم چه شد. در این تصادف همه کسانی که در اتوبوس بودند جانشان را از دست دادند.
"من و همسرم در کنار هم کودکی کردیم! کد ویدیو دانلود فیلم اصلی حاجی زاده همچنین، درباره تصادف و اهدای کلیه اش گفت: سال ۱۳۷۹ رشته تربیت بدنی قبول شدم و برای ادامه تحصیل هر هفته به تهران میرفتم"من را هم به عنوان مرده با آن مردهها به سردخانه میبرند. از شانس خوب من جا برای من نبود و من را کف سردخانه میگذارند و بعد از مدتی متوجه میشوند که من بدنم گرم است؛ چند روز بعد به هوش آمدم و یک هفته بیمارستان بودم. بعد از این که از این تصادف جان سالم به در بردم، میدانستم که یکی از دانش آموزانم مشکل کلیه دارد.
حاجی زاده عنوان کرد: به همسرم گفتم که میخواهم کلیه ام را اهدا کنم. حتی اگر مخالف هم میکرد، این کار را میکردم. با هم رفتیم بنیاد بیماران کلیوی شهر تاکستان و گفتم که میخواهم به دانش آموزم کلیه ام را اهدا کنم.
بعد از اینکه دانش آموزم را معرفی کردم، آمد و آزمایشها را انجام دادیم. در سال ۱۳۸۰ این کار را کردم.
کد ویدیو دانلودفیلم اصلی
گفتنی است؛ با شیوع کرونا نیز حاجی زاده معلم تاکستانی پس از اطلاع از اینکه یکی از دانش آموزانش به خاطر نداشتن گوشی هوشمند از تحصیل بازمانده و نمیتوانست درسش را ادامه بدهد، تصمیم گرفت تا تبلت خود را به او اهدا کند. او حتی پس از اینکه متوجه شد خانواده دانش آموزش تلویزیون هم ندارند، تلویزیون خود را به آنها داد.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران