اگر «شهر کتاب»، دنیای کتاب شود/ هرمز شریفیان
خانه > slide, اندیشه و بیان > اگر «شهر کتاب»، دنیای کتاب شود/ هرمز شریفیان
- خبر اختصاصی
- تاریخ : ۱۴۰۲/۰۸/۱۸
- دسته : slide,اندیشه و بیان
- لینک کوتاه :
- کد خبر : ۱۶
اگر «شهر کتاب»، دنیای کتاب شود/ هرمز شریفیان
ماهنامه خط صلح – جایگاه و فرهنگ کتابخوانی در ایران آنچنان رفیع و سترگ است که والدین و آموزگاران در مدارس از همان سالهای نخست آموزش، کتاب را بهترین دوست انسان معرفی و کودکان را تشویق به کتابخوانی میکردند و البته کماکان میکنند.
البته تنها تشویقهای لفظی برای جا انداختن این فرهنگ پسندیده کافی نیست و سایر مشوقها و علاقهمندسازیهای دیگر نیز برای قوام آن لازم است.
یکی از اقدامات مثبتی که شهرداریهای کشور و بهخصوص تهران آنهم از دوران دولت اصلاحات برای تحکیم این فرهنگ سازنده انجام دادند راهاندازی مکانهایی فرهنگی بهنام «شهر کتاب» بود که پس از مدتی به سایر نقاط کشور هم تسری یافت و با استقبال گستردهای از سوی علاقهمندان به کتاب و فرهنگ کتابخوانی روبهرو شد.
هرچند به مرور زمان این واحدهای فرهنگی به بنگاههای اقتصادی تبدیل و هدفِ نخست آنها از سرمایهگذاری فرهنگی به منفعت اقتصادی تغییر یافت اما، به هرحال تأسیس آنها به فضای کتابدوستی و کتابخوانی شهروندان کمکهای بسیاری کرد.
بخش کتابخوان جامعه میتوانند خانوادگی به این مکانهای فرهنگی مراجعه و کتابهای مورد علاقهی خود را در اکثر زمینهها و گروههای سنی متفاوت پیدا کرده و خریداری کنند. در واقع شهر کتاب به یک «سوپر مارکت» فرهنگی تبدیل شد که خانوادهها میتوانند با مراجعه به آن، خوراک فرهنگی خود را تأمین کنند.
اما اگر این پرسش را مطرح کنیم که آیا شهر کتاب توانسته نقش خود را در تأمین خوراک فرهنگی جامعه –آنهم برای تمام طیفها— ایفا کند، پاسخ منفی است.
طبیعتاً شهر کتاب تأثیرات بسیار مثبتی در گسترش فرهنگ کتابخوانی در کشور داشته و دارد اما کافی نبوده و تأمین سرمایهها و پشتوانههای مادی و معنوی (فرهنگی) بسیار بیشتری لازم است تا این فرهنگ بسیار موثر که ضعیف هم شده، قوام بیشتری پیدا کند.
ضعف مفرط فرهنگ کتابخوانی با نگاهی به سرانهی آن در کشور که روزانه دو دقیقه بیشتر نیست نشان از یک فاجعهی فرهنگی دارد؛ فاجعهای که یکی از نشانههای آن وضعیت ناگوار ناشران و موسسات فرهنگی است که دست در تولید کتاب دارند و هر روز خبر ورشکستگی و یا تغییر شغل برخی از آنان شنیده میشود.
گرانی سرسامآور قیمت کاغذ و در پی آن افزایش بسیار زیاد قیمت کتاب یکی از موانع بسیار سخت کتابخوانان در ایران است. جامعهی کتابخوان ایران که اکثراً در بین طبقات متوسط و فرهنگی جامعه هستند، به همان نسبت که از لحاظ اقتصادی و معیشتی به طبقهی فقیر جامعه پیوستهاند، به لحاظ فرهنگی هم فقیر شدهاند؛ زیرا مجبورند به خاطر خرید مایحتاج ضروری خود، کتاب را از سبد فرهنگی خانوار حذف تا بتوانند سفرههای خود را کمی پُرتر کنند.
علاوه بر گرانی کاغذ و هزینههای کمرشکن انتشار و توزیع کتاب، «سانسور و ممیزی» نیز تیغهی دیگر این قیچی است که باعث شده کتابخوانی در زندگی روزمرهی مردم به حاشیه رانده شود. عدم صدور مجوز برای برخی کتابها چه از نویسندگان داخلی و چه خارجی عامل مهم دیگری است که صنعت چاپ و شغل ناشران را به مخاطره انداخته و باعث شده شمار عنوانهای کتابها به کمینه برسد و دست ناشران را در پوست گردو بگذارد.
شهر کتاب اما میتواند همچنان و مانند گذشته، نقش مثبت و از دست رفتهی خود را بهدست آورد، اگر مسئولان فرهنگی کشور با پشتیبانی از آنها تدبیری بهکار ببرند تا کتاب با افزایش قیمتهای سرسامآور روبهرو نشود تا طبقات متوسط و فرودست جامعه که بیش از سایرین طرفدار کتاب و کتابخوانی هستند بتوانند با خرید این کالای فرهنگی سفرههای ذهنی و فرهنگی خود را رنگینتر کنند.
افزایش بسیار زیاد هزینههای چاپ و نشر و در نتیجه کتاب باعث شده تا این کالا در ایران به یک کالای «لاکچری» تبدیل شود؛ کالایی که بسیاری از کتابخوانها با مراجعه به شهر کتاب بیشتر به تماشا مینشینند و با افسوس آنجا را ترک کنند. این رخداد تلخ برای طبقات متوسط و کم برخوردار جامعه مانند روزنامهنگاران، دانشجویان، آموزگاران و کارمندان و کارگران به وفور اتفاق میافتد که با افسوس و دست خالی از شهر کتاب بیرون آمدهاند زیرا توان خرید کتاب مورد علاقهی خود را نداشتهاند.
شرایط ناگوار اقتصادی-معیشتی باعث شده تا روند افزایش مکانهایی مانند شهر کتاب در ایران کُند و یا متوقف شود زیرا سرمایهگذاران وقتی میبینند با سرمایهگذاری در حوزههای دیگر، سود بیشتری کسب میکنند، طبیعی است که سرمایهگذاری در این حوزه را رها و به سراغ راههای پر منفعتتر بروند.
اینجاست که دولت باید وارد میدان شود و با علم به اینکه این سرمایهگذاری در بلند مدت به سوددهی میرسد، برای راهاندازی چنین مکانهایی و کمک به آنهایی که هنوز سرپا ماندهاند، دست آنان را بگیرند تا روند حرکت این فرهنگ بسیار سازنده نه تنها متوقف نشود بلکه سرعت بیشتری به خود بگیرد.
متولیان فرهنگی کشور و مرتبط با حوزهی نشر و کتاب باید در نظر داشته باشند که جامعهی ایران، جامعهای متکثر با سلیقهها و جهتگیریهای متفاوت است و قرار نیست کتابخوانان مانند مدیران این حوزه فکر کنند.
سیاستگذاران و مدیران این حوزه باید توجه داشته باشند که نمیتوانند نظر خود را به جامعه تحمیل کنند و توقع داشته باشند سلیقهی کتابخوانان مانند سلیقهی مدیران و حکومت باشد.
محدودیتسازی بر سر راه کتاب و کتابخوانی در عصر دیجیتال، سیاستی عبث و بیهوده است چرا که علاقهمندان به هر حوزهای میتوانند در صورت عدم دسترسی به کتاب مورد علاقهی خود، آن را در فضای دیجیتال به دست آوردند.
از آن مهمتر اینکه مدیران این حوزه حتماً دریافتهاند که بسیاری از کتابهایی که به آنها مجوز چاپ داده نشده در داخل کشور و بدون مجوز به چاپ رسیده و به راحتی در خیابانها برای فروش عرضه میشوند. این موضوع فقط یک نشانه دارد و آن اینکه در چنین دنیایی (دنیای دیجیتال) هیچ تفکر و اندیشهای دور از دسترس نیست و با عدم اجازهی انتشار به برخی کتابها، فقط راه رسیدن آن به دست علاقهمندانش تغییر میکند.
شهر کتاب همانطور که پیشتر اشاره شد بهترین مکان ممکن برای گسترش فضای کتابخوانی است؛ به شرطی که مشکلات این عرصه با اتخاذ سیاستهای درست، واقعبینانه و منطقی حل شود و مسیر برای شهروندان دوستدار کتاب و کتابخوانی هموار شود.
مطالب مرتـبط
- صدوپنجاهمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صدوچهلونهمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- صد و چهل و هشتمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
- به دلیل عدم رعایت حجاب؛ کتاب فروشی فرهنگان فرشته پلمب شد
- صد و چهل و هفتمین شماره از ماهنامهی خط صلح منتشر شد
برچسب ها: آزادی بیان خط صلح خط صلح 150 روشنفکران سانسور سرانه مطالعه شهر کتاب کالای فرهنگی کتاب کتابخوانی گرانی کاغذ ماهنامه خط صلح ناشران نویسندگان هرمز شریفیان
بدون نظر
نظر بگذارید
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران