قسمت چهل و هشت محکوم

پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱

   

سریال محکوم قسمت چهل و هشت 48Mahkoom Serial Part ۴۸


خان بابا با جمره در مورد کشتن خواهر کوچکش صحبت می‌کند. جمره شوکه می‌شود و می‌گوید او خواهری ندارد و امکان ندارد که خان بابا قاتل باشد. خان بابا اصرار دارد که او بچه مادر جمره را کشته است. جمره می‌گوید پیش خاله‌اش بروند و از او سوال کنند تا همه چیز مشخص شود. 

زاهد به آرایشگاه خاله جمره می‌رود و نازان به دلیل اینکه جمره موضوع پرونده پدرش را فهمیده، با زاهد بحث می‌کند و می‌گوید جمره همه زندگی اوست و نمی‌خواهد او را از دست بدهد. زاهد می‌گوید به زودی جمره همه چیز را می‌فهمد و او جمره را از دست خواهد داد.

"   سریال محکوم قسمت چهل و هشت 48Mahkoom Serial Part ۴۸ خان بابا با جمره در مورد کشتن خواهر کوچکش صحبت می‌کند"او می‌گوید جمره به زودی می‌فهمد که آن مرد پدرش نبوده است. همان لحظه جمره وارد آرایشگاه می‌شود و با شنیدن این جمله شوکه می‌شود. جمره با عصبانیت و فریاد از زاهد توضیح می‌خواهد؛ خان بابا هم داخل می‌شود. زاهد با دیدن خان بابا جا می‌خورد. او قلبش درد می‌گیرد و جمره با آمبولانس تماس می‌گیرد. 

فیرات و افرادش در مکان ساشا منتظر آمدن باریش هستند.

کمی بعد باریش، بوگه و جمره به آنجا می‌روند. باریش می‌گوید زاهد در بیمارستان است. جمره به خاطر چیزهایی که شنیده ناراحت است و به فیرات می‌گوید که بعدا صحبت می‌کنند. آن‌ها شروع به تحقیق در مورد بن بن و نقشه‌شان می‌کنند. 

مجاهد سوار ماشین یوردل می‌شود و می‌گوید زاهد در بیمارستان است. یوردل کلافه می‌شود و می‌گوید تنها کسی که اطلاعات او برایش اهمیت دارد تا باریش لو نرود، زاهد است و او می‌تواند کاری کند که آن‌ها سرکار برگردند.

 فیرات در مکان ساشا به همه می‌گوید بن بن اسمش سودا کارا است.

"او قلبش درد می‌گیرد و جمره با آمبولانس تماس می‌گیرد. فیرات و افرادش در مکان ساشا منتظر آمدن باریش هستند"زنی خطرناک و قوی که شب‌ها در مکان‌های مخفی مسابقات شرط بندی بوکس برگزار می‌کند. او می‌گوید نگهبان دم در محل مسابقات، از دوستان بکیر است و خبر می‌دهد که فیرات یک بوکسر است و می‌خواهد مسابقه بدهد تا از این طریق داخل شود. سپس می‌گوید خانم‌ها هم باید به آرایشگاهی که بن بن همیشه می‌رود بروند و با تعریف و تمجید از او، با او دوست شوند تا بتواند شب در مکان مسابقه حضور داشته باشند تا بقیه هم از طریق آن‌ها داخل بروند. 

شب فیرات به عنوان بوکسر به زمین بازی می‌رود. بن بن از فیرات خوشش می‌آید و به او توجه می‌کند. همه نگران بازی فیرات هستند چون او بوکس بلد نیست و با یک حریف حرفه‌ای بازی می‌کند.

طبق رسم بن بن، او شب شام را با برنده بازی در اتاق خصوصی خود می‌خورد. فیرات قصد دارد حتما برنده شود تا به اتاق شخصی بن بن برود. 

قنبر در مکان بن بن مشغول کشیک دادن است که متوجه می‌شود یوردل و مجاهد در حال داخل شدن هستند. او سریع موضوع را به پاشا که داخل است خبر می‌دهد. 

باریش و پاشا در سالن ورودی به سمت یوردل و مجاهد می‌روند. یوردل از دیدن آن‌ها تعجب می‌کند و باریش را تهدید می‌کند که او را لو خواهد داد چون باریش برای او کاری نکرد. باریش از یوردل می‌خواهد تا به اتاقی بروند و در این مورد صحبت کنند. 

جمره و ساشا اتاق بن بن را پیدا می‌کنند؛ ساشا قفل در را باز می‌کند و جمره داخل می‌رود تا بتواند علیه سینیور مدرکی پیدا کند.

"آن‌ها شروع به تحقیق در مورد بن بن و نقشه‌شان می‌کنند. مجاهد سوار ماشین یوردل می‌شود و می‌گوید زاهد در بیمارستان است"یکی از افراد بن بن داخل اتاق می‌آید و جمره پنهان می‌شود. آن فرد در اتاق را قفل می‌کند و می‌رود. جمره در اتاق می‌گردد و یک صندوق پیدا می‌کند که در آن چند سی دی هست. او سی دی مربوط به سینیور را پیدا می‌کند و توی لپ تاپ می‌گذارد و در آن فیلم دوربین مدار بسته‌ای را می‌بیند که در آن سینیور در حال سفارش بمب به بن بن است؛ او سی دی را برمی‌دارد. 

فیرات در مسابقه بوکس برنده می‌شود. بن بن خوشحال است و با فیرات به سمت اتاقش می‎رود.

باریش یوردل را به اتاقی می‌برد و دستانش را با زنجیر می‌بندد. ساشا هم پیش باریش است. باریش اسلحه را برمی‌دارد و یوردل را می‌کشد.

رفیع به مکان بن بن می‌آید و منتظر یوردل است چون یوردل با او آنجا قرار گذاشته بود تا مطالب مهمی را در مورد ساواش به او بگوید. رفیع با یوردل تماس می‌گیرد اما او جواب نمی‌دهد. 

فیرات و بن بن به اتاق خواب می‌روند. فیرات جمره را می‌بیند و حواس بن بن را پرت می‌کند تا جمره از اتاق بیرون برود.

"او می‌گوید نگهبان دم در محل مسابقات، از دوستان بکیر است و خبر می‌دهد که فیرات یک بوکسر است و می‌خواهد مسابقه بدهد تا از این طریق داخل شود"سپس خودش هم به بهانه‌ای بیرون می‌رود و دیگر برنمی‌گردد. 

روز بعد رفیع به سینیور می‌گوید که باریش تماس گرفته و خبر داده که فیلم اعتراف آن‌ها آماده است. سینیور خوشحال می‌شود. آن‌ها برای مصاحبه مطبوعاتی آماده می‌شوند. در کانال پستی گذاشته می‌شود و اعلام می‌شود که به زودی همه چیز در مورد سینیور که نام واقعی او افکان دالی است در کانال گذاشته می‌شود. سینیور متعجب و عصبانی می‌شود.

کمی بعد یک فیلم از فیرات در سایت بارگذاری می‌شود که فقط سینیور و رفیع می‌توانند آن فیلم را ببیند.

در فیلم فیرات می‌گوید که کاری نکرده و همه چیز را در مورد سینیور و بمب گذاری او و کارتل توضیح می‌دهد. سینیور با دیدن فیلم عصبانی می‌شود. 

باریش و فیرات به خانه سینیور می‌روند و اتاقک شیشه‌ای که بچه‌ها در آن هستند را پیدا می‌کنند. باریش با ساشا تماس می‌گیرد و می‌گوید که بچه‌ها را پیدا کرده‌اند و از او می‌خواهد تا فیلم اعتراف را پخش کند. همان لحظه اینترنت قطع می‌شود و ساشا نمی‌تواند این کار را انجام دهد. اینترنت همه از دسترس خارج می‌شود. 

سینیور وارد اتاق می‌شود و مقابل خبرنگاران سخنرانی می‌کند.

"فیرات قصد دارد حتما برنده شود تا به اتاق شخصی بن بن برود. قنبر در مکان بن بن مشغول کشیک دادن است که متوجه می‌شود یوردل و مجاهد در حال داخل شدن هستند"باریش و فیرات سعی دارند بچه‌ها را از اتاقک خارج کنند و به شیشه ضربه می‌زنند؛ اما بچه‌ها متوجه آن‌ها نمی‌شوند. کمی بعد گازی پخش می‌شود و بچه‌ها بیهوش می‌شوند. در تلویزیونی که در اتاقک قرار دارد فیلم مصاحبه سینیور پخش می‌شود که با طعنه می‌گوید پدر و مادرها باید حواسشان باشد تا بچه‌هایشان تاوان کارهای آن‌ها را پس ندهند. 

پایان قسمت ۴۸

 

دیدگاه‌ها


برای آن‌که از قافله پندار (خبر و سرگرمی) عقب نمانید کلیک کنید و به تلگرام بیایید.
قسمت بعدی - سریال محکوم قسمت چهل و نه ۴۹ قسمت قبلی - سریال محکوم قسمت چهل و هفت ۴۷ Next Episode - Mahkoom Serial Part ۴۹ Previous Episode - Mahkoom Serial Part ۴۷

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۱ آبان ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱
خبر آنلاین - ۷ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۲۰ آبان ۱۴۰۱