پرداختن صرف به بُعد حماسه غلط است / آسیب‌زا بودن مداحی خشن و استودیویی در عین تناقض + فیلم

پرداختن صرف به بُعد حماسه غلط است / آسیب‌زا بودن مداحی خشن و استودیویی در عین تناقض + فیلم
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲۸ شهریور ۱۴۰۰



گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سیدعلی حسنی؛ در دومین قسم از برنامه نصیر نفیسه سادات موسوی شاعر و ترانه سرای معاصر در گفتگو با خبرگزاری دانشجو از ابعاد و انواع شعر‌ها و ترانه‌های مداحی سخن می‌گوید.

نفیسه سادات موسوی شاعر و ترانه سرا در گفتگو با خبرگزاری دانشجو می‌گوید: «هیئت به عنوان فضایی که شاید مواجهه اولیه و حتی مواجهه مستمر خیلی از خانواده‌ها با مفهومی به اسم اهل بیت است از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. شعر خوب هیئت شعری است که هم از لحاظ زیبایی شناختی و هم از لحاظ فنی استاندارد‌های لازم را داشته باشد تا بتواند مخاطبین خودش را از لحاظ فکری اغنا کند.

آنچه می‌بینم و سال به سال به این سمت بیشتر می‌رود این است که شعر هیئت تمرکزش به طور خاص بر عزاست، منظور این نیست که سرودن از عزا و مرثیه کار نادرستی است! منظور این است که باید اول نشان داده شود جایگاه آن کسی که داریم برایش مرثیه سرایی میکنیم چیست، بعد بیاییم بگوییم که این شخصیت والا را به قتل رساندند. در این چند مدت بر محتوای مرثیه‌هایی که در فضای مجازی سروده میشود کمی دقیق شدم، این بخش از عزا را باشکوه نمی‌بینم، گاهی می‌بینم بیچارگی را تصویر می‌کنند آن سختی شدت حادثه و فاجعه را وقتی می‌خواهند نشان بدهند آدم از بیچارگی گریه اش می‌گیرد در حالی که همه آنچه اتفاق افتاد همه مصیبت‌هایی که وارد شد، در بستری به اسم شکوه و غرور اتفاق افتاد مصیبت و فشار بود، اما اینقدر، لفظ خودمانیش را می‌گویم، اینقدر بدبختانه نبود که در شعر تصویر می‌کنیم و بیچارگی که گاهی در واژه‌ها خودش را نشان می‌دهد را تصویرسازی میکنیم.»

موسوی ادامه می‌دهد: «شاعران معمولا روی واژه بیشتر دقیق می‌شوند شاید مخاطب کلیت جمله را بیشتر تصور می‌کند حس می‌کنم بخش عزا به سمت عجز می‌رود مخصوصا وقتی به سمت خانم‌ها می‌رویم به قولی پشت صحنه نبرد و من این را نمی‌پسندم، من نوعی را می‌گویم، منی که بیرون از بستر هیئت با این مفاهیم آشنا هستم و می‌دانم نه تنها همه حقیقت نیست بلکه از اصل حقیقت انحراف چند درجه‌ای دارد که قابل توجه است و، چون در این مسیر پیش می‌رود اتفاق بدی است.

دومین چیزی که روی آن زوم شده بحث حماسه است یک جوری فقط به فضای حماسی و فضای رجز خوانی‌ها و نشان دادن رشادت‌ها و این‌ها می‌پردازند که یادشان می‌رود باید یک بسته جامعی از یک انسان ارائه بدهند هر کدام از اصحاب به عنوان یک انسان هستند و ویژگی اخلاقی و عاطفی دارند، صحبت پشت پرده دارند، رجز داخل میدان دارند، ما این بعد را نشان می‌دهیم چیزی که دیده می‌شود این است نسل جدید و کوچک و نوجوانان گاهی برایشان سوال می‌شود اصلا وقتی یک کسی به اسم حضرت عباس بوده یک تنه یک لشکر را حریف بوده، چه طور عاشورا اتفاق افتاد یک مقداری حس می‌کنم بیش از اندازه غلو شده و این غلو باعث باورناپذیر شدن می‌شود، فکر می‌کنیم دارند برایمان داستان و شاهنامه و اساطیر می‌گویند در حالی که تاریخ و واقعیت است تا وقتی در شعر همه اش با هم ارایه نشود اخلاق رفتار اندیشه همه اینا در کنار هم نباشد آن تاثیری که باید را نمی‌گذارد.»

وی افزود: «در مورد روضه‌هایی که ناظر به مخدرات سروده میشود، گاهی شاعر به خودش اجازه می‌دهد فضا را از زبان حال روایت کند این زبان حال نوشتن را مجوزی می‌داند برای اینکه هر چیزی دلش خواست بنویسد. چون می‌گوید نقل روایت نمی‌کنم خودم را جای آن‌ها می‌گذارم و می‌نویسم.
اشکالی که وارد است آن است که ما اجازه دروغ بستن نداریم بعضی از این زبان حال‌ها به سمت دروغ می‌رود این بعد اخلاقی ماجراست بعد عاطفی این است از اهمیت کاری که کردند کم می‌کنیم. حضرت آقا تعبیری دارند در مورد حضزت زینب سلام الله علیها، میفرمایند: اینان پیامبران کربلا هستند.

"حضرت آقا تعبیری دارند در مورد حضزت زینب سلام الله علیها، میفرمایند: اینان پیامبران کربلا هستند"می‌دانیم این‌ها بحث‌های ادبیات نیست بحث‌های تاریخ است، اتفاقی که افتاد می‌توانست آنجا تمام شود اگر کسانی نبودند با سر بلند وصدای رسا آن اتفاقات را بیان کنند، این اندیشه نیاز بود دست به دست بچرخد و در نهایت اندیشه عامل پیروزی در سطح کلی وجامع‌تر شد. این اتفاق را در شعر امروز نادیده میگیرند. در اشعاری که ناظر به مخدرات سروده میشود گاهی ما با یک عده زن بیچاره ناتوان مجبور مواجهیم که انگار نمیخواستند کاری کنند، اما به آن‌ها اجبار شده است که در کربلا حضور پیدا کنند وخب این‌ها دروغ است.

گاهی اوقات زمانی که ذائقه مخاطب به سمت شنیدن شعر سوزناک‌تر است و هرچه هم سوزناک‌تر باشد بهتر است موجب می‌شود که مداح هم به سراغ آن برود. جامعه مخاطبش را وقتی در این هیئت شعر می‌خواندمی شناسد و می‌داند کجا بیشتر مجلسش گرم می‌شود. زمانی که سفارش شعری از این مدل می‌دهند، به دست شاعر می‌رسد و شاعر می‌گوید وقتی شعر تاریخی یا مبتنی بر واقعیت می‌نویسم نه خوانده می‌شود نه دیده می‌شود نه کسی در برنامه تلویزیونی دعوتم می‌کند و وقتی فضا را مصیبت زده می‌کنم شعر گل می‌کند.

پس چرا اینکار را نکنم.»

موسوی افزود: «من این را یک حلقه‌ای می‌دانم که شروعش مشخص نیست. ما سه تا آیتم اصلی داریم: شاعر، مداح و مردم! من به عنوان مخاطب نمی‌توانم بگویم مداح مجبورم کرده، یا شاعر شعر ضعیف داده که مداح مجبور شده بخواند یا مداح آمده از بین شعر‌های ناخوب انتخاب کرده و بعد ارائه داده و گل کرده. نمی‌دانم از کجا شروع شده، ولی می‌دانم الان اتفاق افتاده است و در دور باطل است و فقط با تکرار ختم نمی‌شود، حتی در حال بدتر شئن است. ما سال به سال شاهد این هستیم که شعر‌ها به سمت ریتم می‌روند، از محتوا تهی می‌شوند یا مفاهیم با واژه‌های یکسان تکرار می‌شوند، به خاطر همین هر کدام از این سه تا در جای خودشان محکوم هستند. من به عنوان شاعر نمی‌توانم بگویم مداح این را مطالبه می‌کند مداح نمی‌تواند بگوید مردم این را می‌پسندند، مردم نمی‌توانند بگویند این را خواندند وما در جایگاهی که هستیم می‌توانیم اعتراض کنیم.

"جامعه مخاطبش را وقتی در این هیئت شعر می‌خواندمی شناسد و می‌داند کجا بیشتر مجلسش گرم می‌شود"
در حوزه کودک و نوجوان خوشبختانه برخلاف آنچه تا الان صحبت کردیم و یک مقداری هم دلمان پر بود، فضای گلایه و نقد فراهم بود در حوزه کودک و نوجوان فضای امید بخشی در جو هیئت‌ها می‌بینم، سال به سال دارند اهمیت این مسئله را بیشتر درک می‌کنندهیئت‌های بزرگ که با امکاناتی که دارند چه از لحاظ فضایی یک بخشی را مختص بچه‌ها در سنین مختلف انتخاب می‌کنند و در آن بخش از رنگ آمیزی بچه سه ساله گرفته تا فضایی که برای عکس انداختن است تا مربی که برای بچه‌ها قصه می‌گوید براساس مفاهیمی که هیئت قرار است ارائه کند تنظیم می‌کنند، فضای مهد نیست که بگوییم سرشان گرم شود کاملا هم سو با اهداف هیئت است اتفاقی که از آن به عنوان اتفاق امید بخش یاد می‌کنم در هیئت‌های کوچک به عنوان بخشی از بدنه هیئت کوچک می‌بینم در جامعه در کلام همه به این مسئله واقف شدند.

مثلا از ساز و کار‌هایی استفاده میشود که کودک و نوجوان سخنرانی را دقیق‌تر گوش کنند، کتابچه‌ای به بچه‌ها داده شود و در این زمان محرم زمانی که می‌خواهند به مطالعه اختصاص بدهند، یک دستاورد است که دو تا جمله از آن کتاب در یادش بماند. برای هیئت باقیات صالحات است، امتحان و دانشگاه نیست که اجباری اتفاق بیفتد جذابیت‌های هیئت برای بچه‌ها کم نیست، مخصوصا همین سینه زدن وریتم داشتن جالب است. یک ذره عقب‌تر برویم، روحیه تعاون و همکاری که در هیئت‌ها یکی چای بریزد دیگری سیاهی بزند یکی دیگر پرچم را مرتب کند. در هیئت‌های کوچک انتظامات و مسئول نداریم و همه با هم آشنایی دارند و همه باهم شروع می‌کنند. پس به خودی خود هیئت برای بچه‌ها جذاب است، دورهمی هایش جذاب است، در دهه محرم دوستانشان را می‌بینند، با آن‌ها حرف می‌زنند، انرژی شان تخلیه می‌شود کاری می‌کنند بقیه به چشم آدم مسئولیت پذیر بهشان نگاه می‌کنند و دعایشان می‌کنند، بچه‌ها این‌ها را اتفاقات خوبی می‌بینند.

نسل بعدی هیاتی ما، نسلی است که تازه متولد شده است، نسل بعدی ما احتیاج به تقویت در عرصه‌های گوناگون را دارد.»

موسوی صحبتش را اینونه ادامه می‌دهد: «هیئت با رسانه پیوند بیرونی دارد، چون در علم اگر بخواهیم تعریف بدهیم، هیئت خودش یک رسانه است. یک مقاومتی که شاید قبلا بیشتر بود الان رفته رفته کمتر می‌شود، پیش‌تر پیرغلامان و پیشکوستان می‌گفتند فضای هیئت را آلوده به رسانه نکنید. اما به هر حال رسانه‌ای که از آن حرف می‌زنیم نسبت به هیئت یک سری اتفاقاتی دارد که شاید بستر هیئت برنمیتابد. ما برایمان اصالت پیام اهمیت دارد، می‌دانیم باید درباره موضوعات مختلف تفکر کنیم. نمی‌خواهیم با جوسازی و اضافه کردن یا کم کردن و هرس کردن یک چیزی بگوییم ما به حرفمان به درستی آنچه که باید انتقال داده شود ایمان و اطمینان داریم، جان کلام باید همان طور که به ما رسیده به فرزندمان برسد منتهی پدر و مادرم ۵۰ سال پیش در چه فضای فرهنگی بزرگ شدند؟ من در چه فضایی؟ فرزندم در چه فضایی؟

رسانه بیرونی باید هم مکمل باشد هم تقویت کننده هیئت باشد.

"پس چرا اینکار را نکنم.»موسوی افزود: «من این را یک حلقه‌ای می‌دانم که شروعش مشخص نیست"مکمل از این لحاظ که به هر حال کاری که در هیئت می‌کنیم، مخصوصا اگر هیئت بزرگ و مرکزی نباشد، رسانه‌های عمومی خودجوش پوشش می‌دهند. بایدبه گوش بقیه برسد باید یک خانمی در محله کناری بداند که می‌تواند این کار را بکند اگر به خاطر اینکه سه چهار تا بچه کوچک دارد امکان استفاده ندارد، می‌تواند خانه اش را حسینه کند.

یک مرحله از رسانه صوتی و رسانه تصویری عقب‌تر می‌آییم. چند سال اخیر آثاری که در حوزه تالیفی کتاب کودک و نوجوان در فضای اهل بیت منتشر شده است، آثار خوبی هستند قبلا یک سری کتاب بود میگفتند: امام حسین را کشتند یک فضای این طوری که نمی‌گویم بی اهمیت یا بی ارزش بود، ولی به بچه چیزی اضافه نمی‌کرد. الان بعد‌های معرفتی وارد شده صرفا بعد احساسی نیست، من نمی‌توانم به پسر دوازده ساله مقتل بدهم پس آن کسانی که در حوزه نویسندگی و نشرهستند باید ورود کنند و یار کمکی هیئت بشوند.

کار رسانه ای، حوزه انتشارات و کتاب است، آن مفاهیمی آنجا مطرح می‌شود که ریشه دارد، رفرنس و مرجع دارد و مشخص است که اگر بیاورند و دست متخصص که نویسنده کودک است بدهند، با آن زبان بازنویسی کند در پکیج خوش آب و رنگی که توجه بچه را جلب کند در اختیارش بگذارند، به انتقال معانی کمک میکند وحتما لازم است.»

وی اشاره می‌کند که استدیوخوانی در ادامه همان فضای رسانه مطرح می‌شود. چون بستری که قرار است به دست مردم برسد همان بستر رسانه است، ظرفیت‌هایی که به وجود آورده این است شما می‌گویید قشر کودک و نوجوان را درگیر کرده ودر کنارش قشر غیر هیئتی را درگیر کرده است.

شاید این اتفاق از بیرون اتفاق خوبی باشد، اما باید ببینیم آن قشری که مخاطب جدید هستند سراغ این نمی‌رفتندکه نوحه و مداحی گوش کنند و چرا سراغش آمدند؟ محتوا را دریافت کردند؟ پیام را دریافت کردند؟ یا به موسیقی معتاد شدند وعلاقه دارند؟ الان این ضرب آهنگ برایشان تداعی می‌کند یک مقداری با آن فضای ارادت و فضایی که حاکم است تلفیق شده و فضا موسیقی را عوض می‌کند؛ و اگر این اتفاق بیفتد ما به انحرافی که نباید می‌رویم.

موسوی تاکید می‌کند:در مداحی استدیویی باید میزان غلبه محتوا بر موسیقی مشخص باشد و این موسیقی است که باید در خدمت شعر باشد. موسیقی باید به فضاسازی کمک کند. اگر قرار است فضای حزن تداعی شود اگر قرار است دل‌ها را ببرند در حرم یکی از معصومین این فضا را باید تداعی کند. موسیقی نباید از صدا به متن غلبه کند با محتوا باید درگیر شود.

شما مجبور نیستید برای جذب من سراغ غلبه موسیقی بروید، یا حتی سراغ ریتم‌هایی بروید که شاید شانیت ندارد. اتفاقی که می‌افتد و سال به سال مقداری بیشتر می‌شود این است که هر چه مداحان بیشتر به سمتش می‌روند، این شعر‌ها و مضامین تکراری می‌شود، ساده می‌شود، و، چون قرار است سر زبان مردم بیفتد باید متناسب با ذائقه مردمی باشد.

این شاعر و ترانه سرا عنوان می‌کند: در مورد این فضایی که از آن به عنوان خشن خوانی یاد کردید، این خیلی اتفاق ناراحت کننده‌ای است.

"نمی‌دانم از کجا شروع شده، ولی می‌دانم الان اتفاق افتاده است و در دور باطل است و فقط با تکرار ختم نمی‌شود، حتی در حال بدتر شئن است"برخلاف ظرفیتی که برای استدیو خوانی متصور بودم برای این شیوه ظرفیت و مزیتی متصور نیستم. دنیای امروز دنیای اطلاعات است و نمی‌توانیم هیچ چیز را به تنهایی نگاه کنیم، همه چیز یک پیشینه‌ای دارد و برای هدفی استخدام شده، نمی‌توانم بگویم خروجی یک مکتبی را برمی دارم و با آن یک کار ارزشی می‌کنم و مثلا آنرا در خدمت خودم میگیرم. اصلا این سبک برای اعتراض ساخته شده است. یک جورایی تقلید از سبک راک و متال است و فضایی که تداعی می‌کند این است. موسیقی اعتراض است؟ مگر می‌خواهیم به پیام عاشورا اعتراض کنیم؟ وقتی موسیقی و ملودی اعتراض را وارد عرصه هیات میکنیم، اصلا تلفیقش از اساس غلط است یعنی فضایی نیست که به آن اعتراض کنیم.

بخش بعدی صدا‌های عجیب وغریبی است که این سبک دارد. صدا‌های آزاردهنده و گوش خراش مداح مثل خواننده نیست که حتما باید یک صدای قشنگی داشته باشد، مداح باید صدایش گیرا باشد و این گیرایی را یکی در پختگی می‌داند یکی در نفس طولانی می‌داند قطعا کسی در ترسناک بودن نمی‌بیند، در گوش خراش بودن نمی‌بیند و برخی از این بزرگوارانی که این روز‌ها اسمشان مطرح شده و این سبکی می‌خوانند، صدایشان این طور نیست بلکه تلاش می‌کند این طوری بخواند و این اثر روحی که گفتید برای بچه‌ها دو بخش هستند که در یک بخش زده می‌شوند، برایشان دوست نداشتنی می‌شود، ذات و فطرت بچه به سمت خوبی‌ها و دوست داشتنی هاست این گوش خراش بودن است که با ذاتش در تناقض است و یک بخشی هم وارد سن نوجوانی شدند و وارد این فضا‌های موسیقی شدند و ارتباط گرفتند و جذب می‌شوند که این اتفاق بدتری است. بچه‌هایی که از این فضا زده می‌شوند قابل کنترل هستند، ولی این‌هایی که گرایش پیدا می‌کنند آن روح معنوی، روح عاطفی، روح منطقی و روح معرفتیشان از بین می‌رود، چون این سبک تهی از این مفاهیم است.

منابع خبر

اخبار مرتبط