مقابله مخالفان با جمهوری اسلامی: 'شطرنجبازی با گوریل' یا 'گاوبازی'؟
مقابله مخالفان با جمهوری اسلامی: 'شطرنجبازی با گوریل' یا 'گاوبازی'؟
- امیر کیانپور
- تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر
مجموعه ناظران میگویند، بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی بی سی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد.
منبع تصویر،
IRIB
توضیح تصویر،
درگیری حکومت و مخالفان در ۳۰ خرداد ۶۰
شطرنجبازی با گوریل یا گاوبازی؟ اولی توصیف علیرضا علویتبار است از "رویایی اصلاحطلبان و نظام"؛ دومی را شکرالله پاکنژاد به کار برد، یک سال پس از انقلاب ۵۷ و به عنوان راهکاری در تقابل با نظام.
اصلاحطلبان از ۸۸ تا امروز
اوایل دهه هشتاد، وقتی گرهها و بنبستهای اصلاحطلبی دیگر قابل انکار نبود، علیرضا علویتبار استراتژیست اصلاحطلب تمثیلی برای توضیح وضعیت به کار برد که گرفت و تا مدتی از احادیث مشهور اصلاحطلبان بود: "سیاستورزی اصلاحطلبانه شبیه بازی شطرنج با گوریل است." اگر با یک گوریل شطرنج بازی کنید، احتمالاً خیلی راحت میبرید اما مشکل اینجاست که گوریل تن به قواعد بازی نمیدهد و هر آن ممکن است زیر میز شطرنج بزند. این سناریویی بود که کم و بیش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ اتفاق افتاد.
البته این امکان نیز منتفی نیست که با گوریل شطرنج بازی کنید و او بدون آنکه زیر میز بزند شما را ببرد. وضعیت کنونی برای اصلاحطلبان شبیه به این سناریوی دوم است.
"مقابله مخالفان با جمهوری اسلامی: 'شطرنجبازی با گوریل' یا 'گاوبازی'؟امیر کیانپورتحلیلگر سیاسی و پژوهشگر۹ ساعت پیشمجموعه ناظران میگویند، بیانگر نظر نویسندگان آن است"حریف در چارچوب قواعد بازی (از جمله نظارت استصوابی) اصلاحطلبان را کیش و مات کرده است.
در مقایسه با ۸۸، البته چیزهای دیگری نیز تغییر کرده است. در آن سال، اگرچه اصلاحطلبان در نهایت جنگ قدرت را باختند، در نبرد ایدئولوژیک پیروز بودند. از ۸۸ تا امروز اما "خاکریزهای" آنها در "میدان وجدانهای مردم" پیدرپی سقوط کرده است، اتفاقی که میتوان آن را از جمله نتیجه اصرار آنها به ادامه بازی شطرنج با حیوانات دانست. اصلاحطلبان فقط بازی را به حریف نباختند؛ ایده و منطق سیاسیشان نیز در آزمون واقعیت شکست خورد.
تصویرسازی جانوری از دشمن
تصویرسازی جانوری (Bestial) در جهان سیاست بیسابقه نیست، به خصوص جایی که دشمن استثنایی و پیشبینیناپذیر تلقی میشود.
نمونه مشهور، تبلیع تلویزیونی برای رونالد ریگان در انتخابات ۱۹۸۴ آمریکاست که در آن دشمن (در واقع اتحاد جماهیر شوروی) در هیأت یک خرس به تصویر کشیده شده بود؛ خرسی که حرکتش با حضور مردی بر روی صفحه متوقف میشد، با این شعار پایانی که : "رئیسجمهور ریگان: آماده برای صلح." (ن. کنید به موزه تصاویر متحرک).
بیش از ۴۰ سال پیش، شکرالله پاکنژاد، از رهبران جبهه دموکراتیک ملی نیز مبارزه با جمهوری اسلامی را به گاوبازی تشبیه کرد. در آن زمان هنوز اصلاحطلب و اصولگرایی وجود نداشت؛ و رژیم به چشم پاکنژاد، دربست در دست "گروههای فالانژ دستراستی" بود.
شکرالله پاکنژاد در گفتوگو با فرد هالیدی در مرداد ۵۸ میگوید: "آنها [یعنی فالانژها یا رژیم] تلاش میکنند ما را وارد نزاع و درگیری کنند، اما ما مثل یک گاوباز باید از رودررو شدن با آنها خودداری کنیم." (این گفتوگو که چند ساعت قبل از تظاهرات علیه توقیف روزنامه آیندگان انجام شده، به فارسی ترجمه شده، اما این جمله در نسخه فارسی سانسور شده است.)
در مقابل یک گوریل یا گاو خشمگین، طبیعی است که حفظ فاصله کار عاقلانهتری از شطرنجبازی است. گاوبازی البته هنر چرخشهای ظریف و دشوار، فرصتطلبی و غلبه بر بخت است.
"البته این امکان نیز منتفی نیست که با گوریل شطرنج بازی کنید و او بدون آنکه زیر میز بزند شما را ببرد"ماتادورها از کوچکترین فرصت برای ضربه زدن به حریف استفاده میکنند. و این کار را با کمترین حرکت و به ظریفترین شکل انجام میدهند.
در آن سالها پاکنژاد سوسیالیست همراه با هدایتالله متین دفتری ملیگرا جبهه دموکراتیک ملی را بنیان گذاشته بود و تلاش میکرد گروههای چپگرا را وارد این جبهه کند. گاوبازیای که پاکنژاد از آن حرف میزند بیربط به این استراتژی تشکیل جبهه متحد نبود؛ استراتژیای که به لحاظ تاریخی ریشه مارکسیستی دارد.
منبع تصویر،
iranemoaser.ir
جبهه متحد به زبان مارکسیستی
در سنت مارکسیستی قرن بیستم، دو استراتژی کلی برای انقلاب و تغییر وجود داشت: نبرد طبقاتی (طبقه علیه طبقه) و جبهه متحد (به معنای تشکیل ائتلافی متشکل از نیروهای کمونیست و لیبرالها و ملیگرایان دموکراتیک و مترقی).
بحثهای اولیه در مورد تشکیل یک جبهه متحد کارگری در جریان کنگره سوم و چهارم کمینترن در دهه بیست میلادی مطرح شد.
بعدتر این استراتژی در کنگره هفتم در سال ۱۹۳۵ ــدر معنایی گستردهتر که شامل اتحاد با بورژواهای انقلابی نیز میشد ــ تصویب شد و برای ایجاد یک جبهه واحد علیه فاشیسم در دستور کار احزاب کمونیست قرار گرفت. حزب توده ایران در سال ۱۳۲۰ اصولا با همین خط مشی تشکیل شد.
- نقد روزنامههای 'دوم خردادی'؛ بهار اصلاحطلبان در فصل 'منتقدکشی'
- 'معصیت بیلذت' انتخابات؟
- سرنوشت نهضت آزادی در انتظار اصلاحطلبان؟
- روزگارِ برزخی اصلاحطلبی
فرمول سرراست یا توافق عمومی میان مارکسیستها وجود ندارد که هر یک از این دو استراتژی را کجا و کی باید پیش گرفت. این که مبارزه در کدام جامعه صورت میگرفت و این جامعه در کدام "مرحله" از توسعه قرار داشت، (پیش از انقلاب بورژوایی یا پس از آن) یک عامل تعیینکننده برای انتخاب یکی از دو استراتژی بود. عامل دیگر اما مطلقاً سیاسی بود و به شرایط و آرایش نیروها مربوط میشد و نه پیشفرضهای مرحلهگرای مارکسیسم ارتدوکس در مورد توسعه و تاریخ: در شرایط پیشروی، نبرد طبقاتی و در وقت عقبنشینی، جبهه متحد.
به زبان مارکسیستیتر، وقتی شرایط مهیای آن است که طبقه کارگر لوکوموتیو قطار تاریخ باشد، استراتژی اصلی نبرد طبقه علیه طبقه است، اما آنجایی که باید حرکت تاریخ را متوقف کرد و به قول والتر بنیامین، ترمز اضطراری قطار را کشید، گرایش به سمت استراتژی جبهه متحد بوده است.
"حریف در چارچوب قواعد بازی (از جمله نظارت استصوابی) اصلاحطلبان را کیش و مات کرده است"
توضیح تصویر،
شکرالله پاکنژاد
جبهه متحد ضد جمهوری اسلامی
در سالهای اولیه پس از انقلاب ۵۷، روی کاغذ در چند نوبت امکان تشکیل یک جبهه متحد برای کشیدن ترمز جمهوری اسلامی یا تغییر روند تثبیت آن وجود داشت؛ مثلاً با تشکیل جبهه متحد ضد ولایت فقیه با محوریت آیتالله شریعتمداری، جبهه مشترک ضد استبداد با محوریت بنیصدر یا یک جبهه متحد ضد انحصارطلبی و مرکزگرایی به میانجی مبارزاتی که در کردستان در جریان بود. در عمل اما نیروهایی که باید کنار هم قرار میگرفتند، نگرفتند.
جبهه دموکراتیک ملی در اسفند ماه ۵۷ با ابتکار متین دفتری و پاکنژاد و دیگران خیلی زود شکل گرفت، اما نتوانست متحدان بالقوهاش را با خود همراه کند.
پاکنژاد در گفتوگوی مرداد ۵۸ با فرد هالیدی میگوید: «اگر بتوانیم چند ماه آینده را دوام بیاوریم، ممکن است بتوانیم دیگر نیروهای دموکراتیک به ویژه ملیتها را هم با خود متحد کنیم.» همین جاست که پای گاوبازی به عنوان راهکاری برای خریدن وقت وسط میآید. اگر در آن زمان مجاهدین خلق و برخی گروههای چپ که وارد ماجراجویی درگیری با نظام جدید شدند، اهمیت موضوع «به تعویق انداختن رویایی» و «وقتشناسی سیاسی» را درک میکردند، شاید وقایع به شکل دیگری رقم میخورد.
اولین جبهه متحد ضد جمهوری اسلامی، شورای ملی مقاومت بود که کمی بعدتر و عملاً در خارج از کشور تشکیل شد که البته در کمتر از چند سال با جدایی اعضا و سازمانها و احزابی که به آن پیوسته بودند از معنا تهی شد.
از آن زمان تا امروز دهها ائتلاف و جبهه تشکیل شده است، هر یک از قبلی توخالیتر و بیریشهتر.
اگر در بدو انقلاب، سازمانهای کم و بیش نیرومندی وجود داشتند که ائتلاف آنها در قالب یک جبهه متحد معنا داشت، اکنون جبههها بیشتر ائتلاف نامهای بدون سازماندهی متشکل در داخل ایران است.
در سال ۸۸، اصلاحطلبان این فرصت را داشتند که یک جبهه متحد از همه نیروهای مخالف برای تغییر ایجاد کنند، اما ترجیح دادند به شطرنجبازی با گوریل ادامه دهند. حالا دیگر نه شطرنجی در کار است و نه دیگر آنها در جایگاهی قرار دارند که محور یک جبهه مشترک باشند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران