«قرنی» از ریاست ستاد ارتش استعفا داد یا برکنار شد؟

«قرنی» از ریاست ستاد ارتش استعفا داد یا برکنار شد؟
فردا
فردا - ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹

او در روز ۲۳ بهمن ۵۷ از سوی نخست‌وزیر موقت انقلاب به ریاست ستاد ارتش منصوب شد. او از افسران تحصیل‌کرده و خوشنام ارتش بود که مدت‌ها به فعالیت‌های خصوصی اشتغال داشت. قرنی سابقه معاونت ستاد ارتش، فرماندهی ارتش در استان‌های مختلف و همچنین ریاست رکن دوم داشت.

قرنی فردای آن روز در حالی که ماموران مسلح انتظامی کمیته انقلاب او را همراهی می‌کردند، به محل ستاد ارتش واقع در چهارراه قصر رفت و در محل کار خود مستقر شد. رئیس جدید ستاد ارتش در شرایطی به محل کارش رفت که به جز حدود ۵۰ تن از جوانان مسلح هیچ‌کس دیگر در محوطه و ساختمان‌های ارتش وجود نداشت و حتی بیشتر تلفن‌های این ساختمان هم قطع بود.

سرلشکر قرنی پس از اینکه پشت میز رئیس ستاد ارتش قرار گرفت، خطاب به کسانی که در اتاق حضور داشتند، گفت: «اکنون ارتش دچار وضع نابسامان و از هم پاشیده‌ای است... وضع بحرانی کنونی هرچه زودتر باید از بین برود.

"او از افسران تحصیل‌کرده و خوشنام ارتش بود که مدت‌ها به فعالیت‌های خصوصی اشتغال داشت"بدون شک در ارتش فعلی تصفیه اساسی و کلی صورت خواهد گرفت.»

او از آن روز به بعد اقدام به بازسازی ارتش و بازگرداندن سلاح‌ها کرد. در این راستا بسیاری از فرماندهان که در ارتش شاهنشاهی مسئولیت داشتند، برکنار و بازنشسته و به جای آنان افسران جوان فرمانده شدند. سرلشکر قرنی همچنین در پیام‌هایی خطاب به کارکنان و درجه‌داران ارتش، از آنان خواست با فرماندهان همکاری کنند و کلیه پرسنل ارتش به یگان‌های خود بازگردند.

قرنی همچنین در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: «اگر دولت بختیار سه روز قبل از انحلال ارتش کنار رفته بود، این همه سلاح در دست مردم قرار نمی‌گرفت و ارتش این‌گونه از هم گسسته نمی‌شد.»

رویارویی قرنی با دولت موقت در کردستان

دومین موضوعی که سرلشکر قرنی در دوره مسئولیت خود با آن مواجه شد، غائله‌های کردستان و گنبد بود. قرنی معتقد بود با کسانی که به پادگان‌های نظامی حمله می‌کنند و نیروهای ارتش را به شهادت می‌رسانند، نباید مسامحه کرد و باید با آنان برخورد صورت بگیرد.

به همین دلیل قرنی در اعلامیه‌هایی که از طریق خبرگزاری پارس منتشر می‌کرد، کسانی را که به پادگان سنندج نزدیک شده بودند را عوامل فرصت‌طلب و ضدانقلاب معرفی کرده بود.

همچنین در جریان غائله کردستان، به هنگام سخنرانی احمد صدر حاج سیدجوادی وزیر کشور دولت موقت، جنگنده‌های ارتش چند بار به اجرای مانور پرداختند.

پرواز جنگنده‌ها می‌توانست پشتوانه قدرت نظرات مسالمت‌جویانه هیات اعزامی باشد که این مسالمت‌جویی حمل بر ضعف نشود و مورد استقبال و استفاده طرف مقابل قرار گیرد، اما وزیر کشور به وسیله بی‌سیم برای سرلشکر قرنی رئیس ستاد ارتش پیامی فرستاد مبنی بر اینکه "پرواز جت‌ها بر فراز شهر موجب عصبانیت مردم و قطع مذاکرات ما شد. چه کسی دستور چنین مانورهایی را داده است؟"

سرلشکر قرنی در پاسخ به پیام وزیر کشور اعلام کرد: «تا موقعی که اینجانب از طرف رهبر انقلاب، مسئولیت اداره ارتش را دارم از انجام نظر جناب‌عالی و آزاد کردن افرادی که به داخل پادگان به منظور قتل و غارت هجوم برده‌اند و تا زمانی که متجاوزین گمراه، شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، یعنی تا زمانی که ایستگاه رادیو تلویزیون در دست افراد مجاهد از کرمانشاه و ساختمان ستاد نیرو لشکر و فرودگاه مجدداً به مسئولین معین شده واگذار نگردد و سرهنگ صفری (فرمانده لشکر ۲۸ کردستان) خود را به ستاد در تهران معرفی ننماید، با وجود تمام اراداتی که به شخص شما و حضرت آیت‌الله طالقانی دارم در قبال خواست تعدادی اجنبی تسلیم نخواهم شد.»

هاشمی رفسنجانی در این خصوص در خاطرات خود آورده است: «سیاست دولت موقت در مقابله با آشوب‌ها و درگیری‌های قومی، حل‌ و فصل مسئله از طریق گفتگو و مذاکره بود؛ اما اکثر نظامی‌ها و از جمله سرلشکر قرنی که ریاست ستاد ارتش را برعهده داشت، باتوجه به تجربیاتی که از قبل داشتند، چنین سیاستی را بدون پشتوانه‌ای از قاطعیت و نشان دادن اقتدار، برای حفظ یکپارچگی کشور کارآمد نمی‌دیدند و به آن معتقد نبودند؛ ما هنگامی که در کردستان بودیم، این مخالفت را وقتی برخلاف نظر هیئت با پرواز هواپیماهای جنگی در آسمان شهر سنندج مواجه شدیم، به‌عینه دیدیم.»

این ماجرا، اختلافات دولت موقت و به خصوص وزیر کشور با سرلشکر قرنی رئیس ستاد ارتش را تشدید کرد.

چه کسانی مخالف قرنی بودند؟

گروه‌های ضدانقلاب و چپ به شدت با قرنی مخالف بودند؛ چرا که ارتش در برابر آنان در کردستان و گنبد ایستاده بود و از سوی دیگر چریک‌های فدایی خلق و مجاهدین خلق، قدرت گرفتن ارتش را موجب تضعیف قدرت خود و مانعی در برابر شکل‌گیری ارتش خلقی می‌دانستند.

عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان ایران پس از کناره‌گیری قرنی در سخنانی گفت: «ما خیلی خوشحالیم که سرلشکر قرنی از کار برکنار شد.» گروه کومله هم که یکی از عاملان ناامنی در کردستان بود، قرنی را مزدور آمریکا می‌دانست.

آنان حتی در جلسات خود علیه قرنی شعار هم می‌دادند.

گروه‌های مخالف انقلاب اسلامی، چند روز پس از کناره‌گیری قرنی در هتل اینترکنتیانتال تهران دور هم جمع شدند و به گفتگو پرداختند. آنان پس از اعلام خبری از گنبد و ترکمن‌صحرا، شعار دادند: "ارتش خلق ایران ایجاد باید گردد، قرنی نابود باید گردد".

قرنی هرچند از کار برکنار شده بود، اما جوسازی علیه وی در مطبوعات و مجالس و اجتماعات ادامه داشت. روزنامه کیهان در یکی از شماره‌های خود به نقل از منبعی که وی را پرفسور شاپور رواسانی یکی از اعضای برجسته کادر رهبری جبهه ملی در اروپا و استاد دانشگاه اولدنبورک آلمان غربی معرفی کرد، قرنی را متهم کرد که یکی از عوامل وابسته رژیم شاه سابق بوده و فعالیت‌هایی نیز در زمینه جمع‌آوری اخبار و اطلاعات به نفع دستگاه و در جهت سرکوب مردم داشته است.

سازمان مجاهدین خلق هم پس از ترور سرلشکر قرنی در اطلاعیه‌ای با عنوان "درباره قتل نابجای سرلشکر قرنی" اینگونه موضع‌گیری کرد: «به اعتقاد ما علی‌رغم مسئولیت‌های سرلشکر قرنی در مقام ریاست ستاد ارتش، تا وقتی که فعالیت و حق‌طلبی آزاد سیاسی و حقوقی – جزایی در یک محیط دمکراتیک برای نیروهای مختلف امکان‌پذیر است، اقداماتی از این قبیل نمی‌تواند اصولی و بجا تلقی شود.»

حزب توده نیز یکی از مخالفان سرلشکر قرنی بود؛ چرا که قرنی در زمان تصدی رکن دوم ارتش، شبکه افسران حزب توده را پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کشف و منهدم کرده بود. البته حزب توده در راستای حفظ سیاست همراهی ظاهری با نظام جمهوری اسلامی ایران، ترور قرنی را محکوم کرد.

قرنی برکنار شد یا استعفا داد؟

به هر حال سرلشکر قرنی نخستین رئیس ستاد کل ارتش در روز ۶ فروردین سال ۵۸ از سمت خود برکنار شد. البته قرنی چند روز پیش از آن نامه استعفای خود را به امام خمینی (ره) داد که امام استعفای او را نپذیرفت.

"بدون شک در ارتش فعلی تصفیه اساسی و کلی صورت خواهد گرفت.»او از آن روز به بعد اقدام به بازسازی ارتش و بازگرداندن سلاح‌ها کرد"اما مهندس مهدی بازرگان رئیس دولت موقت چند روز بعد او را به دفترش خواند و گفت که با استعفایش موافقت شده است. قرنی هم دیگر به ستاد ارتش نرفت و پس از آن سرلشکر فربد که از اعضای جبهه ملی و از نزدیکان فکری دولت موقت بود به ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب شد. این انتصاب از سوی بازرگان انجام گرفت.

در نامه استعفای قرنی آمده بود: «معاون نخست وزیر انقلاب که خود را واضع مقررات و مالک الرقاب می‌داند بدون آنکه بداند ارتش چه موقعیت و چه امکاناتی دارد و متأسفانه بدون اینکه حتی اینجانب را طرف مشورت قرار دهد، هر روز دستوراتی صادر می‌نماید که ارتش بایستی شاهد لطمه‌ای دیگر بر روحیات افسران و افراد خود و افتادن مقداری سلاح و مهمات و مال و منال به دست افراد ناصالح و وابسته به خارجیان باشد و... وزیر دفاع بدون مشورت و نظرخواهی از اینجانب و خارج از وظایف خود می‌رود و از رادیو و تلویزیون و مطبوعات نسنجیده می‌گوید که سربازان فروردین مرخص و بالنتیجه تعداد معدودی که از ارتش با خون دل به سربازخانه‌ها کشانده بود، نگهداری سربازخانه‌ها را رها کرده و به موطن خود می‌روند و شب‌هنگام عناصر توده‌ای وابسته به سیاست‌های خارجی با کامیون‌ها به سربازخانه‌ها می‌روند و باقیمانده اسلحه و مهمات را بار کرده و به خارج از شهر می‌برند... دولت بدون مشورت با ارتش و آگاه‌ترین مرجع ارزیابی کردستان، نمایندگانی را به آنجا می‌فرستد که با ورود آن‌ها و اولین سخن‌پراکنی که می‌کنند مردم را به پادگان مهاباد ریخته و غارت می‌کنند و در جلوی همین هیأت فرمانده پادگان را گلوله‌باران می‌کنند.»

ستاد کل ارتش با صدور اطلاعیه‌ای دراین باره اعلام کرد: «بنا به دستور نخست‌وزیر موقت انقلاب اسلامی ایران، با اعلام مراتب قدردانی از تیسمار سرلشکر محمدولی‌الله قرنی از تاریخ ۶/۱/۵۸ تیمسار سرلشکر ناصر فربد به ریاست ستاد کل ارتش ایران و هماهنگ‌کننده نیروها منصوب می‌گردد.»

روزنامه کیهان در گزارشی دلایل برکنار قرنی را اینگونه نوشت: «از همان روزهای نخستین که سرلشکر قرنی به سمت رئیس ستاد کل ارتش ملی – اسلامی ایران منصوب شد، برخی از نظامیان، گروه‌های مختلف سیاسی و افراد مختلف به وسیله نامه یا تلفن یا در مصاحبه‌های مطبوعاتی، مطالب و اطلاعیه‌های گوناگون در مطبوعات منتشر و به این انتصاب اعتراض کردند و دلایلی نیز برای اثبات نظرات خود ارائه می‌دادند.

هنگامی که این اعتراض‌ها بالا گرفت، سرلشکر قرنی از حضور امام خمینی تقاضای استعفا کرد.»

قرنی در اثر اعمال فشار گروه‌ها و سازمان‌های مختلف و نیز در نتیجه اختلاف با وزیر کشور بر سر مساله کردستان مجبور به استعفا و برکناری شد.

  قرنی هرچند در بین گروه‌های ضدانقلاب و چپ مخالفان بسیاری داشت که شعار نابودی او را سر می‌دادند، اما توسط گروهی ترور شد، که تا پیش از آن نامی از آن‌ها شنیده نشده بود. گروه فرقان با پخش اطلاعیه‌ای در تهران مسئولیت ترور سرلشکر قرنی را برعهده گرفت.    

سرلشکر قرنی صبح روز سوم اردیبهشت سال ۵۸ در منزلش توسط عوامل گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسید.

ترور قرنی در دوره خانه‌نشینی

در نهایت در روز سوم اردیبهشت ماه سال ۵۸، سرلشکر قرنی ترور شد. حدود ساعت یازده و سی دقیقه وقتی قرنی در حیاط منزل خود مشغول قدم زدن بود، دو جوان وارد حیاط شدند و او را با شلیک پنج گلوله هدف قرار دادند. سپس با موتورسیکلتی که نفر سوم آن را هدایت می‌کرد و خارج از منزل ایستاده بود، گریختند.

قرنی هرچند در بین گروه‌های ضدانقلاب و چپ مخالفان بسیاری داشت که شعار نابودی او را سر می‌دادند، اما توسط گروهی ترور شد، که تا پیش از آن نامی از آن‌ها شنیده نشده بود. گروه فرقان با پخش اطلاعیه‌ای در تهران مسئولیت ترور سرلشکر قرنی را برعهده گرفت.

براساس اطلاعیه گروه فرقان، سرسپردگی به امپریالیزم آمریکا و کوشش در جهت انجام کودتای آمریکایی، همکاری با رژیم طاغوتی قبلی، همکاری با رژیم ضدتوحیدی فعلی و سرسپردگی به دیکتاتوری آخوندیسم، مفسد فی الارض، اقدام برای سرکوبی مردم کردستان در جهت قلب حقایق و واقعیات و متهم کردن مردم به اینکه مأمور اجنبی هستند، کوشش برای خلع سلاح مردم مبارز و محروم ایران و بازسازی ارتش از جمله دلایل ترور قرنی بود!

سرلشکر قرنی اولین قربانی ترورهای گروه فرقان بود.

اعضای این گروه به رهبری اکبر گودرزی تحت عنوان مبارزه با زر، زور و تزویر به ترور چهره‌های شاخص و انقلابی ایران پرداختند.

منابع خبر

اخبار مرتبط