سریال «نبرد گوریو-خیتان»؛ این شاهکار میخکوب‌کنندۀ کره‌ای را از دست ندهید

این از آن سریال‌هایی نیست که برای مجذوب کردن مخاطب وقت را تلف کند؛ گیرایی و جاذبۀ میخکوب‌کنندۀ آن از اولین سکانسِ اولین قسمت آغاز می‌شود؛ سکانسی از یک نبرد بزرگ که هیجان و اضطراب و خونریزی یک میدان نبرد را به شکل قابل قبولی به مخاطب ارائه می‌دهد و در عین حال یک رگۀ بسیار کمرنگ اما دلپذیر طنز را هم در آن می‌شود احساس کرد. طنزی که البته خیلی زود جای خودش را به شوری میهن‌پرستانه می‌دهد.

یکی از بزرگترین هنرهای سریال‌سازان کره‌ای شاید همین باشد که می‌توانند چندین ژانر مختلف را به نحوی متناسب با هم ترکیب کنند و داستان‌هایشان را مثل تابلوهایی رنگارنگ و پرجزئیات به مخاطب ارائه بدهند.

«نبرد گوریو خیتان» هم نمونه‌ای درخشان از همین هنر داستانگویی است؛ ترکیبی از جنگ، سیاست‌ورزی، دسیسه، عشق، فساد، بازی‌های پنهان قدرت، معصومیت، خشم و خلاصه هر چیزی که از یک درام درجه‌یک انتظار داشته باشید.

داستان سریال در قرن یازدهم میلادی و در دوران پادشاهی «گوریو» اتفاق می‌افتد (که به نوعی میراث‌دار حکومت قدیمی‌تر گوگوریو است). در همین زمان است که قوم صحرانشین خیتان، دست به تصرف قلمروهای گوناگون زده و سرزمین‌های بسیار وسیعی در آسیا از جمله تمام مغولستان و بخش وسیعی از چین امروزی را تحت امپراطوری خود درآورده‌اند. در سال ۱۰۰۹ خیتان‌ها به مرز گوریو رسیده‌اند و می‌خواهند این سرزمین را نیز به قلمرو خود اضافه کنند.

از طرف دیگر دربار گوریو درگیر هزارگونه دسیسه و ماجراست. امپراطور دائما مشغول می‌گساری و عیاشی است و مادرش دارد برای آیندۀ پادشاهی نقشه‌های خاص خود را می‌کشد.

"در همین زمان است که قوم صحرانشین خیتان، دست به تصرف قلمروهای گوناگون زده و سرزمین‌های بسیار وسیعی در آسیا از جمله تمام مغولستان و بخش وسیعی از چین امروزی را تحت امپراطوری خود درآورده‌اند"مسئلۀ اصلی در دربار این است که با توجه به فرزند نداشتن پادشاه، چه کسی عنوان ولیهدی را خواهد یافت. این ماجرایی است که پادشاه و مادرش، و البته جناح‌های مختلف در دربار را رو به روی یکدیگر قرار می‌دهد.