داستان مردی که با امام موسی کاظم (ع) دشمنی داشت و مُرید حضرت (ع) شد

حجت الاسلام‌والمسلمین ناصر رفیعی، سخنران مذهبی، درمورد حُسن خلق امام موسی کاظم(ع) بیان کرد: حُسن خلق حضرت(ع) به حدی بود که فردی در زمان امام کاظم (ع)، آقا را بسیار اذیت کرده و به ایشان توهین می‌کرد و چندین بار اصحاب امام هفتم (ع) تصمیم گرفتند با این فرد برخورد کنند و او را کتک بزنند و به امام (ع) گفتند که آقا! این فرد شما را آزار می‌دهد و امام موسی کاظم (ع) فرمودند: هیچ کسی حق ندارد به این فرد چیزی بگوید و محمد بن طلحه شافعی نوشته است که امام (ع) پاسخ مخالفان خود را با حُسن خلق می‌دادند و دشمنان خود را با اخلاق خوبشان شرمنده می‌کردند.

به گفته حجت الاسلام رفیعی، یک روز، فردی که امام موسی کاظم (ع) را اذیت می‌کرد در مزرعه خود در حال کشاورزی بود و آن سال، بدبیاری آورده و مزرعه اش آفت زده و به همین دلیل ضرر کرده و ناراحت بود تا این که آن روز، حضرت موسی بن جعفر (ع) سوار مرکب شده و وارد مزرعه این شخص شدند و این فرد شروع کرد به توهین کردن که چرا وارد مزرعه می‌شوید و امام موسی کاظم (ع) تا جلوی مزرعه آمدند و پیاده شدند و سلام و احوالپرسی کردند و فرمودند: چقدر برای این مزرعه هزینه کرده ای؟ 

آن مرد گفت: آقا! صد دینار. امام موسی کاظم (ع) فرمودند: توقع داشتی چقدر به تو برگرداند؟ اگر این مزرعه بار می‌داد تا چه اندازه برایت سوددهی داشت؟ 

آن مرد گفت: دویست دینار.

امام موسی کاظم (ع) دست در جیب مبارک خود کردند و یک کیسه سیصد دیناری به آن مرد دادند و رفتند و مرد از این کار خیلی شرمنده شد و پول‌ها را شمرد و همان سیصد دینار بود.

این سخنران مذهبی افزود: آن مرد، فردا شب به مسجد پیغمبر (ص) رفت و خدمت وجود مقدس امام موسی کاظم (ع) سلام کرد و این آیه را خواند: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» (خدا بهتر می‌داند که در کجا رسالت خود را مقرر دارد.) خاندان شما بدون دلیل این قدر بزرگ و مطرح نشدید و سجیت شما کرم است و آن مرد، جزء مریدان شد.