فیودور چرنکوف؛ جهان هرگز نابغه فوتبال شوروی را نشناخت
فیودور چرنکوف؛ جهان هرگز نابغه فوتبال شوروی را نشناخت
- مایکل یوخین
- بیبیسی
منبع تصویر،
Igor Utkin/TASS
توضیح تصویر،
تصویر چرنکوف بعد از آخرین مسابقهاش برای اسپارتاک در سال ۱۹۹۴
فیودور چرنکوف در حالیکه از خوردن سوپ خودداری کرده بود، فریاد میزد: "آنها میخواهند ما را مسموم کنند!"
هم تیمیهایش در اسپارتاک مسکو از رفتار او در نهارخوری بهت زده بودند. مارس ۱۹۸۴ بود و آنها برای بازی برگشت یکچهارم نهایی جام یوفا مقابل اندرلخت که به دلیل سرمای زیاد مسکو، در تفلیس برگزار میشد، آماده میشدند.
بلژیکیها در بازی رفت در بروکسل ۲-۴ پیروز شده بودند، با این وجود اسپارتاک همچنان برای صعود شانس داشت. آنها تیمی فوقالعاده از بهترینهای نسل خود بودند. اما اکنون و پیش از بازی، حال ستاره تیم خوب نبود.
چهار ماه قبل، چرنکوف در بازیهای اروپایی خوش درخشیده بود و اسپارتاک با دو گل او استون ویلا را حذف کرده بود.
- سرخیو راموس؛ چرا رئال مادرید با کاپیتانش به 'بنبست' رسیده؟
- اسطوره بارسلونا و رئال مادرید که سرمربی تیم صدام حسین شد
- جیمی کارتر؛ پشت صحنه حضور اولین آسیاییتبار بریتانیایی در لیگ برتر
- کادیس؛ شهری عاشق خوشگذرانی که یک تیم فوتبال 'دیوانه' دارد
بر اساس گزارشها، استونویلا بسیار تحت تأثیر او قرار گرفته بود و تلاش داشت تا این هافبک ۲۴ ساله را به خدمت بگیرد. البته آنها به خوبی میدانستند که تشکیلات اتحاد جماهیر شوروی هرگز اجازه نمیدهد بازیکنانشان، آن هم ستاره بزرگی مانند چرنکوف، به غرب بروند.
به طور کلی، سال ۱۹۸۳ برای چرنکوف یک سال خارقالعاده بود.
"به رغم اینکه اسپارتاک در لیگ دوم شد، او جایزه بهترین بازیکن سال اتحاد جماهیر شوروی را کسب کرد"به رغم اینکه اسپارتاک در لیگ دوم شد، او جایزه بهترین بازیکن سال اتحاد جماهیر شوروی را کسب کرد. او برای تیم ملی هم بازیکن مهمی بود و در پیروزی ۰-۵ مقابل پرتغال در مقدماتی قهرمانی اروپا، دو گل زد.
اما این موفقیتها، مشکلات و فشارهای جدیدی برای او بوجود آورد.
سرگئی رودیونف، مهاجم و ستاره دهه ۱۹۸۰ اسپارتاک و نزدیکترین دوست چرنکوف میگوید: "او احتمالاً بار روانی سنگینی را تحمل میکرد."
چرنکوف دچار توهمات و تصوراتی از خطرات خیالی بود و حتی تلاش کرد از پنجره هتل به بیرون بپرد. هم تیمیهایش که شاهد رفتارهای او در تفلیس بودهاند، تمایلی به صحبت در این مورد ندارند.
برای همه از جمله کنستانتین بسکوف، سرمربی اسپارتاک، مشخص بود که او قادر به بازی مقابل اندرلخت نیست، اما چرنکوف نمیفهمید که چرا او را کنار گذاشتهاند.
رودیونف در آن بازی که با نتیجه یک بر صفر به سود اسپارتاک به پایان رسید، یک گل دیرهنگام به ثمر رساند، اما کافی نبود و اسپارتاک در مجموع با نتیجه ۴-۳ از مسابقات حذف شد.
اما شکست آخرین چیزی بود که ذهن بازیکنان را درگیر خود کرده بود.
آنها نگران سلامتی چرنکوف بودند. پس از بازگشت به مسکو، او بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و در ماه ژوئن بود که به زمین بازگشت.
اینکه او از چه رنج میبرد، کسی به طور دقیق نمیداند، اما این حال و هوای او از بین نرفت و مراجعاتش به بیمارستان دوباره تکرار شد، بطوریکه این روند بخشی از زندگیاش تا پایان عمر شد.
رودیونف میگوید: "فیودور افسردگی و استرس داشت، اما ما هرگز ماهیت مشکلات او را به طور کامل درک نکردیم. مشکلات نوابغ قابل شناسایی نیستند و فقط میتوانیم حدس بزنیم."
افرادی که بازی چرنکوف را دیده بودند، به ویژه آنهایی که خوش شانس بودند تا در کنارش بازی کنند، از کلمه نابغه در وصف او استفاده میکنند.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
چرنکوف همچنان محبوب هواداران فوتبال در روسیه بویژه اسپارتاک است
واگیز خیدیاتولین، مدافع تیمهای اسپارتاک و اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۸۰ میگوید: "او نابغه بینظیری بود که میتوانست دریبل بزند، پاس بدهد و شوت کند."
"بازی او، هنر ناب بود. با هر حرکتی، زندگی را برای همتیمیهای خود راحتتر و برای حریف سختتر میکرد. او فوقالعاده باهوش بود."
هواداران عاشق تماشای چرنکوف لاغر و نحیف بودند.
"او برای تیم ملی هم بازیکن مهمی بود و در پیروزی ۰-۵ مقابل پرتغال در مقدماتی قهرمانی اروپا، دو گل زد.اما این موفقیتها، مشکلات و فشارهای جدیدی برای او بوجود آورد"او کاملاً برای سبک ابداعی و مورد علاقه بسکوف در اسپارتاک که استفاده از پاسهای کوتاه بود، ساخته شده بود.
این تیم در اولین فصل حضور کامل چرنکوف در ترکیب اصلی، در سال ۱۹۷۹ قهرمان شد. اسپارتاک دیگر با او معنا پیدا میکرد و طرفداران او را میپرستیدند.
جذابیت بینظیر و محبوبیت گستردهای در میان مردم داشت. حتی کسانی که از اسپارتاک متنفر بودند، چرنکوف را دوست داشتند. او به عنوان "فوتبالیست مردم" شناخته میشد و شخصیتش باعث محبوبیتش در هر گوشه از اتحاد جماهیر شوروی شده بود.
خوش قلب، سخاوتمند، متواضع و خجالتی بود و در حقیقت چرنکوف متناسب با الگوی معمول از یک فوتبالیست "ستاره" نبود. او هیچوقت احساس ستاره بودن نکرد.
منبع تصویر،
Igor Utkin/TASS
توضیح تصویر،
تصویر چرنکوف با دخترش آناستازیا، که در سال ۱۹۸۰ متولد شد
همتیمی سابق او، سرگئی شالو میگوید: "فیودور همیشه تعجب میکرد: چرا من؟ چرا آنها نام من را فریاد میزنند؟ چرا آنها من را خیلی دوست دارند؟ نمیتوانست درک کند که چرا اینقدر محبوب است."
به نظر میرسید چرنکوف انسانی کاملاً معمولی است که بر حسب اتفاق، در فوتبال درخشیده است.
او خوش برخورد و مهربان بود، هرگز از حضور در عکس یا دادن امضا امتناع نمیکرد. دوست داشت نه تنها به اعضای خانواده و دوستان، بلکه به همسایگان و غریبهها نیز هدیه دهد.
- با ماراتن به جنگ سرطان؛ مردی که در تمام کشورهای جهان دویده است
- ناگفتههای مسابقه ایران و آمریکا ؛ 'اگر بازی کنید هواپیمایتان را سرنگون میکنیم'
- تجاوز جنسی روی زشت فوتبال برزیل؛ روبینیو به ۹ سال حبس محکوم شد
- با 'باهوشترین مرد فوتبال جهان' آشنا شوید؛ 'ارزان بخر، گران بفروش'
رودیونف میگوید: "فیودور به مردم اهمیت میداد. مهربانی او واقعاً حد و مرز نداشت."
دختر چرنکوف، آناستازیا، که در دهه ۸۰ دختری کوچک بود، میگوید: "من بزرگی پدرم را درک نکردم، زیرا مانند یک ستاره رفتار نمیکرد. وقتی مردم او را در خیابان میدیدند و نگهش میداشتند، او مؤدبانه با آنها صحبت میکرد.
"او کاملاً برای سبک ابداعی و مورد علاقه بسکوف در اسپارتاک که استفاده از پاسهای کوتاه بود، ساخته شده بود.این تیم در اولین فصل حضور کامل چرنکوف در ترکیب اصلی، در سال ۱۹۷۹ قهرمان شد"از تعریف و تمجید متنفر بود."
او در رختکن هم متواضع بود.
رودیونف میگوید: "فیودور بسیار با اراده بود. ممکن است برخی بیماری او را نشانهای از ضعف ببینند، اما در واقعیت، برعکس بود. تصور کنید بازگشت به زمین فوتبال پس از یک دوره سنگین درمانی در بیمارستان و دوری از تمرینات چقدر دشوار است. با این وجود فیودور بارها و بارها بازگشت و بازیهای درخشانی کرد."
بدون شک او که به عنوان بهترین فوتبالیست دهه هشتاد اتحاد جماهیر شوروی شناخته میشد، باید در سه جام جهانی شرکت میکرد، اما برای هر سه جام ۱۹۸۲، ۱۹۸۶ و ۱۹۹۰ به تیم ملی دعوت نشد.
او برای جام ملتهای اروپا در سال ۱۹۸۸ نیز در تیم ملی نبود تا برای همیشه در خارج از کشور خود ناشناخته باقی بماند.
اما دلیل گذاشتن او چه بود؟ بیماری؟ پاسخی قطعی برای این سوال وجود ندارد.
رودیونف میگوید: "هرگز در این مورد صحبت نخواهم کرد. اما در سال ۱۹۸۲، قطعاً سلامتی او دلیل این تصمیم نبود. غیبت او دلیل دیگری داشت."
آیا مدیران حضورش را مخاطره آمیز میدیدند؟
منبع تصویر،
Igor Utkin/TASS
توضیح تصویر،
چرنکوف آخرین بازی خود برای اسپارتاک مسکو در سال ۱۹۹۴ انجام داد
در آغاز دوران حرفهای، چرنکوف در تیم ملی درخشید. در بیست سالگی و در پیروزی ۱-۲ برابر برزیل در یک بازی دوستانه به مناسبت سی سالگی استادیوم مارکانا در سال ۱۹۸۰ گلزنی کرد و هواداران برزیل بسیار تحت تأثیر مهارت او قرار گرفتند.
"اسپارتاک دیگر با او معنا پیدا میکرد و طرفداران او را میپرستیدند.جذابیت بینظیر و محبوبیت گستردهای در میان مردم داشت"
به نظر میرسید تقدیر او مبدل شدن به یک فوتبالیست حرفهای جهانی باشد.
در سال ۱۹۸۲، به روشی غیرمعمول، هدایت تیم ملی اتحاد جماهیر شوروی در جام جهانی بر عهده یک تیم سه نفره مربیگری، متشکل از والری لوبانوفسکی سرمربی تیم دیناموکیف، نودار آخالکاتی سرمربی دینامو تفلیس و بسکوف سرمربی اسپارتاک بود.
با حضور بسکوف، مربی محبوبش در اسپارتاک، انتظار میرفت که چرنکوف به تیم ملی برود. اما در کمال تعجب از تیم کنار گذاشته شد. چرنکوف که ضربه روحی شدیدی خورده بود، دچار فروپاشی روانی شد.
پس از بهبودی در سال ۱۹۸۴، چرنکوف بخشی جدایی ناپذیر از برنامههای تیم ملی برای جام جهانی ۱۹۸۶ شد، اما دوباره اتفاقی در هنگام اردوی آمادهسازی زمستانی در مکزیک، باعث شد بیماری روانیاش بازگردد.
دو هفته پیش از مسابقات، سرمربی تیم، ادوارد مالوفیف به طرز بحثبرانگیزی جای خود را به لوبانوفسکی داد.
روشن بود که لوبانوفسکی تیم خود را بیشتر از بازیکنان تیم دیناموکیف که همزمان با تیم ملی سرمربیاش بود، خواهد ساخت. چرنکوف به راحتی میتوانست در آن تیم جا بیافتد، اما ظاهراً لوبانوفسکی افکار دیگری در سر داشت.
رودیونف معتقد است که این تصمیم احتمالاً بدلیل ترس از وضعیت او بوده باشد. او میگوید: "این یک تورنمنت طولانی بود و سختی تمرینات لوبانوفسکی بسیار مشهور بود. همچنین نکته قابل توجه دیگر، ارتفاع زیاد مکزیک بود، شاید لوبانوفسکی نمیخواست ریسک کند."
- لیگ برتر فوتبال انگلیس؛ چرا تغییرات بزرگ در راهند؟
- جوانی که مسی را تحت تاثیر قرار داده، منجی بعدی بارسلونا است؟
- یوخن رینت: رانندهای که پس از مرگ قهرمان فرمول یک شد
- داستان لوئیس همیلتون: پسر بچهای که از باخت متنفر بود و بهترین راننده جهان شد
پس از ناکامی حضور در جام جهانی، چرنکوف به درخشش در اسپارتاک ادامه داد و تیمش را به قهرمانی دوگانه لیگ و جام حذفی در سال ۱۹۸۷ رساند. همچنین پیش از قهرمانی لیگ در سال ۱۹۸۹، عنوان بهترین بازیکن شوروی را نیز بدست آورد.
در ۳۰ سالگی، جام جهانی ایتالیا آخرین شانس افتخارآفرینی او در یک تورنمنت بزرگ بود.
"دوست داشت نه تنها به اعضای خانواده و دوستان، بلکه به همسایگان و غریبهها نیز هدیه دهد"اما لوبانوفسکی مجدداً ترجیح داد او را دعوت نکند تا سال ۱۹۹۰ تبدیل به بدترین سال زندگی چرنکوف شود.
در آن سال او تصمیم گرفت بعد از سقوط پرده آهنین (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) شانس خود را در خارج از کشور امتحان کند. بهرغم آگاهی از سختی زندگی در خارج از مسکو، چرنکوف فقط میخواست در کنار رودیونف به ماجراجویی جدیدی بپردازد.
هر کدام پیشنهادات متعددی را دریافت کردند، اما به طرز عجیبی فقط ستاره سرخ از دسته دوم فرانسه موافقت کرد تا با آنها قرارداد ببندد.
اینگونه بود که استعداد بزرگ شوروی به یک تیم کوچک پاریسی پیوست که اصلاً هم سطح نبوغ او نبود. مشکلات روانیاش دیگر غیرقابل تحمل شده بود و به همین دلیل زودتر از موعد مقرر به وطنش بازگشت.
منبع تصویر،
Getty Images
توضیح تصویر،
چرنکوف در اکتبر ۲۰۱۴ و در سن ۵۵ سالگی درگذشت
در فراز و نشیبهای مکرر، چرنکوف در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۳ به طور پراکنده در اسپارتاک میدرخشید اما تمام سال ۱۹۹۲ را به دلیل بیماری در خارج از فوتبال سپری کرد.
هر وقت آمادگی و توانایی بازی را داشت، طرفداران خوشحال از حضور او به تماشایش میآمدند. او هنوز "فوتبالیست مردم" بود و حتی پس از بازنشستگی در سال ۱۹۹۴ نیز این عنوان را حفظ کرد.
بدون فوتبال، چرنکوف از زندگی عمومی ناپدید شد.
او با بیماریهایی که هر روز جدیتر میشدند، دست و پنجه نرم میکرد و حتی چندین بار تلاش کرد تا خودکشی کند.
در اکتبر ۲۰۱۴ و در سن ۵۵ سالگی، چرنکوف بیرون از خانهاش ناگهان بر زمین افتاد و اندکی بعد از انتقالش به یکی از بیمارستانهای مسکو، مرگش اعلام شد. با کالبد شکافی مشخص شد او تومور مغزی داشته است.
علاوه بر هواداران اسپارتاک، هزاران نفر به تشییع جنازه او رفتند. کسانی که در این مراسم حضور داشتند، شال و پرچم تیمهای زنیت سنپترزبورگ، زسکا مسکو یا دینامو کیف را به دست داشتند.
چرنکوف یک ملت را متحد کرد. او فراتر از یک ستاره فوتبال بود. او نمادی واقعی از دوران خود بود.
"مهربانی او واقعاً حد و مرز نداشت."دختر چرنکوف، آناستازیا، که در دهه ۸۰ دختری کوچک بود، میگوید: "من بزرگی پدرم را درک نکردم، زیرا مانند یک ستاره رفتار نمیکرد"خیلیها، حتی دروازهبان بزرگ لو یاشین، تا این اندازه صادقانه مورد ستایش قرار نگرفتند.
آناستازیا میگوید: "من میزان علاقه مردم به پدرم را پس از مرگش فهمیدم."
"مردم سراغم میآمدند و میگفتند که بخشی از روحشان با او مرده است. آنها حتی امروز نیز همچنان این حرف را میزنند و این بسیار تاثیر گذار است. من از آنها بسیار ممنونم که به یادش هستند."
رودیونف میگوید: "فیودور به زندگی در قلب مردم ادامه میدهد. او به مردم نور داد، نوری که به خود او بازگشت. او از فوتبال لذت میبرد، حتی اگر گاهی برایش دشوار بود.
هر لمس توپ بهترین درمان برای او بود. او نابغهای بود که سرنوشت غم انگیزی داشت."
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران