قدرت "تریبون" در چالش منطق حقیقت!

قدرت "تریبون" در چالش منطق حقیقت!
خبر آنلاین
خبر آنلاین - ۳۰ مرداد ۱۴۰۱

فراوانی تریبون‌ها و حضور تریبون‌داران –از سخنرانان‌مذهبی، مداحان و خطبای رسمی تا اهالی پست و مقام- در همه عرصه‌ها و از آن مهم‌تر اهمیت یافتن عرضه‌های تریبونی (ملاک‌انگاری بروندادهای آنها)که بیش از همه در ایجاد نابسامانی، تهدید آرامش روانی، برانگیختن آشوب‌ها و رفتارهای غیرقانونی کارآمدی می‌یابند، بایسته تأمل جدی‌اند. در این کوتاهه، ابعادی از آن مورد تأکید قرار می‌گیرد.

۱.حقیقت چیست و چگونه شناسایی و اثبات می شود از مقوله های بسیار پیچیده، پرسابقه و هم چنان مبهم است و یا همه گفتگوهایی که در باره آن و راه رسیدن به آن درگرفته، هنوز با چالش های بسیاری روبروست و بسیاری با ترفندهایی سعی در بحق انگاری یافته های خویش دارند، چنان که در گذشته سوفسطاییان ماهر در سخنوری، مدعیات خویش را با ترفندهایی حقیقی جلوه می دادند تا آن‌که ارسطو با وضع قواعدی که بر مبنای آنها بتوان ادعای صحیح را از ناصحیح بازشناخت و به حقیقت دست یافت، به مبارزه با آنان رفت. آن چه در این عرصه کارآمدی یافت، عقلانیت یا گزاره های قابل دفاع عقلانی بود که در گذر تاریخ با تئوری های بسیاری ثبات و استواری شایسته ای پیدا کرد.

۲. بی گمان بشر در طول تاریخ پیشرفتگی، به نوعی از ترقی عقلانی نیز دست پیدا کرد حتی اگر تئوری فرگشت داروینی مورد قبول نباشد.

"آن چه در این عرصه کارآمدی یافت، عقلانیت یا گزاره های قابل دفاع عقلانی بود که در گذر تاریخ با تئوری های بسیاری ثبات و استواری شایسته ای پیدا کرد.2"آدمیان از نظر توانایی خردی اگر تواناتر نشده باشند، بدون‌تردید امکان بهره گیری از منطق آن عمومی‌تر شده است، به همین سبب در دنیای امروز، انتظارسخن بر مبنای منطق صحیح و عقل محور مدافعان بیشتری دارد.

۳. به رغم حاکمیت رویکردهای منطقی، گاه قدرت و موقعیت مانع کارآمدی آن‌ها می شود. مراد از قدرت در این نوشتار، تنها قدرت سیاسی نیست، بلکه همان طور که برتراند راسل در کتاب پرارج خود-قدرت- بدان پرداخته، دارای گونه ها و اقسام مختلفی است و افراد با داشتن آن این امکان را پیدا می کنند تا همه چیز، از جمله حقیقت را به تیول خویش درآورند، چنان که برخی گفته اند: الحق لمن غلب؛ حق از آن کسی است که غلبه دارد!

لافونتن فیلسوف و شاعر قرن هفدهم فرانسه، در تصویر این نگره –قدرت و حق- داستانی شنیدنی دارد. او مینویسد: روزی گرگی در حال خوردن آب، گوسفندی را دید که در پایین دست آن آب می خورد، به تندی گفت چرا آب را گل آلود می‌کنی؟ گوسفند با ترس و ادب پاسخ داد: اولا آن را آلوده نمی کنم، ثانیا چون در پایین دست جوی آب می نوشم، با فرض آلوده شدن به شما ضرری نمی رساند.

گرگ خشمگینانه بر هجوم برد و گفت: کار به جایی رسید که با من مجادله می کنی؟ سپس او را درید و خورد.

۴. قدرت مقام، موقعیت و جایگاه اجتماعی، دیگر عنصر قدرتی است که آدمی را از گفتگوی رابرانه وحق‌محورانه باز می دارد، چون او که بر فراز نشسته، از چنین امکانی برخوردار است که با دیگران به هر نحوی که می‌خواهد سخن بگوید. باز لافونتن داستانی از گفتگوی گوسفندی که بر بام خانه‌ای ایستاده بود، با روباهی که بی‌توجه از کوچه می‌گذشت، به میان می‌آورد و می‌نویسد آنچه به گوسفند جرأت داده بود تا نام روباه را بر زبان آورد، شجاعت و شهامتش نبود، بلکه بلندی بام به وی چنین جسارتی داده بود!

بهره گیری از قدرت مقام یا قدرت سیاسی دراداره جامعه البته می تواند قابل دفاع باشد، بدان شرط که بر منطق عقلانی و قواعد صحیح انسانی استوار باشد، اما در تعامل علمی معرفتی با نخبگان، دانشمندان و خردمندان جامعه هرگز نمی تواند پذیرفتنی باشد، به همین سبب در فلسفه های انسانی کوششی ستودنی صورت گرفته تا همگان را وادارند تا برای نفی و اثبات حق و حقیقت(مدعای خویش)، راه و روش درستی-منطق دینی، عقلی یا علمی- بپیمایند.

۵. اما در این میان قدرت دیگری وجود دارد که در عین سستی و بی پایگی، از قدرت های دیگر به شدت فریبنده تر و به مراتب خطرناک تر است؛ قدرت تریبون! تریبون آدمی را دچار توهم قدرت می کند و سخنور را در عالمی وهمی به هر سوی می کشاند، به ویژه اگر با ذائقه مخاطبان توده ای پیوند بخورد.

"بی گمان بشر در طول تاریخ پیشرفتگی، به نوعی از ترقی عقلانی نیز دست پیدا کرد حتی اگر تئوری فرگشت داروینی مورد قبول نباشد"روشن است که تفاوت چندانی در این عرصه میان کس یا کسانی که پشت آن قرار می گیرند دیده نمی شود. تریبون گر چه شاید در خدمت قدرت دیگری باشد، اما خود قدرت متفاوت و مستقل و البته نااستواری است. افرادی که پشت آن قرار می گیرند، عموما به حسب مخاطبان و به حکم ضرب المثل معروف-مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد- دچار حس و هیجان متوهمانه ای شده و به تصور قدرت، هم به خود حق می دهند هر چه را بر زبان آورند و هم آنچه را بر زبان می رانند، به حق بپندارند، بی آنکه مبنایی دینی،عقلی، علمی، اخلاقی و یا حتی عرفی/فرهنگی برای سخن خویش داشته باشند.

این پدیده در جوامعی که عنصر تبلیغ در آن به هر دلیلی دارای اعتبار است، بسی خطرساز است، چون جدای از آن که بدون مبنای صحیح به عرضه مطالب روی می شود، میدان گفتگوهای معرفت انگیزانه و انسانی را بسته و نوعی اختناق فکری می آفریند، چیزی که از منظر تمدنی، آسیبی بزرگ بشمار است.

قدرت تریبون، همانند قدرت سیاسی، نمی‌تواند و نباید مهارگسیخته و یله باشد، بلکه به گونه‌هایی باید به ضابطه و مهار درآید تا هر کسی در این میدان ترک تازی نکرده و به سلیقه خویش به تحریف حقیقت دست نزند.

۶. قدرت تریبون که در جوامع گفتارمحور و شفاهی بنیاد، دارای اعتبار است، جدای از آن که مایه توهم قدرت و زمینه‌ساز مداخله‌گری تریبون‌داران است، دو پیامد منفی بزرگ دارد؛ اول آن که مخاطبان را به سطح نازل شنیدن، فرمان‌بردن و هیجانی‌شدن فرو می‌کشد، بی‌آن که فرصت یا امکان تعقل و حساب گری داشته باشد و دیگر آن‌که گوینده را به توهم دانایی و تکرار سخنان تهییجی فرومی‌کشاند و هر چه دوره تریبون‌داری بیشتر شود، تنزل فکری علمی و فرهنگی صاحب آن بیشتر می‌شود، این جاست که برای تریبون‌داران رسمی باید اندیشه جدی کرد.

تریبون باید در مهار قانون درآید و قدرتش مهار شود تا هر کسی با هر مجوزی نتواند از آن در هنجارشکنی یا قانون گریزی بهره ببرد.

* عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

.

منابع خبر

اخبار مرتبط

رادیو زمانه - ۲۷ تیر ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
کلمه - ۴ شهریور ۱۳۹۹
خبر آنلاین - ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
ایسنا - ۳ فروردین ۱۳۹۹