قسمت دویست و دوازده گودال

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال گودال قسمت دویست و دوازده 212Çukur Serial Part ۲۱۲

گودال ۸۴

وارتلو از شدت عصبانیت سراغ رمزی می رود و می گوید: «افرادت رو جمع کن! شب میریم انباری زیر زمین بازیو منفجر میکنیم. »

سنا پیش عدنان است که دو نفر در آتلیه را می شکنند و داخل می شوند و موادشان را از عدنان می خواهند. عدنان سنا را در عمل انجام شده قرار می دهد و می گوید: «دوستم قراره جنسارو براتون بیاره! » آنها عدنان را با خود می برند و رئیس رو به سنا می گوید: «تا عصر بهت وقت میدم وگرنه یه تیر تو مغز عشقت خالی میکنم! » سنا با نگرانی به رفتن آنها خیره می شود.

یاماچ پیش گوزیده می رود و از او می پرسد: «سنا حالش خوبه؟ حتما خوابیده نه؟ » گوزیده که نمی داند او از چه حرف می زند مکث می کند و یاماچ با شک به او نگاه می کند. گوزیده فورا با دستپاچگی می گوید: «آره آره خوابه. بیدار شد میگم بهت زنگ بزنه.

"   سریال گودال قسمت دویست و دوازده 212Çukur Serial Part ۲۱۲ گودال ۸۴وارتلو از شدت عصبانیت سراغ رمزی می رود و می گوید: «افرادت رو جمع کن! شب میریم انباری زیر زمین بازیو منفجر میکنیم"» بعد هم یاماچ می پرسد: «سنا درمورد گذشته ش و امراه یه چیزایی به من گفته که چیزای خوبی نبوده... » گزیده که شب قبل با امراه حرف هایش را یکی کرده می گوید: «سنا از بچگی قوه تخیل خیلی خوبی داشت فقط همینو بهت میگم! » یاماچ با تعجب به او خیره می شود و وقتی از خانه بیرون می رود به سنا زنگ می زند اما باز هم گوشی او در دسترس نیست و این یاماچ را عصبی می کند.

عایشه با جمیل صحبت می کند تا او را راضی به ازدواج با سعادت کند. جمیل ابتدا قبول نمی کند و عایشه می گوید: «اگه میخوای اینجا بمونی و دختری که میخوای رو هرموقع خواستی ببینی باید این پیشنهاد رو قبول کنی... » جمیل کمی به او نزدیک می شود و می گوید: «تو بگی بمیر میمیرم... » و عایشه به روی او لبخند می زند.

جمیل وقتی این خبر را به سلیم می دهد سلیم عصبانی می شود و به عایشه می گوید که چرا سرخود با جمیل صحبت کرده است؟ عایشه می گوید: «مامان تصمیمشو گرفت، ندرت پیشنهاد داد و بابا هم قبول کرد. من تقصیری ندارم! » سلیم با عصبانیت به فکر فرو می رود و بعد به دیدن سلطان می رود و می گوید: «چرا یه جا بند نمیشی؟ چیکار میخوای کنی؟ سعادت دختر توئه! میخوای با کسی که دوستش نداره ازدواج کنه؟ منو سوزوندی بس نبود؟ چی میخوای؟ جنگ میخوای؟ میخوای از بین ما یا اونا چند نفر دیگه بمیرن؟ تو نبودی میگفتی هرچی میخواد بشه ولی کوچوالی ها سر پا بمونن؟ میخوای فرو بریزیم؟! عاقل باش مامان! » عایشه این حرف ها را از پشت در می شنود و کمی ناراحت می شود و طاقت نمی اورد و می رود. سلطان هم به سلیم می گوید: «بابات همیشه میگفت این بچه ترسوئه! ضعیفه. من همیشه ازت دفاع میکردم.. کاش انجام نمیدادم! داداشت رو جلوی چشمت کشتن نتونستی به تیر شلیک کنی! اون کافی نبود و الانم داری از قاتلش فاع میکنی! بابات حف داشت تو ترسویی، ضعیفی! حالا برو بیرون دیگه نمیخوام ببینمت! » سلیم با ناراحتی به او خیره می شود و بعد هم می رود.

وارتلو در خانه اش نشسته که سنا به دیدن او می رود و از او کمک می خواهد اما وارتلو وقتی قصد او را می فهمد عصبانی می شود و این اجازه را به او نمی دهد.

"» سنا پیش عدنان است که دو نفر در آتلیه را می شکنند و داخل می شوند و موادشان را از عدنان می خواهند"اما رمزی پنهانی شماره سنا را می گیرد تا برای او جنس را جور کند. او کمی بعد به سنا زنگ می زند و آدرس را از او می گیرد تا یک کیلو جنس را برایش ببرد و بعد از اینکه گوشی را قطع می کند امراه که کنار او نشسته لبخندی می زند و او را به آدرس مورد نظر می رساند.

سعادت شب در خانه اش نشسته که وارتلو پنهانی به در خانه او می آید و از او معذرت خواهی می کند و می گوید: «من نمیتونم به یه تار موی تو آسیب بزنم سادیش... منو ببخش حرفای بدی زدم... » سعادت با بغض او را نوازش می کند و می گوید: «مارو تموم کردی صالح... آتیشمون زدی...» بعد هم در را به رویش می بندد.

سنا جنس را پیش رئیس می برد و یاماچ هم او را تعقیب می کند.

رئیس وقتی می فهمد این جنس وارتلو است از سنا می خواهد به وارتلو زنگ بزند تا او هم بیاید و سنا نمی داند چه کند. از طرفی وارتلو همراه رمزی انبار را آتش می زند و پاشا این خبر را به یاماچ می دهد و یاماچ فورا خودش را می رساند. پاشا می گوید: «همه ی داراییمون اونجاست یاماچ! فقط یه دستگاهی هست که جاشو من میدونم و اگه اونو بزنیم میتونیم آتیشو مهار کنیم. ولی خیلی خطرناکه آتیش شدت گرفته! » یاماچ خودش داخل انبار می رود و دکمه ی دستگاهی را که باید را می زند اما موقع برگشت آتش سد راه او می شود و یاماچ بی حال روی زمین می افتد.

ناظم و امراه خوشحال از اینکه سلیم و یاماچ را به نحوی به دردسر انداخته اند خوشحال می شوند.

قسمت بعدی - سریال گودال قسمت دویست و سیزده ۲۱۳ قسمت قبلی - سریال گودال قسمت دویست و یازده ۲۱۱ Next Episode - Çukur Serial Part ۲۱۳ Previous Episode - Çukur Serial Part ۲۱۱.

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱
پندار - ۲۵ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱