فاطمه اطهر(س) عطیه ای از طرف خدا به پیامبر(ص)

جام جم - ۲۹ آذر ۱۳۹۹

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از الشیعه؛ معنویت قدسی آن بانوی بی همتا در قرآن کریم، جلوه ای ویژه یافته، جمال معنوی و اوج طهارت و عصمتش، در آیه تطهیر (احزاب/۳۳)، درخشش انسان کامل را متجلی ساخت، آیه مباهله (آل عمران/۶۱) شاهدی بر شکوهمندی و قدر و جلالتش گردید.

و سوره «هل أتی» (دهر/۱) جلوه ای از مروت و ایثار آن بزرگوار را همراه با عارفانه ترین زمزمه هستی «علی حبه»، تجسمی زیبا بخشید.

این جویبارهای فضیلت به هم پیوند خورد و در سوره «کوثر» مجموعه ای دل انگیز از زیبایی ها و اصالتها را رقم زد و آن را به عنوان، هدیه و عطیه ای الهی تقدیم رسول خاتم الأنبیاء، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله)، کرد؛ زیرا، فاطمه(سلام الله علیها) یکی از مظاهر فیض مداوم و جریان پربرکت حرکت محمدی است که استمرار آن را با ذریه خویش تضمین کرد. در این راستا نگاهی گذرا به سوره کوثر داریم:

این سوره که کوتاه ترین سوره قرآن کریم است، در مکه معظمه بر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

هنگامی که دو پسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به نام های: «عبدالله و قاسم» در مکه از دنیا رفتند و حضرت فاقد فرزند پسر شد، این موضوع موجب شد که مشرکان فرصت طلب مکه که به شدت تحت تأثیر فرهنگ منحط دوره جاهلیت قرار داشتند و ارزش انسان را تنها در داشتن فرزند ذکور می پنداشتند، با شادی و هیجان، لب به تمسخر و طعن و شماتت بگشایند؛ و افرادی چون عاص بن وائل، رسول خدا را «ابتر» بخوانند.

واژه ابتر در لغت عرب به «مقطوع الذنب»؛ یعنی، دم بریده و «الذی لا عقب له»؛ یعنی، شخصی که نسلش قطع شده باشد، اطلاق می شود.

اعراب جاهلیت، طبق سنت دیرینه خود برای فرزند پسر اهمیت فوق العاده ای قائل بودند و او را تداوم بخش برنامه های پدر می شمردند؛ از این رو، بدخواهان قریش چنین می گفتند: که دیگر محمد(صلی الله علیه و آله) فرزند پسر ندارد تا راه او را پیش بگیرد و دین و آیینش را ترویج کند؛ بنابراین، وقتی از دنیا رفت، از جهت دین و آیینش آسوده خاطر خواهیم ماند.

این تبلیغات شوم و برخوردهای ناهنجار، سخت قلب پاک رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را غمگین و مکدر نمود و همچنان ادامه پیدا کرد؛ چنان که نزدیکان و علاقه مندان آن حضرت به شدت در تنگنا قرار گرفتند تا این که قرآن مجید نازل شد و با طرز اعجازآمیزی «در سوره کوثر» به آنها پاسخ گفت و خبر داد: که دشمنان آن حضرت «ابتر» خواهند بود و برنامه های حیاتبخش اسلام و قرآن کریم هرگز قطع نخواهد شد.

ناگفته نماند بشارتی که در این سوره به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) داده شد، از یک سو ضربه ای محکم بر امیدهای دشمنان اسلام بود و از سوی دیگر تسلی خاطری برای آن حضرت بود که بعد از شنیدن آن لقب زشت و توطئه دشمنان فرصت طلب، قلب نازنینش را غمگین کرده بودند.

خدای متعال بدین وسیله با (نزول سوره کوثر) پیامبرش را خشنود نمود و فرمود:

«ما به تو «کوثر» (خیر و برکت فراوان) عطا کردیم؛ پس، به شکرانه این نعمت، برای پروردگارت نماز بخوان» و شتر قربانی کن. همانا، دشمن تو ابتر و مقطوع النسل است.»

به بیان روشن تر، یعنی: ای پیامبر! هرگز غمگین و محزون مباش! گرچه پسرانت را از دست داده ای؛ اما فقط فرزند پسر نیست که همواره مایه افتخار باشد و به عنوان سرمایه ماندگار مطرح شود؛ بلکه چیز دیگری نیز می تواند جایگزین آن باشد و حتی بهتر از فرزند پسر، خلاها را پر کند و کاستی ها را جبران نماید و آن، «کوثر» است که ما به تو عطا کردیم. به یقین دشمنان تو، با این که دارای پسران زیاد و نیرومندند، منقطع النسل و بی پیرو خواهند ماند و نسلشان منقرض خواهد شد.

منزلت و معنای سوره

در عظمت و اهمیت این سوره همین بس که:

اولاً: کوتاه ترین، و در عین حال یکی از پرمحتواترین سوره های قرآن کریم به شمار می آید.

ثانیاً: ترکیبات و مفردات این سوره مانند :«انا اعطینک» ، «الکوثر»، «فصل»، «لربک»، «وانحر»، «ان شانئک» و «هوالابتر»؛ فقط در همین سوره آمده و در هیچ جای قرآن کریم تکرار نشده است.

واژه «کوثر» از ریشه «کثرت» است و بر چیزی اطلاق می شود که شانیت کثرت در او باشد. علامه طبرسی در معنای لغوی «کوثر» می نویسد:«الکوثر، فوعل من الکثره و هوالشی الذی من شانه الکثره و الکوثر، الخیر الکثیر»؛ کوثر صفت مبالغه و وزن فوعل را دارد و برگرفته از کثرت است و آن عبارت از چیزی است که شایستگی زیادی را داشته باشد و منظور از آن خیر فراوان است.

برای کلمه «الکوثر» در این سوره بیش از بیست و پنج معنا و احتمال مطرح کرده اند که از جمله آنها می توان به «چشمه ای در بهشت»، «خیر کثیر» که در منابع شیعه و سنی به چشم می خورد، اشاره کرد.

قرطبی مفسر بنام اهل سنت، با وجود آن که بین این دو معنا و آیات دیگر سوره، تناسبی نمی بیند و بدان اعتراف دارد؛ اما به جهت این که برای معانی دیگر «کوثر» مویدی از روایات نیافته، همین دو معنا و احتمال را برگزیده است.

بیضاوی، از دیگر مفسرین اهل سنت، می گوید مراد از کوثر، زیادی فرزندان و پیروان است.

خیر فراوان در این آیه به امور مختلفی از جمله: قرآن، نبوت، چشمه ای در بهشت، علما، زیادی فرزندان، حوضی در بهشت، حکمت و شفاعت تفسیر شده است.

"قریشی ها که شاهد این منظره بودند از او پرسیدند: با چه شخصی سخن می گفتی؟ او با عبارات بی شرمانه و گستاخانه گفت با «ابتر»"هیچ کدام از معانی یاد شده با یکدیگر منافات ندارد؛ زیرا همه بیانگر همان مضمون متعالی کوثر و خیر فراوانند.

نکته شایان توجه این است که این زیادی فرزندان و نسل پیامبر«ص» که از چشمه سار فاطمه«س» جوشیده است، در میان دیگر معانی از درخشش و جلوه بیشتری برخوردار است. چنان که شواهد و قرائن زیر موید آن است: ۱- شان نزول سوره: مفسران شیعه و اهل سنت در شان نزول این سوره این گونه نگاشته اند که، عاص بن وائل در مقابل یکی از درهای مسجدالحرام بنام «باب بنی السهم» با رسول خدا«ص» ملاقات کرد و با آن حضرت به گفتگو پرداخت. قریشی ها که شاهد این منظره بودند از او پرسیدند: با چه شخصی سخن می گفتی؟ او با عبارات بی شرمانه و گستاخانه گفت با «ابتر». این پاسخ به آن جهت بود که عبدالله، آخرین فرزند پسر پیامبر«ص»، زندگی را بدرود گفته بود. و عرب جاهلی کسانی را که دارای فرزند پسر نباشد «ابتر» قلمداد می کردند؛ زیرا تنها راه استمرار اهداف فرد را در وجود پسر می دانستند.

در نتیجه، این شان نزول متناسب با سرزنش آنان خواهد بود.

فخر رازی، از علمای اهل سنت، در این باره در تفسیر خود می نویسد:«سومین نظر در معنای «کوثر» این است که منظور از آن، فرزندان آن حضرت است و این به آن جهت است که، این سوره در رد کسانی نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزندان عیبجویی می کردند که در این صورت معنای آن این است که: خداوند به تو فرزندان و نسلی عطا می کند که در طول تاریخ برقرار خواهند ماند؛ سپس می گوید:ببین که چقدر انسان ها از اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به شهادت رسیده اند، اما جهان همچنان شاهد رونق فزاینده آنان است، آن گاه بنگر که چه تعداد از بزرگان اندیشمند مانند امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا(علیه السلام) و محمد نفس زکیه در میان آنها جلوه گر شده است.

بیضاوی، ازدیگر مفسران اهل سنت، نیز زیادی فرزندان و پیروان را در شمار معانی کوثر ذکر می کند.

درمیان مفسران شیعه، علامه طبرسی(ره) درمجمع البیان و علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ «المیزان» مخاطبان خود را به این معنا توجه داده اند. در تفسیر المیزان دراین باره به خوبی استدلال شده است.

۲- دومین شاهد براین که در «کوثر» معنای فرزندان فراوان منظورشده، ذیل سوره شریفه است که می فرماید: «ان شانئک هو الابتر» به تحقیق دشمن تو بی دنباله است، زیرا که ظاهر کلمه «ابتر» عبارت از قطع نسل و بی فرزندی است؛ چنان که شان نزول سوره آن را تأیید می کند و یا دلیلی بر انحصار به یکی از موارد آن مثل جداشدن ازخیرات… است.

درهرصورت بدون دنباله بودن ازنظر فرزند، درمعنای «ابتر» ملاحظه شده است که خود دلیلی بر این است که در «کوثر» معنایی مقابل آن ارائه شده است؛ یکی وجود فرزندان بسیار است که به پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعلام می دارد که : ای پیامبر! ما به تو خیر فراوان، از جمله فرزندان بسیار دادیم و دشمن تو برای همیشه تاریخ از تمامی نیکی ها و ازنسل و فرزندان منقطع و جدا خواهدبود و از آنجا که بستر کوثر و جریان پرفیض ومداوم، در وجود مقدس حضرت فاطمه(سلام الله علیها) قراردارد، به عظمت این سرچشمه خیرات و وجود با برکت بیشتر می توان پی برد. وجود مقدسی که نعمت بزرگ الهی و استمرار فرزندان پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله) به وسیله او تحقق یافت، تا شخصیت زن را در ابعاد معنوی و اجتماعی جلوه بیشتری بخشیده و هیچ فردی به خود اجازه ندهد که فرزندش را تنها به خاطر جنسیت مورد تحقیر قراردهد، زیرا، یگانه الگو و اسوه زن مسلمان، فاطمه(سلام الله علیها) است.

مکتب فاطمه(سلام الله علیها) مجموعه ای از فضایل انسانی و منظومه ای از گلواژه های نیک زیستن است که در هسته مرکزی آن پیامبر قرارگرفته است و فرزندان معصومش، اقمار این منظومه اند. جهان امروز به همان مقدار نیازمند به آرمانهای فاطمی است، که جامعه دیروز جاهلی.

سوره کوثر، خود گواه خوبی براین مطلب است که تبار و ذریه پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دختر گرانمایه اش فاطمه (سلام الله علیها) استمرار میبابد، چنان که علامه طباطبایی به آن توجه داده است. البته این معنا را از آیات دیگر به صورت آشکارتری می توان دریافت.

"این پاسخ به آن جهت بود که عبدالله، آخرین فرزند پسر پیامبر«ص»، زندگی را بدرود گفته بود"همچنین به دونمونه آن درمناظره امام کاظم(علیه السلام) با هارون الرشید تصریح شده است، زمانی هارون الرشید از حضرت پرسید: چگونه شما می گویید ما از فرزندان پیامبریم، با این که به جا ماندن نسل، ازپسر است نه دختر و شما فرزندان دختر اویید؟ حضرت درپاسخ او، آیه ای از سوره «انعام» را قرائت کرد« و هدایت نمودیم، از فرزندان او، نوح یا ابراهیم، داود و سلیمان وایوب و یوسف و موسی وهارون و این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را که همه از شایستگان بودند.» (انعام/۸۴)

آن گاه حضرت از هارون الرشید پرسید: «پدر عیسی کیست، که به وسیله آن از فرزندان نوح یا ابراهیم بشمار آمده است؟ هارون گفت: عیسی پدری نداشت. امام بی درنگ فرمود: همان گونه که خداوند عیسی را به وسیله مریم از فرزندان انبیاء محسوب داشته است، ما نیز به پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله) از طریق مادرمان فاطمه(سلام الله علیها) انتساب پیدا کرده ایم و از فرزندان آن حضرتیم. آن گاه حضرت آیه شریفه «مباهله» را تلاوت کرد: «فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم» و فرمود: هیچ کس ادعا نکرده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) غیر از علی ابن ابیطالب و فاطمه و حسن و حسین، در زیرکساء (عبا) داخل کرده باشد، بدین ترتیب معلوم می شود، منظور از ابنائنا، پسران ما، حسن و حسین اند که خداوند آنها را پسران رسول خود خوانده است.

 رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) مأمور می شود که به شکرانه این نعمت بزرگ، درپیشگاه باعظمت پروردگار سر تعظیم و کرنش فرود آورد، نماز بجای آورد و قربانی کند. برای «وانحر» معنای دیگری نیز در روایات شیعه و سنی به چشم می خورد و آن عبارت است از بلندکردن دستها تا مقابل گوشها به هنگام تکبیرگفتن درنماز.

«فصل لربک وانحر» پس برای پروردگارت نمازگزار و نحر کن. سپاسگزاری و کرنش به آستان الهی از وظایف مهمی است که عقل هر انسان برایش مقرر می دارد.

سرشت انسانها مبتنی بر قدردانی از فردی است که به او نیکی کرده است و از آنجا که تمامی نعمت ها از جانب خداوند به انسان ارزانی شده است، سپاسگزاری از او جلوه دیگری به خود می گیرد که دراین سوره مبارکه در نماز و «نحر» تجسم یافته است.

هرمعنایی که در «نحر» منظور باشد، چه قربانی کردن شتر و چه بالابردن دو دست تا روبروی گلوگاه و یا جلو آوردن روی سینه به هنگام تکبیرهای نماز. همه نشانه سپاسگزاری از نعمتهای خداوند است و نماز و نحر در صورتی می تواند اعلام سپاس باشد که فقط برای خدا و درجهت پروردگار جهان باشد.

«ان شانئک هوالابتر» به یقین دشمن تو بی دنبال و بی خیر است. یکی از جلوه های اعجاز قرآن، که در این سوره نیز محقق شده است، خبرهای غیبی و پیشگویی های قاطع و انطباق آن با واقعیت هاست که به روشنی موارد زیادی را در آیات قرآن می توان یافت؛ ازجمله ،داستان پیشگویی پیروزی رومیان بر ایرانیان، پس ازآن که آنها مغلوب ایرانیان گشتند و آن را نه سال قبل پیش بینی کرد و به همان گونه نیز تحقق یافت. (روم/۳)

پیش بینی دیگر مربوط به آیه شریفه «ان شانئک هوالابتر» است. دشمن که ازسر غرور و نخوت به زیادی تعداد و فرزندان خویش می بالید و مسلمین را ناچیز می انگاشت و به خصوص بعد از فوت فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) کار را تمام شده تلقی کرد و گمان برد پیام و رسالت پیامبر در میان انبوه حوادث تاریخ به فراموشی سپرده خواهدشد، دراین هنگام قرآن کریم پیش گویی کرد که دین تو جهانگیر خواهدشد و کار دشمنان به نافرجامی و تباهی خواهدکشید و امروزه که پس از چهارده قرن حضور سرافراز اسلام را در جهان مشاهده می کنیم درخشش اعجاز این سوره را هرچه بیشتر حس کرده و آن را به عنوان نشانه صدق دیگری بر رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) اعلام می داریم.

 

 

.

منابع خبر

اخبار مرتبط