ریاض پشیمان است؛ عربستان به دنبال راه حلی آبرومندانه
ابوالفضل خدائی: عبدربه منصورهادی، رئیسجمهور مستعفی یمن جمعه دستور تشکیل دولت جدید با ریاست معین عبدالملک را صادر کرد. دولت جدید شامل ۲۴ وزیر خواهد بود که تعدادی از آنها از شورای انتقالی جنوب هستند. در همین راستا سفیر عربستان سعودی در یمن گفت که دولت جدید این کشور به ریاست منصور هادی، به زودی در شهر عدن، پایتخت موقت مستقر خواهد شد. با تشکیل این دولت برخاسته از توافق ریاض، خالد بن سلمان، معاون وزیر دفاع عربستان نیز به آن واکنش نشان داد و اعلام کرد که عربستان با دستورات ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه و محمد بن سلمان، ولیعهد سیاست ثابتی را برای تحقق امنیت و ثبات در یمن و برآورده کردن خواستههای مردم آن در پیش گرفته است. عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجه عربستان نیز تشکیل دولت جدید از سوی رئیس جمهور مستعفی در یمن را گامی مهم در راه دستیابی به راهحلی سیاسی برای بحران این کشور عنوان کرد.
"ابوالفضل خدائی: عبدربه منصورهادی، رئیسجمهور مستعفی یمن جمعه دستور تشکیل دولت جدید با ریاست معین عبدالملک را صادر کرد"پیش از این این منطقه شاهد تحولاتی دیگر از جمله آشتی قطر و عربستان بود و باید دید در آینده این تحولات چه مسیری را رقم خواهند زند، در همین باره با حجت الاسلام حسن امینیان سفیر سابق ایران در یمن و امارات گفتگو کرده ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
ارزیابی شما از تشکیل دولت منصور هادی با جدایی طلبان جنوب یمن چیست و چرا در این زمان اتفاق می افتد؟
پس از تشکیل شورای عالی سیاسی یمن، فشارها بر جدایی طلبان و منصور هادی افزایش یافت. تقویت انصارالله در تشکیل شورای عالی سیاسی یمن که روز به روز بر وحدت آنها افزوده شده است موجب شد تا بین ائتلاف، منصور هادی، جدایی طلبان جنوب اختلافات تشدید شود. اختلاف ها به طور طبیعی بر سر قدرت بوده و نشانه ضعف آنها تلقی می شود. هر چقدر انصارالله قویتر عمل می کند آنها بیشتر روحیه خود را از دست می دهند. با شناختی که از یمن دارم می دانم که مردم این کشور ائتلاف شوم آمریکایی، کشورهای عرب درگیر را مشروع نمی دانند.
اگرچه ممکن است که در عدن مردم سکوت اختیار کرده باشند اما در نهایت آنها همکاری با یمن و انصارالله را خواستار هستند. از همین رو می توان گفت که تقویت انصارالله پس از تشکیل شورای عالی سیاسی یمن فشاری بر این گروه ها وارد کرده که موجب بروز اختلافات شده است و ترس از آن دارند که مناطق تحت کنترل را از دست بدهند. در همین حال تلاش می کنند برای مواجهه با این موضوع تلاشی داشته باشند تا پیشرفتی صورت بگیرد.
با این اوضاع آیا می توان گفت که اختلافات بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی حل و فصل شده است؟
خیر. اختلافات از بین نرفته چرا که کشورهای خلیج فارس قبل از جنگ یمن نیز با یکدیگر اختلاف داشتند.
"در همین راستا سفیر عربستان سعودی در یمن گفت که دولت جدید این کشور به ریاست منصور هادی، به زودی در شهر عدن، پایتخت موقت مستقر خواهد شد"اما نکته ای که باید بدان اشاره کرد این است که جنگ یمن موجب افزایش اختلافات شده است. در سالهای اول ائتلاف بین آمریکا، امارات و عربستان، بحرین و سودان تشکیل شد. اما پس از مدتی که مشخص شد عربستان نمی تواند کاری از پیش ببرد، سوان و بحرین عقب نشینی کردند و رقابت نهایی بین عربستان و امارات است. کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس در این زمینه با عربستان اختلاف دارند و بر این باورند که این جنگ بی حاصل خواهد بود. عربستان در روزهای آغازین جنگ یمن ادعا می کرد که به زودی به صنعا خواهد رسید و کار عبدالملک حوثی و پیروانش به پایان خواهد رسید.
اما در ادامه دیدیم که نه تنها ادعای عربستان تحقق نیافت بلکه باعث عقب راندن ریاض نیز شد. شاهد آن هستیم که یک شورای عالی سیاسی تشکیل شده که دارای وزیر خارجه بوده و به فعالیت خود ادامه می دهد. همینطور که پیش رود ممکن است سفارتخانه هایی هم در صنعا گشایش یابد. بنابراین برای جمع بندی باید اشاره کنم که اختلافات عربستان حتی با پایان جنگ یمن نیز تمام نخواهد شد. هر دو کشور پس از پایان جنگ نیز خواسته هایی دارند که محل اختلاف است.
اما وقتی که تحرکات کشورهای عربی را بررسی می کنیم متوجه تلاش های آنها برای حل تنش ها و اختلافات می شویم.
"عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجه عربستان نیز تشکیل دولت جدید از سوی رئیس جمهور مستعفی در یمن را گامی مهم در راه دستیابی به راهحلی سیاسی برای بحران این کشور عنوان کرد"برای مثال ولیعهد عربستان و امارات نیز اخیرا دیدار محرمانه ای در این زمینه داشته اند.
تنها بخشی از دیدار بن زاید و بن سلمان به مسائل یمن مربوط اختصاص یافت. بخش اعظمی از این دیدار به بحث عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی مربوط شد. در همین راستا از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس به امارات اعتراضات زیادی شده است. این کشورها میثاقی را در رابطه با فلسطین امضا کرده بودند و خواسته هایی داشتند و قرار بر این بود که هر گاه رژیم صهیونیستی این درخواست ها را به رسمیت بشناسد این کشورها روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی کنند. اما این خواسته ها عملی نشد و امارات در این راستا عجولانه اقدام کرد.
اعتراض کشورهای دیگر به امارات نیز برسر همین موضوع بود که امارات هم به این اعتراضات پاسخی می دهد که مورد تایید کشورهای عربی دیگر مانند کویت و قطر قرار نمی گیرد. البته باید اشاره کرد که این دو کشور روابط مخفیانه با رژیم صهیونیستی دارند اما اینکه بخواهند آن را علنی کنند و هیأتی را مانند امارات به تل آویو بفرستند مورد پذیرش آنها نیست و آن را اقدامی منفی علیه وجهه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می دانند.
پس با این اوصاف عربستان به این زودی روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی سازی نخواهد کرد؟
عربستان سالهاست که با رژیم صهیونیستی روابط مخفی دارد اما علنی کردن آن برای ریاض بسیار زود است و در این صورت ضربه بزرگی به وجهه این کشور وارد می شود. در حال حاضر شاهد تظاهراتی در مصر، لیبی و الجزایر علیه رژیم صهیونیستی هستیم که در واقع علیه عربستان است. البته نکته دیگر نوع سیاست بایدن در قبال عربستان است و باید دید رفتار او مانند ترامپ خواهد بود یا اینکه سیاست دیگری را در پیش خواهد گرفت. مسائل خلیج فارس، یمن، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی روز به روز در حال تغییر و تحول هستند.
"تقویت انصارالله در تشکیل شورای عالی سیاسی یمن که روز به روز بر وحدت آنها افزوده شده است موجب شد تا بین ائتلاف، منصور هادی، جدایی طلبان جنوب اختلافات تشدید شود"بنابراین نمی توان به درستی پیش بینی کرد که آیا عربستان به دنبال توافق با اسرائیل خواهد بود؛ یا اینکه جنگ یمن به زودی پایان خواهد یافت. اگر بخواهیم به صورت واقع گرایانه تحلیل کنیم باید منتظر تحولات بعدی در روزهای آتی در منطقه باشیم.
در خصوص آشتی قطر و عربستان چطور؟ به نظر شما چرا شاهد این اتفاق در حال حاضر هستیم؟
قطر کشور خاصی است و هم اکنون عربستان نیز از عملکردش پشیمان است. اگر دوحه درصدد خروج از شورای همکاری خلیج فارس باشد این به ضرر عربستان خواهد شد. باید این مساله را مدنظر داشته باشیم که قطر با توجه به مساحت کمتر از عربستان و کشورهای عربی دیگر از ظرفیت های بالایی در مسائل رسانه ای و اجتماعی برخوردار است و این توانایی را در خود می بیند که به مقابله بپردازد. ریاض علاوه برا اقداماتش علیه دوحه از جنگ یمن نیز پشیمان است و هم اکنون کارش به جایی رسیده که دیگر کشورها از آن سوال می کنند که چرا با وجود شناخت از مردم یمن این کشور را به جنگ کشاندید.
مردم این کشور غیور و شجاع هستند و با وجود پای برهنه از حق خود نمی گذرند، به خصوص اینکه کشورشان در اشغال دشمن باشد. همانگونه که شاهد بودیم با دست خالی مقابل علی عبدالله صالح ایستادگی کردند و او نیز به سزای خود رسید.
بنابراین عربستان به دنبال حل اختلافات است اما می خواهد که روند آبرومندانه باشد و در ازای آن امتیازی را بدست آورد. البته قطر به این موضوع اعتنایی ندارد و برای خود اهداف و آرمانی تعریف کرده است. دوحه در منطقه و خارجه آن روابط خوبی با کشورها دارد و ظرفیت مهمش سبب شده تا عربستان نیز به آن پی ببرد.
آیا حمایت قطر از حوثی ها نیز یکی از مسائل مهم و مورد اختلاف بین دوحه و ریاض بود؟
شامل این مورد نیز می شود اما اختلاف قطر با عربستان فراتر و گسترده تر از این مساله است. مساله اخوان المسلمین، روابط با ایران، خواسته های قطر و عدم توجه عربستان به آن و خودبزرگ بینی های بیجای عربستان است که دوست دارد حرف آخر را در خلیج فارس او بزند.
"با شناختی که از یمن دارم می دانم که مردم این کشور ائتلاف شوم آمریکایی، کشورهای عرب درگیر را مشروع نمی دانند"اما باید در نظر داشت که دوران چنین خواسته هایی به سر آمده است. آن روزی که عربستان می توانست خواسته های خود را بر کشورهای کوچک خلیج فارس تحمیل کند سپری شده است و از همین رو نمی توان عنوان کرد که ریشه اختلافات عربستان و قطر به مساله حمایت دوحه از انصارالله بر می گردد. ضمن اینکه باید اشاره کنم که قطر نسبت به جنگ یمن نیز عقب نشینی کرده است؛ چرا که به این موضوع آگاه شد که ادامه آن برایش فایده ای ندارد. قطر احساس کرد که یمنی ها در نهایت پیروز خواهند شد.
یکی از موضوعاتی که در خصوص عربستان مطرح می شود وحشت این کشور از روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا است و همینطور بازگشت او به برجام. به نظر شما با آمدن رئیس جمهور جدید در کاخ سفید منطقه شاهد چه تحولاتی خواهد بود؟
در این خصوص نمی توان قاطعانه پیش بینی کرد.
با شناختی از آمریکا و دو حزب دموکرات و جمهوری خواه در منطقه داریم به نظر نمی رسد که شاهد تحولات خاصی در منطقه باشیم. این دو حزب به حمایت عربستان نیاز دارند و بی توجهی به عربستان به ضرر واشنگتن تمام خواهد شد. دلیل آن هم سرمایه گذاری بیش از حد آمریکا بر روی عربستان است. همان اهدافی که ترامپ نسبت به ریاض داشته بایدن نیز دارد. به نظر می رسد در این بین نوع ادبیات این دو در قبال عربستان تغییر یابد و بایدن با الفاظ مناسبتری روابط با عربستان را دنبال کند.
"اگرچه ممکن است که در عدن مردم سکوت اختیار کرده باشند اما در نهایت آنها همکاری با یمن و انصارالله را خواستار هستند"در نهایت باید اشاره کنم که سیاست واشنگتن در قبال عربستان، یمن و انصارالله تغییر خاصی پیدا نخواهد کرد. در خصوص برجام نیز به همین گونه است؛ همانگونه که جو بایدن اعلام کرده برجام برای آمریکا دیگر کافی نیست و مسائل دیگر نیز از نظر آنها باید در این توافق گنجانده شود. از همین رو به نظر می رسد مواضع او نسبت به توافق هسته ای نیز تند باشد.
بحث دیگری که مطرح بوده اختلاف بایدن و دموکرات ها با محمد بن سلمان است و گفته می شود که او ولیعهد عربستان را به رسمیت نمی شناسد و از محمد بن نایف حمایت خواهد کرد. آیا این تهدیدی برای ریاض نیست؟
چنین مسائلی به اختلافات درونی میان خاندان آل سعود باز می گردد. اختلافات از دیرباز میان شاهزادگان بوده است و از زمان ملک سلمان این اختلافات افزایش بیشتری داشته است.
عربستان با آمدن بایدن عاقلانه تر رفتار خواهد کرد چرا که می خواهد سرمایه گذاری هایش در آمریکا به ثمر بنشیند و در این مسیر به خواسته های رئیس جمهور جدید آمریکا نیز تن در خواهد داد.
بیشتر بخوانید:
فاصله یخی دوحه و ریاض/ تکلیف دوستی با ایران و ترکیه چه خواهد شد؟
در داخل خاندان سعودی چه خبر است و نقشه بایدن چیست؟
چرا با وجود پیامهای مکرر ایران؛عربستان حاضر به گفتگو نمیشود؟
۳۱۰۳۱۱
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران