بازداشت علیرضا ارادتی چه ارتباطی با عبدالکریم سروش دارد؟ گفتوگو با سروش دباغ
با گذشت نزدیک به دو ماه از بازداشت علیرضا ارادتی، داروساز و داماد عبدالکریم سروش، دادستان تهران و رسانههای حکومتی اتهامات سنگینی را متوجه او کردهاند.
ستوده سروش، همسر علیرضا ارادتی، در نامهای
به شرح جزئیات بدرفتاری مأموران امنیتی در زمان دستگیری همسرش و نیز «شکنجه روانی» خانواده خود پس از این بازداشت پرداخته و گفته است که همسرش در آخرین تماس تلفنی خود گفته که از او «خواستهاند تا مصاحبه کند».
Embed
share
بازداشت داماد عبدالکریم سروش در گفتگو با سروش دباغ
by رادیو فرداEmbed
share
The code has been copied to your clipboard.
The URL has been copied to your clipboard
-
ارسال به فیسبوک
-
ارسال به توئیتر
-
-
No media source currently available
۰:۰
۰:۱۲:۲۶
۰:۰
لینک مستقیم
- ۶۴ kbps | MP3
سروش دباغ، استاد فلسفه و دین پژوه و پسر عبدالکریم سروش در گفتگو با رادیوفردا، بازداشت علیرضا ارادتی را در راستای مواجهه با آقای سروش و خانوادهاش میداند.
عبدالکریم سروش از اعضای شورای انقلاب فرهنگی در سالهای آغازین جمهوری اسلامی، اکنون یکی از منتقدان رهبر جمهوری اسلامی به شمار میرود.
آقای سروش دباغ، چه خبری از وضعیت آقای ارادتی دارید؟
بیش از ۵۴ روز در انفرادی است. به احتمال قوی در وزارت اطلاعات نگهداری میشود. چون به ما دقیق نگفتهاند. از دسترسی به وکیل کاملاً محروم است.
"از ملاقات کاملاً محروم است و جز تماسهای محدودی که با خانواده داشته خبری از ایشان نداریم"وکیلی که از بیرون باشد. از ملاقات کاملاً محروم است و جز تماسهای محدودی که با خانواده داشته خبری از ایشان نداریم.
بیشتر در این باره:
دختر عبدالکریم سروش: هرگز نمیبخشمت بازجو!
رنجنامهای از خواهر من ستوده سروش منتشر شده است، ناظر به رفتارهایی که بازجوها داشتهاند و وعدههای دروغی که دادهاند، [مثلاً] اینکه با وثیقه آزاد میکنیم که به کنکور خواهرزاده من برسد. اما این وعدهها همواره نقض شده است. البته متأسفانه این شیوه، در پروندههای سیاسی-امنیتی جاری است و با زندانیان اینگونه رفتار و با خود فرد و با خانواده بازی روانی میکنند.
اتهامات ایشان هم، اتهاماتی سنگین از جاسوسی گرفته تا دریافت پول و پخش آن بین اراذل و اوباش تا سرپل تلویزیون ایران اینترنشنال در داخل کشور و هدایت و مدیریت شبکه جوانان محلات تهران است و البته این سیاهه بلندتر از این است. شرحش را باید در بیانیه دادستانی که رسماً در سایت میزان منتشر شد، دید. سایت جامجم هم یک مرحله جلوتر رفته و از حروف اختصاری یاد کرده، ع.ا ، که علیرضا ارادتی باشد و ع.س، که عبدالکریم سروش باشد و گفته که آن فرد هتاک به رسولالله بوده است.
آقای ارادتی چه شغلی دارند؟ آیا فعالیت خاصی داشته؟ و اتهامات بسیار سنگینی که به او وارد کردهاند نسبتی با فعالیتهای او دارد؟
ایشان داروساز است. دکترای داروسازی دارد. داخل کشور، فعالیتهایی که میکرد به عنوان داروساز بود.
"البته متأسفانه این شیوه، در پروندههای سیاسی-امنیتی جاری است و با زندانیان اینگونه رفتار و با خود فرد و با خانواده بازی روانی میکنند"رسماً عضو حزب و گروهی نبود. در «جنبش خیزش مهسا»، مانند دیگر شهروندان فعالیتهای مدنی میکرد و موضع سیاسی خودش را داشت. نسبت به آنچه که میگذشت انتقاداتی داشت و این مشی و اتفاقاتی را که رخ داده بود، نمیپسندید.
میخواهم بگویم عضو حزب و گروهی نبود. مثل دیگر شهروندان از حقوق مدنی خود استفاده میکرد و اعتراضات خود را به صورت مدنی انجام میداد، ولی چیزی بیش از آن نبوده است تا جایی که ما میدانیم.
چرا ایشان را بازداشت کردهاند؟ و چرا چنین اتهامات سنگینی متوجه او کردهاند؟
قاعدتاً باید از نیروهای امنیتی-اطلاعاتی پرسید، اما مطابق آنچه در بیانیه دادستانی و سایت صداوسیما، جام جم، هم آمده -که «تور اطلاعاتی داشتهایم و رصد کردهایم» و پارهای تعابیر این چنینی- این نشان میدهد که از مدتها و از پیش، روی این قصه تمرکز کرده بودند.
بیشتر در این باره:
داماد عبدالکریم سروش به «رهبری جوانان محلات و اراذل و اوباش» متهم شد
پیش از این هم خانواده ما شبیه به این را تجربه کرده بودیم، یعنی مشخصاً سال ۸۸ و ۸۹ شمسی. در جریان جنبش سبز، آقای سروش یعنی پدر، نامهای خطاب به آقای خامنهای منتشر کرد و پس از آن هم اقدامات سیاسی دیگری پس از وفات آیتالله منتظری داشت.
من هم همان ایام، هم به پلیس امنیت خوانده شدم و هم توسط اطلاعات سپاه، بازجوییهای متعددی شدم. تهدیدهایی در بازجوییها دریافت کردم. به وزارت اطلاعات آقای احمدینژاد فراخوانده شدم. بارها ذکر آقای سروش، نامه ایشان به آقای خامنهای و فعالیتهای ایشان و کارنامه دو دهه ایشان و خانواده ما، آنجا بحث میشد. تهدید هم بود.
"در «جنبش خیزش مهسا»، مانند دیگر شهروندان فعالیتهای مدنی میکرد و موضع سیاسی خودش را داشت"به من میگفتند شما را اسرائیلی ها ترور میکنند. وقتی میگفتم چرا مرا ترور کنند؟ من مگر دانشمند هستهای هستم؟ به چه کار اسرائیلیها میآید مرا ترور کنند؟ میگفتند خانواده شما تابلوی مخالفت با نظام دارد. وقتی ترور کنند میاندازند گردن نظام.
من میدانم. شما میدانید وقتی یک نیروی امنیتی که خودش قرار است حافظ امنیت باشد به یک شهروند عادی میگوید تو را اسرائیلیها ترور میکنند، چه پیامهایی دارد و چگونه میتواند فرد و خانوادهاش را تحت فشارهای جدی قرار دهد.
دیگر داماد ما، آقای حامد معصومی را مکرراً احضار کرده بودند. شکنجههای روحی و جسمی متعددی کرده بودند و از ایشان میخواستند که علیه پدر اعتراف بگیرند.
از این دست اعترافاتی که معمولاً نیروهای امنیتی میگیرند.
بازداشت هم شده بودند؟
نه، بازداشت [به این معنی] که شبی را در زندان به سر ببرند نه. اما مکرراً نیروهای امنیتی سراغ ایشان میرفتند و آزار و اذیت میکردند. ساعتها، جاهایی نگهداری میشد و شکنجههای جسمی و روحی بسیار دیده بود. خانواده ایشان هم در آن ایام تحت فشار قرار گرفتند.
ما سابقه اعتراف اجباری یا فشار بر خانواده را چشیدهایم. بحث اعتراف اجباری از زندانی یا کسانی که منسوب به ایشان هستند، کاملاً مسبوق به سابقه است.
"نسبت به آنچه که میگذشت انتقاداتی داشت و این مشی و اتفاقاتی را که رخ داده بود، نمیپسندید.میخواهم بگویم عضو حزب و گروهی نبود"از آیتالله شریعتمداری بگیرید تا بیایید به عزتالله سحابی و سیامک پورزند تا مورد اخیر که نامه تکاندهنده خانم سپیده کاشانی است.
با توجه به ادبیاتی که در ارتباط با آقای علیرضا ارادتی به کار میبرند و از ابتدا عاملیتی برای ایشان قائل نبودهاند، مدام ایشان را به عنوان «داماد یکی از سران ضدانقلاب» معرفی کردهاند، آیا بازداشت آقای ارادتی هم به نوعی فشار بر دکتر سروش است یا دنبال اعترافات اجباری علیه دکتر سروش هستند؟
همین را خیلیها گمانهزنی کردهاند. با توجه به اینکه مسبوق به سابقه است و داماد دیگر ما هم تجربه کرده بود و خصومتی که طی ۳۰ سال گذشته با نظریات دینشناسانه آقای سروش و نسبت آن با امر سیاسی وجود دارد. بعد هم آقای خامنهای چند بار نسبت به آقای سروش موضع گرفتهاند.
یکی از اینها سال ۷۵ پس از انتشار مقالات حریت و روحانیت بود. ایشان در یک سخنرانی گفتند که مردم توی دهان اینها میزنند. آن موقع هم آقای سروش ایران بود و هم نشریه کیان منتشر میشد.
و بارها به طرق مستقیم و غیرمستقیم فیالمثل وقتی که رهبری میگوید قرائت رسمی از دین داریم و تأکید می کند، خب یکی از کسانی که در نقد قرائت رسمی فراوان سخن گفته آقای سروش است و البته نواندیشی دینی متأخر.
خصوصاً از سال ۸۸ به این سو، این دفتر، ورق آشکار دیگری خورده است. من در همان جلسات بازجویی از نوع سخنانی که گفته میشد میفهمیدم. این قصه ادامه داشته است تا روزگار کنونی. شاید ذکرش خالی از لطف نباشد که هم حکم اخراج بنده از مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و هم حکم اخراج پدر از آنجا توسط آقای خسروپناه امضا شده است. عبدالحسین خسروپناه که الان دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی است و یکی از نزدیکان به رهبری و از برکشیدگان این سالیان هستند.
همه این پازلها را که کنار هم بگذاریم، چه برخوردهایی که به آن یکی دامادمان شده، چه هجمههایی که نیروهای سیاسی امنیتی در طی دو دهه اخیر داشتند چه برخوردهایی که با من شده، همه اینها نشان میدهد که میتواند بخشی از آنچه که رخ داده است در راستای مواجهه با خانواده ما باشد.
در رنجنامه خواهرتان آمده که همسرش در تماس کوتاهی از زندان گفته از او میخواهند مصاحبه کند.
"در جریان جنبش سبز، آقای سروش یعنی پدر، نامهای خطاب به آقای خامنهای منتشر کرد و پس از آن هم اقدامات سیاسی دیگری پس از وفات آیتالله منتظری داشت"چنین اعترافات اجباری چه کارکردی دارد و چقدر به ضرر دکتر سروش است؟
گفتهاند که اعترافاتی کرده؛ «اعترافات اولیه نامبرده». اینکه چه تأثیری دارد من فکر میکنم شاید در جهت اقناع طرفداران خودشان اینها را پخش میکنند، و گرنه قاطبه مردم که مطابق نظرسنجیهایی که در داخل کشور صورت گرفته ناراضی هستند. نارضایتی جدی هم دارند. خیلی از اینها نه دلشان با حکومت صاف است نه اینها را میپذیرند؛ چون فراوان اینها نقد شده.
اساساً کسی که تحت فشار سخنی علیه خود بگوید هر کسی باشد محلی از اعراب ندارد. پخش اینها فکر میکنم به کار اقناع طرفدارانشان بیاید.
وگرنه کثیری از مردم به درستی سالهاست که پرونده اعتراف اجباری را بستهاند. حتی در این مواقع، پارهای از طرفداران حکومت هم دیدهایم که مسئلهدار شدهاند.
آقای سروش در این مورد چی فکر میکنند؟ چرا الان این اتفاق می افتد؟
ایشان هم نگران است و رصد میکنند. ایشان هم با بخشی که من گفتم، همداستان هستند. اینکه مسئله دو سو دارد، یا دستکم معطوف به این پیشینه خانوادگی و نوع برخوردی است که با خانواده ما شده. باقی را -اگر در ادامه اعترافی پخش بشود و پس از آن- باید دید و اعلام موضع کرد.
حقیقتاً اوایلی هم که شوهر خواهر من دستگیر شده بود ما چیزی نگفتیم.
"من هم همان ایام، هم به پلیس امنیت خوانده شدم و هم توسط اطلاعات سپاه، بازجوییهای متعددی شدم"میخواستیم قصه روشن شود؛ از جمله به این دلیل که شوهر خواهر من هم یکی است در کنار سایر زندانیان. این اتفاقی است که بر خیلیها رفته است و میرود. حدود ۵۰۰ نفر کشته شدهاند و قریب ۲۰ هزار نفر زندان افتادهاند. داماد ما هم یکی از آنها.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران