انتخابات ۱۴۰۰؛ روایتی از تجربه تحریم‌طلبان داخلی در دو دهه اخیر

انتخابات ۱۴۰۰؛ روایتی از تجربه تحریم‌طلبان داخلی در دو دهه اخیر
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۱۰ خرداد ۱۴۰۰

انتخابات ۱۴۰۰؛ روایتی از تجربه تحریم‌طلبان داخلی در دو دهه اخیر

  • پیمان عارف
  • تحلیل‌گر سیاسی
۴ ساعت پیش

پیمان عارف، تحلیلگر سیاسی، نگاهی انداخته است به کارزارهای تحریم انتخابات در دو دهه اخیر و به ویژه در میان جریان‌های سیاسی داخل ایران. او معتقد است جریان‌های داخلی که از تحریم دفاع می‌کردند بعدتر "پشیمان شدند". به عقیده او، در اوایل دهه هشتاد، نگاه غالب در میان طرفداران تحریم در داخل ایران، مبتنی بر مشروعیت‌زدایی از حکومت، خدشه در جایگاه بین‌المللی جمهوری اسلامی و تغییر آن با اتکا بر "عوامل بیرونی" یا "رفراندوم" بوده است.

مجموعه ناظران می‌گویند، بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی بی سی می‌کوشد تا با انتشار مطالبی از طیف‌های گوناگون، چشم‌انداز متنوع و متوازنی از دیدگاه‌ها ارائه دهد.

"بی بی سی می‌کوشد تا با انتشار مطالبی از طیف‌های گوناگون، چشم‌انداز متنوع و متوازنی از دیدگاه‌ها ارائه دهد"در همین راستا، در تلاشیم تا در هفته‌های آینده دیدگاه‌های مختلف درباره انتخابات آتی را پوشش دهیم.

منبع تصویر،

irna

زمستان ۱۳۸۱ ایران در حالی وارد انتخابات شوراها شد که در فاصله انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۰ تا این انتخابات ایران و جهان تغییر زیادی به خود دیده بود.

حملات ۱۱ سپتامبر آمریکا را به سوی سیاست خارجی مبتنی بر راهبرد حمله پیش‌دستانه سوق داده بود. حمله به افغانستان، شکست طالبان را رقم زده بود و شعار "مرگ بر طالبان چه کابل چه تهران" وارد گفتارهای اعتراضی، شعارها و دلالت‌های نمادین منتقدان نظام سیاسی ایران شده بود.

از سوی دیگر ناامیدی از پذیرش اصلاحات از سوی ساختار قدرت در حکومت ایران و همچنین فراگیر شدن و غلبه گفتارهای جهانی‌سازی، بخشی از جامعه سیاسی اصلاح‌طلب را به این فهم از امر سیاسی سوق می‌داد که اگر بتواند از قدرت مستقر مشروعیت‌زدایی کند، در حالی که نظام سیاسی مستقر در محیط بین‌الملل نیز از سوی آمریکا به عنوان محور شرارت شناخته شده، به راحتی خواهد توانست زمینه تغییر و براندازی آن با تکیه بر عوامل و عاملیت بیرونی را فراهم آورد. و چه راهی برای مشروعیت‌زدایی از نظام مستقر بهتر و کم‌هزینه‌تر از تحریم انتخابات آن.

هر چند نباید از نظر دور داشت که در کنار این عامل بیرونی، عملکرد اصلاح‌طلبان مسلط بر شورای شهر اول و انتقاد از عملکرد محمد حسن ملک‌مدنی، شهردار وقت تهران، از دلایل مهم عدم تمایل مردم برای مشارکت در انتخابات محسوب می‌شد.

به این ترتیب انتخابات شورای شهر دوم که با نظارت مجلس ششم و بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان برگزار شد را احتمالا بتوان یکی از آزادترین انتخابات‌های پس از انقلاب دانست؛ انتخاباتی همچون دو انتخابات سال‌های نخستین انقلاب به جریان‌هایی همچون نهضت آزادی نیز فرصت تا با لیست کامل متعلق به خود در انتخابات شرکت کنند.

اما فضای تحریم در انتخابات دوم شورا چنان در جامعه گسترده بود که به پیروزی لیستی از "نومحافظه‌کاران" با عنوان "آبادگران" انجامید؛ لیستی که عموما سابقه نظامی-امنیتی داشتند، پیروزی‌شان نقطه شروع مداخله گسترده سپاه پاسداران در سیاست شد.

از نخستین نتایج پیروزی "آبادگران" برآمدن محمود احمدی‌نژاد به عنوان شهردار تهران بود که زمینه ریاست‌جمهوری هشت ساله او را فراهم آورد.

انتخابات مجلس هفتم در زمستان ۱۳۸۲ اما بر خلاف انتخابات شوراها نه تنها آزاد نبود بلکه با رد صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان و نمایندگان وقت مجلس ششم نیز همراه شد.

پس از اشغال عراق در فروردین ۱۳۸۲، هسته سخت قدرت در ایران با این تصور که آمریکا به زودی حمله خواهد کرد، به شدت نسبت به آینده خود احساس ناامنی می‌کرد و تصمیم گرفته بود هر چه سریع‌تر از شر کسانی که در مظان اتهام غربگرایی و اصلاح‌طلبی قرار داشتند، به اصطلاح خلاص شود.

تحریم اینبار متولی مشخصی در داخل کشور داشت: مجموعه‌ای از جریان‌های سیاسی از جبهه ملی ایران تا گروه‌های دانشجویی چون دفتر تحکیم وحدت و سازمان ادوار تحکیم اقدام به تحریم کردند. اصلاح‌طلبان جبهه مشارکت نیز با راهبرد عدم مشارکت در انتخابات و عدم ارائه لیست، کم‌وبیش در کنار تحریم‌طلبان ایستادند تا مجلس هفتم مجلسی نظامی از کار درآید و برای نخستین بار "سرداران سپاه" رسما در کسوت نمایندگی مجلس بنشینند.

انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۴؛ اوج "تحریم‌ فعال"

با شروع به کار مجلس محافظه‌کار هفتم در بهار ۱۳۸۳، سنگرهای فتح شده اصلاح‌طلبی یکی یک از دست می‌رفت.

اینبار جناح رادیکال‌تر جنبش سیاسی اصلاح‌طلبی که در قالب فعالان دانشجویی فعلیت سیاسی می‌یافت با راهکار رفراندوم‌خواهی به فکر عبور مسالمت‌آمیز از نظام افتاد.

این جریان در پاییز همان سال با انتشار بیانیه‌ای که معروف به بیانیه "طرح رفراندوم" شد و راه انداختن وبسایت ۶۰ میلیون دات کام از شهروندان داخل و خارج ایران خواست تا با امضای این طومار خواستار برگزاری رفراندوم جهت عبور از نظام جمهوری اسلامی تحت نظارت سازمان ملل متحد و ناظران جهانی شوند.

رفراندوم‌خواهان و به طور مشخص دفتر تحکیم وحدت راهبرد تحریم انتخابات خرداد ۸۴ را پیش گرفت.

اینبار علاوه بر اصول‌گرایان مناقشه سیاسی جدیدی در عرصه سیاسی ایران متولد شد: مناقشه تحریم‌طلبان در برابر مشارکت‌ کنندگان.

جبهه مشارکت ایران اسلامی که خیلی زود و از ماه‌ها مانده به انتخابات مصطفی معین را به عنوان کاندیدای حزبی خود اعلام کرده بود با مقاله "کیوکیو بنگ بنگ" به قلم سعید حجاریان به جنگ دانشجویان رادیکال و رفراندوم‌خواه رفت تا خیلی زود رابطه شکرآب دانشجویان تحریم‌طلب و اصلاح‌طلبان مشارکت گرا به مناقشه‌ای جدی تبدیل شود و در تمام زمستان ۸۳ و بهار ۸۴ فضای انتخاباتی را تحت تاثیر خود قرار دهد.

استدلال اصلی مدافعان تحریم‌ که آمیزه‌ای از یک خوانش ایدئولوژیک از جهانی‌سازی (گلوبالیسم)، خشم روانی نسبت به اصلاح‌طلبان و یاس از اصلاح‌پذیری ساختار بود، عموما مبتنی بر این گمان بود که اگر انتخابات تحریم شود نظام سیاسی مشروعیت خود را از دست خواهد داد. بنابر این نظر، نظام فاقد مشروعیت نیز در جهانی که جهانی‌سازی پارادایم غالب آن است، به زیر کشیده خواهد شد.

این استدلال در برابر استدلال هواداران شرکت در انتخابات قرار می‌گرفت که از سویی ماهیت مبتنی بر حاکمیت ملی روابط بین‌الملل را یادآور می‌شدند و خواستار توجه به این نکته بودند که هیچ دولتی در جهان به دلیل عدم مشروعیت، عدم رعایت حقوق بشر و ساختار غیردموکراتیک به زیر کشیده نمی‌شود و اگر هم سرنگونی از طریق مداخله خارجی انجام شود از سویی مبتنی بر امنیت بین‌الملل و منافع بازیگران اصلی محیط بین‌الملل خواهد بود و از سوی دیگر هزینه سیاسی و اقتصادی غیر قابل جبرانی به کشور تحمیل خواهد کرد.

انتخابات ۸۴ با تمام فراز و فرودهایش به آرایش چنین صحنه‌ای انجامید: از یک سوی مدافعان تحریم با اتکا به انرژی جوان جنبش دانشجویی موفق به ایجاد اردوگاهی نسبتا توانمند در برابر اصلاح‌طلبان شدند و در مقابل مشارکت‌گرایان پیشرو با جذب بخش عمده‌ای از فعالان اپوزیسیون ملی-مذهبی پشت مصطفی معین صف‌آرایی کردند.

سایر اصلاح‌طلبان نیز بین سه کاندیدا و سه اردوگاه تقسیم شدند: اردوگاه سنتی‌تر مهدی کروبی، اردوگاه تکنوکرات هاشمی رفسنجانی و اردوگاه قومی محسن مهرعلیزاده.

نتیجه انتخابات اگر چه برای تحریم‌طلبان حتی بهتر از آنچه تصور می‌کردند اتفاق می‌افتد و تندروترین گزینه اصول‌گرایان به قدرت می‌رسد تا حسب منطق استدلالی تحریم‌طلبان "رژیم هر چه سریع‌تر با نظم جهانی درگیر شود و برانداخته شود" اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد، هشت سال ریاست جمهوری یکی از ناموفق‌ترین روسای جمهور تاریخ جمهوری اسلامی است که در یکی از بهترین فرصت‌های ایران برای توسعه و شکوفایی اقتصادی به لحاظ قیمت بالای نفت، زمام اداره امور را در دست می‌گیرد.

عصر پشیمانی

دولت احمدی‌نژاد خیلی زود با طرح انقلاب فرهنگی دوم دانشجویان تحریم‌طلب و آرمان‌خواه را هدف می‌گیرد و شروع به اخراج دانشجویان و اساتید منتقد می‌کند تا دانشجویان نه تنها به پایکوبی در بهار تهران ننشینند بلکه پاییزی سرد و یاس آفرین را شاهد باشند.

اولین انتخاباتی که در دوره احمدی‌نژاد فرا می‌رسد انتخابات همزمان خبرگان و شورای شهر سوم در آذر ۸۵ است.

دیگر صدای تحریم بلند نیست.

فعالان اصلی و برجسته تحریم عموما کشور را ترک کرده‌اند و فعالان حاشیه‌ای‌تر راه پشیمانی و یا دستکم سکوت در پیش گرفته‌اند.

با دخالت محمد خاتمی اختلاف کروبی و مشارکت نیز کم ‌وبیش حل شده و از چندگانگی انتخابات ۸۴ خبری نیست.

همه چیز فراهم است تا عصر پشیمانی نخستین میوه خود را بدهد: پیروزی نسبی اصلاح‌طلبان در شورای شهر تهران رقم می‌خورد و چهره های اصلاح‌طلبی چون محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری، معصومه ابتکار، احمد مسجد جامعی و... به عضویت شورای شهر درمی‌آیند.

"عصر پشیمانی" در انتخابات مجلس هشتم در اسفند ۸۶ نیز ادامه می‌یابد تا جناحی از جبهه ملی و حزب ملت ایران تنها گروهی در داخل باشند که با امضای بیانیه با امضای اشخاص حقیقی انتخابات را تحریم کنند. گروهی که در آن مقطع عمدتا حول ماهنامه توقیف شده ایرانمهر شکل می‌گیرند و بعدها تحت عنوان همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر شناخته می‌شوند.

فرود تحریم‌طلبی؛ فراز مشارکت طلبی و برآمدن جنبش سبز

جامعه خسته از ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌ نژاد خیلی زودتر از زمان انتخابات ۸۸، شتاب خود برای تغییر از راه صندوق رای را به نمایش می‌گذارد.

هنوز زمستان ۸۷ به پایان نرسیده که محمد خاتمی اعلام کاندیداتوری کرد و کمی بعد به نفع میرحسین موسوی کنار رفت.

"اینبار جناح رادیکال‌تر جنبش سیاسی اصلاح‌طلبی که در قالب فعالان دانشجویی فعلیت سیاسی می‌یافت با راهکار رفراندوم‌خواهی به فکر عبور مسالمت‌آمیز از نظام افتاد"هم مهدی کروبی که حال دیگر یک حزب سیاسی را پشت سر خود دارد وارد عرصه انتخابات شده است.

کروبی اینبار پا در رکاب آمده و اگر چه تیم رسانه‌ای‌اش را به روزنامه‌نگاران نزدیک به کارگزاران سپرده اما ستادهایش موفق شده فعالان دانشجویی تحریم طلب انتخابات ۸۴ را جذب کند.

حال دیگر کروبی اصلاح‌طلب پیشرو است و این میرحسین موسوی است که با تعریف خود به عنوان "اصلاح‌طلب اصول‌گرا" راه دشواری تا رخنه در دل فعالان جوان‌تر و شورمندتر فرا روی خود دارد.

بهار ۸۸ به خرداد که می‌رسد گویی هیچکس حتی به تحریم فکر هم نمی‌کند.

نهضت آزادی و شورای ملی-مذهبی صراحتا به نفع مشارکت در انتخابات بیانیه صادر می‌کنند و جبهه ملی ایران هم انتخابات را تحریم نمی‌کند اگر چه از کاندیدای خاصی هم حمایت نمی‌کند.

به این ترتیب با غلبه گفتار مشارکت، بسیجی اجتماعی در جامعه شکل می‌گیرد. و نهایتا یکی به بزرگ‌ترین بحران سیاسی دوره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را رقم می‌زند.

جنبش سبز این گمانه را در جامعه سیاسی تقویت می‌کند که به هر حال مشارکت در انتخابات چالشی بزرگ‌تر از تحریم آن برای حاکمیت دین‌سالار و اقتدارگرا ایجاد می‌کند. لذا باید تا جاییکه ممکن است از تحریم انتخابات اجتناب کرد و با مشارکت در آن سعی کرد تصمیم‌های حاکمیت اقتدارگرا را با چالش مواجه ساخت.

غلبه گفتار مشارکت حتی علیرغم سرکوب شدید جنبش سبز در سال ۸۹-۱۳۸۸ و حصر رهبران آن تا قریب به یک دهه ادامه می‌یابد.

در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری ۹۲ و ۹۶ و مجلس و خبرگان سال ۹۴ نیز گفتار "مشارکت انتقادی" و "مشارکت به مثابه اعتراض" ریاست جمهوری حسن روحانی را رقم می‌زند و بخشی از مجلس دهم را در دست "اصلاح‌طلبان نیابتی" قرار می‌دهد.

  • معنای آغاز کارزار رئیسی از اتاق بازرگانی چیست؟
  • انتخابات ۱۴۰۰؛ ابراهیم رئیسی از 'هیات مرگ' تا 'هیات دولت'؟
  • چرا تصمیم شورای نگهبان حکومت را انحصاری‌تر و کشور را ضعیف‌تر می‌کند؟

فشار حداکثری؛ سختگیری شورای نگهبان و غلبه گفتار تحریم

در زمستان ۹۸ راهبرد فشار حداکثری آمریکا در اوج خود قرار دارد. این فشار چنان حداکثری شده که به ترور قاسم سلیمانی نظامی بلندپایه ایرانی می‌انجامد.

ایران و آمریکا بارها تا آستانه جنگ پیش رفته‌اند.

حاکمیت ایران دیگر دلیلی برای جلب مشارکت سیاسی شهروندان نمی‌بیند و همچنین پس از دو جنبش اعتراضی دی ۹۶ و آبان ۹۸ دلیلی برای آسانگیری در تایید صلاحیت‌ها نیز وجود ندارد.

دیگر پرده‌ها فرو افتاده و صحنه سیاسی ایران رو به عریانی نهاده: قلع و قمع منتقدان و شکل‌گیری مجلس ناب انقلابی در انتخاباتی با حداقل مشارکت.

مجلسی که محمد باقر قالیباف و نه حتی علی لاریجانی در راس آن قرار بگیرد.

رویکرد انقباضی حاکمیت به اوج خود می‌رسد تا گفتار تحریم نیز پس از یک دهه بصورت بلند و رسا شنیده شود.

شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که امکانی برای مشارکت در انتخابات باقی نمی‌ماند.

رییس جمهور سیزدهم یا رهبر سوم

انتخابات پیش روی ریاست‌ جمهوری اگر چه با ورود بایدن به کاخ سفید و آغاز مذاکرات معطوف به احیای برجام از سویی و گسترش استفاده از پلتفرم کلاب‌هاوس بین ایرانیان از اواخر اسفند گذشته شورانگیز شد اما صحنه از پیش آراسته شده انتخابات و رد صلاحیت گسترده نامزدها توسط شورای نگهبان حکایت از این دارد که حکومت اراده کرده تا الگوی انتخابات مجلس در اسفند ۱۳۹۸ تکرار شود: انتخاباتی غیر رقابتی و غیر مشارکتی.

تا اینجای کار نیز به گمان بسیاری از ناظران آنچه در حال رخداد است نه در جهت تقویت استدلال‌های مشارکت‌گرایان بلکه در راستای اثبات حقانیت موضع تحریم‌طلبان بوده.

هر چند تا رسیدن به روزی که جامعه با توجه به رفتار حاکمیت بین دو گفتار و راهبرد مشارکت و یا تحریم، یکی را برگزیند نیز زمان زیادی باقی نمانده است.

روزی که نشان خواهد داد انتخابات برای تعیین رییس جمهور دولت سیزدهم صورت می‌گیرد یا اینکه به آن به چشم مقدمه‌ای برای انتصاب رهبر سوم نگریسته می‌شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط