دوران کرونا (۲۵)؛ واگرایی نیروها؛ حزب جمهوری ـ بنیصدر (۴)
چکیده :شکست حزب جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری برای رهبران این حزب ثقیل بود. شکایت به آیتالله خمینی برند. امام آنها را ضمن دلداری تشویق کرد در انتخابات مجلس فعال شوند تا شاید تعادلی در قدرت سیاسی ایجاد شود. اکثریت مجلس را حزب جمهوری اسلامی گرفت. شروع مناقشه و چالش با آقای بنیصدر شروع...
حسین رفیعی
اوایل انقلاب، آیتالله خمینی، روحانیون مورد اعتماد خود را تشویق به تشکیل حزب کرد و به آن کمک هم نمود.
"چکیده :شکست حزب جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری برای رهبران این حزب ثقیل بود"حزب جمهوری اسلامی، متولد شد. صرفنظر از نحوهی تشکیل حزب که معجونی از همه نیروها بود و محتوای دقیق حزبی نداشت ولی امر مثبتی بود. زیرا:
اولاً ـ تشکیل حزب، یعنی اعتقاد به دموکراسی و این امر برای آیندهی روحانیون که هژمونی داشتند و برای جامعه، مثبت بود. روحانیون از عوامزدگی فاصله میگرفتند.
ثانیاً ـ امکان فعالیت حزبی برای سایر نیروها هم فراهم میشد. صندوق رأی، میتوانست فصلالخطاب باشد.
ثالثاً ـ برای اولین بار، پس از دوران دکتر مصدق، حزب و رفتار حزبی و شفافسازی دمکراتیک میتوانست تمرینی باشد تا جامعه در مسیر دمکراتیک قرار گیرد.
بعد از درگیری خونین خرداد ۱۳۶۰، فعالیت تمامی احزاب ـ به جز حزب توده که بعداً گرفتار شد ـ متوقف گردید، حتی حزب جمهوری اسلامی و به دستور امام.
این بدبینی به فعالیت احزاب، هنوز پس از ۴۰ سال برطرف نشده. و بعضی از فرماندهان نظامی که قدرتمند شدهاند به صراحت میگویند که دمکراسی و حزب در ایران شدنی نیست! نه تنها احزاب که نهادهای مدنی، سندیکایی، خیریهها، سمنهای زیستمحیطی، توانمندسازی و… هم مورد تهدید حاکمیت هستند. تا هر نهادی، یک کم بزرگ و معروف میشود، باید جلوی آن را گرفت! همهی اینها برای حاکمیت، تهدید امنیتی به حساب میآیند. بازگشت به دوران ناصرالدینشاه قاجار که هیچ اقدام مدنی را تحمل نمیکردند، حتی اگر یک نشریه علمی، مثل نشریه دانش دارالفنون، باشد!
در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹، به مناسبت سالروز فوت دکتر مصدق آقای بنصدر در دانشگاه تهران میتینگ برگزار کرد. حزبالهیها و مجاهدین ابتکار عمل میدان را به عهده داشتند، به نفع و علیه رئیسجمهوری شعارهای تندی میدادند و با هم درگیری داشتند.
"امام آنها را ضمن دلداری تشویق کرد در انتخابات مجلس فعال شوند تا شاید تعادلی در قدرت سیاسی ایجاد شود"یکی میگفت: «سپهسالار ایرانی بنیصدر»، دیگری میگفت: «ابوالحسن پینوشه، ایران شیلی نمیشه.» و…
حرمتها دیگر شکسته بود. آقای خمینی باز سعی کرد که از تشدید اختلاف جلوگیری کند. هیأت سه نفرهی رسیدگی به اختلافات دو طرف تشکیل شد و حتی دو طرف از شرکت در سخنرانیهای عمومی منع شدند. مؤثر نشد. دو طرف مراعات نمیکردند.
شرایط به مرحلهای رسید که روحانیون حزب جمهوری اسلامی صبوری خود را از دست بدهد.
شکست حزب جمهوری اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری برای رهبران این حزب ثقیل بود. شکایت به آیتالله خمینی برند. امام آنها را ضمن دلداری تشویق کرد در انتخابات مجلس فعال شوند تا شاید تعادلی در قدرت سیاسی ایجاد شود. اکثریت مجلس را حزب جمهوری اسلامی گرفت. شروع مناقشه و چالش با آقای بنیصدر شروع شد.
حزب جمهوری اسلامی در ۱۸ مرداد ۱۳۵۹، پس از کش و قوس فراوان، توانست آقای رجایی را در رأس کار اجرایی کشور، نخستوزیری، بگمارد.
"شروع مناقشه و چالش با آقای بنیصدر شروع...حسین رفیعیاوایل انقلاب، آیتالله خمینی، روحانیون مورد اعتماد خود را تشویق به تشکیل حزب کرد و به آن کمک هم نمود"چیزی که بنیصدر به زحمت آن را قبول کرد.
حزب جمهوری اسلامی، در رابطه با شروع کار مجلس اطلاعیهی مهمی صادر کرد و برای انتخاب نخستوزیر هشت شرط گذاشت (کیهان ۶ خرداد ۱۳۵۹) این هشت شرط عبارت بودند از:
۱- نخستوزیر باید این پست را به عنوان یک وظیفه الهی بپذیرد ۲- باید مکتبی باشد… درصدد کابینه ائتلافی نباشد که نشان دموکراسی غربی است که ما همواره از آن فرار میکنیم ۳- باید به اصل ولایت فقیه کاملاً معتقد و التزام عملی داشته باشد ۴- احکام اسلام در اعمال و شئون زندگی او جلوهگر باشد ۵- قاطعیت اسلامی داشته باشد از سازشکاری، ملاحظهکاری و محافظهکاری به شدت بپرهیزد. ۶- از هرگونه گرایش به شرق و غرب بپرهیزد ۷- هیچکس در هیچ مقامی نباید تأیید امام را برای خود سنگری قرار دهد و لغزشهای خود را با استفاده از همین تأیید موجه جلوه دهد ۸- حزب هیچکس را در هیچ مقامی به طور مطلق تأیید نمینماید… تا وقتی معتبر است که آن شخص در خط انقلاب اسلامی و خط امام باشد.
معلوم بود که حزب جمهوری اسلامی، با بنیصدر سخن میگوید و قصد مقابلهی جدی با او دارد.
در ۲۹ آبان ۱۳۵۹، در مسجد امام خمینی، آیتالله بهشتی گفت: «روحانیت آگاه متعهد حداقل در حد نظارت همهجانبه تمامعیار به عنوان معتمدان ملت بر جریان کارهای کشور برای همیشه نظارت خواهند کرد. کسانی در جمهوری اسلامی مسئولیتهای خرد و کلان را قبول کنند که مزاجشان با این نظارت سازگار باشد. اگر نمیتوانند جایشان را به کسانی بدهند که از این نظارت صمیمانه استقبال میکنند.»
این سخنرانی، بوی شدید انحصارطلبی میداد.
در دوشنبه اول بهمن ۱۳۵۸، ۵ روحانی حزب جمهوری اسلامی، نامهای به امام مینویسند ولی به دلیلی مریضی آقای خمینی آن را نمیدهند. ولی در آن نامه از تبلیغات بعضیها برای تضعیف حزب و همصدا شدن «بعضی از نزدیکان و منتسبان به بیت» امام گلایه میکنند.
از موقعیت حزب در انتخابات مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی که امید غیرمذهبیها را به کلی از بین برد سخن میگویند و از اظهارات آقای تهرانی و «پخش شایعاتی حاکی از خشم امام نسبت به حزب جمهوری اسلامی» و «اظهارات برادر و نوه و داماد و افراد دیگری از نزدیکان» آقای خمینی گلایه میکنند. از بنیصدر هم شکایت که گفته است «اگر مجلس با من هماهنگ نباشد ایران منفجر خواهد شد». اظهار نگرانی میکند که ممکن است انتخابات مجلس «منجر به انتخاب شدن افرادی که تسلیم رئیسجمهورند.»
در پایان نامه تلویحاً امام را تهدید میکنند که اگر «مسؤلیت کمتری به عهده داشته باشند ممکن است ناخرسند نباشیم.» و از دست دادن محتوای انقلاب اسلامی آنها را نگران میکند. در پایان به صراحت میگویند «که علائم تکرار تاریخ مشروطه به چشم میخورد» و اینکه «متجددهای شرقزده و غربزده در بیرون راندن اسلام از انقلاب همدست شدهاند» احساس نگرانی میکنند که ممکن است مجلس مورد نظر امام شکل نگیرد تا «بتواند نارساییها و کمبودهای رئیسجمهور را جبران کند.»
ادامه دارد
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران