تفاوت «اعجوبهها» با نمونه آمریکایی/ «عصر جدید بچگانه» نبودیم!
رضا مهرانفر کارگردان برنامه «اعجوبهها» در پایان فصل اول این برنامه در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تصور برخی نسبت به فرآیند استعدادیابی در این برنامه گفت: از ابتدا قرار نبود «اعجوبهها» برنامه استعدادیابی باشد و ما هم ادعا نکردیم استعدادهای عجیب را به نمایش میگذاریم. قصد ما به تصویر کشیدن بخشی از علاقهمندیها و تواناییهای کودکان سه تا سیزده ساله و فراهم آوردن اوقاتی خوش برای بچهها و مخاطبان تلویزیون بود.
وی با اشاره به فضای رقابتی در مسابقات استعدادیابی عنوان کرد: بحث رقابت بین کودکان در این برنامه مطرح نبود بلکه «اعجوبهها» برنامهای برای معرفی کودکان و تواناییهای آنها بود و خود ما هم مراقب بودیم بچهها به رقابت نیفتند.
نمیخواستیم «عصر جدید بچگانه» بسازیم
مهرانفر اضافه کرد: البته همان ابتدا که تیزرهای برنامه از تلویزیون پخش شد، برخی در خود سازمان هم برایشان جا نیفتاده بود و از آن با نام مسابقه یاد میکردند. در صورتی که ایجاد رقابت در شکل مسابقه در این سن و سال کار درستی نیست و ما هم نمیخواستیم حس رقابت را میان آنها را برانگیزیم چون قرار نبود این برنامه یک «عصر جدید بچگانه» باشد.
وی ادامه داد: به بیان دیگر ما هدف دیگری را دنبال میکردیم؛ هدفی که به مراتب ارزشمند و ماندگارتر از ایجاد رقابت است؛ تشویق و هدایت والدین در جهت ارج نهادن به تواناییهای فرزندانشان که قرار است آینده این کشور را در دست بگیرند.
مهرانفر با اشاره به نگاه سنتی خانوادهها درباره مشاغل فرزندانشان اظهار کرد: از طرفی هدف دیگرمان این بود که نگاه سنتی درباره شغل را تغییر دهیم که وقتی از هر کودکی میپرسید میخواهد چه کاره شود، خانواده منتظر شنیدن پاسخ دکتر یا مهندس شدن از کودکان نباشد.
اعلام کردیم که اعجوبه میتواند فرزند شیرین و بانمک شما باشد تا خانوادهها فکر نکنند لازم است بچههایشان عجیب و غریب باشند و استعدادهای خارقالعادهای داشته باشند این کارگردان برنامههای تلویزیونی با اشاره به اینکه بعد از توانایی اعجوبهها مهمترین ویژگی مورد نظر برای حضور کودکان در برنامه «بانمک بودن» آنها بوده است، گفت: از جایی به بعد در تیزرها و زیرنویس برنامه اعلام کردیم که اعجوبه میتواند فرزند شیرین و بانمک شما باشد تا خانوادهها فکر نکنند لازم است بچههایشان عجیب و غریب باشند و استعدادهای خارقالعادهای داشته باشند. هدفمان این بود که این روحیه را در خانوادهها تقویت کنیم که به فرزندانشان بهتر نگاه کنند و دنبال استعداد خاصی در آنها نگردند. به همین دلیل بود که در این برنامه کودکانی بهعنوان اعجوبه حضور داشتند که علاقمندیهای جالبی داشتند مثلاً به ستارهشناسی، دایناسورها یا آشپزی علاقهمند بودند و به هیچ عنوان برایمان مطرح نبود که کودکان به مباحث صرفاً علمی علاقهمند باشند.
وی درباره چالشهایی که با این کودکان در استودیو داشتند و دشواریهای ساخت چنین برنامههایی اظهار کرد: ساخت برنامه با حضور کودکان و نوجوانان دشواریهایی به همراه دارد؛ از یک سو باید استانداردهای یک برنامه تلویزیونی حرفهای رعایت شود و از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که با کودکان و نوجوانان در خلال ساخت برنامه به گونهای رفتار شود که اثرات سو تربیتی و عاطفی به دنبال نداشته باشد.
"هدفمان این بود که این روحیه را در خانوادهها تقویت کنیم که به فرزندانشان بهتر نگاه کنند و دنبال استعداد خاصی در آنها نگردند"بنابراین تک تک تصمیمات و اقداماتمان باید حساب شده و براساس نظرات کارشناسان و مشاوران کودک و نوجوان باشد. هم نمیتوان از استانداردهای ساخت یک برنامه تلویزیونی کاست و هم نمیتوان ملاحظات کار با کودکان و نوجوانان را در نظر نگرفت. پس سختی چنین پروژههایی چند برابر ساخت برنامههای گروه بزرگسالان است.
بچهها در پشت صحنه و جلوی صحنه کاملاً عوض میشدند
مهرانفر با اشاره به تمرینهایی که در پشت صحنه با بچهها داشتند، گفت: بچههایی که در صحنه و در برنامه دیده شدند بچههایی بودند که گاهی تا چند جلسه با آنها تمرین میشد، شب قبل از اجرا هم، همه بچهها با هم آشنا میشدند و تمرینها را مرور میکردند. سعی میکردیم با فضایی که برایشان ناشناخته بود مأنوس شوند تا دچار اضطراب نشوند، اما گاهی باز هم در ضبط اصلی و روی صحنه همه چیز عوض میشد. مثلاً در یک برنامه یک کودک چهار ساله حاضر نمیشد که روی مبل بنشیند و برنامه را ضبط کنیم.
نزدیک به یک ساعت روی صحنه دوید تا حاضر شد بنشیند و در تمام مدت همه گروه برنامه ساز با صبوری کار را دنبال میکردند. گاهی اعجوبههایی که پشت صحنه کاملاً مسلط بودند وقتی در مقابل دوربین قرار میگرفتند هیچ حرفی نمیزدند و در سکوت کامل مینشستند، در چنین مواردی نیاز بود که کارشناس و مشاوره برنامه با آنها گفتگو کند تا دوباره امکان ضبط برنامه فراهم شود.
مهرانفر درباره سوالات مهران غفوریان در مقام مجری برنامه از بچهها نیز توضیح داد: سوالات مجری از صحبتهایی که طی تمرینها با بچهها داشتیم انتخاب و طراحی میشد. تیم کارشناس و نویسندگان برنامه با کودکان گفتگو میکردند و بعد از طریق این گفتگوها سوالاتی طراحی میشد.
نمیتوانیم امکانات را همچون «little big shots» برای کودکان فراهم کنیم
وی که پیش از این کارگردانی برنامه «کودک شو» را هم بر عهده داشته است درباره اینکه چرا «اعجوبهها» همچون نمونه آمریکایی آن «little big shots» که در کشورهای مختلفی اجرا شده است نتوانست فضای جذابی با حضور بچهها خلق کند، گفت: هر برنامهای حتی اگر الهام گرفته از نسخه دیگری باشد، نیاز به زمان دارد تا هم به ساختار منسجم برسد و هم مخاطب جذب کند. با این وجود من معتقد نیستم که «اعجوبهها» برای مخاطب جذاب نبوده است.
مهرانفر افزود: ما در مقطعی پربینندهترین برنامه شبکه سه بودیم و از طرف دیگر استقبال خانوادهها از برنامه چشمگیر بود. علاوه بر خانوادهها و فرزندانشان، برنامه مخاطبانی از گروههای سنی دیگر نیز داشت.
"بنابراین تک تک تصمیمات و اقداماتمان باید حساب شده و براساس نظرات کارشناسان و مشاوران کودک و نوجوان باشد"با همه اینها باز هم باید تاکید کنم که تمرین و کار با کودکان بسیار سخت است و نیاز به جلسات متعدد دارد. در نسخه اصلی برنامه، کودکی که میخواهد روی صحنه برود طبق قوانین از چندین روز قبل به لوکیشن برنامه میرود تا با محیط، فضا و امکانات آشنا شود ولی ما اصلاً چنین امکانی را نمیتوانیم فراهم کنیم.
کودکان غیرقابل پیشبینی هستند
کارگردان «ایرونیجات» اضافه کرد: گاهی علیرغم تمرینهای زیادی که داشتیم کودک اصلاً حاضر نمیشد روی صحنه برود و مجبور بودیم ضبط را متوقف کنیم. یکی از بچههایی که در برنامه هم دیده شد با گریه روی صحنه آمد و مهران غفوریان که میدانست او تخم مرغ شانسی دوست دارد هر چند دقیقه یک بار به او یک تخم مرغ شانسی میداد تا روی صحنه بماند. حتی گاهی صحبتهایی که با ما میکردند و جوابهایی که به مهران غفوریان میدادند در پشت صحنه و در ضبط اصلی با هم متفاوت بود که اینها همه از ویژگیهای کار با کودکان است. اینکه کودکان غیرقابل پیشبینی هستند، هم جذاب است و هم تولید را سخت میکند.
وی درباره نبود تنوع در برنامه نسبت به حضور کودکان و تواناییهای آنها نیز گفت: این شکل از برنامهسازی در تکرار به دست میآید.
یکی از مشکلات ما این بود که خانواده فکر میکردند فرزندش باید استعداد خاصی داشته باشد درحالی که با تنوع برنامهها متوجه شدند همین قدر که کودکشان بانمک و بامزه باشد و توانایی برقراری ارتباط و بیان علاقههایش را داشته باشد، میتواند گفتگویی جذاب ارائه کند. ما در برنامه کودکی را معرفی کردیم که به فن رایانه یا فن صنعتی علاقه داشت و شاید همین هم برای مخاطب عجیب بود.
اسم برنامه در تناقض با هدف؟
این کارگردان در واکنش به اینکه اسم برنامه که باعث میشود مخاطب حس کند فرزندش باید استعداد خارقالعادهای داشته باشد، گفت: موافقم و فکر میکنم اسم برنامه مسئولیت این برنامه را بالا برد و یکی از مشکلات ما همین بود. بنابراین در ادامه سعی کردیم روی جذاب و بانمک بودن کودکان تاکید کنیم و با این حال ویدئوهایی که به دست ما میرسید نشان میداد هنوز ویژگی برنامه برای مخاطب جا نیفتاده است ولی نباید انتظار داشت که با ۲۰ تا ۳۰ قسمت مخاطب بداند چه میخواهیم.
وی درباره اجرای یک مجری کودک در برنامه و ارتباط گرفتن با بچهها اظهار کرد: من موافق اجرای مجری کودک نبودم چون قرار نبود صرفاً کودکان مخاطب برنامه باشند. حتی میتوان گفت بیشتر هدفمان بزرگسال بود باید کسی را پیدا میکردیم که هم برای بزرگسالان جذاب باشد و هم با کودکان ارتباط برقرار کند. مهران غفوریان بهترین گزینه بود، چون همه از او به دلیل کمدیهای خوبش در فیلم و سریال و استندآپ
هایش در «خندوانه» خاطره داشتند.
چرا مجری کودک نیاوردیم؟
مهرانفر اضافه کرد: اگر مجری کودک میآوردیم، بزرگسال نمیتوانست با او ارتباط برقرار کند این سبک از برنامه با مجری کودک پیش نمیرود.
"هم نمیتوان از استانداردهای ساخت یک برنامه تلویزیونی کاست و هم نمیتوان ملاحظات کار با کودکان و نوجوانان را در نظر نگرفت"از طرفی غفوریان همینطور که پیش رفت اجرایش پختهتر میشد. به نظرم خودش بود و طبیعی رفتار کرد و در لحظه میتوانست کمدی را خلق کند. بچهها هم دوستش داشتند و با او ارتباط میگرفتند.
این کارگردان برنامههای تلویزیونی همچنین درباره طراحی لباس غفوریان گفت: برنامه و طرح ریزی
مان این بودکه
استایل او تغییر کند و کت و شلوار بپوشد، زیرا او در گفتگو با بچهها میزبان بود و هدف این بود که شأن کودکان در برنامه بالا باشد.
وی درباره لحن مجری نیز چنین توضیح داد: مهران غفوریان تکیه کلامهایی مثل «بیا بابا» را خودش اضافه کرد تا براساس آنها بتواند حال خوبی به بچهها بدهد. از طرفی هم برایش مهم بود که با بچهها کودکانه حرف نزند و همانطور که گفتم شأن کودکان حفظ شود.
غفوریان قسمت آخر احساساتی شده بود
کارگردان «اعجوبهها» درباره علاقه غفوریان نسبت به این برنامه بیان کرد: اجرای این برنامه برای غفوریان اهمیت زیادی داشت و اینکه بتواند با بچهها ارتباط برقرار کند و گرم بگیرد، برایش مهم بود. او نسبت به کودکان بسیار حساس هست و شبی که ضبط آخرین قسمت برنامه بود، در پشت صحنه بسیار ناراحت و احساساتی شده بود.
در کشور ما چنین شوخیهایی آن هم از قاب رسانه ملی به هیچ عنوان پسندیده نیست و نه تنها ایجاد خنده نمیکند بلکه باعث کدورت خواهد شد.
از دیگر مواردی که مجری در نسخه آمریکایی برای سرگرم کردن مخاطبان استفاده میکند شوخیهایی است که در فرهنگ ما مقبول نیست و ما تمام این خط قرمزها را داریم مهرانفر درباره اینکه فضای گفتگو با کودکان نیز در مقایسه با برند خارجی آن کمتر درآمده است، بیان کرد: نسخه خارجی این برنامه سابقه طولانی دارد و چندین سال است که روی آنتن میرود. از سوی دیگر از آنجا که در نسخه مثلاً آمریکایی آن کودکان از همه جای دنیا در این برنامه حضور دارند، تنوع کاراکترها و موضوعات بسیار بیشتر است.
وی افزود: مجری در آن برنامه با فرهنگها و زبانهای مختلف شوخی میکند. به عنوان مثال در یکی از قسمتها پسری آلمانی به برنامه آمده است و مجری در تمام مدت با استفاده از شوخی با تفاوت زبانی و فرهنگی، مخاطبان را سرگرم میکند. در کشور ما چنین شوخیهایی آن هم از قاب رسانه ملی به هیچ عنوان پسندیده نیست و نه تنها ایجاد خنده نمیکند بلکه باعث کدورت خواهد شد.
این برنامهساز تلویزیونی ادامه داد: از دیگر مواردی که مجری در نسخه آمریکایی برای سرگرم کردن مخاطبان استفاده میکند شوخیهایی است که در فرهنگ ما مقبول نیست و ما تمام این خط قرمزها را داریم. با توجه به این خط قرمزها دست مجری در پرورش و نمایش هر شوخی ای باز نخواهد بود که البته این قاعده برنامه سازی و همچنین اصول اخلاقی مورد تأیید ماست.
"سعی میکردیم با فضایی که برایشان ناشناخته بود مأنوس شوند تا دچار اضطراب نشوند، اما گاهی باز هم در ضبط اصلی و روی صحنه همه چیز عوض میشد"من پیش از این هم در «کودک شو» با بچهها کار کردهام اما «اعجوبهها» خیلی کار سختتری بود و به نوعی اولین برنامه تلویزیونی است که کودکان این قدر در آن محوریت دارند و هنوز زمان میبرد تا به نقطه مطلوب برسد.
وی در بخش پایانی درباره برآورده کردن آرزوهای کودکان در این برنامه عنوان کرد: یکی از ویژگیهای این برنامه بود که آرزوی برخی از اعجوبهها برآورده شد و ما توانستیم آرزوها و اهداف بچهها را هدفمندتر کنیم. بخشی از این اهداف هم از طریق خود نهادها برآورده میشد و ما به دنبال واسطه نگشتیم. به طور مثال سردار هادیانفر فرمانده راهور ناجا وقتی در برنامه دید یک کودک همیار پلیس مهمان برنامه است و چقدر این کار را دوست دارد همکاران ایشان با ما تماس گرفتند و آرزوی اعجوبه برنامه را برآورده کردند و علاوه بر آن همه اعجوبههای فصل یک را با حکم و لباس، همیار پلیس کردند و همچنین جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهر تهران نیز دیگر فردی بود که خودش با ما ارتباط گرفت تا آرزوی اعجوبهای را که به ستارهشناسی علاقه مند بود و دوست داشت آتش نشان شود را برآورده کند. چنین اتفاقاتی برای ما ایجاد انگیزه کرد و فکر میکنم با همین اتفاقات به اهداف برنامه رسیده ایم. همین که کودکان قدمی به اهدافشان نزدیک تر شوند.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران