هفته هنر و فرهنگ؛ اثر کرونا در هنر، اثر انحصار کاغذ در فرهنگ
هفته هنر و فرهنگ؛ اثر کرونا در هنر، اثر انحصار کاغذ در فرهنگ
- مسعود بهنود
- روزنامهنگار
هفتهای که میان راهش روز جهانی عاری از خشونت و افراطیگری بود، نگرانی رییس دانشگاه تهران از کمبود اسلام افشا شد. با ورود دولت انقلابی به پنجمین ماه عمر، دولتمردان تازه و ناشناس طرحهای ابتکاری در مورد بنزین، نحوه مقابله با جلسات وین و آشتی با برجام، برپا خاستن طلبههای قم علیه هنرمندان زن، با افشای کامل دلایل در فضای مجازی انعکاس بیشتری یافت. در همین حال مرکز پژوهشهای مجلس با طرح صیانت مردم در برابر انواع اتاقها و گوشههای شبکه اجتماعی مخالفت کرد، و از آن به عنوان حرکتی انقلابی نام برد.
خبر مهمتر از زبان خانم ریاست شورای راهبردی زن و خانواده و بسیج استادان پخش شد که سرانجام از بدکاریهای استکبار جهانی پرده برداشت و گفت اینها میخواهند با توانمندکردن زنان و حفظ محیطزیست به یکی از اهداف خود برسند که شبیه کردن زنان به مردان است. در چنین شرایطی است که غیبت پیشبینی نشده طنزپردازان و کارتونیستها از مطبوعات باقی مانده معنا پیدا میکند.
در آخرین هفته پاییز، گزارشهای نشریات رو به موت هنری و فرهنگی نشان میدهد که موضوع تئاترها و فیلمهای مستند و سینمایی، به طور عجیبی به شرایط کشور و معضلات حل نشده اختصاص یافته است.
"در چنین شرایطی است که غیبت پیشبینی نشده طنزپردازان و کارتونیستها از مطبوعات باقی مانده معنا پیدا میکند"نمایشهایی درباره آتش زدن سینما رکس آبادان، اموال مصادرهای، خودکشی، تنفروشی، زندگی فاجعهآمیز زنان معتاد و فرزندانشان و مانند اینها…
منبع تصویر،
Internazionale
توضیح تصویر،
قصههای ایرانی در مجله ایتالیایی
داستانهای ایرانی در ایتالیا
در حالی که چند سالی بود که چشم امید نسل جوان نویسنده و شاعر این بود که کتابهای خود را در کابل بدون سانسور به چاپ برسانند و منتشر کنند- آن هم با قیمتی نازل، اما چندان که هنوز این فکر در جای خود جا نگرفته و تبدیل به تجارتی دلخواه برای کتابفروشان افغان نشده بود، خروج نیروهای آمریکایی و ورود بیدعوت و بدون مانع طالبان، این روزنه هم بسته شد. ناشران ماندند که کتابهای از بند سانسور تهران رسته را چگونه پنهان دارند که از آسیب در امان باشند.
اما در ماههای اخیر و به ویژه با روی کار آمدن دولتی که خود را انقلابی توصیف میکند، درهای تازهای دارد به روی اهل نظر باز میشود. در زمانی که وزیر و مدیران جدید، اعلام میدارند که قصد دارند مانع انتشار کتابها و سایر فراوردههای فرهنگی جدا از موازین شرع باشند اما به شوخی میماند روزگار، هر روز با ساخت وسایل تسهیل کننده انتشار - متن و صدا و تصویرـ روزنه تازهای باز میشود.
انتشار شماره جدید مجله ادبی معتبر انترنازیوناله، در ایتالیا یک موفقیت بزرگ برای نویسندگان و شاعران و در عین حال، دانایان حاضر در صنعت تولیدات فرهنگی محسوب میشود. این نشریه که با ۲۵۰ هزار تیراژ ماهانه، پراهمیتترین نشریه ادبی ایتالیاست، محمد طلوعی داستاننویس و روزنامهنگار را در شماره پایان سال خود سردبیر میهمان قرار داده است.
در این شماره ویژه انترنازیوناله داستانهایی از زویا پیرزاده، علی کدخدایی، حامد اسماعیلیون، مهسا محبی، بیتا ملکوتی، پیمان اسماعیلی، عالیه عطایی، آرش صمدبیگی و راضیه مهدیزاده به ایتالیایی ترجمه و منتشر شده است.
این تحول در زمانی اتفاق میافتد که نشریات ادبی و هنری مستقل - که خارج از حیطه موسسات حکومتی و دولتی فعالیت دارند - با چنان بحرانی در خرید کاغذ روبرو هستند که در سرمقاله هر شماره خود نومیدانه گلایه از روزگار میکنند و گمان دارند که این شماره آخرست.
در هفته گذشته ماهنامه فیلم امروز، ناداستان، سان، اندیشه پویا و چندین نشریه دیگر، هر یک به نوعی از بازاری که عملا فرهنگ را به سوی انهدام میبرد، شکست خوردهاند.
منبع تصویر،
Film Emrooz
توضیح تصویر،
تصویر ماندگار سوسن تسلیمی
گفتگو با چهرههای سیاسی، هنری و ادبی از تلویزیون فارسی بی بی سی.
برنامه ها
پایان پادکست
"پرونده همچنان باز است"
شماره ۸ ماهنامه فیلم جدید با تصویری از بهرام بیضایی منتشر شده که سزاست وی را قدر دانستن.
شهرام جعفرینژاد در مقدمه مصاحبه خود با بیضایی نوشته: اســتاد یگانه ادبیــات، نمایش، ســینما، فرهنــگ، تاریخ، اسطوره شناســی، زبانشناســی و... پس از دو فیلم توقیف شــده چریکــه تــارا (۱۳۵۷) و مرگ یزدگــرد (۱۳۶۰) و اخراجــش از دانشــگاه تهــران (مدیریــت گــروه هنرهای نمایشــی دانشــکده هنرهای زیبا) در ســال ۱۳۶۰، برای ســاختن چندین فیلمنامه و اجرای چندین نمایشنامه کوشــید که اجازه هیچکــدام به او داده نشــد.
و همین مصاحبه عنوانش هست پرونده همچنان باز است.
و بیضایی تشریح میکند شرایط روزهای باشو را. "هر چه به فکر هر که برسد، درفهرست [موارد لازم به اصلاح] بود. اولین سطرها، وحشت بود از فیلم ضد جنگ؛ و راه حل: حذف هرچه به جنگ مربوط است، یعنی همه فیلم. موکدًا حذف حرکت دایرهواری که تصویر از حیاط خانه نایی جان درصحنه نامه نوشتن وحشت بود از شــخصیت زن مرکزی فیلم که چرا مردی بالای سرش نیست؟ و حتی جای اسم بازیگر در عنوانبندی و حجاب و رنگ لباسهای دیگر زنان روستا و بازار. مشخصا و موکدا، حذف تصویر نزدیک معرفی نایی جان، اولین تصویر که از قاب پایین میآید و تصویر را پر میکند همچنین حذف تصاویر پیاپی زنان در روز بازار، تغییر زبان گفتگوها (یعنی دوبله): افزودن نواهای دلپذیر موجه و مصوب عقیدتی در صحنههای روستا."
این گفتگو با مردی که ده سالی است صدایش از دانشگاه استنفورد میآید و تپش قلبش از جای دیگر به گوشها میرسد، خود به تنهایی برای رغبت عام به مجله کافی است.
"در آخرین هفته پاییز، گزارشهای نشریات رو به موت هنری و فرهنگی نشان میدهد که موضوع تئاترها و فیلمهای مستند و سینمایی، به طور عجیبی به شرایط کشور و معضلات حل نشده اختصاص یافته است"چه رسد به گفتگویی بعد از ۴۳ سال با هوشنگ شفتی. یگانهای در دنیای فیلم و سینما.
"آزادانه به ایران مهاجرت کنید"
مجله خواندنی ناداستان که مخصوص به قصههایی است که پای آن در حقیقت است و تخیل نیست، شماره این ماه خود را به وطن اختصاص داده و ناداستانها و روایتهای فراوانی در همین مضمون دارد.
در بخش تاریخ، مجله با تصویری از میرزا صالح شیرازی آغاز کرد و توضیح داده که عباس میرزا قاجار که "چکیده خرد و فرزانگی عصر خودش است و همنشین خردمندان … تدابیر فراوان برای برون رفت از بستگی پیش گرفت که یکی هم دادن آگهی به جراید بریتانیایی است تا اروپاییها را تشویق کند که به ایران مهاجرت کنند."
این متن در یازدهم جولای ۱۸۳۳ در روزنامه تایمز لندن منتشر شده است:
چون اخیرا خانوادههای زیادی از کشورهای اروپایی دست به مهاجرت زده، گروهی در آمریکا و هلند جدید و دیگران در گرجستان و داغستان اقامت گزیدهاند، والاحضرت عباس میرزا، ولیعهد ایران، به وسیله فرستادگان ویژه خود به دربار بریتانیای کبیر، شخصا به کسانی که مایل باشند در دارالسلطنه او در آذربایجان که تبریز مرکز آن است اقامت گزینند، اطمینان میدهند که به محض ورود به ولایت ساوجبلاغ، زمینی در مجاورت محل اسکانشان به آنها واگذار شود و وسایل آسایش و معیشتشان فراهم گردد. در این اراضی محصولاتی چون گندم، جو، برنج، پنبه، و انواع میوهجات یا غلات که مایل به کشت آن باشند به دست میآید. میزان باروری طبیعی آن ولایات از هر جای دیگر در جهان بیشتر است.
علاوه بر واگذاری زمین به این قبیل مهاجران، تا زمانی که در ایران اقامت داشته باشند از پرداخت هرگونه مالیات یا باج معاف خواهند بود.
خود و اموالشان مصون از تعرض است و به محض ورود تحت حمایت شخص شاهزادهاند و ایشان افزون بر آن متعهد میشوند که حد اعلای لطف و توجه نسبت به آنان اعمال نمایند. بنا بر شیوه مرسوم در ایران مجاز هستند که در آزادی کامل، آداب و رسوم مذهبی را به جا آورند و بدون نظارت یا مزاحمت به آیین خود عبادت کنند. تمام کسانی که به ایران سفر کردهاند میدانند بهترین هوای آفتابی را دارد. لازم است به عنوان مثال گفته شود ایران محل استراحت مناسبی است برای افرادی که سلامتی خویش را به خاطر اقامت در هند از دست دادهاند. به ندرت اتفاق میافتد که دوره نقاهت بیماران، پس از تغییر آب و هوا، خیلی زود به پایان نرسد.
مقصود والاحضرت از صدور چنین فرامین و اعلان اینگونه تمایلات ناشی از اشتیاق قلبی ایشان در افزایش رفاه مهاجران و پیشرفت کشورشان است که اطمینان دارند با توجه به سابقه آن در علم و دانش و جنبههای گوناگون منافع مادی و همچنین با گسترش مناسبات و روابط نزدیکتر با اروپا و به خصوص افرادی که ایشان با مسرت تمام آنان را "دوستان انگلیسی خود" میخوانند، پیشرفت زیادی خواهد کرد.
منبع تصویر،
Idea gallury
توضیح تصویر،
تابلو عبدی اسبقی
ترسیمی نو از روزگار کرونا
شهرام شهسواری در اعتماد نوشت: زیستن امروز ما را میتوان نوعی اتحاد در مقابل فاجعه دانست؛ فاجعهای به نام کرونا که جانهای بسیاری را از این جهان گرفت و داغهای بسیاری بر سینهها نهاد.
"اولین سطرها، وحشت بود از فیلم ضد جنگ؛ و راه حل: حذف هرچه به جنگ مربوط است، یعنی همه فیلم"از همان ماههای آغازین پاندمی کرونا، بسیاری از اهالی هنر پیشبینی میکردند این سیلاب ویرانگر، هنر را هم با خود خواهد بُرد و این تهدید جهانی، هنر را به انزوا خواهد برد و اثری از آن باقی نخواهد گذارد. اما چنین نشد.
گزارشها نشان میدهد که در هفتههای اخیر و بعد از شکستن قرنطینه، تمرکز بیشتر هنرمندان بر مسایلی مانند کرونا است. چنان که گالری ایده در تهران که به تازگی میزبان نمایشگاهی شده که تمرکز اصلی آن بر تاثیرات کرونا بر روزگار ماست، رضا هدایت، عبدی اسبقی، علیرضا آسانلو، علیرضا بیداری، هیوا معاضد، روزبه دبیری، ابراهیم اکبری گرز، الیاس ستاری، آزاده بدیعی دزفولی، آیدا رزاقزاده، مریم قزوینه و ساناز غلامی آثار خود را در معرض تماشای عموم قرار دادند.
در توضیح این نمایشگاه آمده است: اضطراب، تنهایی، انزوا، عزلت، فقدان، ناامیدی.... تجربههای تلخ و آشنای این ماههای اخیر است.
این مهمان ناخوانده حقیر ما را از با هم بودنها، آغوشها و بوسهها که هیچ حتی از دست دادن خشک و خالی هم محروم کرد. انگار همه آنها را در روزمرگیهای قبل از کرونا جا گذاشتهایم... حال فقط حسرتش بر دلهامان نشسته. انسان امروز اما زود میدان را خالی نمیکند. دستش پر است، امید دارد.
"در این اراضی محصولاتی چون گندم، جو، برنج، پنبه، و انواع میوهجات یا غلات که مایل به کشت آن باشند به دست میآید"آنان به ملزومات زندگی مدرن ماسک و ضدعفونیکننده افزوده اند. شاید دلچسبترین نکته زندگی کردن در حوضچه اکنون است.
از مهمترین نکات قابلتوجه این نمایشگاه، حضور هنرمندان صاحب نامی چون رضا هدایت که از پیشکسوتان نقاشی در ایران محسوب میشود، در کنار هنرمندان جوانتر بود. آثار مختلفی از هنرمندان با استقبال مخاطبان مواجه شد و برخی از این آثار خریداری شد. از جمله میتوان به تابلوی "سیاست عامل کرونا" از علیرضا آسانلو و "روزنامه پیچ در دوران کرونا" اثر عبدی اسبقی اشاره کرد.
منبع تصویر،
Reza Javidi
توضیح تصویر،
درگیران خانواده کباب
کباب، نمایشی بر لبه تیغ
صبا ایزدپناه، سارینا آزادمیلانی، محمد پسندیده، نازنین میهن، صدف صفری، فرید زنگی، احمد هَداوند و امیرحسین نژاد قاسمی بازیگرانی هستند که در نمایش "کباب" حاضر بودند. کباب به نویسندگی علی صفری و کارگردانی رها حاجی زینل روی صحنه رفت. این نمایش نخستین اثر ایرانی گروه تئاتر "سه گانه" است. گروهی که پیش از این نمایشنامههای خارجی را روی صحنه بردند.
کباب در ظاهر چنین مینماید که داستان خانوادهای است که در دهه چهل کبابی معروفی در تهران دارند، خانوادهای مذهبی که به واسطه تعزیه خوانی مشهور مردم هستند، اما در زمانی که قصه رخ میدهد، یک هفته مانده به ماه محرم، با یک اشتباه، با چالشی بزرگ مواجه میشوند. از همین روست که نویسنده متن میگوید: نگارش این اثر در داخل کشور، اتفاقی تازه برایم محسوب شده و در نوع خود چالشی عجیب است.
کارگردان کباب این نمایش را روایتگر بخشی از تاریخ کشور میداند که از گذشتههای دور مستمر تا به امروز ادامه داشته و میتواند همچنان در نسلهای بعدی به شیوه خود دیده شود، داستانی از چالشهای همیشگی اعتقادی که پیش از آن که بدانیم مذهب چیست، از همان سنین پایین نه تنها وارد زندگی ما شده بلکه به بخشهای عمیق ناخودآگاه ما نیز رسوخ میکند.
"علاوه بر واگذاری زمین به این قبیل مهاجران، تا زمانی که در ایران اقامت داشته باشند از پرداخت هرگونه مالیات یا باج معاف خواهند بود"
رها حاج زینل تاکید میکند که این نمایشنامه زنانهترین متن یک نویسنده مرد است، کسی که خود هنوز در چیستی مذهب مانده اما نمیتواند از تاثیراتی که در کودکی در هیاتها و یا تعزیهها بر وی وارد شده فرار کند، البته فرار نه به معنای دوری از یک امر خبیثانه بلکه جدالی بین خودآگاه و ناخودآگاه که میخواهد آن خاطرات نوستالژیک را هر طور که شده با منطق قرن بیستمی تلفیق کند.
"اما نگارش یک اثر ایرانی به این معنا که داستان هم در داخل کشور روایت شود اتفاقی تازه برایم محسوب شده و در نوع خود چالشی عجیب است، کباب برای نگارنده همچون راه رفتن روی لبه تیغی است که اگر بتواند از آن به سلامت عبور کند، شاید شروعی در باب نگارش آثار ایرانی باشد."
منبع تصویر،
Mehr
توضیح تصویر،
هیچ کس منتظرت نیست
"اینجا ته خط است"
نرگس عاشوری در گزارشی در روزنامه ایران نشان داده که فیلم بلند هیچ کس منتظرت نیست، که از جمله فیلمهای جشنواره حقیقت بود، روایتی از مرکز نگهداری زنان کارتن خواب در میدان شوش تهران است. محسن اسلامزاده کارگردان نیز تاکید کرده که این مستند را با هدف کاهش آسیب ساخته و به سراغ آنهایی رفته که این دغدغه را دارند.
اسلامزاده تاکید کرده: بنایمان را بر این گذاشتیم که مستند هیچکس منتظرت نیست قرار نیست از تلویزیون پخش شود. چرا که باید در فیلم هرکس خودش باشد و به لحاظ پوشش و حرکت درگیر خط قرمزهای مرسوم تلویزیون نشویم.
دوربین هیچکس منتظرت نیست از تونلهای فاضلاب تا پاتوقهای شبانه و روزانه زنان کارتنخواب سرک کشیده و با آنها همراه شده تا جایی که فیلمساز میگوید: ما هم تا ته خط رفتیم.
اسلامزاده ضمن تشریح این مطلب که گروه فیلمبرداری با حمله افراد حاضر روبرو شدند، از چالشهای ورود به چنین مرکزی میگوید: وارد پارک شوش که میشوی با انواع و اقسام خلافکارها مواجهی، فضا ناامن است. آنطور که سپیده علیزاده که با تاسیس یک مرکز امدادی فرصت هایی برای زنده ماندن زنان کارتن خواب فراهم آورده است میگفت گاهی مجبور است برای گذر از این منطقه تا رسیدن به مرکز، حلقه ازدواجش را در دهان پنهان کند.
اطمینان دادیم صحنههایی که دوست ندارند را فیلمبرداری نمیکنیم و برخوردمان با ماجرا اخلاقی است. اما لایه دیگر افراد نجات یافته بودند که به عنوان پرسنل با این مرکز همکاری میکردند، اینجا هم پایان قصه نبود. زندگی تازه آنها، با چالشهای تازهای همراه بود که تا زمان اکران همچنان درگیرش هستیم.
"خود و اموالشان مصون از تعرض است و به محض ورود تحت حمایت شخص شاهزادهاند و ایشان افزون بر آن متعهد میشوند که حد اعلای لطف و توجه نسبت به آنان اعمال نمایند"کسی منتظر آدمهای بازگشته نیست. آنها را نمیپذیرند یا خیلی سخت میپذیرند.
کارگردان فیلم مستند تحسین شده هیچ کس منتظرت نیست در مصاحبه خود تاکید کرده: شوش جایی است که کسی حاضر نمیشود و تو باید دوربینت را روشن کنی، تعارف را کنار بگذاری، سؤال بپرسی و مطالبهگر باشی تا انتظار مخاطب را برآورده کنی. لازم است مستندساز با جسارت حرفش را بزند اما باید راهکار هم ارائه کند. دیگر انتقاد و نمایش چالش کافی نیست باید در این پژوهش تصویری به راهکار هم رسیده باشی. فقط یک خط قرمزی وجود دارد به نام ناامیدی.
منبع تصویر،
Heidari
توضیح تصویر،
شب یلدا
کارتون هفته
شب یلدا
کار: هادی حیدری
بیشتر بخوانید:
- هفته هنر و فرهنگ؛ نامداران رفتند، یکلیای از تنهایی به درآمد، غرفههای خالی و بیحشمت
- هفته هنر و فرهنگ؛ طالبان و تندادگی، سوگ لالایی، عصر طویلگی
- فرهنگ و هنر هفته؛ هفته دهم سکوت، گلستان زیر ۱۰۰، روز حافظ رند
- هفته هنر و فرهنگ؛ نودولتان نابلد، سکوت حاکم، زهرا در مرز، فیلم های ایرانی در جشنوارهها
- فرهنگ و هنر هفته؛ پاییز بی شجر، روز صلح با قطع دست و سر، فرهنگ ترس خورده
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران