متن کامل دعای ابوحمزه ثمالی +ترجمه
خبرگزاری میزان - این دعا از امام سجاد است و به دلیل اینکه ابوحمزه ثمالی آنرا از امام نقل میکند، معروف به دعای ابوحمزه ثمالی شده است.
ویژگیهای دعا ابوحمزه ثمالی
ویژگیهای منحصر به فرد این دعا آن را در شمار ادعیههایی قرار داده است که خواندن آن علاوه بر قرب معنوی، توحید را نیز آموزش میدهد و، اما در مورد ویژگیهای این دعا:ابتدا اینکه این حدیث و دعای نورانی از نظر سند تام است.. هم از نظر محتوا و هم از نظر طریق و سند موثق است و نشان دهندهی این است که تردیدی نیست که این حدیث از جانب معصوم به دست ما رسیده است.
مطلب دوم آن است که همانطوری که قرآن یُفَسِّرُ بَعضُهُ بَعضاً، یَنْطِقُ بَعضُهُ بِبَعض، یَشهَدُ بَعضُهُ بِبَعض، آیات را باید با یکدیگر تفسیر کرد. ادعیه و احادیث نیز این چنین است اگر ما خواستیم دعاها را خوب تفسیر کنیم، باید از یکدیگر کمک بگیریم. برخی از دعاها شاهد و مفسّر دیگرند. مخصوصاً آنچه که از امام سجاد سلام الله علیه در این زمینه رسیده است.
"ادعیه و احادیث نیز این چنین است اگر ما خواستیم دعاها را خوب تفسیر کنیم، باید از یکدیگر کمک بگیریم"یعنی صحیفه سجادیه یک شرح نورانی است برای دعای ابوحمزه ثمالی است.
در این ادعیه کلمه بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم در طلیعه و آغازش نیست. با این که به ما دستور دادند هر کاری که شروع میکنید اول نام ذات أقدس إله را ببرید. همین دعای ابوحمزه ثمالی گرچه اولش بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم ندارد، اما اول «الهی» و مانند آن است. پس به نام خدا شروع شده است و مشمول آن احادیثی نخواهد بود که هر کاری که به نام خدا شروع نشده است، ابتر و بی نتیجه است.
این دعای نورانی، فرازهای گوناگون و جملههای متعددی دارد. همه اینها یک سطح نیست.
چون همه دعا کنندگان یک سطح نیستند. بعضی مشکل خوف دارند، بعضی در مرحله رجاء مشکل دارند بعضی دیگر مشکلات دیگر دامنگیر آنها شده است؛ لذا این دعای جامع برای همگان سودمند است. البته بحثهای محوری این دعا همان مسئله توحید است که در خِلال این مسائل بازگو میشود.
پنجمین ویژگی این دعای نورانی این است که می بینی که این دعا چقدر با دقت حالت های روحی تو و گره های روانی تو را باز می کند. هنگامی که در وحشت تنهایی هستی، از همراهی و حتی شروع او، محبتها و کرامت های او، برای تو تصویرها می کشد، که پیش از آگاهی تو و نیاز تو، داده، پس بعدها دریغ نمی کند. او به خاطر ما نداده که به خاطر ما از ما بگیرد و هنگامی که از فضل و رحمت او گفتگوها کرده هشدار میدهد که با این کرامت و رحمت، مرا از این گناهها و جرمها جدا کن.
"یعنی صحیفه سجادیه یک شرح نورانی است برای دعای ابوحمزه ثمالی است.در این ادعیه کلمه بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم در طلیعه و آغازش نیست"مرا با اینها ادب کن و بساز.
و، اما ششمین ویژگی در دعای ابوحمزه ثمالی برخی اوصاف خدای تعالی آمده است و بیان شده که تمام عظمتها و تمام بزرگی از اوست؛ همچنین، در برخی فرازها به مسئله «روششناسی» شناخت خدا پرداخته شده و بیان شده که آیا انسان باید خدای تعالی را از آثارش بشناسد؟ یا این که انسان باید از خود خدا به شناخت او برسد؟ در این دعا اعلام میکند که انسان، خدا را به وسیله خدا بشناسد. خدا راهنمای انسان است و اگر خدا کسی را راهنمائی نکند نمیتواند خدا را بشناسد؛ و خدا راهنمائیهای فراوانی را اِعمال کرده است تا برای شناخت خدا از خود خدا شروع کنند.
متن دعا ابوحمزه ثمالی
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشاینده مهربان
اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ وَلا تَمْکُرْ بی فی
خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن و مکر مکن به من
حیلَتِکَ مِنْ اَینَ لِی الْخَیرُ یا رَبِّ وَلا یوُجَدُ اِلاّ مِنْ عِنْدِکَ وَمِنْ اَینَ
با حیلهات. از کجا خیری به دست آورم ای پروردگار من با اینکه خیری یافت نشود جز در پیش تو و از کجا
لِی النَّجاه وَلا تُسْتَطاعُ اِلاّ بِکَ لاَ الَّذی اَحْسَنَ اسْتَغْنی عَنْ عَوْنِکَ
نجاتی برایم باشد با اینکه نجاتی نتوان یافت جز به کمک تو. نه آن کس که نیکی کند بی نیاز است از کمک تو
وَرَحْمَتِکَ وَلاَ الَّذی اَسآءَ وَاجْتَرَءَ عَلَیکَ وَلَمْ یرْضِکَ خَرَجَ عَنْ
و رحمتت و نه آنکس که بد کند و دلیری بر تو کند و خوشنودیات نجوید از تحت قدرت تو بیرون رود
قُدْرَتِکَ یا رَبِّ یا رَبِّ یا رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود [بِکَ] عَرَفْتُکَ
ای پروردگار من ... بهوسیله خودت من ترا شناختم
وَاَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیکَ وَدَعَوْتَنی اِلَیکَ وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ
و تو مرا برخود راهنمایی کردی و بهسوی خود خواندی و اگر تو نبودی من ندانستم که تو کیستی
اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَدْعوُهُ فَیجیبُنی وَ اِنْ کُنْتُ بَطیـئاً حینَ یدْعوُنی
ستایش خدایی را که میخوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی میخواندم بهکندی به درگاهش روم
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اَسْئَلُهُ فَیعْطینی وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یسْتَقْرِضُنی
و ستایش خدایی را که میخواهم از او و به من عطا میکند و اگرچه در هنگامی که او از من چیزی قرض خواهد من بخل کنم
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی اُنادیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتی وَاَخْلوُ بِهِ حَیثُ شِئْتُ
و ستایش خدایی را که هرگاه برای حاجتی بخواهم او را ندا کنم و هر زمان بخواهم برای
لِسِرِّی بِغَیرِ شَفیـع فَیقْضی لی حاجَتی اَلْحَمْدُللهِِ الَّذی لا اَدْعُو غَیرَهُ
راز و نیاز بدون واسطه با او خلوت کنم و او حاجتم را برآورد. ستایش خدایی را که جز او
وَلَوْ دَعَوْتُ غَیرَهُ لَمْ یسْتَجِبْ لی دُعآئی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی لا اَرْجُو
کسی را نخوانم و اگر غیر او دیگری را میخواندم دعایم را مستجاب نمیکرد و ستایش خدایی را که بهجز او
غَیرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی وَکَلَنی
امید ندارم و اگر به غیر او امیدی داشتم ناامیدم میکرد و ستایش خدایی را که مرا به حضرت خود
اِلَیهِ فَاَکْرَمَنی وَلَمْ یکِلْنی اِلَی النّاسِ فَیهینُونی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی
واگذار کرده و از این رو به من اکرام کرده و به مردم واگذارم نکرده که مرا خوارکنند و ستایش خدایی را که
تَحَبَّبَ اِلَی وَهُوَ غَنِی عَنّی وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذی یحْلُمُ عَنّی حَتّی کَاَ نّی
با من دوستی کند در صورتی که از من بی نیاز است و ستایش خدایی را که نسبت به من بردباری کند تا به جایی که
لا ذَنْبَ لی فَرَبّی اَحْمَدُ شَیء عِنْدی وَاَحَقُّ بِحَمْدی اَللّـهُمَّ اِنّی اَجِدُ
گویا گناهی ندارم.
پس پروردگار من ستودهترین چیزها است نزد من و به ستایش من سزاوارتر است. خدایا من همه راههای
سُبُلَ الْمَطالِبِ اِلَیکَ مُشْرَعَةً وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَیکَ مُتْرَعَةً
مقاصد را به سوی تو باز میبینم و چشمههای امید را بهسویت سرشار مییابم
وَالاِْسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ اَمَّلَکَ مُباحَةً وَاَبْوابَ الدُّعآءِ اِلَیکَ
و یاری جستن به فضل تو برای آرزومندانت مباح و بیمانع است و درهای دعا بهسوی تو برای
لِلصّارِخینَ مَفْتوُحَةً وَاَعْلَمُ اَنَّکَ لِلرّاجی بِمَوْضِعِ اِجابَة وَلِلْمَلْهوُفینَ
فریادکنندگان باز است و به خوبی می دانم که تو برای اجابت شخص امیدوار آمادهای و برای فریادرسی اندوهگینان
بِمَرْصَدِ اِغاثَة وَاَنَّ فِی اللَّهْفِ اِلی جوُدِکَ وَالرِّضا بِقَضآئِکَ عِوَضاً
مهیای فریادرسی هستی و بهراستی میدانم که در پناهندگی به جود و کرمت و خشنودی به قضا و قدرت عوضی است
مِنْ مَنْعِ الْباخِلینَ وَمَنْدوُحَةً عَمّا فی اَیدِی الْمُسْتَاْثِرینَ وَاَنَّ
از جلوگیری کردن بخیلان و گشایشی است از احتیاج بدانچه در دست دنیاطلبان است و بهراستی
الرّاحِلَ اِلَیکَ قَریبُ الْمَسافَةِ وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاّ اَنْ
کوچ کننده به درگاهت راهش نزدیک است و مسلماً تو از خلق خود در حجاب نشوی مگر آنکه
تَحْجُبَهُمُ الاَْعمالُ دوُنَکَ وَقَدْ قَصَدْتُ اِلَیکَ بِطَلِبَتی وَتَوَجَّهْتُ اِلَیکَ
کردارشان میان آنها و تو حاجب شود و من با مطلبی که دارم قصد تو را کرده
بِحاجَتی وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتی وَبِدُعآئِکَ تَوَسُّلی مِنْ غَیرِ
و با حاجت خود رو به درگاه تو آوردم و استغاثهام را به درگاه تو قرار دادم و دعای تو را دست آویز خود کردم بی آنکه من
اسْتِحْقاِ لاِسْتِماعِکَ مِنّی وَلاَ اسْتیجاب لِعَفْوِکَ عَنّی بَلْ لِثِقَتی
استحقاق داشته باشم که تو از من بشنوی و نه مستوجب آنم که از من بگذری بلکه بدان اعتمادی که من
بِکَرَمِکَ وَسُکوُنی اِلی صِدِِْ وَعْدِکَ وَلَجَائ اِلی الاْیمانِ
به کرم تو دارم و آن اطمینانی که به درستی وعدهات دارم و به خاطر پناهندگیام به ایمان
بِتَوْحیدِکَ وَیقینی بِمَعْرِفَتِکَ مِنّی اَنْ لا رَبَّ [لی] غَیرُکَ وَلا اِلـهَ اِلاّ
و اعتقادی که بر یگانگی تو دارم و یقینی که به معرفت و شناسایی تو دارم که میدانم پروردگاری غیر
اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ اَللّـهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقٌّ وَوَعْدُکَ
تو نیست و معبودی جز تو وجود ندارد یگانهای که شریکی برایت نیست خدایا تو فرمودی و گفتارت حق و وعده ات
صِدٌِْ وَاسْئَلوُا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ اِنَ اللهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً وَلَیسَ مِنْ
راست است (که فرمودی) «و درخواست کنید خدا را از فضلش که بهراستی او به شما مهربان است» و رسم تو چنان نیست
صِفاتِکَ یا سَیدی اَنْ تَاْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیةَ وَاَنْتَ الْمَنّانُ
ای آقای من که دستور سوال بدهی ولی از عطا و بخشش دریغ نموده و خودداری کنی و تویی بخشاینده
بِالْعَطِیاتِ عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِکَ وَالْعائِدُ عَلَیهِمْ بِتَحَنُّنِ رَاْفَتِکَ اِلـهی
به عطایا بر اهل کشور خود و متوجه بدانها به مهربانی و رأفتت. خدایا
رَبَّیتَنی فی نِعَمِکَ وَاِحْسانِکَ صَغیراً وَنَوَّهْتَ بِاسْمی کَبیراً فَیامَنْ
مرا در خردسالی در نعمتها و احسان خویش پروریدی و در بزرگی نامم را بر سر زبانها بلند کردی پس ای که
رَبّانی فِی الدُّنْیا بِاِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ وَاَشارَ لی فِی الاْخِرَةِ
در دنیا مرا به احسان و فضل و نعمتهای خود پروریدی و برای آخرتم
اِلی عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ مَعْرِفَتی یا مَوْلای دَلیلی عَلَیکَ وَحُبّی لَکَ شَفیعی
به عفو وکرم اشارت فرمودی ای مولای من شناساییام به تو راهنمای من بهسوی تو است و محبتی که به تو دارم شفیع من است
اِلَیکَ وَاَنـَا واثِقٌ مِنْ دَلیلی بِدَلالَتِکَ وَساکِنٌ مِنْ شَفیعی اِلی
به درگاهت و من از راهنمایی کردن این دلیلم بهسوی تو مطمئنم و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو
شَفاعَتِکَ اَدْعوُکَ یا سَیدی بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُناجیکَ
آسوده خاطرم. میخوانمت ای آقای من به زبانی که گناه لالش کرده. پروردگارا با تو راز گویم
بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ اَدْعوُکَ یا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خآئِفاً اِذا
بهوسیله دلی که جنایت به هلاکتش کشانده میخوانمت.
"همین دعای ابوحمزه ثمالی گرچه اولش بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم ندارد، اما اول «الهی» و مانند آن است"ای پروردگار من هراسان و خواهانو امیدوار و ترسان،
رَاَیتُ مَوْلای ذُنوُبی فَزِعْتُ وَاِذا رَاَیتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ
ای مولای من هنگامی که گناهانم را مشاهده میکنم هراسان شوم و چون بزرگواری تو را بینم به طمع افتم. خدایا اگر بگذری
فَخَیرُ راحِم وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیرُ ظالِم حُجَّتی یا اَللهُ فی جُرْاَتی عَلی
بهترین مهرورزی و اگر عذاب کنی ستم نکردهای، دلیل و بهانه من ای خدا در اینکه دلیری کنم
مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانی ما تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ وَعُدَّتی فی شِدَّتی مَعَ
در سوال کردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست همان جود و کرم تو است و ذخیره من در سختیام با
قِلَّةِ حَیائی رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَینَ ذَینِ
بی شرمی من همان رأفت و مهربانی تو است و بهراستی امیدوارم که نومید مکنی میان این وآن آرزویم را
وَذَینِ مُنْیتی فَحَقِّقْ رَجآئی وَاسْمَعْ دُعآئی یا خَیرَ مَنْ دَعاهُ داع
پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را شنیده گیر ای بهترین کسی که خوانندگان بخوانندش
وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی
و برتر کسی که امیدواران بدو امید دارند ای آقایم، آرزویم بزرگ و عملم زشت است پس تو
مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی فَاِنَّ کَرَمَکَ
از عفو خویش به اندازه آرزویم به من بده و مرا به بدترین عملم مؤاخذه مکن زیرا کرم تو برتر است
یجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبینَ وَحِلْمَکَ یکْبُرُ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرینَ
از مجازات گنهکاران و بردباریات بزرگتر است از مکافات تقصیرکاران
وَاَ نَا یاسَیدی عائِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیکَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ
و من ای آقایم به فضلت پناهنده گشته و از تو بهسوی خودت گریختهام و خواستارم آنچه را وعده کردی از
الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً وَما اَ نَا یا رَبِّ وَما خَطَری هَبْنی
چشم پوشی نسبت به کسی که خوش گمان به تو است، من چهام پروردگارا؟ و چه اهمیتی دارم؟ مرا
بِفَضْلِکَ وَتَصَدَِّْ عَلَی بِعَفْوِکَ اَی رَبِّ جَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ
به فضل خویش ببخش با عفو خود بر من نیکی کن و منت گذار، پروردگارا مرا به پوشش خود بپوشان
تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ فَلَوِ اطَّلَعَ الْیوْمَ عَلی ذَنْبی غَیرُکَ ما فَعَلْتُهُ
و به کرم ذاتت از سرزنش کردن من درگذر پس اگر دیگری جز تو بر گناهم آگاه میشد آن گناه را انجام نمیدادم
وَلَوْ خِفْتُ تَعْجیلَ الْعُقوُبَةِ لاَ اجْتَنَبْتُهُ لا لاَِنَّکَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَاَخَفُّ
و اگر از زود به کیفر رسیدن میترسیدم باز هم خودداری میکردم و اینکه با این وصف گناه کردم نه برای آن بود که تو سبکترین بینندگانی
الْمُطَّلِعینَ[ عَلَی ]بَلْ لاَِنَّکَ یارَبِّ خَیرُ السّاتِرینَ وَاَحْکَمُ الْحاکِمینَ
و یا بی مقدارترین مطلعین هستی بلکه برای آن بود که تو ای پروردگار من، بهترین پوشندگان و حکم کنندهترین حاکمان
وَاَکْرَمُ الاَْکْرَمینَ سَتّارُ الْعُیوُبِ غَفّارُ الذُّنوُبِ عَلاّمُ الْغُیوُبِ تَسْتُرُ
و گرامیترین گرامیان و پوشاننده عیوب و آمرزنده گناهانی. گناه را به کرمت میپوشانی
الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ وَتُؤَخِّرُ الْعُقوُبَةَ بِحِلْمِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی حِلْمِکَ بَعْدَ
و کیفر را به واسطه بردباریات به تأخیر اندازی پس تو را ستایش سزا است بر بردباریات، پس
عِلْمِکَ وَعَلی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ وَیحْمِلُنی وَیجَرِّئُنی عَلی
از دانستن و بر گذشتت پس از توانایی داشتن و همین گذشت تو از من مرا وادار کرده و دلیر ساخته بر
مَعْصِیتِکَ حِلْمُکَ عَنّی وَیدْعوُنی اِلی قِلَّةِ الْحَیآءِ سَِتْرُکَ عَلَی
نافرمانیات و همان پرده پوشیات بر من مرا به بی شرمی واداشته
وَیسْرِعُنی اِلَی التَّوَثُّبِ عَلی مَحارِمِکَ مَعْرِفَتی بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ
و همان معرفتی که من به فراخی رحمتت دارم و بزرگی عفوت مرا بهدست زدن به کارهای حرام شتابان میکند
وَعَظیمِ عَفْوِکَ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا حَی یا قَیومُ یا غافِرَ الذَّنْبِ یا
ای بردبار، ای بزرگوار، ای زنده و ای پاینده، ای آمرزنده گناه، ای
قابِلَ التَّوْبِ یا عَظیمَ الْمَنِّ یا قَدیمَ الاِْحسانِ اَینَ سَِتْرُکَ الْجَمیلُ
پذیرنده گناه، ای بزرگ نعمت، ای دیرینه احسان، کجاست پردهپوشی زیبایت؟
اَینَ عَفْوُکَ الْجَلیلُ اَینَ فَرَجُکَ الْقَریبُ اَینَ غِیاثُکَ السَّریعُ اَینَ
کجاست گذشت بزرگت؟ کجاست گشایش نزدیکت؟ کجاست فریادرسی فوریت؟ کجاست
رَحْمَتُکَ الْواسِعَه اَینَ عَطایاکَ الْفاضِلَه اَینَ مَواهِبُکَ الْهَنیئَه اَینَ
رحمت وسیعت؟ کجاست عطاهای برجستهات؟ کجاست بخششهای دلچسبت؟ کجاست
صَنائِعُکَ السَّنِیه اَینَ فَضْلُکَ الْعَظیمُ اَینَ مَنُّکَ الْجَسیمُ اَینَ
نیکیهای شایانت؟ کجاست فضل عظیمت؟ کجاست نعمت بزرگت؟ کجاست
اِحْسانُکَ الْقَدیمُ اَینَ کَرَمُکَ یا کَریمُ بِهِ وَ بِمُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد فَاسْتَنْقِذْنی وَبِرَحْمَتِکَ
احسان دیرینهات؟ کجاست کرمت؟ ای کریم بدان(چه گفتم) و به محمد و آل محمد مرا نجات ده و به رحمتت
فَخَلِّصْنی یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ لَسْتُ اَتَّکِلُ فِی
خلاصم کن، ای نیکو، ای نیکو بخش، ای نعمت ده، ای زیاده بخش چنان نیست که من برای
النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ عَلی اَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَینا لاَِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوی
نجات از عقاب تو به کارهایمان تکیه کنم بلکه به فضلی که بر ما داری تکیه زنم، زیرا تو اهل تقوی
وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ تُبْدِئُ بِالاِْحْسانِ نِعَماً وَتَعْفوُ عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً فَما
و شایسته آمرزشی، آغاز کنی به احسان از روی نعمت بخشی و گذشت کنی از گناه از روی کرم و بزرگواری و با این وضع
نَدْری ما نَشْکُرُ اَجَمیلَ ما تَنْشُرُ اَمْ قَبیحَ ما تَسْتُرُ اَمْ عَظیمَ ما اَبْلَیتَ
ما ندانیم کدامیک را سپاس گوییم؛ آن نیکیها که پراکنده کنی یا زشتیها که بپوشانی یا بزرگ آزمایشت
وَاَوْلَیتَ اَمْ کَثیرَ ما مِنْهُ نَجَّیتَ وَعافَیتَ یا حَبیبَ مَنْ تَحَبَّبَ اِلَیکَ
و شایستگی نعمتت یا آن همه چیزهایی که ما را از آن نجات داده و عافیت دادی ای دوست کسی که با تو دوستی کند
وَیا قُرَّةَ عَینِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ اِلَیکَ اَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ
و ای نور دیده کسی که پناه به تو آرد و از دیگران ببرد تویی نیکوکار و ماییم
الْمُسیئوُنَ فَتَجاوَزْ یا رَبِّ عَنْ قَبیحِ ما عِنْدَنا بِجَمیلِ ما عِنْدَکَ وَاَی
گنهکار، پس درگذر ای پروردگار از زشتیهای ما به نیکیهای خود و کدام
جَهْل یا رَبِّ لا یسَعُهُ جوُدُکَ اَوْ اَی زَمان اَطْوَلُ مِنْ اَناتِکَ وَما قَدْرُ
نادانی است ای پروردگار که جود تو فرایش نگیرد و چه روزگاری درازتر از زمان بردباری تو است و چه ارزشی دارد
اَعْمالِنا فی جَنْبِ نِعَمِکَ وَکَیفَ نَسْتَکْثِرُ اَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ بَلْ
اعمال ما در جنب نعمتهایت و چگونه زیاد بشمریم اعمال (بدمان) را که بتوانیم آنها را برابر با کرم تو کنیم بلکه
کَیفَ یضیقُ عَلَی الْمُذْنِبینَ ما وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ یا واسِعَ
چگونه ممکن است میدان بر گنهکاران تنگ شود با آن رحمت وسیعت
الْمَغْفِرَةِ یا باسِطَ الْیدَینِ بِالرَّحْمَه فَوَ عِزَّتِکَ یا سَیدی لَوْ نَهَرْتَنی
که ایشان را فراگرفته، ای وسیع آمرزش، ای دو دستت به رحمت باز سوگند به عزتت ای آقای من، اگرچه برانیم
ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا انْتَهی اِلَی مِنَ
من از در خانهات برنخیزم و از تملق و چاپلوسیات دست برندارم چون
الْمَعْرِفَةِ بِجوُدِکَ وَکَرَمِکَ وَاَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشآءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشآءُ
اطلاع از جود و کرمت پیدا کردهام و تویی کننده هرچه بخواهی. عذاب کنی هرکه را خواهی
بِما تَشآءُ کَیفَ تَشآءُ وَتَرْحَمُ مَنْ تَشآءُ بِما تَشآءُ کَیفَ تَشآءُ لا
به هر چه خواهی به هر طور که خواهی و رحم کنی هر که را خواهی به هر چه خواهی هرطور که خواهی
تُسْئَلُ عَنْ فِعْلِکَ وَلا تُنازَعُ فی مُلْکِکَ وَلا تُشارَکُ فی اَمْرِکَ وَلا
بازپرسی از کار تو نشود و نزاعی در فرمانرواییات رخ ندهد و شریکی در کارت نباشد
تُضآدُّ فی حُکْمِکَ وَلا یعْتَرِضُ عَلَیکَ اَحَدٌ فی تَدْبیرِکَ لَکَ الْخَلْقُ
و ضدیتی در حکمت نباشد و کسی نیست که در تدبیر تو بر تو اعتراض کند. آفرینش
وَالاَْمْرُ تَبارَکَ اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ یا رَبِّ هذا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ
و دستور از تو است برتر است خدا، پروردگار جهانیان، پروردگارا این جایگاه کسی است که به تو
وَاسْتَجارَ بِکَرَمِکَ وَاَلِفَ اِحْسانَکَ وَنِعَمَکَ وَاَنْتَ الْجَوادُ الَّذی
روی آورده و به کرمت پناه جسته و به احسان و نعمتت خو گرفته و تویی بخشایندهای که
لایضیقُ عَفْوُکَ وَلا ینْقُصُ فَضْلُکَ وَلا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ وَقَدْ تَوَثَّقْنا
تنگ ناید عفوت و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت و ما
مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدیمِ وَالْفَضْلِ الْعَظیمِ وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ اَفَتَُراکَ یا
بدان چشم پوشی دیرینه و فضل عظیمت و رحمت پهناورت اعتماد کردهایم آیا چنان میبینی
رَبِّ تُخْلِفُ ظُنوُنَنا اَوْ تُخَیبُ آمالَنا کَلاّ یا کَریمُ فَلَیسَ هذا ظَنُّنا بِکَ
پروردگارا که برخلاف گمانهای ما رفتار کنی یا آرزوهایمان نومید کنی؟ هرگز! ای کریم چون ما چنین گمانی به تو نداریم
وَلا هذا فیکَ طَمَعُنا یا رَبِّ اِنَّ لَنا فیکَ اَمَلاً طَویلاً کَثیراً اِنَّ لَنا فیکَ
و طمع ما درباره تو اینگونه نیست.
پروردگارا بهراستی ما درباره تو آرزوی دراز و بسیاری داریم. بهراستی ما نسبت به تو
رَجآءً عَظیماً عَصَیناکَ وَنَحْنُ نَرْجوُ اَنْ تَسْتُرَ عَلَینا وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ
امید بزرگ و زیادی داریم، تو را نافرمانی کردیم ولی امیدواریم که تو بپوشانی بر ما و خواندیم تو را و امیدواریم
نَرْجوُ اَنْ تَسْتَجیبَ لَنا فَحَقِّقْ رَجآئَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا ما نَسْتَوْجِبُ
که تو اجابت کنی ما را پس امید ما را تحقق بخش ای مولای ما که بهراستی ما میدانیم که به اعمالمان مستوجب چه(پاداشی)
بِاَعْمالِنا وَلکِنْ عِلْمُکَ فینا وَعِلْمُنا بِاَنَّکَ لا تَصْرِفُنا عَنْکَ وَاِنْ کُنّا
هستیم، ولی علم تو درباره ما و علم ما درباره تو این است که ما را از درگاهت نرانی و اگرچه ما
غَیرَ مُسْتَوْجِبینَ لِرَحْمَتِکَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجوُدَ عَلَینا وَعَلَی الْمُذْنِبینَ
مستوجب رحمت تو نیستیم، ولی تو شایسته آنی که بر ما بخشش کنی و بر گنهکاران
بِفَضْلِ سَعَتِکَ فَامْنُنْ عَلَینا بِما اَنْتَ اَهْلُهُ وَجُدْ عَلَینا فَاِنّا مُحْتاجوُنَ
به فضل وسیعت توجه فرمایی، پس بر ما منت گذار بدانچه تو شایسته آنی و بر ما جود کن که ما نیازمند
اِلی نَیلِکَ یا غَفّارُ بِنوُرِکَ اهْتَدَینا وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَینا وَبِنِعْمَتِکَ
عطای توییم، ای آمرزنده، به نور تو راه یافتیم و به فضل تو بی نیازی جستیم و به نعمت تو
اَصْبَحْنا وَاَمْسَینا ذُنوُبُنا بَینَ یدَیکَ نَسْتَغْفِرُکَ الّلهُمَّ مِنْها وَنَتوُبُ
صبح و شام کردیم. گناهان ما پیش روی تو است که ما از آنها آمرزش خواهیم و بهسویت توبه کنیم
اِلَیکَ تَتَحَبَّبُ اِلَینا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنوُبِ خَیرُکَ اِلَینا نازِلٌ
تو با نعمتهایت بر ما دوستی کنی و ما به گناهان با تو معارضه و برابری کنیم. خیر تو بر ما نازل گردد
وَشَّرُنا اِلَیکَ صاعِدٌ وَلَمْ یزَلْ وَلا یزالُ مَلَکٌ کَریمٌ یاْتیکَ عَنّا بِعَمَل
و در برابر شر ما بهسوی تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و کریمی بوده ای که از جانب ما کارهای
قَبیح فَلا یمْنَعُکَ ذلِکَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِکَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَینا بِآلائِکَ
زشت بهسوی تو آید ولی آنها جلوگیریات نکند از اینکه ما را به نعمتهای خود فراگیری و خود بر ما تفضل کنی
فَسُبْحانَکَ ما اَحْلَمَکَ وَاَعْظَمَکَ وَاَکْرَمَکَ مُبْدِئاً وَمُعیداً تَقَدَّسَتْ
پس منزهی تو که چقدر بردباری و چه بزرگ و کریمی چه در آغاز (نعمت) و چه در ادامه آن نامهایت مقدس
اَسْمآئُکَ وَجَلَّ ثَناؤُکَ وَکَرُمَ صَنائِعُکَ وَفِعالُکَ اَنْتَ اِلهی اَوْسَعُ
و ستایشت ارجمند است و کارها و رفتارت گرانبها است فضل تو ای معبود من
فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایسَنی بِفِعْلی وَخَطیـئَتی فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ
وسیعتر و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردار و گناهم بسنجی. از من درگذر، درگذر،
الْعَفْوَ سَیدی سَیدی سَیدی اَللّـهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ وَاَعِذْنا مِنْ
درگذر ای آقای من...
"پس به نام خدا شروع شده است و مشمول آن احادیثی نخواهد بود که هر کاری که به نام خدا شروع نشده است، ابتر و بی نتیجه است.این دعای نورانی، فرازهای گوناگون و جملههای متعددی دارد"آقای من... آقای من، خدایا ما را به ذکر خود مشغول کن و از
سَخَطِکَ وَاَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ وَاَنْعِمْ عَلَینا مِنْ
خشمت پناهمان ده و از عذابت امانمان ده و از بخششهایت روزیمان گردان و از
فَضْلِکَ وَارْزُقْنا حَجَّ بَیتِکَ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیکَ صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ
فضل خود بر ما انعام کن و روزی ما کن حج خانهات و زیارت قبر پیامبرت را که درود تو و رحمت
وَمَغْفِرَتُکَ وَرِضْوانُکَ عَلَیهِ وَعَلی اَهْلِ بَیتِهِ اِنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ
و آمرزش و خوشنودیات بر او و بر خاندانش باد که بهراستی تو به خلق نزدیکی و اجابت کننده دعایی
وَارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ وَتَوَفَّنا عَلی مِلَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیکَ صَلَّی اللهُ
و عمل به طاعتت را روزی ما گردان و بر کیش خودت و روش پیامبرت ـ که درود تو
عَلَیهِ وَالِهِ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لی وَلِوالِدَی وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً
بر او و آلش باد ـ ما را بمیران. خدایا بیامرز مرا و پدر و مادرم را و برایشان رحم کن چنانکه مرا در کودکی پروریدند
اِجْزِهما بِالاِْحسانِ اِحْساناً وَبِالسَّیئاتِ غُفْراناً اَللّـهُمَّ اغْفِرْ
و پاداششان بده در برابر نیکی به نیکی و در مقابل بدیها به آمرزش. خدایا بیامرز
لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ الاَْحیآءِ مِنْهُمْ وَالاَْمواتِ وَتابِعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ
مردان و زنان باایمان را چه زندگانشان و چه مردگانشان را و پیوند ده میان ما و ایشان را
بِالْخَیراتِ اَللّـهُمَّ اغْفِرْ لِحَینا وَمَیتِنا وَشاهِدِنا وَغآئِبِنا ذَکَرِنا وَاُنْثانا
در نیکیها. خدایا بیامرز زنده ما و مرده ما و حاضر ما و غایب ما، مرد ما و زن ما را
صَغیرِنا وَکَبیرِنا حُرِّنا وَمَمْلوُکِنا کَذَبَ الْعادِلوُنَ بِاللهِ وَضَلّوُا ضَلالاً
کوچک ما و بزرگ ما را، آزاد ما و برده ما را، دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهی
بَعیداً وَخَسِروُا خُسْراناً مُبیناً اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
دوری و زیان کردند؛ زیان آشکاری، خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاخْتِمْ لی بِخَیر وَاکْفِنی ما اَهَمَّنی مِنْ اَمْرِ دُنْیای وَآخِرَتی
و کارم را ختم به خیر کن و کفایت کن آنچه اندیشهام را به خود مشغول کرده از کار دنیا و آخرتم
وَلاتُسَلِّطْ عَلَی مَنْ لا یرْحَمُنی وَاجْعَلْ عَلَی مِنْکَ واقِیةً باقِیةً وَلا
و مسلط مکن بر من کسی را که به من رحم نکند و بنه بر من از نزد خود نگهبانی همیشگی و
تَسْلُبْنی صالِحَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَی وَارْزُقْنی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً
از من نعمتهای شایسته خود را که به من دادهای سلب مفرما و از فضل خویش روزی فراخ
حَلالاً طَیباً اَللّـهُمَّ احْرُسْنی بِحَراسَتِکَ وَاحْفَظْنی بِحِفْظِکَ وَاکْلاَْنی
و حلال و پاکی برای من روزی گردان.
خدایا به نگهبانی خود مرا نگهبانی فرما و به حفظ خود حفظم کن و در حمایت خود
بِکِلائَتِکَ وَارْزُقْنی حَجَّ بَیتِکَ الْحَرامِ فی عامِنا هذا وَفی کُلِّ عام
نگاهداریم کن و روزی من کن حج، خانه محترمت را در این سال و در هر سال
وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیکَ وَالاَْئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَلا تُخْلِنی یا رَبَّ مِنْ
و زیارت قبر پیغمبرت و قبور ائمه علیهم السلام را و محرومم مکن پروردگارا از
تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ وَالْمَواقِفِ الْکَریمَةِ اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَی حَتّی
زیارت این مشاهد شریفه و زیارتگاههای گرامی. خدایا توبه ام ده تا
لا اَعْصِیکَ وَاَلْهِمْنِی الْخَیرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْیتَکَ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما
نافرمانیات نکنم و به دلم انداز کار نیک را و عمل بدان و ترست را در شب و روز تا هنگامی که
اَبْقَیتَنی یا رَبَّ الْعالَمینَ اَللّـهُمَّ اِنّی کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیاْتُ وَتَعَبَّاْتُ
در این دنیا زندهام داری ای پروردگار جهانیان، خدایا من هر زمان پیش خود گفتم که دیگر مهیا و مجهز شدهام
وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَینَ یدَیکَ وَناجَیتُکَ اَلْقَیتَ عَلَی نُعاساً اِذا اَنـَا
و برخاستم برای خواندن نماز در برابرت و با تو به راز پرداختم تو بر من چرت و پینکی را مسلط کردی در آن هنگامی که
صَلَّیتُ وَسَلَبْتَنی مُناجاتَکَ اِذا اَ نَا ناجَیتُ مالی کُلَّما قُلْتُ قَدْ
داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتی در آن وقتی که به راز و نیاز پرداختم، مرا چه شده است که هرگاه با خود گفتم
صَلَُحَتْ سَریرَتی وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابینَ مَجْلِسی عَرَضَتْ
باطن و درونم نیکو شده و نزدیک شده از مجالس توبهکنندگان مجلس من، گرفتاری
لی بَلِیةٌ اَزالَتْ قَدَمی وَحالَتْ بَینی وَبَینَ خِدْمَتِکَ سَیدی لَعَلَّکَ عَنْ
و پیش آمدی برایم رخ داده که پایم لغزش پیدا کرده و میان من و خدمتگزاریات حائل گشته، ای آقای من، شاید مرا از در
بابِکَ طَرَدْتَنی وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُسْتَخِفّاً
خانهات راندهای و از خدمتت دورم کردهای یا شاید دیدهای سبک شمارم
بِحَقِّکَ فَاَقْصَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ
حقت را پس دورم کردهای یا شاید دیدهای از تو رو گرداندهام پس خشمم کردهای یا شاید مرا
وَجَدْتَنی فی مَقامِ الْکاذِبینَ فَرَفَضْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی غَیرَ شاکِر
در جایگاه دروغگویانم دیدهای پس رهایم کردهای یا شاید دیدهای سپاسگزار
لِنَعْمآئِکَ فَحَرَمْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنی
نعمتهایت نیستم پس محرومم ساختهای یا شاید مرا در مجلس علما، نیافتهای پس خوارم کردهای
اَوْ لَعَلَّکَ رَاَیتَنی فِی الْغافِلینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیسْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ
یا شاید مرا در زمره غافلانم دیدهای پس از رحمت خویش بی بهره ام کردهای یا شاید
رَاَیتَنی آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالینَ فَبَینی وَبَینَهُمْ خَلَّیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ لَمْ
مرا مأنوس با مجالس بیهوده گذرانم دیدهای پس مرا به آنها واگذاشتهای یا شاید
تُحِبَّ اَنْ تَسْمَعَ دُعآئی فَباعَدْتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمی وَجَریرَتی
دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس از درگاهت دورم کردهای یا شاید به جرم و گناهم کیفرم دادهای
کافَیتَنی اَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیآئی مِنْکَ جازَیتَنی فَاِنْ عَفَوْتَ یا رَبِّ
یا شاید به بی شرمیام مجازاتم کردهای پس اگر از من بگذری پروردگارا
فَطالَ ما عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبینَ قَبْلی لاَِنَّ کَرَمَکَ اَی رَبِّ یجِلُّ عَنْ
بجاست چون بسیار اتفاق افتاده که از گنهکاران پیش از من گذشتهای زیرا کرم تو پروردگارا برتر از
مُکافاتِ الْمُقَصِّرینَ وَاَ نَا عائِذٌ بِفَضْلِکَ هارِبٌ مِنْکَ اِلَیکَ مُتَنَجِّزٌ ما
کیفر کردن تقصیرکاران است و من پناهنده به فضل توام و از ترس تو بهسوی خودت گریختهام و درخواست
وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً اِلهی اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً
انجام وعدهات را در چشم پوشی از کسی که خوش گمان به تو است دارم. خدایا تو فضلت و سیعتر
وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقایسَنی بِعَمَلی اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّنی بِخَطیئَتی وَما
و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردارم بسنجی یا اینکه مرا به خطایم بلغزانی و چه
اَ نَا یا سَیدی وَما خَطَری هَبْنی بِفَضْلِکَ سَیدی وَتَصَدَِّْ عَلَی
هستم من ای آقای من و چه ارزشی دارم؟ مرا به فضل خویش ببخش ای آقای من و بر من
بِعَفْوِکَ وَجَلِّلْنی بِسَِتْرِکَ وَاعْفُ عَنْ تَوْبیخی بِکَرَمِ وَجْهِکَ سَیدی
با عفو خود نیکی کن و با پرده پوشیات بپوشانم و درگذر از سرزنش کردنم به بزرگواری ذاتت، آقای من
اَنَا الصَّغیرُ الَّذی رَبَّیتَهُ وَاَ نَا الْجاهِلُ الَّذی عَلَّمْتَهُ وَاَ نَا الضّآلُّ الَّذی
من همان بنده خردسالی هستم که پروریدی و همان نادانی هستم که دانایش کردی و همان گمراهی هستم که
هَدَیتَهُ وَاَ نَاالْوَضیعُ الَّذی رَفَعْتَهُ وَاَ نَا الْخآئِفُ الَّذی آمَنْتَهُ وَالْجایعُ
راهنماییاش کردی و همان پستی هستم که بلندش کردی و همان ترسانی هستم که امانش دادی و گرسنهای هستم
الَّذی اَشْبَعْتَهُ وَالْعَطْشانُ الَّذی اَرْوَیتَهُ وَالْعارِی الَّذی کَسَوْتَهُ
که سیرش کردی و تشنهای هستم که سیرابش کردی و برهنهای هستم که پوشاندیش
وَالْفَقیرُ الَّذی اَغْنَیتَهُ وَالضَّعیفُ الَّذی قَوَّیتَهُ وَالذَّلیلُ الَّذی اَعْزَزْتَهُ
و نداری هستم که دارایش کردی و ناتوانی هستم که نیرومندش کردی و خواری هستم که عزیزش کردی
وَالسَّقیمُ الَّذی شَفَیتَهُ وَالسّآئِلُ الَّذی اَعْطَیتَهُ وَالْمُذْنِبُ الَّذی
و دردمندی هستم که درمانش کردی و خواهندهای هستم که عطایش کردی و گنهکاری هستم که
سَتَرْتَهُ وَالْخاطِئُ الَّذی اَقَلْتَهُ وَاَ نَاالْقَلیلُ الَّذی کَثَّرْتَهُ وَالْمُسْتَضْعَفُ
گناهانش را پوشاندی و خطاکاری هستم که از او گذشتی و اندکی هستم که بسیارش کردی و خوارشمردهای هستم
الَّذی نَصَرْتَهُ وَاَ نَا الطَّریدُالَّذی آوَیتَهُ اَ نَا یا رَبِّ الَّذی لَمْ اَسْتَحْیکَ
که یاریاش کردی و آوارهای هستم که جا و مأوایش دادی. منم پروردگارا آن کسی که در خلوت از تو شرم نکردم
فِی الْخَلاءِ وَلَمْ اُراقِبْکَ فِی الْمَلاءِ اَ نَا صاحِبُ الدَّواهِی الْعُظْمی اَ نَا
و در آشکارا هم رعایت تو را نکردم. منم صاحب مصیبتها و ماجراهای بزرگ، منم
الَّذی عَلی سَیدِهِ اجْتَری اَ نَا الَّذی عَصَیتُ جَبّارَ السَّمآءِ اَ نَا الَّذی
کسی که بر آقای خود دلیری کرده، منم کسی که نافرمانی برپادارنده آسمانها را کردهام.
"بعضی مشکل خوف دارند، بعضی در مرحله رجاء مشکل دارند بعضی دیگر مشکلات دیگر دامنگیر آنها شده است؛ لذا این دعای جامع برای همگان سودمند است"منم کسی که
اَعْطَیتُ عَلی مَعاصِی الْجَلیلِ الرُّشا اَ نَا الَّذی حینَ بُشِّرْتُ بِها
برای نافرمانیهای بزرگی که کردهام رشوه دادهام، منم آن کسی که هرگاه نوید گناهی رابه من میدادند
خَرَجْتُ اِلَیها اَسْعی اَنَا الَّذی اَمْهَلْتَنی فَمَا ارْعَوَیتُ وَسَتَرْتَ عَلی
بهسویش شتابان میرفتم. منم که مهلتم دادی ولی من به خود نیامدم و بر من پوشاندی
فَمَا اسْتَحْییتُ وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصی فَتَعَدَّیتُ وَاَسْقَطْتَنی مِنْ عَینِکَ
ولی من شرم نکردم و نافرمانیها کردم و از حد گذراندم و از چشم خود مرا انداختی و من اعتنا نکردم
فَما بالَیتُ فَبِحِلْمِکَ اَمْهَلَتْنی وَبِسِتْرِکَ سَتَرْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اَغْفَلْتَنی
پس باز هم به بردباریات مهلتم دادی و به پرده پوشیات مرا پوشاندی تا بدانجا که گویا از یاد من بیرون رفتی
وَمِنْ عُقوُباتِ الْمَعاصی جَنَّبْتَنی حَتّی کَاَنَّکَ اسْتَحْییتَنی اِلهی لَمْ
و از کیفرهای گناهان مرا دور داشتی تا به حدی که گویا از من شرم کردی. خدایا در
اَعْصِکَ حینَ عَصَیتُکَ وَاَ نَا بِرُبوُبِیتِکَ جاحِدٌ وَلا بِاَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ
هنگام گناه که من نافرمانیات کردم نه از باب این بود که پروردگاریات را منکر بودم و یا دستورت را سبک شمردم
وَلا لِعُقوُبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَلا لِوَعیدِکَ مُتَهاوِنٌ لکِنْ خَطیئَةٌ عَرَضَتْ
و یا خود را در معرض کیفرت درآوردم و یا تهدیدهای تو را بی ارزش فرض کردم، بلکه گناهی بود که پیش آمد
وَسَوَّلَتْ لی نَفْسی وَغَلَبَنی هَوای وَاَعانَنی عَلَیها شِقْوَتی وَغَرَّنی
و نفس سرکش نیز آنرا آراست و هوای نفس نیز چیره شد و بدبختی هم کمک کرد و پرده آویخته
سِتْرُکَ الْمُرْخی عَلَی فَقَدْ عَصَیتُکَ وَخالَفْتُکَ بِجَُهْدی فَالاْنَ مِنْ
(پرده پوشی تو) هم مرا مغرور کرد و در نتیجه تا آنجا که میتوانستم در نافرمانی و مخالفت تو کوشیدم، ولی اکنون کیست که
عَذابِکَ مَنْ یسْتَنْقِذُنی وَمِنْ اَیدِی الْخُصَمآءِ غَداً مَنْ یخَلِّصُنی
از عذاب تو مرا نجات دهد و از دست دشمنان در فردای قیامت چه کسی خلاصم کند
وَبِحَبْلِ مَنْ اَتَّصِلُ اِنْ اَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنّی فَواسَوْ اَتا عَلی ما
و به ریسمان چه کسی چنگ زنم اگر تو رشته خود را از من قطع کنی. پس چه رسوایی است برای من
اَحْصی کِتابُکَ مِنْ عَمَلِی الَّذی لَوْلا ما اَرْجوُ مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَه
بر آنچه نامه تو از عمل من شماره و احصا کرده که اگر امید من به کرمت و وسعت
رَحْمَتِکَ وَنَهْیکَ اِیای عَنِ الْقُنوُطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَما اَتَذَکَّرُها یا خَیرَ
رحمتت نبود و از ناامید شدن بازم نمیداشتی به محض آنکه به یاد آنها میافتادم یکسره ناامید میشدم. ای بهترین
مَنْ دَعاهُ داع وَ اَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج اَللّـهُمَّ بِذِمَّه الاِْسْلامِ اَتَوَسَّلُ
کسی که خواندش خواننده ای و برترین کسی که امیدش دارد امیدواری.
خدایا به پیمان اسلام به درگاهت توسل جویم
اِلَیکَ وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ اِلَیکَ وَبِحُبِّی النَّبِی الاُْمِّی الْقُرَشِی
و به حرمت قرآن بر تو اعتماد کنم و به دوستی و محبتی که به پیامبر امی قرشی
الْهاشِمِی الْعَرَبِی التِّهامِی الْمَکِّی الْمَدَنِی اَرْجوُ الزُّلْفَةَ لَدَیکَ فَلا
هاشمی عربی تهامی مکی مدنی دارم امید تقرب به تو را دارم. پس تو انس ایمانی مرا مبدل به
توُحِشِ اسْتیناسَ ایمانی وَلا تَجْعَلْ ثَوابی ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکَ
وحشت مکن و پاداشم را پاداش آن کس که جز تو را پرستیده قرار مده
فَاِنَّ قَوْماً آمَنوُا بِاَلْسِنَتِهِمْ لِیحْقِنوُا بِهِ دِمآئَهُمْ فَاَدْرَکوُا ما اَمَّلوُا وَاِنّا
زیرا مردمی بودند که به زبان ایمان آوردند تا بدان وسیله خون خود را حفظ کنند و بدین مقصود هم رسیدند ولی ما
آمَنّا بِکَ بِاَلْسِنَتِنا وَقُلوُبِنا لِتَعْفُوَ عَنّا فَاَدْرِکْنا ما اَمَّلْنا وَثَبِّتْ رَجائَکَ
به دل و زبان به تو ایمان آوردیم تا از ما بگذری. پس ما را هم به مقصودمان برسان و امیدت را
فی صُدوُرِنا وَلا تُزِغْ قُلوُبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ
در دلهای ما ثابت و محکم فرما و منحرف مساز دلهای ما را، پس از آنکه هدایتمان کردی و ببخش بهما از نزد خود
رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنی ما بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ
رحمتی که بهراستی تویی بسیار بخشنده. به عزتت سوگند اگر برانیم من هرگز از در خانهات برنخیزم
وَلا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما اُلْهِمَ قَلْبی مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَسَعَه
و دست از تملق و چاپلوسیات برندارم چون شناسایی کرمت و رحمت وسیعت به دلم الهام شده،
رَحْمَتِکَ اِلی مَنْ یذْهَبُ الْعَبْدُ اِلاّ اِلی مَوْلاهُ وَاِلی مَنْ یلْتَجِئُ
بنده به نزد چه کسی رود جز به درگاه مولایش و
الْمَخْلوُُِ اِلاّ اِلی خالِقِهِ اِلهی لَوْ قَرَنْتَنی بِالاَْصْفادِ وَمَنَعْتَنی سَیبَکَ
مخلوق به که پناهنده شود جز به خالقش؟ خدایا اگر مرا به زنجیر و بند گرفتارم کنی
مِنْ بَینِ الاَْشْهادِ وَدَلَلْتَ عَلی فَضایحی عُیوُنَ الْعِبادِ وَاَمَرْتَ بی
و بازداری از من عطایت را در میان انظار مردم و رسواییهایم را به چشم بندگانت آری و دستور بردنم را
اِلَی النّارِ وَحُلْتَ بَینی وَبَینَ الاَْبْرارِ ما قَطَعْتُ رَجآئی مِنْکَ وَما
بهسوی دوزخ صادر کنی و میان من و نیکان حائل گردی، من هرگز امیدم را از تو قطع نخواهم کرد و
صَرَفْتُ تَاْمیلی لِلْعَفْوِ عَنْکَ وَلا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبی اَ نَا لا اَنْسی
آرزومندیام را از عفو تو بازنگردانم و بیرون نرود محبتت از دلم و من
اَیادِیکَ عِنْدی وَسَِتْرَکَ عَلَی فی دارِ الدُّنْیا سَیدی اَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا
نعمتهایی که در دنیا به من دادی و پرده پوشیهایت را فراموش نمیکنم. ای آقای من، محبت دنیا را
مِنْ قَلْبی وَاجْمَعْ بَینی وَبَینَ الْمُصْطَفی وَآلِهِ خِیرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ
از دلم بیرون کن و جمع کن میان من و میان (پیامبرت حضرت) مصطفی(ص) و آلش برگزیدگان خلقت
وَخاتَمِ النَّبِیینَ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَانْقُلْنی اِلی دَرَجَةِ الَّتوْبَةِ
و خاتم پیمبران محمد صلی الله علیه و آله و مرا به درجه توبه و بازگشت
اِلَیکَ وَاَعِنّی بِالْبُکآءِ عَلی نَفْسی فَقَدْ اَفْنَیتُ بِالتَّسْویفِ وَالاْمالِ
بهسویت برسان و یاریام ده به گریه کردن بر خویشتن، زیرا که من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوها
عُمْری وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْیسینَ مِنْ خَیری فَمَنْ یکوُنُ اَسْوَءَ حالاً
گذراندم و درآمدهام در جایگاه ناامیدان از خیر خودم، پس کیست که بدحالتر از من باشد
مِنّی اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلی مِثْلِ حالی اِلی قَبْری لَمْ اُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتی وَلَمْ
اگر من بر این حال بهسوی قبرم منتقل گردم زیرا که آماده اش نکردهام برای خوابیدنم
اَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتی وَمالی لا اَبْکی وَلا اَدْری اِلی ما
و فرش نکردهام آنرا به عمل صالح برای آرمیدنم و چرا گریه نکنم در صورتی که نمیدانم به چه سرنوشتی
یکوُنُ مَصیری وَاَری نَفْسی تُخادِعُنی وَاَیامی تُخاتِلُنی وَقَدْ
دچار گردم؟ من نفس خود را چنان بینم که با من نیرنگ زند و روزگارم را که مرا بفریبد
خَفَقَتْ عِنْدَ رَاْسی اَجْنِحَه الْمَوْتِ فَمالی لا اَبْکی اَبْکی لِخُروُجِ
در حالی که مرگ بالهای خود را بر سرم گسترده پس چرا گریه نکنم؟ گریه کنم برای جان دادنم
نَفْسی اَبْکی لِظُلْمَةِ قَبْری اَبْکی لِضیقِ لَحَدی اَبْکی لِسُؤالِ مُنْکَر
گریه کنم برای تاریکی قبرم، گریه کنم برای تنگی لحدم، گریه کنم برای سوال نکیر
وَنَکیر اِیای اَبْکی لِخُروُجی مِنْ قَبْری عُرْیاناً ذَلیلاً حامِلاً ثِقْلی
و منکر از من، گریه کنم برای بیرون آمدنم از قبر برهنه و خوار که بار سنگینم را
عَلی ظَهْری اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یمینی وَاُخْری عَنْ شِمالی اِذِ الْخَلائِقُ
به پشتم بار کرده.
"هنگامی که در وحشت تنهایی هستی، از همراهی و حتی شروع او، محبتها و کرامت های او، برای تو تصویرها می کشد، که پیش از آگاهی تو و نیاز تو، داده، پس بعدها دریغ نمی کند"یکبار از طرف راستم بنگرم و بار دیگر از طرف چپ و هریک از خلایق را
فی شَاْن غَیرِ شَاْنی لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ یوْمَئِذ شَاْنٌ یغْنیهِ وُجوُهٌ
در کاری غیر از کار خود ببینم. برای هر یک از آنها در آن روز کاری است
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران