اعترافات تکاندهنده «تهرانی» شکنجهگر معروف ساواک را بخوانید - Gooya News
از دستگیری و شکنجه بدیعزادگان تا تیرباران مخفیانه گروه جزنی
انتخاب: شامگاه دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ بهمن دریپور، معروف به تهرانی، سربازجوی ساواک و سرپرست زندان سیاسی اوین در یک برنامه تلویزیونی پرده از جنایات وحشتناک ساواک کنار زد و چگونگی شکنجه و شهادت مبارزان انقلابی را فاش کرد. تهرانی که خود در بسیاری از این ماجراها شرکت فعال و مستقیم داشت، ضمن اعتراف به چندین قتل، جزئیات به قتل رساندن بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق، جنبش سیاهکل و دیگر گروههای مبارز را برملا کرد. مشروح سخنان او که در روزنامه اطلاعات سهشنبه اول خرداد ۱۳۵۸ منتشر شد به این شرح بود:
کمیته ضد خرابکاری ساواک - شهربانی، به دنبال درگیریهایی که در سال ۱۳۴۹ بین کمیتههای شهربانی و ساواک که به طور جداگانه علیه مبارزان عمل میکردند روی داد، در سال ۱۳۵۰ به وجود آمد. در آن زمان ناصر مقدم، مدیرکل اداره سوم ساواک بود و به دستور شاه این کمیته به وجود آمد تا ساواک به همکاری شهربانی، ارتش و ژاندارمری بتواند اغتشاش در دانشگاهها را خنثی کند.
با تشکیل کمیته ضد خرابکاری، این کمیته موفق به کشف گروههای مسلح مبارز با رژیم شاه شد. کمیته ابتدا به وجود گروه سیاهکل پی برد و سپس موفق به کشف سازمان مجاهدین خلق شد.
عطارپور، معروف به دکتر حسینزاده و عضدی زیر نظر ثابتی و ناصر مقدم، بعد از آنکه «فرسیو» به وسیله گروههای مبارز ترور شد و پاسگاه کلانتری قلهک مورد حمله مردان مسلح قرار گرفت، شالوده کمیته ضدخرابکاری را با الگوبرداری از کمیتههای مشابه که در آمریکای لاتین وجود دارد، بنیان نهادند.
به طور کلی در تمام سازمانهای اطلاعاتی، معمولا از دو عامل انسانی و فنی برای تعقیب و دستگیری مبارزان استفاده میشود و ساواک نیز همینگونه عمل میکرد.
"تهرانی که خود در بسیاری از این ماجراها شرکت فعال و مستقیم داشت، ضمن اعتراف به چندین قتل، جزئیات به قتل رساندن بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق، جنبش سیاهکل و دیگر گروههای مبارز را برملا کرد"ماموران امنیتی و منابع اطلاعاتی به وسایل مختلف به داخل گروههای مبارز نفوذ داده میشدند و پس از آنکه اطلاعاتی از یک منبع به دست آمد، تیمهای تعقیب و مراقبت به کار میکروفونگذاری در محل و کنترل تلفن مبارزان میپرداختند. خانه تیمی تیمهای مراقبت و تعقیب که عموما به یک دستگاه مرکزی بیسیم و اتومبیلهای بیسیمدار مجهز بودند، در جوار یک گاراژ تهیه میشد تا در آن گاراژ وسیله نقلیه اعضا، از قبیل دوچرخه، موتورسیکلت و اتومبیل نگهداری شود و به موقع مورد استفاده قرار گیرد.
تعقیب، معمولا به ۲ شکل مثلثی و موازی انجام میشد و گروههای تعقیب، سوژه را با استفاده از بیسیمی که در اختیار داشتند، به همدیگر پاس میدادند و سرانجام که اطلاعات تکمیل میشد، به دستور مرکز سوژه به دام میافتاد و بر اساس اطلاعاتی که از قبل به دست آمده بود، بازجویی از دستگیرشدگان توام با شکنجه در ساواک آغاز میشد.
مراد دلفانی [مجاهد خلق] از طریق منبعی که در کرمانشاه به ساواک اطلاعاتی میداد شناسایی و دستگیر شد و سپس ناصر صادق مورد تعقیب قرار گرفت و با دستگیری آنان در شهریور ۵۰ خانههای امن مجاهدین مورد هجوم کماندوها قرار گرفت و حدود یکصد نفر از اعضای اصلی آن سازمان دستگیر شدند.
رسیدگی به کار سازمان مجاهدین در کمیته به وسیله منوچهر هوشنگ ازغندی، معروف به منوچهری آغاز شده بود که اطلاع رسید مهندس بدیعزادگان نیز به وسیله شهربانی دستگیر شده است.
مهندس بدیعزادگان پس از دستگیری به وسیله ماموران اطلاعات شهربانی به شدت مورد شکنجه قرار گرفته بود و بدنش را به وسیله اجاقهای برقی سوزانده بودند و شدت جراحات به حدی بود که علیرغم درخواستهای مکرر ساواک و مراجعات پی در پی ازغندی به شهربانی برای تحویل گرفتن او، ماموران شهربانی از ترس بدیعزادگان را تحویل نمیدادند. بدیعزادگان به دنبال اجاره یک اتومبیل پیکان از محلی که اتومبیل کرایه میدادند، مورد شناسایی قرار گرفتن و دستگیر شد.
حنیفنژاد، سعید محسن و محمود عسگریزاده، بنیانگذاران آن سازمان پس از دستگیری به شدیدترین وجهی شکنجه شدند، اما هیچ اطلاعاتی در اختیار ساواک نگذاشتند. حتی عسگریزاده پس از دو هفته شکنجه، با آنکه از نظر ساواک کاملا شناسایی شده بود حاضر به افشای نام و مشخصات خودش نشد.
با آنکه ساواک میدانست عدهای از اعضای سازمان مجاهدین، در برنامه ناموفق گروگانگیری شهرام پهلوینیا شرکت کرده بودند، اما حنیفنژاد و بدیعزادگان و سعید محسن و عسگریزاده، این گروگانگیری را به خود نسبت میدادند تا بدین وسیله جان دوستان خود را به خطر نیندازند.
ماجرای هواپیماربایی مجاهدین خلق
من از طریق بولتنهای ساواک مطلع شدم که تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق از طریق دوبی به فلسطین رفتهاند جریان بدینگونه بود که چند نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق، در دوبی دستگیر شده بودند و در زندان با خرید قاضی دادگاه آن شیخنشین میخواستند خود را نجات دهند، ولی قاضی رضایت نداد. از سوی دیگر همرزمان آنها برای نجات رفقای خود، پرواز و ساعت پرواز هواپیمایی را که میخواست مجاهدین را تحویل ایران کند، شناسایی کردند و به صورت مسافر سوار هواپیما شدند و هواپیما را با رفقای اسیرشان از آسمان دوبی ربودند و به عراق بردند.
در آن زمان روابط ایران و عراق تیره بود و عراق به تصور اینکه اینها جاسوس هستند، آنها را زندانی و شکنجه کرد، اما وقتی متوجه شد که آنها علیه رژیم ایران میجنگند. وسیلهای فراهم کرد و بنا به تقاضای خودشان، آنها را به فلسطین فرستاد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران