سریال راهزنان قسمت ۴۵ چهل و پنجم با دوبله فارسی
ایلکلر به نمایشگاه پیش انیشته و الیاس می رود.الیاس از او می پرسد که مطمئن است که محمود را به جای دوری فرستاده؟چون از محمود بعید نیست که در دقیقه آخر بتواند کسی را قانع کند و جایی نرود.ایلکلر به آنها اطمینان می دهد که محمود را کشته و می گوید که خودش هم از این بابت ناراحت است.انیشته از ایلکلر می پرسد که چرا سلیم محمود را زنده نگه نداشته است؟ایلکلر می گوید برای اینکه بعدا نتواند بر گردد.
هرمز به خانه نازلی می رود.یاران با گریه به انگشتری که محمود به او داده نگاه میکند و می پرسد که سلیم، محمود را کجا فرستاده؟هرمز میپرسد که برایش چه فرقی میکند؟یاران میگوید که میخواهد انگشتر را به صورتش بکوبد.هرمز میگوید که انگشتر را در دستش کند و هر وقت به آن نگاه میکند،به یاد بیاورد که نباید هر دستی را که به سمتش میآید بگیرد.
بعد از رفتن یاران،نازلی میپرسد که واقعا محمود به جای دوری رفته است؟هرمز میگوید که برایش چه فرقی میکند،همین که معلوم شده صدای ضبط شده را محمود برای پلیس فرستاده کافی است.
نازلی از هرمز میپرسد که مریم را دوست دارد؟
هرمز پاسخ مثبت میدهد.نازلی می پرسد که پس او در زندگیش چه کار میکند؟قبلا فکر میکرده که چون مریم را دوست ندارد پیش او آمده است،خودش در زندگی تا به حال کسی را دوست نداشته و هرمز تنها شخص در زندگیش بوده،اما الان با این حرفهایی که گفته شده نمیداند هنوز هم او را دوست دارد یا نه.
مریم در زندان روی تختش دراز کشیده و دلتنگ بچه هایش است.او به عکس آنها نگاه میکند.دنیز که روی طبقه بالای تخت نشسته،شروع به خواندن ترانه ای غمگین میکند.
این را هم ببینید: دانلود سریال با منیجرم تماس بگیر قسمت ۱۳۳ دوبله فارسی قسمت صد و سی و سوم + پاورقی - Ba Manajeram tamas begir part ۱۳۳
شاهین به نمایشگاه هرمز رفته و در دفترش نشسته است.هرمز جریان محمود و سلیم را تعریف میکند.شاهین میگوید همیشه میگفته که خدا به محمود وجدان نداده است.او می گوید که نقطه ضعف سلیم برادرش بوده،اما حالا دیگر نقطه ضعفی ندارد.
هرمز میگوید که نقطه ضعف ندارد،ولی دردش زیاد است.شاهین میگوید که او هم نتوانسته به پسرش رها نشان بدهد که دوستش دارد،چون نخواسته که او نقطه ضعفش باشد و از هرمز میخواهد که اگر اتفاقی برایش افتاد،مواظب رها باشد.هرمز می گوید که دیگر برای هیچ کس اتفاقی نمی افتد.او میگوید:《اگه مشکلی داری بگو تا جونمو فدا کنم》
الیاس به استقبال بحری و دوستش که به اسم ازبر خرابکار معروف است میرود.دوست بحری نقشه انبار سیبریایی را باز کرده و نشان الیاس می دهد.الیاس میپرسد که نقشه برق انبار به چه دردش میخورد؟ازبر میگوید که تمام دوربین ها با برق کار میکند.
افراد هرمز در زیرزمین نمایشگاه جمع شده اند و ازبر برایشان توضیح میدهد که راه ورود به انبار از کجا است و دوربین ها چطور کار میکنند.هرمز قصد دارد برای دیدن سیبریایی برود.آلپ ارسلان از هرمز می خواهد که او را هم ببرد.
هرمز در عمارت اونال جلسه ای تشکیل میدهد. صندلی سلیم خالی است.اونال از هرمز میپرسد که چرا صندلی سلیم خالی است و اگر خودش نیامده چرا محمود را نفرستاده است؟هرمز میگوید که چون محمود مرده و در ادامه جریان را برای اونال و بقیه تعریف میکند.ایلکلر میگوید که او به دستور سلیم محمود را کشته است.هرمز میگوید که چرا اول به او نگفته؟شاید محمود اطلاعات به درد بخوری داشته است.ایلکلر به هرمز میگوید که حق با اوست و معذرت میخواهد.
این را هم ببینید: راهزنان در دنیا حکومت نمیکنند | قسمت ۶۹
هرمز به آتش میگوید وقتی که نورتن را به دستور تیپی در خانه اش مخفی کرده چرا به او نگفته؟چون نورتن باید به کلانتری میرفت و میگفت که شوهرش از کشوری دیگر با او تماس گرفته و زنده است تا مریم از زندان آزاد شود.آتش می گوید که این موضوع به او ربطی ندارد و فقط دستور تیپی را اجرا کرده است.تیپی به هرمز می گوید که به آتش دستور داده که نورتن را از خانه اش ببرد تا خواهرش به او حرفی نگوید که ناراحت شود و بعدا هم او را پیش هرمز خان ببرد.هرمز میگوید که نوشاد احتمالا با همه آنها صحبت میکند و اگر نوشاد به دیدن کس دیگری رفته، بهتر است همین الان بگوید تا بعدا معذرت خواهی نکند.اونال میگوید :《اگه چیزی شنیدی هرمز،چون رئیس گروه هستی حق داری بدون اینکه مطرحش کنی هر چی صلاح دیدی انجام بدی》
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران