ناپسندی عجب و تکبر

جام جم - ۷ آذر ۱۳۹۹

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل حوزه نت؛  قرآن کریم با تعابیری از قبیل تزیین عمل، خودستایی، گمان به خوب عمل(بحارالانوار (بیروت)، ج ۶۹، ص ۳۰۶، با اندکی تصرف و ر.ک: چهل حدیث، امام خمینی رحمهم الله مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص ۵۱؛ معراج السعادة، ملامحمد نراقی، سازمان انتشارات جاویدان، بی تا، ص ۱۸۴) کردن و... از زشتی خصلت عُجب پرده برداشته است: أَفَمَن زُینَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً. (فاطر: ۸)

 آیا کسی که عمل بدش برای او آراسته شده و آن را خوب و زیبا می بیند [همانند کسی است که واقع را آن چنانکه هست می یابد]؟

 الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً. (کهف: ۱۰۴)

 آنها که تلاشهایشان در زندگی گم (و نابود) شده؛ با این حال، می پندارند کار نیک انجام می دهند!

 أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یزَکونَ أَنْفُسَهُم بَلِ اللّهُ یزَکی مَن یشَاءُ وَلاَ یظْلَمُونَ فَتِیلاً. (نساء: ۴۹)

 آیا ندیدی کسانی را که خودستایی می کنند؟! [این خودستایی ها، بی ارزش است] بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستایش می کند؛ و کم ترین ستمی به آنها نخواهد شد.

 در روایات نیز از صفت ناپسند عجب نکوهش شده است، از جمله:

 امام علی علیه السلام:

 اَلعُجبُ آفة الشرف.(میزان الحکمة، باب العجب، و ر.ک: بحارالانوار، ج ۶۹، باب اعجاب المرء بنفسه)

 خودپسندی، آفتِ شرافت و بزرگی است.

 مَن اُعجِبَ بِفِعْلِهِ اُصیبَ بِعَقْلِهِ.(همان، ص ۳۴۴۸)

 هر کس به کردار خود مغرور شود، خودش آسیب بیند.

 امام صادق علیه السلام:

 هر کس خودپسند باشد، نابود شود و هر کس خودرای باشد نابود شود.

"از زشتی خصلت عُجب پرده برداشته است: أَفَمَن زُینَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً"عیسی پسر مریم علیه السلام فرمود: من بیماران را مداوا کردم و به اذن خداوند شفایشان دادم. کور مادرزاد و پیس را به اذن خداوند بهبود بخشیدم، [درد] مردگان را درمان و به اذن خدا زنده شان کدرم و در صدد معالجه احمق برآمدم اما نتوانستم او را اصلاح کنم. عرض شد: ای روح اللَّه، احمق کیست؟ فرمود: خودرای خود پسند. کسی که همه فضایل را برای خودش قائل است و عیبی در خود نمی بیند و هر چه حق و حقوق است برای خودش می داند و برای دیگران نسبت به خود حقی قائل نیست. این همان احمقی است که برای درمان او راه و چاره ای وجود ندارد.(میزان الحکمه، ص ۳۴۴۸)

 منشأ رذیله خودپسندی در انسان »حب نفس« است.

انسان به دلیل محبت به خویش، کارهای کوچک خود را بزرگ می بیند و خود را در برابر انجام دادن اعمال کوچک مستحق ثنا و ستایش می داند. روایات فراوانی ما را از خودپسندی و رضایت از خویشتن پرهیز داده اند:

 امام علی علیه السلام:

 شَرُ الاُمُورِ الرِّضا عَنِ النَفسِ.(همان، ص ۳۴۵۳ - ۳۴۵۴)

 بدترین کار از خود راضی بودن است.

 و نیز می فرماید:

 رِضاک عَن نَفسِک مِن فَسادِ عَقلِک.(همان، ص ۳۴۵۸ - ۳۴۵۹)

 از خود راضی بودنت برخاسته از تباهی خرد توست.

 روایات، پیش گیری و درمان این بیماری مزمن را در خودشناسی، خداشناسی و معادباوری دانسته اند.(همان)

 ناپسندی تکبر

 واژه های کبر، تکبر و استکبار در قرآن مجید برای بیان صفت ناپسند تکبّر به کار رفته اند. این واژه ها در معنا بسیار به هم نزدیکند. انسانی که صفت کبر دارد، خود را از دیگران بالامرتبه و بزرگ تر و قابل احترام تر می داند و از دیگران متوقع است که به او احترام بگذارند و در خدمت او بر پای ایستند و منتظر شنیدن اوامر او باشند. البته انسان ها به دلیل داشتن علم و دانش، فن و هنر، قدرت، بر دیگران برتری پیدا می کنند و بر مردم است که احترامِ بزرگان از جمله عالمان دین، سادات، هنرمندان، رزمندگان، جانبازان و دانشمندان را مراعات دارند.

"عیسی پسر مریم علیه السلام فرمود: من بیماران را مداوا کردم و به اذن خداوند شفایشان دادم"اما در مقابل، این افراد چون آنچه دارند، از خداوند قادر مطلق و علیم دارند، نباید به خود بنازند و با فخر و تکبّر بر زمین راه روند و یا به مردم نگاه کنند. تواضع آنان در عین علم و دانایی و قدرت، بر ارزش آنان می افزاید.

 تکبّر تنها پسندیده و شایسته خدا است. چرا که او قادر مطلق و عالم مطلق و مالک مطلق هستی است و سراسر عدل و نیکی و رحمانیت است و آیاتی نیز بدان دلالت دارند از جمله:

 هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ... الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ. (حشر: ۲۳)

 اما تکبر همواره در بین آدمیان مذموم و نکوهش شده است.

تکبر در این معنا، بزرگی کردن با تکلّف و زحمت است. در این حالت انسان بیش از شخصیت خود، بزرگی را می طلبد و از دیگران می خواهد بزرگش بدانند و بدارند.

 روایات بی شماری نقاب از رخساره ناپسند تکبّر برداشته اند که به دو روایت شریف اشاره می کنیم. در روایت نخست، پیامبراعظم صلی الله وعلیه وآله مردمان را از کبر حذر می دارد و آن را عامل گمراهی شیطان برمی شمرد:

 اِیاکم وَ الکبرَ فَاِنَّ اِبلیسَ حَمَلَهُ الکبرُ عَلی اَن لایسجُدَ لآدَمَ.(میزان الحکمه (مترجم)، ص ۵۰۷۴)

 از تکبر دوری کنید، زیرا همانا تکبر ابلیس را واداشت که به آدم سجده نکند.

 در روایت بعد، امام علی علیه السلام می فرماید که ابلیس، کبر را دامِ مؤمنان قرار می دهد و همانا کبر، بزرگ ترین گناه است:

 اِیاک وَ الکبرَ فَاِنَّهُ اَعظَمُ الذّنُوبِ وَ الأَمُ العیوب وَ هُوَ حِلیةَ اِبلیسَ.(همان)

 زنهار از تکبر، که آن بزرگ ترین گناه و نکوهیده ترین عیب ها و زیور ابلیس است!

 در روایتی دیگر، امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله بیش ترین و بزرگ ترین تکبر را نادانی کردن در برابر حق و بدگویی از اهل حق و راستی دانسته اند، که هر کس چنین کند، با خداوند به ستیز برخاسته است.(همان، ص ۵۰۸۰)

 امام صادق علیه السلام در جمعی فرمودند: »هر کس بر این باور باشد که از دیگران برتر است، در شمار مستکبران است« یکی از حاضران پرسید: اگر گنهکاری را ببیند و به سبب بی گناهی و پاکدامنی خویش، خود را از او بدتر بداند چه؟ فرمود: هیهات! هیهات! چه بسا که او آمرزیده شود، اما تو را برای حسابرسی نگه دارند. مگر داستان جادوگران موسی علیه السلام را نخوانده ای [که سرانجامشان به توبه و نجات منجر شد]؟(همان، ص ۵۰۸۲)

 همچنین آن امام بزرگوار، درباره حدّ کبر می فرمایند: [کم ترین حدّ کبر آن است که] انسان جامه زیبایی بپوشد و به خودش نگاهی کند و دوست داشته باشد مردم او را در آن لباس ببینند. سپس حضرت آیه »بل الانسان علی نفسه بصیره« را خواندند.(همان)

 ناپسندی رذیلت تکبر تا بدانجاست که قرآن کریم در ۵۸ آیه از متکبران نکوهش نموده است! و روایات فراوانی نیز از پلیدی و زشتی این خصلت سخن گفته اند.

"کور مادرزاد و پیس را به اذن خداوند بهبود بخشیدم، [درد] مردگان را درمان و به اذن خدا زنده شان کدرم و در صدد معالجه احمق برآمدم اما نتوانستم او را اصلاح کنم"پیامبرصلی الله وعلیه وآله فرمود:

 أَمقَتُ النّاسِ المُتِکبِّرُ.(همان، ص ۵۰۸۴)

 منفورتین مردم شخص متکبر است.

 و فرمود:

 اِنَّ اَبْعَدَکم یومَ القِیامةِ مِنّی الثَر ثارُونَ و هم المُستَکبِرُونَ.(همان)

 روز قیامت دورترین شما از من پرگویان یعنی همان مستکبرها هستند.

 امّا ریشه صفت ناپسند تکبر در انسان، همانا احساس حقارت و خودکم تربینی است. امام علی علیه السلام فرمود:

 ما تَکبَّرَ اِلّا وَضیعٌ.(همان، ص ۵۰۸۸)

 تکبر نورزد مگر انسان پست.

 امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:

 ما مِنْ رَجلٌ تَکبَّرَ اَو تَحَجَّرَ اِلّا وَجَدَها فی نَفسِهِ.(همان، ص ۵۰۸۶)

 هیچ کس تکبر یا گردن فرازی نکرد مگر به سبب احساس خواری ای که در خود یافت.

 درمان این مرض مزمن خداشناسی، عبادت خداوند به ویژه نماز و تواضع نسبت به خالق و مخلوق است. چرا که تواضع در برابر خالق هستی، به انسان(ر.ک: میزان الحکمه، ص ۵۰۸۸ - ۵۰۸۹)

 عزت و شخصیت می بخشد و نماز خالصانه در برابر معبود، به اعتماد به نفس می انجامد؛ و آن کس که با هستی مطلق و قدرت و عزّت و زیبایی مطلق ارتباط می یابد، دیگر نیازی به خودنمایی و تکبر و فخر در برابر مردمان و مخلوقان ضعیف پیدا نمی کند.

 وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ. (منافقون: ۸)

 سرچشمه عزت ها و بلندی ها و افتخارها، نزد خداست و باید از آن چشمه، عزت و افتخار طلبید، نه از متاع قلیل و نابودشدنی دنیا:

 مَن کانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً. (فاطر: ۱۰)

 جمع بندی

 خودپسندی از خلقیات ناپسندی است که در قرآن و روایات مذمت و نکوهش شده است.

 منشأ این صفت ناپسندی حب نفس است.

 راه های برون رفت از این بیماری روحی خودشناسی، خداشناسی و معادباوری است.

 قرآن کریم با واژه های کبر، تکبر و استکبار از صفت زشت خود برترنمایی یاد کرده است.

 روایات ضمن تقبیح خصلت تکبر در انسان آن را بزرگ ترین گناه و خصلت شیطانی شمرده اند.

 ریشه تکبر در انسان احساس حقارت و خود کم بینی است.

 درمان این درد مزمن خداشناسی و بندگی پروردگار است.

 

.

منابع خبر

اخبار مرتبط