خبرگان نمیتوانند در حوزه اختیارات رهبری مداخله کنند
به گزارش «تابناک»، بخش هایی از گفتگوی محسن اسماعیلی، نماینده مجلس خبرگان رهبری و عضو هیأت علمی گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشگاه تهران را در ادامه به نقل از جماران میخوانید:
*حضرت آقای بجنوردی جامعیتی کمنظیر داشت. اولاً از نظر علمی، جایگاهی شناخته شده داشتند که نیازی به توضیح نیست؛ یک فقیه زبردست بودند، یک اصولی متبحر بودند. شاید کسانی ندانند که ایشان یک ادیب ماهر بودند و به شعر و ادبیات بسیار علاقه داشتند. فلسفه خوانده بودند، به تاریخ آشنا بودند و در مجموع، یک گنجینه علمی کمنظیر بودند. در کنار همه اینها نقش معلمی داشتند که هنر جداگانهای است.
* امام ویژگیهای منحصر به فرد زیادی داشتند.
"اولاً از نظر علمی، جایگاهی شناخته شده داشتند که نیازی به توضیح نیست؛ یک فقیه زبردست بودند، یک اصولی متبحر بودند"شخصیتی بود که در زمینههای مختلف پیشتاز بود و کمتر کسی را میشود در تاریخ اینگونه پیدا کرد. یکی از این ویژگیهای منحصر به فرد، اعتماد راسخ ایشان به مردم بود و این را از قرآن یاد گرفته بودند.
*هم استقبال بینظیری که از امام شد و هم بدرقه بینظیری که از ایشان شد، نشانه محبوبیت استثنایی امام است. چنین استقبال و بدرقه ای کمتر برای رهبران سیاسی و اجتماعی اتفاق میافتد.
*در دوران مبارزات، خیلیها به امام توصیه میکردند که مثلاً از شیوه مبارزه مسلحانه استفاده کنند تا زودتر به نتیجه برسند. ولی امام همیشه توصیه میکرد به جای این نوع کارها بروید روی مردم کار کنید، مردم را همراه کنید و بعد معلوم شد که این راه درستتر و مناسبتر است. بعد از پیروزی هم شاید ما هیچ انقلابی را نتوانیم پیدا کنیم که به سرعت انقلاب اسلامی ایران خودش را در معرض آرای مردم قرار داده باشد.
*امام به سرعت رفراندوم جمهوری اسلامی را در فاصله کمتر از دو ماه برگزار کرد، و بعد اصرار کردند که به سرعت قانون اساسی نوشته بشود.
همان موقع خیلیها خلاف این را به امام توصیه میکردند! ولی امام با اتکا به شناختی که از مردم داشتند، این راه را انتخاب کردند و همچنان ادامه دادند.
*حضور مردم شکل های مختلفی دارد، از جمله در راهپیماییها. اما آن حضوری که ضابطهمند است و شاخصه دارد، در جهان قابل ارائه است، قدرت چانهزنی ما را در روابط دیپلماتیک افزایش میدهد، صندوقهای رأی است.
*هیچ مقامی نداریم که مستقیم یا غیرمستقیم پشتوانه آرای عمومی نداشته باشد چراکه بالأخره باید از فیلتر انتخابات رد بشود.
* انتخابات میراث امام و مایه افتخار نظام جمهوری اسلامی بوده است. ما همیشه افتخار کردیم، مباهات کردیم و میکنیم که همواره و در هر شرایطی انتخابات برگزار کردیم. همیشه مردم پای صندوقهای رای بودند.
*جایگاه مجلس در گفتار امام شفاف و روشن بیان شده و معلوم است که ایشان چه مجلسی را مجلس طراز میدانست.
*اولاً؛ امام مجلسی را در طراز جمهوری اسلامی میدانست که در رأس امور باشد. این جمله ماندگار و تاریخی امام، خیلی قابل تأمل و بحث و تحلیل است.
"در کنار همه اینها نقش معلمی داشتند که هنر جداگانهای است.* امام ویژگیهای منحصر به فرد زیادی داشتند"که مجلس در رأس امور است. این هم البته نمادی دیگر از اعتماد امام به مردم بود. ایشان چون مجلس را مظهر اقتدار ملی میدانست، مظهر مشارکت مردم در تعیین سرنوشتان هم میدانستند. پس مجلس باید در رأس امور باشد. حتی وقتی در سالهای اوج جنگ، به لحاظ ضرورتهایی که پیش آمد امام چند تصمیم گرفتند که در ظاهر قانون اساسی نبود.
به محض اینکه جنگ تمام شد، رسماً و کتباً اعلام کردند که آنچه انجام شد، به لحاظ ضرورتهای زمان جنگ بود و من بنا دارم همه چیز طبق قانون اساسی انجام بشود. این بخشی از نگاه امام به مجلس است که مجلس در رأس امور است؛ یعنی مجلس باید نقش تعیینکننده داشته باشد. شما به عنوان یک مثال نگاه کنید، یکی از پیچیدهترین گرههای سالهای اوّل انقلاب مسئله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و تعیینتکلیف گروگانها بود. همه در آن روزها آرزو میکردند که امام در این زمینه تصمیم بگیرد اما ایشان تصمیم گیری در این زمینه را به مجلس، یعنی به مردم واگذار کرد.
*همچنین، در اختلافاتی که میان شورای نگهبان و مجلس اتفاق افتاد، امام تشخیص موضوع و تشخیص ضرورت و مصلحت را به مجلس واگذار کردند. از اینجا کاملاً معلوم می شود که امام تا چه اندازه به جایگاه مجلس اهمیت میداد.
"شخصیتی بود که در زمینههای مختلف پیشتاز بود و کمتر کسی را میشود در تاریخ اینگونه پیدا کرد"خب میدانید تشخیص موضوع طبق مبانی فقهی از اختیارات ولی امر است اما ایشان اختیار خودش را به مجلس واگذار کرد و در حقیقت گفت مردم از طریق نمایندگانشان، هر تصمیمی بگیرند من قبول دارم.
*ثانیاً؛ مسئله دیگر این بود که امام معتقد بودند مجلس طراز باید متشکل از عصاره فضائل ملت باشد. یعنی در حقیقت مجلس شورای اسلامی باید دورنمایی از کل جامعه باشد؛ همه نوع افکار، همه نوع گرایشها باید در مجلس نماینده داشته باشد و از این طریق همه در تعیین سرنوشت خودشان مشارکت کنند. پس مجلس طراز در دیدگاه امام آن مجلسی است که تشکیل شده از عصاره فضائل ملت است، در رأس امور است و نماینده افکارعمومی. هرچه ما از این شاخصها فاصله بگیریم، از مکتب امام فاصله گرفتیم.
*شورای نگهبان هم در چگونگی بررسی صلاحیتها نقش مهمی را ایفا میکند و هم در ارزیابی و داوری و اظهار نظر راجع به مصوبات و خروجیهای مجلس و تصمیمگیریهایی که میکند.
* شورای نگهبان میتواند و بلکه باید یکی از مهمترین نقشها را در زمینه افزایش مشارکت در انتخابات ایفا کند. اما همهاش دست شورای نگهبان نیست بخش عمدهتر آن دست مردم است که عبارت باشد از نوع گزینش مردم و آرایی که به صندوقها میریزند و کسانی که مردم به مجلس میفرستند، این هم خیلی میتواند اثرگذار باشد.
* تعدد کاندیداها مهم و قابل تقدیر است ولی مهمتر از تعدد آنها، تنوع است.
یعنی تعدد کاندیدا به تنهایی رغبت در مشارکت ایجاد نمیکند. آن چیزی که مردم را پای صندوقها میآورد، تنوع سلائقی است که در گردونه رقابت قرار میگیرند.
*من به سهم خود میخواهم از همه کسانی که تریبون دارند و میتوانند با مردم صحبت کنند، خواهش کنم مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند. کشور قوی بدون مجلس قوی نمیشود. مجلس قوی هم با مشارکت پایین به دست نمیآید. ما اگر مجلس قوی میخواهیم باید مشارکت گسترده داشته باشیم.
*کسی خیال نکند که یک نفر چه اثری میکند؟ نه، یک نفر هم میتواند مؤثر باشد.
"چنین استقبال و بدرقه ای کمتر برای رهبران سیاسی و اجتماعی اتفاق میافتد.*در دوران مبارزات، خیلیها به امام توصیه میکردند که مثلاً از شیوه مبارزه مسلحانه استفاده کنند تا زودتر به نتیجه برسند"گاهی یک رأی، یک مصوبه را به حد نصاب میرساند یا یک رأی کمتر آن را از حد نصاب میاندازد. لذا مهم است چه کسانی وارد مجلس میشوند.
* خیلی از مردم و حتی فعالان سیاسی خیال میکنند مجلس خبرگان فقط وظیفهاش تعیین رهبر است و جملهای در اذهان عمومی جا افتاده که میگویند مجلس خبرگان برای روز مبادا است. مجلس خبرگان برای روز مبادا هم هست نه اینکه فقط برای روز مبادا باشد. اگر فقط برای آن موقع بود، لزومی نداشت یک نهادی با این عظمت تشکیل بشود. خب روز مبادا همه را صدا میکردند و نظرشان را میپرسیدند.
اینکه قانون اساسی ما یک نهاد پویای مستقل با این عظمت و متکی به آراءِ مردم پیشبینی کرده، نشان می دهد که فقط برای روز مبادا نیست. مجلس خبرگان باید در زندگی روزمره مردم اثر بگذارد. الآن این تصور هست، که بخشی از آن درست است و بخشی هم نادرست؛ آن بخش که درست است این است که مجلس خبرگان رهبری مسئولیت مستقیمی در قبال امور جاری کشور مانند بیکاری و تورم و گرانی و امثال اینها ندارد و کسی از نمایندههای این مجلس سؤال نمیکند که چرا مثلاً گرانی است. اما آن بخشی که نادرست است این است که خیال کنیم ما در این زمینه هیچ مسئولیتی نداریم. چرا داریم، خبرگان امنای مردم اند و میتوانند نقش واسطه امین را بین مردم و حاکمیت ایفا کنند.
"ولی امام همیشه توصیه میکرد به جای این نوع کارها بروید روی مردم کار کنید، مردم را همراه کنید و بعد معلوم شد که این راه درستتر و مناسبتر است"خبرگان از استانهای مختلف اند، از سراسر کشور اند و بسیاری از خبرگان ساکن استانهای متفاوتی در کشور هستند و در حقیقت باید دیدهبان نظام در منطقه خودشان باشند، مشکلات را رصد کنند گرفتاریها را ببینند و اینها را صادقانه و صریح منتقل کنند و اینکه ما مسئولیت مستقیمی در قبال مشکلات روزمره مردم نداریم، به معنای بیتفاوتی در برابر این مشکلات نیست.
* یکی از عواملی که باعث شده حساسیت کمتری نسبت به مجلس خبرگان وجود داشته باشد، این است که مردم احساس میکنند این مجلس و نمایندگانش در زندگی آنها نقشی ایفا نمیکنند، پس فرقی ندارد که چه کسی برود یا نرود.
*یکی از کارهای مهمی که بنظرم خبرگان میتواند بکند، پیشبینی دفاتر در استانها است تا مردم یک مرکز شناخته شدهای برای برقراری ارتباط با نمایندگان خودشان داشته باشند. وقتی خبرگان اقشار مختلف مردم را میبینند، حرفها را میشنوند، و مشکلات را لمس می کنند، میتوانند ی پیشنهاد عملیاتی و منطقی برای حل مشکلات مدنظرشان داشته باشند.
*آنچه که در قانون اساسی آمده این است که خبرگان باید نظارت کنند بر اینکه آیا اوصاف رهبر باقی است یا نه؟ رهبری دارای ویژگیها و صفاتی است که در اصل پنجم ذکر شده است. این ویژگیها و صفات، علاوه بر اینکه هنگام تصدی باید وجود داشته باشد، در تداوم کار رهبری هم هست. یعنی شرایطی است که باید مستمراً وجود داشته باشد. خبرگان باید نظارت کنند که این صفات و این ویژگیها، همچنان حفظ شده یا نه؟ همچنان رهبری نسبت به دیگران در این ویژگیها در جایگاه بالاتری قرار دارد یا نه؟ البته یک نگرانی وجود دارد که در جای خودش میتواند حق باشد و آن اینکه بعضیها نظارت را به معنای دخالت بگیرند.
هیچجا نظارت به معنای دخالت نیست از جمله خبرگان. خبرگان نمیتواند در حوزه اختیارات رهبری مداخله کند یا در تصمیمات رهبری مداخله کند؛ همان گونه که نمی تواند و نباید در کار نهادهای تحت نظر ایشان یا هر نهاد دیگری دخالت کند؛ خصوصاً در حوزه نیروهای مسلح و آنچه به امنیت ملی مربوط می شود.
* نظارت چیز دیگری است که نه فقط خبرگان بلکه عموم شهروندان مکلف به آن هستند.
* خبرگان علاوه بر آن وظیفهای که به حسب اصل ۱۱۱ برعهده دارند، یک وظیفه مهمتری هم به حسب اصل هشتم قانون اساسی بر دوش دارند. اصل هشتم قانون اساسی میفرماید: در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. به همین دلیل است که نظارت حق مردم است، اعتراض، حق مردم است، نقد حق مردم است و البته امام بالاتر از این هم فرمود. در مکتب امام، نقد و اعتراض حتی اگر وارد هم نباشد یک هدیه الهی است برای مسئولین.
"ما همیشه افتخار کردیم، مباهات کردیم و میکنیم که همواره و در هر شرایطی انتخابات برگزار کردیم"چرا؟ چون اگر نقد و اعتراضی بشود؛ ولو ناوارد، باعث میشود ما خودمان را یک ارزیابی کنیم. وقتی ارزیابی کردیم، متوجه میشویم راهی که انتخاب کردیم درست بوده، تصمیمی که گرفتیم تصمیم درستی بوده و در راه عزم راسخ بیشتری پیدا میکنیم. ولی اگر قرار باشد نظارتی صورت نگیرد، اشکالات و معایب اجرایی همچنان ادامه پیدا میکند. ادامه پیدا کردن اشکالات و معایب هم نتیجهاش نارضایتی مردم است و نارضایتی مردم یعنی فاصله گرفتن از اهداف و آرمانهای امام و انقلاب.
*یکی از هشدارهایی که امام درمورد مجلس خبرگان داد و امروز محتاج بازشنیدن آن هستیم، این بود که امام از مردم میخواستند که در انتخاب خبرگان رهبری، مسامحه نکنند. چون مسامحه در انتخاب آنها مسامحه در امر رهبری است؛ در حالی که رهبری اساس این نظام را تشکیل میدهد و ولایت فقیه نقش تعیینکننده در همه بخشهای کشور دارد.
*یکی از چیزهایی که باعث میشود انسان امیدوار باشد آن است که حتی کسانی که به هر دلیل نتوانستند به عنوان رقیب در این انتخابات حضور داشته باشند، دارند دیگران را دعوت به مشارکت میکنند.
این یک نوع بلوغ سیاسی است که باید قدر آن را دانست. این یک پدیده مبارک است که حتی کسانی که رد صلاحیت شدند الآن دارند مردم را نسبت به حضور در انتخابات دعوت میکنند.
* همه ما باید این را باور کنیم که حضور حتی یک نفر میتواند تعیینکننده باشد. ما باید شهروند فعال و تأثیرگذار باشیم نه شهروند منفعل و تأثیرپذیر. این تأثیرگذاری و این فعالیت در پای صندوقهای رأی تجلی پیدا میکند. بنابراین از هرکس که به آینده ایران و به آینده نظام علاقه دارد، میخواهم تقاضا کنم که فعلا گلایهها و نقدها را کنار بگذارند و حتماً پای صندوقهای رأی حاضر بشوند و بدانند همانطور که عرض کردم هر رأیی که آنها بدهند میتواند در سرنوشت آینده کشور تعیینکننده باشد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران