تکذیب تخریب قبر ملک مهرداد بهار

تکذیب تخریب قبر ملک مهرداد بهار
خبرگزاری میزان
خبرگزاری میزان - ۱۲ خرداد ۱۳۹۹

خبرگزاری میزان _ بنا به اطلاع رسانی پایگاه شهرداری تهران، همسر امیرکاوس بالازاده در واکنش به نارضایتی خانواده ملک مهرداد بهار از به خاکسپاری بالازاده در طبقه دیگری از مزار او توضیحاتی را منتشر کرده است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید:

"در پی انتشار خبری مبنی بر "خاکسپاری بی‌اجازۀ شخصی گمنام در مزار دکتر ملک مهرداد بهار و برداشته شدن سنگ مزار ایشان"، ضروری است ملاحظات زیر از جانب خانوادۀ محترم ایشان و دیگر دلواپسان فرهنگ و ادب این دیار مورد توجه قرار گیرد.

۱. شب گذشته، خواهر و خواهرزادۀ بهار در تماسی تلفنی، اعتراضشان را مبنی بر دفن پیکر همسرم در مزار بهار بدون کسب اجازه از خانوادۀ ایشان عنوان کردند و با وجود توضیحات اینجانب تصمیم گرفتند موضوع را رسانه‌ای کنند. در آغاز صرفاً متأسفم که این خانوادۀ فرهیخته به رغم شنیدن آن توضیحات، خبر را طوری جلوه داده‌اند که گویی شبانه عده‌ای سودجو به قطعۀ هنرمندان بهشت‌زهرا هجوم برده‌اند و پیکر عزیز گمنامشان را در ملک خصوصی ایشان به خاک سپرده‌اند.

۲. شخصی که از او به عنوان "گمنام" یاد شده، امیرکاووس بالازاده است: روزنامه‌نگار، کتابشناس، اسطوره‌پژوه و استاد نمونۀ دانشکدۀ هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی که سال‌ها شاگرد و همدم زنده‌یاد بهار بود و پس از فوت ایشان یادنامۀ درخشانی در ستایش شخصیت علمی ایشان منتشر کرد (مهر و داد و بهار، انجمن آثار و مفاخر ملی، ۱۳۷۷) و بیشتر از دو دهه در راستای شناساندن و معرفی آثار ایشان در نزد شاگردان خود کوشید تا نسل‌های جوانتر هم از میراث علمی ایشان بهره‌مند شوند.

۳. پس‌زمینۀ خانوادگی این شخصیت گمنام از خاندان محترم بهار چیزی کم ندارد؛ از جد بزرگ ایشان، "حاجی محمد بالا" در کتاب ارزندۀ احمد کسروی (تاریخ مشروطۀ ایران) به عنوان یکی از ارکان اصلی انقلاب مشروطه در تبریز یاد شده است و تمام نوادگانش نیز از خدمتگزاران این آب و خاک بوده‌اند.

۴.

"این شخصیت گمنام (با کتابخانه‌ای بیشتر از بیست هزار جلد کتاب)، در حوزه‌های فرهنگ و ادب و هنر، کتابشناسی متخصص بود و اساتید بسیاری در موارد بیشمار به نظر کارشناسی ایشان مراجعه می‌کردند.۶"این شخصیت گمنام، روزنامه‌نگار نمونۀ روزنامه‌های گوناگون و استاد برجسته و محبوب نسلی از دست‌اندرکاران و هنرمندان درخشان سینما و تئاتر این دیار بوده است، کسانی که باور دارند آموزه‌های ایشان مسیر زندگیشان را عوض کرد و هویت تازه‌ای به آن‌ها بخشید (چنانکه گروهی از آن‌ها مقدمات یادنامۀ خود استاد بالازاده را مهیا کرده‌اند که قرار است همزمان با سالگرد فوت ایشان چاپ شود).

۵. این شخصیت گمنام (با کتابخانه‌ای بیشتر از بیست هزار جلد کتاب)، در حوزه‌های فرهنگ و ادب و هنر، کتابشناسی متخصص بود و اساتید بسیاری در موارد بیشمار به نظر کارشناسی ایشان مراجعه می‌کردند.

۶. گذشته از شخصیت علمی، بزرگمردی، منش والا، فن بیان، هوشمندی، عطوفت و تواضع ایشان زبانزد اهل فن بود. به ویژه آن که در مطالعات میان‌رشته‌ای (با توجه به رشتۀ تحصیلی فرهنگ و زبان‌های باستانی و رشتۀ کاری‌اش، تئاتر) نیز فعالیت بسیاری داشت.

۷. پس از درگذشت ایشان (بر اثر بیماری نادر آمیلوایدوسیس در سن ۶۱ سالگی)، دوستان، همکاران، اساتید و شاگردان ایشان از چند کانال گوناگون دست به کار شدند تا در جایگاهی شایستۀ شخصیت علمی و فرهنگی‌شان به خاک سپرده شود: دانشگاه آزاد اسلامی (واحد تهران مرکز)، انجمن هنر‌های نمایشی و خانۀ کتاب به صورت جداگانه با وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی تماس گرفتند و نامه‌نگاری کردند تا جایی مناسب برای خاکسپاری ایشان در قطعۀ هنرمندان پیدا کنند و چه جایی بهتر از مزار استادش که شب‌ها و روز‌های بسیاری را با هم گذرانده بودند و مهر زیادی به هم داشتند.

۸.

تعداد زیاد افراد حاضر در مراسم خاکسپاری استاد بالازاده، در اوج هوای سرد دیماه پارسال تهران حاکی از نام و جایگاه ایشان بود.

٩. قطعۀ هنرمندان بهشت‌زهرای تهران، مالکیت شخصی ندارد، ملکی دولتی است که درگذشتگان با توجه به سابقۀ علمی و فرهنگی و هنری و پس از بررسی دستاورد‌های حرفه‌ای و با نظر گروهی از کارشناسان و اجازۀ مستقیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آنجا به خاک سپرده می‌شوند. طبعاً چنین اشخاصی متعلق به چند نفر و یکی دو خانواده نیستند؛ جزیی از فرهنگ این دیار هستند و در دل و ذهن آدم‌های بسیاری زنده. از این رو، شخصی کردن چنین موضوعی و نادیده گرفتن واقعیات و داوری‌های احساسی پسندیده نیست؛ مخصوصاً گروهی از ما که خود را اهل ادب و دانش و تفکر می‌دانیم.

١٠. غرض‌ورزی‌های شخصی و استفاده از نام نیکمردانی که ذره‌ای به محل دفن خود اهمیت نمی‌دادند، آن هم شش ماه پس از درگذشت استاد بالازاده دل هر کسی را به درد می‌آورد، آن هم من که خود، شاگرد همسرم بودم و از اهمیت رابطۀ شاگرد و استادی نزد ایشان بیشتر از هر کسی باخبرم.

"گذشته از شخصیت علمی، بزرگمردی، منش والا، فن بیان، هوشمندی، عطوفت و تواضع ایشان زبانزد اهل فن بود"هنوز در شوک درگذشت همسرم هستم که باید با اینگونه نامهربانی‌ها روبه‌رو شوم، چون واقعاً چه کسی به جز من می‌دانست که استاد بالازاده هر بار که به بهشت‌زهرا می‌رفت، قبل از حاضر شدن بر سر مزار پدر و مادرش، بر سر مزار استاد بهار حاضر می‌شد. اطمینان دارم به خاک سپردنش در آنجا از مدت‌ها پیش مقدر شده بود.

١١. به آدم‌ها احترام بگذاریم. "گمنام" خواندن کسی نه چیزی از شأن او کم می‌کند و نه به بزرگی استاد بهار می‌افزاید. بکوشیم مثل آن‌ها متواضع باشیم.

۱۰.

برخلاف ادعای خانوادۀ محترم بهار، سنگ مزاری در خور توجه در جای سنگ قبلی نصب شده است که به شهادت کسانی که آن را دیده‌اند، شایستۀ نام این دو مرد بزرگ است. اطمینان دارم این دو عزیز که عمری در راه تاریخ و فرهنگ این بوم و بر کوشیدند و در زندگی به دنبال نام و نان نبودند، مایل نیستند پس از مرگ نیز آماج ناراستی و نامهربانی قرار بگیرند، آن هم از سوی ما که از ماهیت واقعی رابطۀ ایشان بی‌خبریم. با مُردگان خویش مروت کنید از آنک او نیست تا جواب شما را بیاورد "ملک‌الشعرای بهار" با احترام سحر قدیمی"

در توضیحات تکمیلی خبر باید گفت که سازمان بهشت زهرا (س) بر اساس مکاتبه و تایید معاونت هنری وزارت ارشاد اقدام به دفن هنرمندان می‌کند و اخیرا در جهت حفظ هویت قطعه هنرمندان که اکثرا مزار‌ها ۲ یا ۳ طبقه است طبقات بالایی نیز بر اساس تایید و مکاتبه وزارت ارشاد صرفا به هنرمندان نام آوران و بزرگان این سرزمین اختصاص می‌یابد و این اقدام از طرفی در جهت تکریم هنرمندان و بزرگان کشور و از طرف دیگر حفظ هویت ارزشمند قطعه هنرمندان صورت گرفته است.

انتهای پیام/

منابع خبر

اخبار مرتبط