داستان قتل شیما رضایی به روی صحنه تئاتر لندن؛ زنی که قربانی موسیقی شد
داستان قتل شیما رضایی به روی صحنه تئاتر لندن؛ زنی که قربانی موسیقی شد
- سهراب سیرت
- بیبیسی
منبع تصویر،
Toyin Dawudu
توضیح تصویر،
شالا نکس نقشی الهامگرفته شده از زندگی شیما رضایی را در نمایش "کابل به موسیقی پاپ روی میآورد" به عهده دارد
هفده سال پس از به قتل رسیدن یک مجری زن در افغانستان، نمایشی با الهام از داستان غمانگیز زندگی او، در لندن به روی صحنه تئاتر رفته است.
نمایش "کابل به موسیقی پاپ روی میآورد" ( Kabul Goes Pop) براساس داستان یک رویداد واقعی ساخته شده است. نمایشی که نوگرایی و تقلای نسل جدید در اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی، در کشوری جنگزده را روایت میکند؛ نسلی که تازه از محرومیتها و خفقان بیرون آمده است و میکوشد خودش را با جهان مدرن، در این مورد از طریق موسیقی پیوند بزند.
داستان اصلی این نمایش، روی یک برنامه موسیقی تلویزیونی در افغانستان پس از سقوط دوره اول طالبان میچرخد. دو مجری جوان آن (یک دختر و یک پسر) با شور و هیجان آن را اجرا میکنند و در تلاش معرفی انواع موسیقی از جمله آهنگهای غربی برای مخاطبان خود هستند.
"نمایش "کابل به موسیقی پاپ روی میآورد" ( Kabul Goes Pop) براساس داستان یک رویداد واقعی ساخته شده است"
شخصیت اصلی زن در این نمایش براساس زندگی و کارنامه شیما رضایی پرداخته شده است. دختر جوانی که در سال ۲۰۰۵ میلادی مجری برنامه "هاپ" در تلویزیون طلوع بود و مدتی پس از حضور در آن، توجه تندروان مذهبی در جامعه سنتی و "مردسالار" افغانستان را جلب کرد و بعد از دریافت هشدارها و اخطارها، از گردانندگی این برنامه کنار گذاشته شد و مدتی بعد در خانه خودش به قتل رسید. شیما رضایی را که حضور در تلویزیون به قیمت جانش تمام شد، برخی "اولین قربانی آزادی بیان" در افغانستان پس از ۲۰۰۱ توصیف میکنند.
شالا نکس که نقش اصلی این نمایش را به عهده دارد در مصاحبهای با بیبیسی فارسی میگوید این روایت به دلیل آن که داستان زنان افغانستان است و به دیدهشدن بیشتر آنها کمک میکند، برای او و کار هنریاش، انگیزهبخش بوده است.
"این اولین بار است که به عنوان یک هنرپیشه افغان-بریتانیایی چنین نقش قدرتمندی در یک نمایش دارم و بنابراین احساس بسیار خوبی دارم که میتوانم به این شخصیت (شیما رضایی) در عرصه هنر زندگی ببخشم و تجربیاتش را نمایش بدهم."
منبع تصویر،
Toyin Dawudu
توضیح تصویر،
شالا نکس، بازیگر افغان-بریتانیایی و آریان نیک، بازگیر ایرانی-بریتانیایی
شالا که در بریتانیا بزرگ شده و در چند سریال، فیلم و نمایشنامه انگلیسیزبان نقشآفرینی کرده است میگوید در غرب اغلب دیدگاهی بسیار محدود و منفی از افغانستان شنیده میشود، بنابراین حضور او در این نمایش خاص برای او بسیار خوشایند است.
"این نمایش در حالی که به طور اجتنابناپذیری غمانگیز است، هدف آن اما توانمندسازی، آموزش و سرگرمی نیز است."
هرچند روایت این نمایش اقتباسی از یک داستان واقعی است ولی نام واقعی افراد دیگر در آن تغییر داده شده است.
روایتی از تقابل سنت و مدرنیته
*در ادامه مطلب ممکن است صحنههایی از روایت این تئاتر افشا شود*
داستان نمایش از این قرار است که دو مجری زن و مرد یک برنامه تلویزیونی موسیقی را با شوخیها و صحبتهای صمیمانه به پیش میبرند. این شیوه اجرا در آن سالها، در جامعه بهشدت محافظهکار افغانستان، پدیدهای تازه و تابوشکنانه است. ادامه آن هرچند مخاطبان زیادی برای این تلویزیون جلب میکند، اما کم کم به تهدیدی برای شبکه و مجریان آن بدل میشود.
منبع تصویر،
Toyin Dawudu
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسی
پادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
در آن سالها، پس از سرنگونی رژیمی که تلویزیون و موسیقی را کلاً ممنوع و زنان را خانهنشین کرده بود، نسل نو نفس تازه یافته و با شور و اشتیاق از آزادی نسبی خود، استفاده میکنند. از جمله مجریان این "شو" که لباسهای مدرن و متفاوت به تن دارند، در کنار هم میایستند و حتی درباره عشق و بوسه و موسیقی غربی حرف میزنند.
"داستان اصلی این نمایش، روی یک برنامه موسیقی تلویزیونی در افغانستان پس از سقوط دوره اول طالبان میچرخد"
سامیه (کاراکتری براساس زندگی و کارنامه شیما رضایی) که دختری جوان، پرانرژی و شاد است در یکی از اولین اجراهای خود در این برنامه موسیقی میگوید: "در افغانستان مسائل مهم زیادی وجود دارد. بنابراین من یک سوال بسیار مهم میپرسم. ملکه واقعی پاپ کیست؟ بریتنی یا شکیرا؟"
حضور مجری زن در این برنامه توجه برخی گروهها و افراد تندور را جلب میکند. آنها دست به کار میشوند و مجریان این برنامه را حتی در هنگام پخش زنده تهدید میکنند. حساسیتها تا حدی بالا میرود که بعضی از مقامهای بلندپایه دولت وقت خواستار توقف پخش این برنامه میشوند.
در نهایت سامیه برای چند روز ناپدید میشود، به کار بر نمیگردد و سپس خبر پیدا شدن جسد او در نزدیک خانهاش منتشر میشود.
در پایان نمایشنامه، فاروق (مجری مرد) خودش را در دانمارک مییابد، کشوری که در آن درخواست پناهندگی کرده است. آهنگی در یک مهمانی او را به یاد خاطرات اجرای برنامهاش میاندازد و همه آن لحظات از دسترفته دوباره به سمت او سرازیر میشود. سامیه دوباره روی صحنه برمیگردد و فاروق به او آنچه را قبلاً نتوانسته بود، میگوید. این که او را بهترین دوست خود میدانسته است. سپس هر دو یکجا آهنگی خاطرهانگیز را باهم زمزمه میکنند.
"دو مجری جوان آن (یک دختر و یک پسر) با شور و هیجان آن را اجرا میکنند و در تلاش معرفی انواع موسیقی از جمله آهنگهای غربی برای مخاطبان خود هستند"
منبع تصویر،
Toyin Dawudu
ساختار و موضوع اصلی
"سامیه" و "فاروق" در نقش دو مجری، راوی، بازیگران نقشهای خود و هم اجراکننده نقش برخی از شخصیتهای دیگر این نمایش هستند. نمایش با قطعاتی از موسیقی غربی، ترکی و هندی همراه است. چند قطعه اصلی موسیقی در آن بخشی از آهنگهایی است که بیشتر با ذوق مخاطبان غربی مطابقت دارد و برای آنها آشناست. در کنار آن آهنگهایی هم جا داده شده که در آن سالها در افغانستان شهرت و محبوبیت زیادی پیدا کرده بود.
شالا میگوید با عنصر موسیقایی این نمایش ارتباط نزدیکی برقرار کرده است.
"آهنگهای پرهیجان دهه ۲۰۰۰ که ولید اختر با هوشمندی و علاقهمندی در آن گنجانده به من کمک کرد تا در جهانی مشترک غوطهور شوم."
"افتخار و چالش"
از شالا نکس پرسیدم که وقتی خودش را جای شیما رضایی قرار میدهد، چه احساسی دارد:
"من در نقش سامیه که معادل غربی شیما است در این نمایش حضور دارم که همزمان یک افتخار و یک چالش بزرگ برای من بوده است. برای ما مهم بود نسخهای از شیما را به شیوهای جدید و هیجانانگیز برای مخاطبان غربی بسازیم که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. من همیشه میخواهم شخصاً اطمینان حاصل کنم که هنگام بازآفرینی یک شخصیت واقعی، با عدالت و احترام برخورد میکنم."
منبع تصویر،
Ruth crafer
توضیح تصویر،
شالا در بریتانیا بزرگ شده و در چند سریال، فیلم و نمایشنامه انگلیسیزبان نقشآفرینی کرده
دستاندرکاران این نمایش میگویند، روند تمرین و آماده شدن این قطعه تئاتر تنها چهار هفته طول کشید و زمان زیادی برای بازیگران وجود نداشته است ولی با آن هم تماشاگران بریتانیایی از آن استقبال فراوان کردهاند.
هرچند قسمتهای آغازین آن مملو از آهنگ و دیالوگهای شوخیآمیز است که مخاطبان را میخنداند، اما هر قدر که این نمایش به سمت پایانی خود نزدیک میشود، اجراها احساسیتر و پراضطرابتر میشود. تا جایی که چنانچه خودم شاهد بودهام، بسیاری از مخاطبان نمیتوانند جلو اشک خودشان را بگیرند.
"شیما رضایی را که حضور در تلویزیون به قیمت جانش تمام شد، برخی "اولین قربانی آزادی بیان" در افغانستان پس از ۲۰۰۱ توصیف میکنند"
یکی از دلایلی که این نمایش را برای مخاطبان تاثیرگذار کرده شاید، تحولاتی است که در آگوست/اوت سال گذشته (۲۰۲۱) در افغانستان رخ داد و این کشور را به سرخط اخبار جهان مبدل کرد. افغانستان به دست یک گروه تندرو سقوط کرد و آرزوهای نسلی که در بیست سال گذشته در تلاش ترویج ارزشهای جهان پیشرو از جمله حقوق بشر، آزادی بیان، برابری جنسیتی و اجتماعی بودند، همه بهیکباره در معرض نابودی قرار گرفت و دهها هزار نفر از جمله هنرمندان، خبرنگاران و فعالان مجبور به ترک این کشور شدند. اکنون با رویکار آمدن دوباره طالبان تمام برنامههای موسیقی متوقف و سازهای هنرمندان نیز خاموش شدهاند.
منبع تصویر،
Toyin Dawudu
توضیح تصویر،
شالا: من در نقش سامیه که معادل غربی شیما است در این نمایش حضور دارم
شالا اما میگوید تحولات اخیر در اوکراین نیز وضعیتی که در افغانستان بهوجود آمد را به جوامع غربی بیشتر قابل درک کرد.
"فکر میکنم مخاطبان غربی شاید به این که مشکلی در افغانستان وجود دارد، همیشه آگاه بودهاند، و به نظر میرسد وضعیت وحشتناک اوکراین اکنون داستان ما را به شیوهای جدید به مخاطبان بریتانیایی نزدیکتر کرده است."
شالا که نقش یک زن قربانی افکار مذهبی و تندور را در این نمایش بازی میکند، میگوید برای کنار آمدن با تاثیرات جنبه عاطفی آن، او و همکارش باید به جلسات رواندرمانی نیز شرکت کنند.
داستان تقلای یک زن مجری در حالی روی صحنه تئاتر در یکی از پایتختهای فرهنگی جهان رفته است که اخیراً زنان و به طور مشخص، مجریان زن در افغانستان با محدودیتهای شدیدی از سوی رژیم طالبان روبهرو شدهاند.
شالا میگوید مشتاقانه چشم به راه روزی است که زنانی مثل او در افغانستان فرصتهای مشابهی داشته باشند.
منبع تصویر،
Toyin Dawudu
انگیزه نویسنده نمایشنامه
این نمایشنامه ۹۰ دقیقهای را ولید اختر، نویسنده بریتانیایی به انگلیسی نوشته است و اجرای آن از ۱۳ مه در تالار تئاتر "بریکستون هاوس" در جنوب لندن آغاز شد و تا اول جون/ژوئن ادامه خواهد داشت.
ولید اختر میگوید سالها قبل داستان واقعی مجریان برنامه موسیقی در افغانستان را جایی خوانده بود و شیفته آن شده بود.
"برای من دیدن جوانانی که با شور و هیجان به موسیقی میپرداختند فوق العاده بود. این نقطه مشترک با مردمی که هزاران کیلومتر دورتر زندگی میکنند و نامشان با جنگ خورده برای من خیلی مورد توجه واقع شد."
ولید چند سال بعد تصمیم گرفت براساس آن این نمایشنامه را در سال ۲۰۲۰ بنویسید، اما در آن زمان نمیدانست که در سال بعدی (۲۰۲۱) افغانستان و بریتنی اسپیرز هر دو به موضوعات اصلی جهانی در رسانه مبدل میشوند. او میگوید بیگانهپنداری مردم کشورهای دیگر کار سادهای است ولی امیدوار است که این نمایش بتواند به داستان افغانستان جنبه انسانی داده و جوامع را پیوند دهد.
منبع تصویر،
Toyin Dawudu
توضیح تصویر،
دستاندرکاران این نمایش میگویند، روند تمرین و آماده شدن این قطعه تئاتر تنها چهار هفته طول کشید
بازیگران و عوامل نمایش:
سامیه: شهلا نکس
فاروق: آریان نیک
نویسنده: ولید اختر / کارگردان: آنا هیمالی هاوارد/ طراح صحنه، لباس و گرافیک: شانکو چاودوری / طراح صدا: آنا کلاک /طراح نور: راجیو پاتانی / طراح ویدیو: جینو گرین / طراح رقص: یامی لوونبرگ / دستیار کارگردان: نیتو سینگ / ناظر لباس: اولیویا وارد
مطلب مرتبط:درباره شیما رضایی و قتل آن در کابل
منبع تصویر،
Tolo tv grab
توضیح تصویر،
حضور شیما رضایی در برنامه "هاپ" تلویزیون طلوع درسال ۲۰۰۵ میلادی
- سهراب سیرت
- بیبیسی
هفده سال پس از به قتل رسیدن یک مجری زن در افغانستان، نمایشی با الهام از داستان غمانگیز زندگی او، در لندن به روی صحنه تئاتر رفته است.
نمایش "کابل به موسیقی پاپ روی میآورد" ( Kabul Goes Pop) براساس داستان یک رویداد واقعی ساخته شده است. نمایشی که نوگرایی و تقلای نسل جدید در اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی، در کشوری جنگزده را روایت میکند؛ نسلی که تازه از محرومیتها و خفقان بیرون آمده است و میکوشد خودش را با جهان مدرن، در این مورد از طریق موسیقی پیوند بزند.
داستان اصلی این نمایش، روی یک برنامه موسیقی تلویزیونی در افغانستان پس از سقوط دوره اول طالبان میچرخد. دو مجری جوان آن (یک دختر و یک پسر) با شور و هیجان آن را اجرا میکنند و در تلاش معرفی انواع موسیقی از جمله آهنگهای غربی برای مخاطبان خود هستند.
شخصیت اصلی زن در این نمایش براساس زندگی و کارنامه شیما رضایی پرداخته شده است. دختر جوانی که در سال ۲۰۰۵ میلادی مجری برنامه "هاپ" در تلویزیون طلوع بود و مدتی پس از حضور در آن، توجه تندروان مذهبی در جامعه سنتی و "مردسالار" افغانستان را جلب کرد و بعد از دریافت هشدارها و اخطارها، از گردانندگی این برنامه کنار گذاشته شد و مدتی بعد در خانه خودش به قتل رسید. شیما رضایی را که حضور در تلویزیون به قیمت جانش تمام شد، برخی "اولین قربانی آزادی بیان" در افغانستان پس از ۲۰۰۱ توصیف میکنند.
شالا نکس که نقش اصلی این نمایش را به عهده دارد در مصاحبهای با بیبیسی فارسی میگوید این روایت به دلیل آن که داستان زنان افغانستان است و به دیدهشدن بیشتر آنها کمک میکند، برای او و کار هنریاش، انگیزهبخش بوده است.
"این اولین بار است که به عنوان یک هنرپیشه افغان-بریتانیایی چنین نقش قدرتمندی در یک نمایش دارم و بنابراین احساس بسیار خوبی دارم که میتوانم به این شخصیت (شیما رضایی) در عرصه هنر زندگی ببخشم و تجربیاتش را نمایش بدهم."
شالا که در بریتانیا بزرگ شده و در چند سریال، فیلم و نمایشنامه انگلیسیزبان نقشآفرینی کرده است میگوید در غرب اغلب دیدگاهی بسیار محدود و منفی از افغانستان شنیده میشود، بنابراین حضور او در این نمایش خاص برای او بسیار خوشایند است.
"این نمایش در حالی که به طور اجتنابناپذیری غمانگیز است، هدف آن اما توانمندسازی، آموزش و سرگرمی نیز است."
هرچند روایت این نمایش اقتباسی از یک داستان واقعی است ولی نام واقعی افراد دیگر در آن تغییر داده شده است.
روایتی از تقابل سنت و مدرنیته
*در ادامه مطلب ممکن است صحنههایی از روایت این تئاتر افشا شود*
داستان نمایش از این قرار است که دو مجری زن و مرد یک برنامه تلویزیونی موسیقی را با شوخیها و صحبتهای صمیمانه به پیش میبرند. این شیوه اجرا در آن سالها، در جامعه بهشدت محافظهکار افغانستان، پدیدهای تازه و تابوشکنانه است. ادامه آن هرچند مخاطبان زیادی برای این تلویزیون جلب میکند، اما کم کم به تهدیدی برای شبکه و مجریان آن بدل میشود.
در آن سالها، پس از سرنگونی رژیمی که تلویزیون و موسیقی را کلاً ممنوع و زنان را خانهنشین کرده بود، نسل نو نفس تازه یافته و با شور و اشتیاق از آزادی نسبی خود، استفاده میکنند. از جمله مجریان این "شو" که لباسهای مدرن و متفاوت به تن دارند، در کنار هم میایستند و حتی درباره عشق و بوسه و موسیقی غربی حرف میزنند.
سامیه (کاراکتری براساس زندگی و کارنامه شیما رضایی) که دختری جوان، پرانرژی و شاد است در یکی از اولین اجراهای خود در این برنامه موسیقی میگوید: "در افغانستان مسائل مهم زیادی وجود دارد. بنابراین من یک سوال بسیار مهم میپرسم. ملکه واقعی پاپ کیست؟ بریتنی یا شکیرا؟"
حضور مجری زن در این برنامه توجه برخی گروهها و افراد تندور را جلب میکند. آنها دست به کار میشوند و مجریان این برنامه را حتی در هنگام پخش زنده تهدید میکنند. حساسیتها تا حدی بالا میرود که بعضی از مقامهای بلندپایه دولت وقت خواستار توقف پخش این برنامه میشوند. در نهایت سامیه برای چند روز ناپدید میشود، به کار بر نمیگردد و سپس خبر پیدا شدن جسد او در نزدیک خانهاش منتشر میشود.
در پایان نمایشنامه، فاروق (مجری مرد) خودش را در دانمارک مییابد، کشوری که در آن درخواست پناهندگی کرده است. آهنگی در یک مهمانی او را به یاد خاطرات اجرای برنامهاش میاندازد و همه آن لحظات از دسترفته دوباره به سمت او سرازیر میشود. سامیه دوباره روی صحنه برمیگردد و فاروق به او آنچه را قبلاً نتوانسته بود، میگوید. این که او را بهترین دوست خود میدانسته است. سپس هر دو یکجا آهنگی خاطرهانگیز را باهم زمزمه میکنند.
ساختار و موضوع اصلی
"سامیه" و "فاروق" در نقش دو مجری، راوی، بازیگران نقشهای خود و هم اجراکننده نقش برخی از شخصیتهای دیگر این نمایش هستند. نمایش با قطعاتی از موسیقی غربی، ترکی و هندی همراه است. چند قطعه اصلی موسیقی در آن بخشی از آهنگهایی است که بیشتر با ذوق مخاطبان غربی مطابقت دارد و برای آنها آشناست. در کنار آن آهنگهایی هم جا داده شده که در آن سالها در افغانستان شهرت و محبوبیت زیادی پیدا کرده بود.
شالا میگوید با عنصر موسیقایی این نمایش ارتباط نزدیکی برقرار کرده است.
"آهنگهای پرهیجان دهه ۲۰۰۰ که ولید اختر با هوشمندی و علاقهمندی در آن گنجانده به من کمک کرد تا در جهانی مشترک غوطهور شوم."
"افتخار و چالش"
از شالا نکس پرسیدم که وقتی خودش را جای شیما رضایی قرار میدهد، چه احساسی دارد:
"من در نقش سامیه که معادل غربی شیما است در این نمایش حضور دارم که همزمان یک افتخار و یک چالش بزرگ برای من بوده است. برای ما مهم بود نسخهای از شیما را به شیوهای جدید و هیجانانگیز برای مخاطبان غربی بسازیم که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. من همیشه میخواهم شخصاً اطمینان حاصل کنم که هنگام بازآفرینی یک شخصیت واقعی، با عدالت و احترام برخورد میکنم."
دستاندرکاران این نمایش میگویند، روند تمرین و آماده شدن این قطعه تئاتر تنها چهار هفته طول کشید و زمان زیادی برای بازیگران وجود نداشته است ولی با آن هم تماشاگران بریتانیایی از آن استقبال فراوان کردهاند.
هرچند قسمتهای آغازین آن مملو از آهنگ و دیالوگهای شوخیآمیز است که مخاطبان را میخنداند، اما هر قدر که این نمایش به سمت پایانی خود نزدیک میشود، اجراها احساسیتر و پراضطرابتر میشود. تا جایی که چنانچه خودم شاهد بودهام، بسیاری از مخاطبان نمیتوانند جلو اشک خودشان را بگیرند.
یکی از دلایلی که این نمایش را برای مخاطبان تاثیرگذار کرده شاید، تحولاتی است که در آگوست/اوت سال گذشته (۲۰۲۱) در افغانستان رخ داد و این کشور را به سرخط اخبار جهان مبدل کرد. افغانستان به دست یک گروه تندرو سقوط کرد و آرزوهای نسلی که در بیست سال گذشته در تلاش ترویج ارزشهای جهان پیشرو از جمله حقوق بشر، آزادی بیان، برابری جنسیتی و اجتماعی بودند، همه بهیکباره در معرض نابودی قرار گرفت و دهها هزار نفر از جمله هنرمندان، خبرنگاران و فعالان مجبور به ترک این کشور شدند. اکنون با رویکار آمدن دوباره طالبان تمام برنامههای موسیقی متوقف و سازهای هنرمندان نیز خاموش شدهاند.
شالا اما میگوید تحولات اخیر در اوکراین نیز وضعیتی که در افغانستان بهوجود آمد را به جوامع غربی بیشتر قابل درک کرد.
"فکر میکنم مخاطبان غربی شاید به این که مشکلی در افغانستان وجود دارد، همیشه آگاه بودهاند، و به نظر میرسد وضعیت وحشتناک اوکراین اکنون داستان ما را به شیوهای جدید به مخاطبان بریتانیایی نزدیکتر کرده است."
شالا که نقش یک زن قربانی افکار مذهبی و تندور را در این نمایش بازی میکند، میگوید برای کنار آمدن با تاثیرات جنبه عاطفی آن، او و همکارش باید به جلسات رواندرمانی نیز شرکت کنند.
داستان تقلای یک زن مجری در حالی روی صحنه تئاتر در یکی از پایتختهای فرهنگی جهان رفته است که اخیراً زنان و به طور مشخص، مجریان زن در افغانستان با محدودیتهای شدیدی از سوی رژیم طالبان روبهرو شدهاند.
شالا میگوید مشتاقانه چشم به راه روزی است که زنانی مثل او در افغانستان فرصتهای مشابهی داشته باشند.
انگیزه نویسنده نمایشنامه
این نمایشنامه ۹۰ دقیقهای را ولید اختر، نویسنده بریتانیایی به انگلیسی نوشته است و اجرای آن از ۱۳ مه در تالار تئاتر "بریکستون هاوس" در جنوب لندن آغاز شد و تا اول جون/ژوئن ادامه خواهد داشت.
ولید اختر میگوید سالها قبل داستان واقعی مجریان برنامه موسیقی در افغانستان را جایی خوانده بود و شیفته آن شده بود.
"برای من دیدن جوانانی که با شور و هیجان به موسیقی میپرداختند فوق العاده بود. این نقطه مشترک با مردمی که هزاران کیلومتر دورتر زندگی میکنند و نامشان با جنگ خورده برای من خیلی مورد توجه واقع شد."
ولید چند سال بعد تصمیم گرفت براساس آن این نمایشنامه را در سال ۲۰۲۰ بنویسید، اما در آن زمان نمیدانست که در سال بعدی (۲۰۲۱) افغانستان و بریتنی اسپیرز هر دو به موضوعات اصلی جهانی در رسانه مبدل میشوند. او میگوید بیگانهپنداری مردم کشورهای دیگر کار سادهای است ولی امیدوار است که این نمایش بتواند به داستان افغانستان جنبه انسانی داده و جوامع را پیوند دهد.
بازیگران و عوامل نمایش:
سامیه: شهلا نکس
فاروق: آریان نیک
نویسنده: ولید اختر / کارگردان: آنا هیمالی هاوارد/ طراح صحنه، لباس و گرافیک: شانکو چاودوری / طراح صدا: آنا کلاک /طراح نور: راجیو پاتانی / طراح ویدیو: جینو گرین / طراح رقص: یامی لوونبرگ / دستیار کارگردان: نیتو سینگ / ناظر لباس: اولیویا وارد
مطلب مرتبط:درباره شیما رضایی و قتل آن در کابل
- سهراب سیرت
- بیبیسی
هفده سال پس از به قتل رسیدن یک مجری زن در افغانستان، نمایشی با الهام از داستان غمانگیز زندگی او، در لندن به روی صحنه تئاتر رفته است.
نمایش "کابل به موسیقی پاپ روی میآورد" ( Kabul Goes Pop) براساس داستان یک رویداد واقعی ساخته شده است. نمایشی که نوگرایی و تقلای نسل جدید در اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی، در کشوری جنگزده را روایت میکند؛ نسلی که تازه از محرومیتها و خفقان بیرون آمده است و میکوشد خودش را با جهان مدرن، در این مورد از طریق موسیقی پیوند بزند.
داستان اصلی این نمایش، روی یک برنامه موسیقی تلویزیونی در افغانستان پس از سقوط دوره اول طالبان میچرخد. دو مجری جوان آن (یک دختر و یک پسر) با شور و هیجان آن را اجرا میکنند و در تلاش معرفی انواع موسیقی از جمله آهنگهای غربی برای مخاطبان خود هستند.
شخصیت اصلی زن در این نمایش براساس زندگی و کارنامه شیما رضایی پرداخته شده است. دختر جوانی که در سال ۲۰۰۵ میلادی مجری برنامه "هاپ" در تلویزیون طلوع بود و مدتی پس از حضور در آن، توجه تندروان مذهبی در جامعه سنتی و "مردسالار" افغانستان را جلب کرد و بعد از دریافت هشدارها و اخطارها، از گردانندگی این برنامه کنار گذاشته شد و مدتی بعد در خانه خودش به قتل رسید. شیما رضایی را که حضور در تلویزیون به قیمت جانش تمام شد، برخی "اولین قربانی آزادی بیان" در افغانستان پس از ۲۰۰۱ توصیف میکنند.
شالا نکس که نقش اصلی این نمایش را به عهده دارد در مصاحبهای با بیبیسی فارسی میگوید این روایت به دلیل آن که داستان زنان افغانستان است و به دیدهشدن بیشتر آنها کمک میکند، برای او و کار هنریاش، انگیزهبخش بوده است.
"این اولین بار است که به عنوان یک هنرپیشه افغان-بریتانیایی چنین نقش قدرتمندی در یک نمایش دارم و بنابراین احساس بسیار خوبی دارم که میتوانم به این شخصیت (شیما رضایی) در عرصه هنر زندگی ببخشم و تجربیاتش را نمایش بدهم."
شالا که در بریتانیا بزرگ شده و در چند سریال، فیلم و نمایشنامه انگلیسیزبان نقشآفرینی کرده است میگوید در غرب اغلب دیدگاهی بسیار محدود و منفی از افغانستان شنیده میشود، بنابراین حضور او در این نمایش خاص برای او بسیار خوشایند است.
"این نمایش در حالی که به طور اجتنابناپذیری غمانگیز است، هدف آن اما توانمندسازی، آموزش و سرگرمی نیز است."
هرچند روایت این نمایش اقتباسی از یک داستان واقعی است ولی نام واقعی افراد دیگر در آن تغییر داده شده است.
روایتی از تقابل سنت و مدرنیته
*در ادامه مطلب ممکن است صحنههایی از روایت این تئاتر افشا شود*
داستان نمایش از این قرار است که دو مجری زن و مرد یک برنامه تلویزیونی موسیقی را با شوخیها و صحبتهای صمیمانه به پیش میبرند. این شیوه اجرا در آن سالها، در جامعه بهشدت محافظهکار افغانستان، پدیدهای تازه و تابوشکنانه است. ادامه آن هرچند مخاطبان زیادی برای این تلویزیون جلب میکند، اما کم کم به تهدیدی برای شبکه و مجریان آن بدل میشود.
در آن سالها، پس از سرنگونی رژیمی که تلویزیون و موسیقی را کلاً ممنوع و زنان را خانهنشین کرده بود، نسل نو نفس تازه یافته و با شور و اشتیاق از آزادی نسبی خود، استفاده میکنند. از جمله مجریان این "شو" که لباسهای مدرن و متفاوت به تن دارند، در کنار هم میایستند و حتی درباره عشق و بوسه و موسیقی غربی حرف میزنند.
سامیه (کاراکتری براساس زندگی و کارنامه شیما رضایی) که دختری جوان، پرانرژی و شاد است در یکی از اولین اجراهای خود در این برنامه موسیقی میگوید: "در افغانستان مسائل مهم زیادی وجود دارد. بنابراین من یک سوال بسیار مهم میپرسم. ملکه واقعی پاپ کیست؟ بریتنی یا شکیرا؟"
حضور مجری زن در این برنامه توجه برخی گروهها و افراد تندور را جلب میکند. آنها دست به کار میشوند و مجریان این برنامه را حتی در هنگام پخش زنده تهدید میکنند. حساسیتها تا حدی بالا میرود که بعضی از مقامهای بلندپایه دولت وقت خواستار توقف پخش این برنامه میشوند. در نهایت سامیه برای چند روز ناپدید میشود، به کار بر نمیگردد و سپس خبر پیدا شدن جسد او در نزدیک خانهاش منتشر میشود.
در پایان نمایشنامه، فاروق (مجری مرد) خودش را در دانمارک مییابد، کشوری که در آن درخواست پناهندگی کرده است. آهنگی در یک مهمانی او را به یاد خاطرات اجرای برنامهاش میاندازد و همه آن لحظات از دسترفته دوباره به سمت او سرازیر میشود. سامیه دوباره روی صحنه برمیگردد و فاروق به او آنچه را قبلاً نتوانسته بود، میگوید. این که او را بهترین دوست خود میدانسته است. سپس هر دو یکجا آهنگی خاطرهانگیز را باهم زمزمه میکنند.
ساختار و موضوع اصلی
"سامیه" و "فاروق" در نقش دو مجری، راوی، بازیگران نقشهای خود و هم اجراکننده نقش برخی از شخصیتهای دیگر این نمایش هستند. نمایش با قطعاتی از موسیقی غربی، ترکی و هندی همراه است. چند قطعه اصلی موسیقی در آن بخشی از آهنگهایی است که بیشتر با ذوق مخاطبان غربی مطابقت دارد و برای آنها آشناست. در کنار آن آهنگهایی هم جا داده شده که در آن سالها در افغانستان شهرت و محبوبیت زیادی پیدا کرده بود.
شالا میگوید با عنصر موسیقایی این نمایش ارتباط نزدیکی برقرار کرده است.
"آهنگهای پرهیجان دهه ۲۰۰۰ که ولید اختر با هوشمندی و علاقهمندی در آن گنجانده به من کمک کرد تا در جهانی مشترک غوطهور شوم."
"افتخار و چالش"
از شالا نکس پرسیدم که وقتی خودش را جای شیما رضایی قرار میدهد، چه احساسی دارد:
"من در نقش سامیه که معادل غربی شیما است در این نمایش حضور دارم که همزمان یک افتخار و یک چالش بزرگ برای من بوده است. برای ما مهم بود نسخهای از شیما را به شیوهای جدید و هیجانانگیز برای مخاطبان غربی بسازیم که بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. من همیشه میخواهم شخصاً اطمینان حاصل کنم که هنگام بازآفرینی یک شخصیت واقعی، با عدالت و احترام برخورد میکنم."
دستاندرکاران این نمایش میگویند، روند تمرین و آماده شدن این قطعه تئاتر تنها چهار هفته طول کشید و زمان زیادی برای بازیگران وجود نداشته است ولی با آن هم تماشاگران بریتانیایی از آن استقبال فراوان کردهاند.
هرچند قسمتهای آغازین آن مملو از آهنگ و دیالوگهای شوخیآمیز است که مخاطبان را میخنداند، اما هر قدر که این نمایش به سمت پایانی خود نزدیک میشود، اجراها احساسیتر و پراضطرابتر میشود. تا جایی که چنانچه خودم شاهد بودهام، بسیاری از مخاطبان نمیتوانند جلو اشک خودشان را بگیرند.
یکی از دلایلی که این نمایش را برای مخاطبان تاثیرگذار کرده شاید، تحولاتی است که در آگوست/اوت سال گذشته (۲۰۲۱) در افغانستان رخ داد و این کشور را به سرخط اخبار جهان مبدل کرد. افغانستان به دست یک گروه تندرو سقوط کرد و آرزوهای نسلی که در بیست سال گذشته در تلاش ترویج ارزشهای جهان پیشرو از جمله حقوق بشر، آزادی بیان، برابری جنسیتی و اجتماعی بودند، همه بهیکباره در معرض نابودی قرار گرفت و دهها هزار نفر از جمله هنرمندان، خبرنگاران و فعالان مجبور به ترک این کشور شدند. اکنون با رویکار آمدن دوباره طالبان تمام برنامههای موسیقی متوقف و سازهای هنرمندان نیز خاموش شدهاند.
شالا اما میگوید تحولات اخیر در اوکراین نیز وضعیتی که در افغانستان بهوجود آمد را به جوامع غربی بیشتر قابل درک کرد.
"فکر میکنم مخاطبان غربی شاید به این که مشکلی در افغانستان وجود دارد، همیشه آگاه بودهاند، و به نظر میرسد وضعیت وحشتناک اوکراین اکنون داستان ما را به شیوهای جدید به مخاطبان بریتانیایی نزدیکتر کرده است."
شالا که نقش یک زن قربانی افکار مذهبی و تندور را در این نمایش بازی میکند، میگوید برای کنار آمدن با تاثیرات جنبه عاطفی آن، او و همکارش باید به جلسات رواندرمانی نیز شرکت کنند.
داستان تقلای یک زن مجری در حالی روی صحنه تئاتر در یکی از پایتختهای فرهنگی جهان رفته است که اخیراً زنان و به طور مشخص، مجریان زن در افغانستان با محدودیتهای شدیدی از سوی رژیم طالبان روبهرو شدهاند.
شالا میگوید مشتاقانه چشم به راه روزی است که زنانی مثل او در افغانستان فرصتهای مشابهی داشته باشند.
انگیزه نویسنده نمایشنامه
این نمایشنامه ۹۰ دقیقهای را ولید اختر، نویسنده بریتانیایی به انگلیسی نوشته است و اجرای آن از ۱۳ مه در تالار تئاتر "بریکستون هاوس" در جنوب لندن آغاز شد و تا اول جون/ژوئن ادامه خواهد داشت.
ولید اختر میگوید سالها قبل داستان واقعی مجریان برنامه موسیقی در افغانستان را جایی خوانده بود و شیفته آن شده بود.
"برای من دیدن جوانانی که با شور و هیجان به موسیقی میپرداختند فوق العاده بود. این نقطه مشترک با مردمی که هزاران کیلومتر دورتر زندگی میکنند و نامشان با جنگ خورده برای من خیلی مورد توجه واقع شد."
ولید چند سال بعد تصمیم گرفت براساس آن این نمایشنامه را در سال ۲۰۲۰ بنویسید، اما در آن زمان نمیدانست که در سال بعدی (۲۰۲۱) افغانستان و بریتنی اسپیرز هر دو به موضوعات اصلی جهانی در رسانه مبدل میشوند. او میگوید بیگانهپنداری مردم کشورهای دیگر کار سادهای است ولی امیدوار است که این نمایش بتواند به داستان افغانستان جنبه انسانی داده و جوامع را پیوند دهد.
بازیگران و عوامل نمایش:
سامیه: شهلا نکس
فاروق: آریان نیک
نویسنده: ولید اختر / کارگردان: آنا هیمالی هاوارد/ طراح صحنه، لباس و گرافیک: شانکو چاودوری / طراح صدا: آنا کلاک /طراح نور: راجیو پاتانی / طراح ویدیو: جینو گرین / طراح رقص: یامی لوونبرگ / دستیار کارگردان: نیتو سینگ / ناظر لباس: اولیویا وارد
مطلب مرتبط:درباره شیما رضایی و قتل آن در کابل