چرا مدیران در برابر برخی تصمیمات ضد بازار سرمایه ساکتند؟

تابناک - ۱۱ آذر ۱۴۰۲

به گزارش  بورس تابناک به نقل از نبض بورس، در دهمین نمایشگاه کیش اینوکس و در غرفه نبض بورس میزبان حسین خزلی از کارشناسان باتجربه و به نام بازار سرمایه بودیم و گفتگویی را با ایشان داشتیم. از او درباره اینکه نقش رئیس سازمان بورس در وضعیت بازار سرمایه چقدر است؟ یا راه حل برون رفت از مشکلات فعلی بازار سرمایه چیست پرسیدیم. این گفتگو را بخوانید و ببینید. 

نقش رئیس سازمان بورس در وضعیت بازار سرمایه چقدر است؟ 

حسین خزلی از کارشناسان بازار سرمایه در پاسخ به این پرسش که در ادوار گذشته نقش رئیس سازمان بورس در وضعیت بازار سرمایه چقدر بوده است گفت: همان گونه که فرمودید من امسال ۲۵ مین سالی است که در سمت‌های مختلف حضور داشتم و فقط ۲۰ سال است که مدیر هستم. واقعا و انصافا توقعی که افکار عمومی و برخی رسانه‌ها از رئیس سازمان دارند اشتباه است.    او ادامه داد: مگر نرخ حامل‌های انرژی دست رئیس سازمان است؟ یا مگر رئیس سازمان درخواست فعالان بازار سرمایه را کم منعکس کرده است؟ مگر سیاست‌های بین المللی کشور و حتی بودجه‌ای که در مجلس تصویب می‌شود دست رئیس سازمان بورس است؟    خزلی اظهار داشت: صدای سازمان بورس، صدای کوچکی است. اگر سرمایه گذاران، سهامداران، مدیران بازار سرمایه پشت سازمان قرار بگیرند این صدا تقویت می‌شود.    این کارشناس بازار سرمایه با مطرح کردن این پرسش که ببینید وزن رئیس کل بانک مرکزی در اقتصاد چقدر است؟ پاسخ داد: به مراتب بیشتر است.

"به گزارش  بورس تابناک به نقل از نبض بورس، در دهمین نمایشگاه کیش اینوکس و در غرفه نبض بورس میزبان حسین خزلی از کارشناسان باتجربه و به نام بازار سرمایه بودیم و گفتگویی را با ایشان داشتیم"ما ۱۰۰ سال است که بانک داشتیم و همه پول را می‌شناسند، ولی بازار سرمایه یک پدیده جوانی است.    او ادامه داد: من خواهشم این است که همه دوستان دقت کنند که تضعیف سازمان کار اشتباهی است

و سازمان در ادوار مختلف به خصوص این دوره، به شدت پیگیر منافع سهامداران بوده است،
ولی خب سازمان و رئیس آن هم وزن و توانی دارد. مسائل کلی اقتصاد ایران، مسائل سیاسی امنیتی در جا‌های دیگر در حال تصویب است و رئیس سازمان بورس تلاش خود را می‌کند و ما باید کمک کنیم. اتفاقا اخیرا دیدم در یکی از شرکت ها، مدیر صندوق‌ها که درصد قابل توجهی از سهام آن ناشر را داشتند با هم جمع شدند و شکایت کردند. این پدیده، پدیده خوبی است. یعنی مدیران بازار سرمایه به نمایندگی از سهامداران، صدا و وکیل آن‌ها می‌شوند.    خزلی اظهار داشت: وقتی ما دارایی‌های بزرگ اقتصاد ایران را به مردم دادیم، یعنی به صندوق‌های بازنشستگی، شرکت‌ها و صندوق‌های سرمایه گذاری دادیم این یعنی دارایی ۴۰ یا ۵۰ میلیون مردم مستقیم و غیرمستقیم در بورس است.

بعد یک کسانی می‌نشینند در اتاق‌های دربسته یک جا‌هایی یک تصمیم می‌گیرند و همه این را بهم می‌زنند و باید همه پشت سازمان باشیم.   

چرا مدیران در برابر برخی تصمیمات ضد بازار سرمایه ساکتند؟

خزلی در پاسخ به اینکه چرا مدیران باید در برابر برخی تصمیمات ضد بازار سرمایه ساکت باشند، گفت: مدیران به دو دلیل سکوت می‌کنند. اول تخصصی و حرفه‌ای نیستند. آدم حرفه‌ای و متخصص از این نمی‌ترسد که بردارند! نمی‌ترسد که حرف بزند و یکی ناراحت شود. چون یکی از ویژگی‌های حرفه‌ای گری این است که شما نسبت به تخصص و دارایی‌ها و مردم مسئولی هستی. عموم این آدم‌هایی که آمدند یک حقوق مدیریتی می‌گیرند و به همان نیز راضی هستند و این تصور را دارند که الان من یک صحبتی کنم که بالاسری بدش بیاید که چی شود؟ من را بر میدارند و یکی پایین‌تر از من را می‌گذارند دیگر.    این کارشناس بازار سرمایه با مطرح کردن این پرسش که چرا هم اکنون آقای علی آبادی وزیر صمت راحت جلوی دولت می‌نشیند و حرف خود را می‌زند، پاسخ داد: علی آبادی، علی آبادی است.

"از او درباره اینکه نقش رئیس سازمان بورس در وضعیت بازار سرمایه چقدر است؟ یا راه حل برون رفت از مشکلات فعلی بازار سرمایه چیست پرسیدیم"الان بعد از چند دوره انسان‌های کوتوله حتی در دولت قبل یک وزیری را در صنایع گذاشتند که بلاخره سال‌ها مدیر صنعت بوده است؛ بنابراین می‌تواند صحبت کند. ناراحت هم نیست که او را بر دارند. اگر وزیر نفت و مدیران پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها و انجمن‌های حرفه‌ای آن‌ها هم همین گونه بودند، آن جامعه مدنی که مدنظر است موجب می‌شد تا بازتاب صدا‌های مردم از طریق همین انجمن‌ها منعکس می‌شد. به دلیل اینکه آدم‌ها حرفه‌ای و متخصص نیستند یک سکوتی حاکم شده است. مدت مدیریت شش ماهه و یکساله شده است و مدیر می‌گوید من چرا باید صحبت کنم؟   

نگاه دولت به بازار سرمایه بیشتر نگاه تامین مالی است، با این مشکل چگونه برخورد کنیم؟

خزلی در پاسخ به این پرسش نیز گفت: در دنیا یکی از بزرگترین ناشرین اوراق دولت‌ها و خزانه داریی‌ها هستند.

دولت آمریکا بزرگترین ناشر در سطح دنیا است. من هیچ مشکلی با انتشار اوراق دولت ندارم، چون بازار بدهی کار خود را باید کند. آن چیزی که اثر می‌گذارد نرخ بازده این اوراق است. بدیهی است وقتی من یک دارایی می‌خرم که بدون ریسک و مالیات، بازدهی ۲۵ درصدی دارد، من می‌گویم اگر بروم و سهام خریداری کنم که ریسک و نوسان دارد باید بیش از ۲۵ درصد به من بازدهی دهد؛ بنابراین در همه دنیا فرض بر این است که اوراقی که دولت ها، بانک مرکزی و خزانه دارایی‌ها منتشر می‌کنند، اوراق بدون ریسک است و نرخ بازدهی این اوراق سریع بر روی بازار‌های دیگر اثر می‌گذارد. قرار بود در آن سطح بالا یک شورای ثبات مالی بین بانک مرکزی و بورس، وزارت اقتصاد و سازمان برنامه ایجاد شود.    این کارشناس بازار سرمایه افزود: اگر باز گردیم به سه دهه قبل و از خاطرات آقای هاشمی بخوانیم همیشه بین این ارکان وحدت رویه وجود نداشته و دعوا بوده است.

"مسائل کلی اقتصاد ایران، مسائل سیاسی امنیتی در جا‌های دیگر در حال تصویب است و رئیس سازمان بورس تلاش خود را می‌کند و ما باید کمک کنیم"در دولت آقای خاتمی آنقدر این سه نهاد با هم مشکل داشتند که آقای خاتمی مجبور شد در سال‌های آخر وزیر اقتصاد خود را عوض کند. در دولت آقای احمدی نژاد بلاخره رئیس جمهور انتها یک حرفی می‌زد.    هنوز دولت‌ها نتوانستند یک چیزی به اسم شورای ثبات مالی ایجاد کنند که بانک مرکزی یک کاری کند، وزارت اقتصاد یک حرف دیگری بزند، گمرک هماهنگ نباشد. سازمان برنامه یک چیزی را ببرد مجلس و سازمان بورس یک حرف دیگری را بزند. شورای ثبات مالی تا حدود زیادی می‌تواند نوسان بین این بازار‌ها را بگیرد و هماهنگی بین ارکان را افزایش دهد.    همه این را قبول دارند که اینکه دولت اوراق بفروشد بسیار بهتر از این است که برود و از بانک مرکزی پولی که وجود ندارد بردارد و تورم ایجاد کند. وقتی دولت اوراق می‌فروشد دوباره پول را از سطح جامعه جمع می‌کند و این خودش یک ابزار کنترل نقدینگی است.

اما اینکه دولت کجا و به چه نرخی و کی بفروشد مهم است. شش ماه بی خیال فروش اوراق نباشد و بعد سه ماه پایانی سال بخواهد ۲۰۰ هزار میلیارد تومان اوراق بفروشد. همه این‌ها برنامه ریزی و هماهنگی می‌خواهد که متاسفانه نه در سطح دولت و نه در سطح حاکمیت وجود ندارد. بعضی دولت‌ها تلاش می‌کردند که نفر دوم دولت، یک نفر کاملا اقتصادی باشد و همه مجموعه اقتصادی با آن کار را هماهنگ کنند که من این را در این دولت هم نمی‌بینم.   

رشد نرخ بهره بین بانکی چقدر می‌تواند روی بازار سرمایه تاثیرگذار باشد؟ 

سریعترین و مهمترین پارامتری که روی بازار سرمایه اثر می‌گذارد و پی بر‌ای فوروارد را کاهش می‌دهد، نرخ بهره بین بانکی است. چون شب به شب مشخص می‌شود. هم اکنون ظاهرا ۲۳.۸ است و در ده سال گذشته این بالاترین نرخ بوده است.    به هر حال باید سعی شود تا از ابزار‌های نوین از جمله انتشار اوراق توسط خود بانک ها، تامین مالی انجام شود. ضمن اینکه بانک مرکزی و دولت هم می‌تواند تامین مالی کند.    از آن طرف ما واقعا بانک‌هایی داریم که مقررات را رعایت نکردند و بانک‌های مسمومی هستند و کسی هم این را پیگیری نمی‌کند.

"اتفاقا اخیرا دیدم در یکی از شرکت ها، مدیر صندوق‌ها که درصد قابل توجهی از سهام آن ناشر را داشتند با هم جمع شدند و شکایت کردند"کسی هم آن برنامه سالم سازی شبکه بانکی و فکر اساسی بانک‌هایی که شدیدا این نرخ را بهم می‌زنند نکرده است. در یک حلقه تعارف و اهمال کاری افتادیم.    ببینید مجمع بانک‌های دولتی با تاخیر بسیار زیاد در حال برگزاری است. حتی مجامع بانک‌های خصوصی که متولی آن‌ها بانک مرکزی و وزارت اقتصادی می‌باشد با تاخیرات شش تا هشت ماهه برگزار می‌شود. یعنی بانک عملا مدیر ندارد. مدیر پاکار و باانگیزه ندارد.

بعد مدیران متخصص و حرفه‌ای با این حقوق‌ها نمی‌آیند در این بانک‌ها کار کنند. چرا بیاید این همه فشار، دعوا، اختلاف و دادگاه را تحمل کند. از آن سمت هم دولت نمی‌تواند یک انگیزه برای این مدیران متخصص خود ایجاد کند. مجموعه این‌ها باعث ضعف بروکراسی و ضعف و ناکارآمدی در بانک‌ها شده است و این بانک‌ها فشار را بر نرخ بهره می‌آورند

منابع خبر

اخبار مرتبط

عصر اعتبار - ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹