هشدار مشاور احمدی نژاد درباره جریان «خمینی ستیز»

هشدار مشاور احمدی نژاد درباره جریان «خمینی ستیز»
تابناک
تابناک - ۱۰ مهر ۱۴۰۲

به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، مشروح گفتگو با مهدی کلهر، مشاور رسانه دولت نهم و دهم و مشاور پیشین رئیس سازمان صداوسیما را بخوانید:

آقای کلهر! به نظر شما چرا ۳۴ سال پس از رحلت حضرت امام خمینی(س) عده‌ای در داخل کشور، هم از میان حوزویان و هم دانشگاهیان کوچک‌ترین ناکارآمدی‌ها را به‌پای حضرت امام می‌گذارند؟

پس از رحلت حضرت امام، آقای هاشمی، آقای خاتمی، آقای احمدی نژاد، آقای روحانی، و حالا آقای رییسی در رأس مسئولیت اجرایی بوده و هستند؛ ولی مدتی است برخی از آقا زاده‌ها و برخی از نورچشمی‌های سابق و اسبق از هر دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب با صراحت کوچک‌ترین ایرادها و اشکالات و مشکلات اجرایی، تقنینی و قضایی در کشور را به امام و رهبری نسبت می‌دهند که ۳۴ سال از رحلت ایشان گذشته است.

به‌ عبارت دیگر، به‌وضوح مدتی است، یک حرکت امام خمینی ستیزیِ گستاخِ وقیحِ بی اطلاع و ناآگاه از تاریخ و کم‌سواد، اما با جسارت و بی ادب، از هر دو جریان سیاسی و دوسر طیف افراطی ها و تفریطی‌ها، به‌ راه افتاده‌ است و هر اشکال و ایراد اجرایی، مدیریتی، و در هر زمینه‌ای را به‌ پای امام خمینی می‌نویسند و خیلی راحت با دلایل بسیار ضعیف و با هر بهانه‌ای بی مبنا، پای حضرت امام را به میان می‌کشند و با کمال جسارت و بی ادبی به ایشان اهانت می کنند.

جواب کوتاه این است: چون امام خمینی(ره) امروز زنده ترین، پویا ترین، فصیح ترین، بلیغ ترین، شجاع ترین، حکیم ترین، عالم ترین، عامل ترین، عارف ترین، فاضل ترین، رهبر دینی، علمی، معرفتی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، صنعتی، دنیای امروز است. یک اصل مسلم در جهان رسانه وجود دارد؛ قطار ایستاده، قطار از کار افتاده، قطار زنگ زده، قطار متلاشی شده را بچه‌ها سنگ نمی‌زنند. شاید بسیاری از مردم و متاسفانه بسیاری از خواص ندانند که انقلاب اسلامی ایران در تاریخ معاصر، اولین انقلاب اسلامی نبود؛ جمهوری اسلامی ایران نیز اولین جمهوری اسلامی در جهان نبود. زمانی‌که درسال ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی ایران با رفراندوم تثبیت شد، چهارمین جمهوری اسلامی در جهان بود، نه اولین. آن زمان جمهوری اسلامی موریتانی، جمهوری اسلامی الجزایر، جمهوری اسلامی پاکستان وجود داشتند.

"یک اصل مسلم در جهان رسانه وجود دارد؛ قطار ایستاده، قطار از کار افتاده، قطار زنگ زده، قطار متلاشی شده را بچه‌ها سنگ نمی‌زنند"لذا با تجربه‌ای‌ که دو ابر قدرت غرب و شرق داشتند، چندان نگرانی، از این تولد ناخواسته نداشتند.

باور کردن لبخند دشمنان، کار احمق‌ترین، و ابله‌ترین آدم‌ها است

غرب راه‌های تخلیه گام به گام از درون انقلابات را بلد بود و تجربه‌ موفقی از تضعیف و تخریب انقلابات به مراتب پرهزینه‌تر، خونین تر و قوی‌تر از انقلاب اسلامی ایران را داشت. در انقلاب الجزایر، بیش از یک‌سوم از مردم الجزایر توسط فرانسوی‌ها به خاک و خون کشیده شده بودند؛ میلیون‌ها نفر! همین‌طور انقلاب هند و مسلمانان هند که هم‌دوش هندو ها و... در کنار رهبر فقید هند، مهاتما گاندی و رهبر مسلمانان هند قائد اعظم محمد علی جناح فقید چه رنج‌ها و سختی‌هایی تحمل کرده بودند. استعمار غربی به آرامی همه انها را از مسیر اصلی خارج نمود و شد آنچه شد.

غرب در آغاز با یک عقب نشینی، به نفوذ در انقلاب اسلامی ایران دلخوش کرد و منتظر بود تا در همان سال نخست، انقلاب از درون از هم بپاشد و لذا آبان ۵۸ منتظر بازگشت شاهنشاهی بودند.

از آن‌زمان ۴۵ سال می‌گذرد. همیشه دشمنان چندین گام عقب تر بوده و هستند.

طبق یک اصل رسانه‌ای و تبلیغاتی و تجربه‌ی رسانه‌ای در جهان، هرگاه دشمنان را خندان دیدید، و بدون دشنام و بدون خشم و بدون تندی و تیزی، بلکه با شوخی و احترام به‌خودتان، بدانید زیر جلد این خنده کودتاهایی از جنس اطلاعاتی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، صنعتی و از هر نوع دیگر، در حال تدارک و انجام است. باور کردن لبخند دشمنان، کار احمق‌ترین، و ابله‌ترین آدم‌ها است. ما در فارسی به آن زمان لبخند در و دیوار، «آرامش قبل از توفان» می‌گوییم.

این موضوع را از دید رسانه ای چگونه می توان تحلیل کرد؟

اگر بخواهیم از دید رسانه‌ای مسأله را بررسی کنیم، در زمان هایی‌که غرب از پیش از انقلاب اسلامی، سکوت اختیار کرده و زمان هایی‌که به جنگ ایدئولوژیک، دینی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، علمی، بازرگانی و... روی آورده و حالا که همه‌ گزینه ها را از کشورهای خاک گرفته از دوره جنگ های صلیبی و... درآورده و با عجله یک‌جا بدون گردگیری مستقیم عملیاتی کرده است؛ تنها یک‌هدف را دنبال می‌کند و آن ترور امام خمینی، ترور اندیشه امام خمینی، ترور تمدن نوین اسلامی، ترور احساس عدالت خواهی در مظلومان جهان، ترور احساس عدالت گستری اسلامی، ترور احساس بیداری مستضعفین در جهان، ترور بیدار باش به محرومان و مظلومان در جهان، ترور «ما می‌توانیم»، ترور «تو هم می توانی» و خلاصه، ترور این شعارهای اولیه انقلاب است.

پس امروز در برابر تهمت‌هایی که به حضرت امام خمینی نسبت داده می‌شود چه کار باید کرد؟

بله.

"شاید بسیاری از مردم و متاسفانه بسیاری از خواص ندانند که انقلاب اسلامی ایران در تاریخ معاصر، اولین انقلاب اسلامی نبود؛ جمهوری اسلامی ایران نیز اولین جمهوری اسلامی در جهان نبود"قطعا بنده نمی‌توانم حتی در یکی دو جلسه راجع به کم‌کاری‌ها، کج راهی‌ها، لج بازی‌ها و همراهی‌های با دشمن حیله‌گر که دانسته و ندانسته در حوزه فرهنگ و هنر و قلم و قدم، صورت گرفته سخن بگویم.

در همه حوزه‌ها، از علوم دینی گرفته تا دانشگاه تا شورای عالی انقلاب فرهنگی تا رسانه‌ ملی در بیش از چهل سال در امر تشریح، توضیح، تفسیر، تحقیق، تبلیغ فلسفه وجودی جمهوری اسلامی ایران، دچار کم‌کاری و بدکاری بوده‌ایم. چند فیلم، سریال، تئاتر، رمان، کتاب در اختیار داریم که به تفاوت هایی‌که انقلاب اسلامی ما با سایر انقلابات در جهان داشته به‌درستی پرداخته باشد؟

چرا بزرگان علمی معرفتی ما فکر کردند که نسل‌های پی در پی، پس از خودشان از طریق ژن و یا تزریق یا تلقیح و... با تاریخ انقلاب و فلسفه‌ تاریخ انقلاب آشنا می‌شوند و نیازی به رمان‌ها، فیلم‌ها، سریال‌ها، نقاشی‌ها کتاب ها و... برای شناخت انقلاب ندارند؟

چرا فکر کردند که دشمنان انقلاب اسلامی فرزندان آنان را نشانه نمی گیرند و با کارهای جذاب رسانه‌ای و تبلیغاتی، تصویری وارونه و مشوش و مغشوش و مشمئز کننده از انقلابی که ندیده اند، برایشان می سازند و به نرمی و خوشی به خوردشان می دهند؟ چرا؟!

چرا اکثر فرزندان مسئولین و انقلابیون درست برعکس پدران و مادرانشان، بیگانه، بی میل و رغبت و حتی متنفر از انقلاب شده اند؟

سال‌ها پیش باید این تحقیقات لازم در سطوح رسالات کارشناسی ارشد و دکتری، انجام می شد. این‌ها سوالاتی است که دیر اما باید به‌صورت تحقیقی و علمی پاسخ داده شود.

بنده سعی می‌کنم به‌عنوان کسی که، شاید یکی دو کلمه‌ای از رسانه و شاید تجربه‌ای از این مقوله مهم، بدانم فقط در این مجال سر فصل هایی را خدمت شما عرض کنم.

طبق همان اصلی که همه می‌دانند، اگر سوال به خوبی باز شود و خوب فهمیده شود، پاسخ سوال خودش آشکار می‌شود.

متأسفانه فرهنگ ما، متأثر از شعر است و شعر سرشار از اغراق، گزافه، ستایش، تعارف، دروغ، نیرنگ‌های زیبا، و بی‌قاعدگی است. ما برای حقیقت‌یابی و حقیقت سنجی نیازمند یک فرهنگ منطق پسند، عقل پسند و نه دل پسند، و نه دلبر پسند؛ بلکه یک منطق حق‌طلب، حق‌جو و حقیقت‌خواه هستیم.

از قدیم گفته‌اند حرف حق، تلخ است. باید تحمل شنیدن سخن تلخ را داشته باشیم و بر یک روش، متد، یا منطقی توافق کنیم.

برای این‌که از تلخی این گفت‌وگو کم کنم، به نقل خاطره‌ای مهم می پردازم. ۱۴ یا ۱۳ سال پیش از طریق یکی از مراجع دینی که ایشان از شاگردان بسیار نزدیک حضرت امام و همین‌طور اجازه اجتهاد از ایشان داشتند و سال‌ها مدرس دروس خارج هم بودند، یک جزوه کوچکی حدود ۱۶ صفحه به‌دستم رسید؛ آن‌را خواندم و خدمت ایشان رسیدم. اول به ایشان عرض کردم که منتشر کننده این اوراق، مدعی است که این مطالب عین سخنان مرحوم نایینی، صاحب «تنبیه الامه وتنزیه المله» است؛ البته این خلاف واقع است و قطعا عین سخنان آن بزرگوار نیست، چراکه تعدادی از واژه هایی که به کار برده، از واژگان جدید در زبان فارسی است که عمری کم‌تر از ۵۰ سال دارند و بعضی مربوط به بعد از انقلاب است که اصلا این واژه‌ها، در زمان مرحوم نایینی در زبان فارسی وجود نداشته است.

اما محتوای این سخنان محتوای کلام مرحوم نایینی است و منظور آن بزرگوار همین مطالبی است که در این جزوه آورده شده است و جان کلام شیخ بزرگوار این است که؛ تشکیل حکومت دینی در زمان غیبت امام عصر (عج) به‌ صلاح نیست و جایز نیست چون ولی امر مسلمین و رهبر و ولی مسلمین، هرچه قدر هم که پاک و عادل و...

"زمانی‌که درسال ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی ایران با رفراندوم تثبیت شد، چهارمین جمهوری اسلامی در جهان بود، نه اولین"باشد معصوم نیست؛ لذا می تواند از او خطاهایی سربزند و به‌ لحاظ این خطاها، مردم، نسبت به خود دین اسلام بدبین می شوند.

نتیجه این‌که هم‌چون بسیاری از ادوار ماضی بهتر است علما و فضلا به فکر تشکیل حکومت اسلامی نباشند و...ایشان گفتند بله، مساله همین است.

به ایشان عرض کردم؛ اولا بنده از شما بپرسم شما قصد ایجاد یک انقلاب جدید دارید؟ قصد تشکیل حکومت اسلامی در کشوری و سرزمینی غیر از ایران را دارید؟

ایشان پس از تعجب گفتند، نه. عرض کردم، این بحث خارج از نتیجه آن در زمان نهضت مشروطه، در آن‌زمان و آن‌دوره، لازم و به‌جابوده است؛ چون بحث این بود که برای نزدیک شدن به عدالت، خود مشروطه، کافی است؟ یا شرط مشروعه را نیز به آن اضافه کنیم؟

اما، حالا، در زمان حاضر شخص دیگری، مرجع تقلید دیگری این حکومت را با مسئولیت خودش در برابر خداوند، و در برابر امام عصر(عج) به وجود آورده، که شما در علم، عمل، تقوا، معرفت و عدالت ایشان تردید ندارید. ایشان گفتند، بله تردید نداشته و ندارم و نخواهم داشت؛ قطعا حضرت امام خمینی بی نظیر در میان تمام مراجع عالیقدر شیعه، بوده اند.

سپس عرض کردم، چرا این نقطه نظرات که مربوط به بیش از یک‌صد سال پیش است در زمان خود حضرت امام(ره) منتشر نشده است؟

باید برای اهل فهم سوال باشد که چرا حالا در زمان امامت آیت الله خامنه‌ای منتشر می‌شود؟ عرض کردم به‌نظر اهل فن رسانه شبهه آفرینی و تردید آفرینی در میان خواص و همچنین عوام کاری بی هدف نیست، بلکه آنها می‌خواهند با شکستن اعتقاد به امامت ولی فقیه، از طریق مباحث به‌جای چند فقیه راجع به یک مسأله یک‌صد سال پیش افراد مردد و ساده لوح، و عجول و سطحی‌نگر را از خیل افسران و ژنرال‌های انقلاب به طرف سپاه دشمن سوق دهند.

ایشان کمی تأمل کردند، و تأیید کردند. به ایشان عرض کردم، فرض کنیم که با قطعیت تمام شما به آن‌جا برسید که انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی اشتباه بوده است؛ این مهم نیست. در مواقع رو در رویی این نظام با آمریکا شما کدام طرف می ایستید؟ ایشان گفتند بدون تردید در کنار نظام جمهوری اسلامی خواهم ماند.

عرض کردم ولی هدف دشمن از این ترفندها ایجاد تردید و دو دلی در دل علما و اساتید حوزه است. کسانی‌که از نزدیکان اما حسین(ع) بودند، ولی از زمان حرکت از مکه، و برخی هم از شب عاشورا با ایشان همراهی نکردند و... .

ایشان تأیید کردند. عرض کردم، لذا ورود شما و ورود هر عالم دیگری به این مباحثه‌ مفید در یک‌صد و چند سال پیش، مصداق تلاش برای کسب علم لاینفع است و علم لاینفع، معادل شیطان است. ایشان کمی فکر کردند و سرشان را بلند کردند و گفتند راحت شدم؛ و تشکر کردند، اما گفتند، برای پاسخ دادن به افراد حوزوی و جلوگیری از این تردید آفرینی و تشکیک‌زایی که هدف انتشار این سخنان، به خصوص در میان مدرسین و مراجع بوده است، باید آمادگی داشت.

توضیح تکمیلی شما در این خصوص چه بود؟ آیا پاسخ قانع کننده ای داشتید؟

عرض کردم، بله، خارج از مثال‌ها و حواشی مرحوم نایینی، ایشان(مرحوم نایینی رحمت الله علیه) دچار یک اشتباه کوچک اما بسیار مهم شده اند و آن این‌که چون ائمه ما تا حضرت صاحب الامر(عج) همه معصوم هستند، ایشان دچار این خطای محاسباتی شده اند که شرط امامت امت و ولایت ملت را عصمت فرض کرده اند که این طور نیست.

"آن زمان جمهوری اسلامی موریتانی، جمهوری اسلامی الجزایر، جمهوری اسلامی پاکستان وجود داشتند"شرط امامت، عدالت است؛ درست است که هر معصومی عادل هم هست، اما هر عادلی لزوما معصوم نیست، و شرط «عدالت»، از نماز جماعت گرفته تا رهبری جامعه، کفایت می کند. آن‌چه در کتاب و سنت و حتی پیش از دین مبین اسلام ملاک امامت و رهبری است عدالت است، نه عصمت،

چرا که ما معتقدیم یک صد و بیست و چهار هزار پیامبر داشته‌ایم که فقط یکی از آنان حضرت محمد(ص) معصوم بوده‌اند و بقیه حداقل «صدیق» بوده اند، اما به «امامت» رسیده اند؛ در عین حال عادل هم بوده‌اند، مثل حضرت آدم(ع) حضرت نوح(ع) حضرت موسی (ع) حضرت عیسی (ع) حضرت داوود، حضرت سلیمان حضرت یونس(ع)و ... که همه‌ آن‌ها خطاهایی هم داشته‌اند که بعضی از آنها ثبت هم شده است و به‌دست ما رسیده است.

اما این خطاها و اشتباهات انبیاء الهی باعث نشده مردمان از اصل دین خدا بیزار شوند؛ چرا؟ چون در عدالت خواهی آن پیامبر مردمان تردید نداشتند و بلکه عدالت طلبی آنان را، باور داشتند، و مردم چون پیامبران را از نوع بشر می دانستند، و هم‌چون خودشان می دانستند، متوجه بودند که آنان همچون خودشان خطاکار هستند. لذا گاهی خطای غیر عمد از امام عادل نه بعید بود و نه نگران کننده، چون استغفار و توبه، رایج ترین علم و عمل تمام پیامبران بوده است،

حضرت امام از پیش از انقلاب و پس از انقلاب، با صدای بلند و رسا در پیشگاه خداوند، و از مردم، بارها و بارها، استغفار و عذرخواهی می‌کردند. حتی در وصیت نامه ایشان هم وجود دارد.

نه با ۷۰ بار استغفار روزانه پیامبر اعظم(ص) و نه با استغفار با صدای بلند حضرت امام خمینی مردم نه این‌که از اسلام بیزار نشدند، از اسلام فراری نشدند، بلکه برعکس شائق تر و عاشق تر به اسلام و مسلمین شدند.

در تبیین انقلاب اسلامی ایران و تبیین نظام جمهوری اسلامی ایران کوتاهی کرده‌ایم

بله، باید بپذیریم که در تبیین انقلاب اسلامی ایران و تبیین نظام جمهوری اسلامی ایران در تمام ابعاد فلسفی، عرفانی، علمی، تاریخی، اخلاقی، حقوقی، کاربردی و...

به‌خصوص برای نسل‌های آینده کوتاهی کرده‌ایم، هنوز یک تعریف و تفسیر و تبیین، از امام و امت بعد از امت و امام مرحوم دکتر علی شریعتی رحمت الله علیه نداریم. اینکه چون ما تنبل هستیم، بی عرضه هستیم، بی لیاقت هستیم، بی کفایت هستیم، بی درایت هستیم، بی صداقت هستیم، بی صراحت هستیم، بی معرفت هستیم، به‌جای اینکه با تمام توان وارد میدان مباحثه مناظره، مدافعه، مجادله‌ و مقابله با حملات دشمن بشویم، بگوییم صورت مساله را پاک کنیم، و راضی بشویم به این‌که فقط با حضرت امام کاری نداشته باشید! یک حالت انفعالی ذلیلانه است؛ بسیار ذلیلانه!

دشمن سال‌ها تلاش کرد، نام امام و یاد امام را یا با دستان خودش یا با دستان خودی ها از صفحه‌ روز گار پاک کند اما نتوانست؛ نه به‌لحاظ کارهای تبیینی ما، بلکه به‌خاطر ظرفیت و نیرومندی نظریات و روش های امام(ره) که هنوز بسیار زنده‌تر از پیش بالنده و توفنده در حال گسترش است.

اما امروز در مقابل این پدیده ای که می گویید، چه اقدامی باید انجام دهیم؟

همه ما، یعنی کل بخش های رسانه، علمی، فرهنگی، حوزوی، دانشگاهی، باید برای حفظ ایران، اسلام، تمدن نوین اسلامی، حتی حفظ خودمان هم که شده، با تمام توان وارد این جنگ رسانه‌ای که دشمن با تمام توان خودش وارد آن شده، شویم و از طریق مباحثه و مناظره با آن مقابله کنیم. این صحنه هماوردی رسانه‌ای، بهترین روش برای آخرین تقابل فکری، علمی، نظری، معرفتی و... با دنیای غرب خواهد بود و بهترین وسیله برای تبشیر و تنذیر، و امر به‌معروف و نهی از منکر جهانی خواهد بود.

پیامبر این تحول عظیم در جهان امام خمینی(ره) هستند؛ همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.» اگر هم در داخل منفعلان و معلولان ذهنی بخواهند، نام امام خمینی را به‌فراموشی بسپارند، کبکی را می‌مانند که سر در زیر برف کرده است. امروز فقط با تکیه بر خمینی(س) و وصیت نامه ایشان و توصیه‌های ایشان می‌توانیم از مشکلات داخلی خودمان، عبور کنیم.

نگاه همگان به مسأله خمینی ستیزی داخلی و خارجی نباید مفعولانه و یا منفعلانه باشد، برعکس باید تا انقلاب مهدی(ع) این نهضت خمینی بالنده و پوینده ادامه یابد.

شاید این هجمه تبلیغاتی دشمن، سبب خیر شود و چُرت سنگین بزرگان علم، معرفت، دین، فرهنگ و رسانه را بشکند؛ الخیر فی ما وقع «جهاد تبلیغ».

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری میزان - ۲۷ مرداد ۱۴۰۰
رادیو زمانه - ۱۴ بهمن ۱۳۹۸