قربانیان حکومت اسلامی ایران در حوزه، کسانی که خمینی را تنها گذاشتند - Gooya News
عاقبت روحانیون مخالف خمینی؛ گرفتار در دام خدای کشتار دهه ۶۰
داریوش معمار - ایندیپندنت فارسی
برخلاف تبلیغ یاران روحالله خمینی، او پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و پس از آن، میان همه جریانهای فقهی و دینی در ایران محبوب و مقبول نبود.
حامیان روحالله خمینی او را پیش از نشستن بر مسند رهبر جمهوری اسلامی «امام» نامیدند و مقامی فراتر از روحانیون شیعه در سدههای اخیر برای او در نظر گرفتند.
اما مخالفان و منتقدان خمینی بر این باورند که برداشت او از فقه شیعه وعملکردی که در مقام رهبر جمهوری اسلامی داشت، به اعتقادهای دینی مردم ایران آسیب وارد کرد.
رفتار و اندیشههای سیاسی خمینی به همان میزان که در تاریخ معاصر ایران مخالف دارد، در حوزههای علمیه و تاریخ معاصر تشیع نیز محل اختلاف است.
بعضی روحانیون در دوران آغاز تدریس روحالله خمینی در حوزه به دلیل مخالفت با نگاه و نظر او، به طلاب توصیه میکردند از حضور در کلاسهای درس خمینی پرهیز کنند. این افراد برداشت سیاسی «نخستین امام نظام اسلامی» از فقه و میل به دخالت در امور سیاسی به نام دین را رد کردهاند.
همزمان با روی کار آمدن جمهوری اسلامی و بهقدرت رسیدن روحالله خمینی، دو جریان در میان فقها وعلمای شیعه مخالف او بودند. گروهی که از ابتدا نظریه «ولایت فقیه» و «امام» بودن خمینی مقبولشان نبود و گروهی که به دلیل شیوه اداره جامعه و اختیارات ولی فقیه، راهشان از «رهبر کبیر» و یارانش جدا شد.
اما از نگاه حامیان خمینی، مخالفان عمده او در میان علما سه گروه شامل «روحانیون سکولار و حامی انگلیس»، «روحانیون طاغوتی» و «روحانیون فریبخورده، آمریکایی ومنافق» بودند.
دایره مخالفان «امام جمهوری اسلامی» بهمرور تا نزدیکترین شاگردان و یاران دوران مخالفت او با حکومت پهلوی گسترش پیدا کرد و سرنوشت بعضی را با حذف فیزیکی، مرگ ناخواسته و حصر پیوند زد.
شکل مقابله جمهوری اسلامی با مخالفان خمینی که برخی نهتنها در سلسلهمراتب فقه شیعه مقامی بالاتر از او داشتند، بلکه در مقام مرجعیت نیز از سابقه بیشتری برخوردار بودند، از نقاط تاریک تاریخ معاصر حوزههای علمیه در ایران است.
علاوهبر مراجع مخالف و منتقدی که قربانی اختلافنظر با خمینی شدند، به افرادی هم باید اشاره کرد که اعتبار فقهی آنها سبب شد جمهوری اسلامی بهجای تخریب، از اساس مخالفت آنها با «رهبر کبیر» را انکار کند.
محمدحسین طباطبایی که طلبههای حوزه علمیه لقب «علامه» به او دادهاند، یکی از روحانیون شناخته شدهای است که نظام اسلامی ترجیح داد بهجای حذف و تخریب، اختلافنظر او با خمینی را انکار کند.
خمینی و یارانش با نشستن بر مسند «رهبر» و اداره کننده جامعه، هیچ مخالفتی را تاب نیاوردند و در مسیر پیشبردن «شیعه سیاسی» حتی با مراجع سرشناس نیز برخورد کردند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
پیش از پرداختن به سوابق تعدادی از روحانیون مخالف خمینی، مروری بر افقهای فکری او در دوران جوانی روشنگر مسائلی است که بعدها زمینهساز تشدید اختلاف روحانیون در حوزه علمیه قم شد.
بخشی از آنچه طی دهههای بعد به تقابل سیاسی ونظری میان روحالله خمینی ومنتقدانش تبدیل شد، در دریافت او از فقه شیعه ریشه دارد که مقدمه طرح حکومت دینی ونظریه ولایت فقیه است.
شیفتگی خمینی به نظریه «حکمت متعالیه ملاصدرا» و تعلقخاطرش به روحانیون سیاسی عصر مشروطه، دو وجه ویژهای است که او را از طلبه ومدرسی دینی در حوزه به چهرهای سیاسی بدل کرد.
عدهای تاکید دارند بخشی از اصرار خمینی بر تفکر سیاسیاش در تقابل او با نظام دینی حاکم بر حوزههای علمیه ریشه دارد که آن زمان چندان به دخالت در کار سیاست وحکومتداری مایل نبودند.
به روایت نخستین شاگردان رهبر جمهوری اسلامی، این تقابل تا آنجا پیش رفت که پس از اصرار او و دیگر روحانیون همفکرش به آمدن آیتالله بروجردی به قم، این روحانی شناختهشده هدف این افراد را زیر سوال برد و بهصراحت از آنها انتقاد کرد. موضوعی که موجب قهر خمینی و نزدیکانش با این مرجعتقلید شد.
برخی اختلافها با خمینی در دوران رهبری او نیز در صفبندی جریانهای مختلف فکری در به دستگرفتن قدرت در حوزه علمیه قم پس از مرگ بروجردی ریشه دارد.
دستکم سه جریان فکری با جذب طلبههای جوان و تشکیل موسسات دینی تلاش کردند جایگاهی موثر در حوزه علمیه داشته باشند.
رقابت یکی از این گروهها با محوریت خمینی وهمفکرانش، با گروه دیگر با محوریت سید کاظم شریعتمداری تا سطح تنش درون حوزه پیش رفت و با اقامت روحالله در نجف، اختلاف بین دو گروه از طلاب را در نجف و قم پایهگذاری کرد.
همین اختلاف بهظاهر نظری و فقهی در دهههای ۳۰ تا میانه دهه ۵۰ با روی کار آمدن جمهوری اسلامی شکلی سیاسی و امنیتی به خود گرفت و مقدمه حذف روحانیون مخالف خمینی شد.
اولین قربانیان حکومت اسلامی در حوزه کسانی بودند که با پرهیز از پیوستن به جریان مخالف پهلوی، خمینی را تنها گذاشتند. او آنها را «آخوندهای طاغوتی» میدانست و پیش از بهقدرترسیدن خواستار «پراندن عمامه» از سر آنها شد.
روحالله خمینی در سخنرانیها در سال ۱۳۴۸ بهصراحت از جوانان خواست به تقابل با روحانیونی بپردازند که او آنها را تنها به دلیل همراه نشدن در مخالفت با حکومت پهلوی، مفسد معرفی کرد.
نگاه غصبآلود رهبر کبیر جمهوری اسلامی به روحانیون مخالف باعث شد در فرمانی دستور تشکیل دادگاه ویژه روحانیت برای پاکسازی مخالفان در حوزه را صادر کند.
دادگاه ویژه روحانیت از سال ۱۳۵۸ محل صدور احکامی علیه روحانیون مخالف «امام نظام اسلامی» شد.
اما پیش از تشکیل این دادگاه، برخی روحانیون مخالف جمهوری اسلامی با حکم صادق خلخالی و حمایت روحالله خمینی اعدام شدند.
نگرانی از ریزش حامیان نظام در میان علما و فقهای حوزههای علمیه سبب شد حکومت بهجای اعدام از روش تخریب، خلع لباس و منزوی کردن روحانیون مخالف استفاده کند.
خلع لباس روحانیونی که روحالله خمینی اعتقاد داشت صلاحیت پوشیدن «لباس روحانیت» را ندارند، نشان میدهد چگونه او در آن سال از این شیوه در حذف مخالفان خود بهره برد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران