خواب چپ روباه؛ داستان یک دشمنی به قدمت تاریخ
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر بین مردم کشور قدم بزنی و در گوشهای از بازار؛ کوچه و محله چند نفر با هم به گفتوگو سیاسی مشغول باشند؛ یا به مزاح یا به صورت خیلی جدی یک گزاره را می شنوی؛ گزارهای با این عبارت که کار کار انگلیس است. این حجم از بدبینی به دولت انگلیس که از قدیم الایام تا به حال همراه مردم ایران بوده کاملا قابل توجیه است؛ از قدیم گفته اند "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها"
در این گزارش قصد داریم به بررسی عوامل این موضوع از طریق ورق زدن صفحات تاریخ بپردازیم، البته با ورود به قرن جدید خالی از لطف نیست که به بررسی روابط انگلیس با ایران در صد ساله گذشته هم توجه داشته باشیم به هر حال از قدیم گفتند نگاه به گذشته دید انسان را وسیع میکند؛ به علاوه اینکه به گفته بزرگان، تاریخ باز هم تکرار می شود.
آنچه گذشت/ صد سال قبل
تیر ماه سال ۱۳۰۰ هجری شمسی بود که اسمیت سفیر انگلیس در ایران نامهای با این مضمون که مردم ایران از دولت بریتانیا انزجار دارند به انگلیس مخابره کرد. این موضوع نشان می دهد که مردم ایران با انگلستان عداوتی بیش از صد سال دارند.
اما دلیل این همه دشمنی با این دولت چیست؟
به گفته محمد کاظم انبارلویی کارشناس مسائل سیاسی انگلستان از اولین دولتهای استعمارگر بود که شروع به دخالت در امور داخلی ایران و چینش مهرههای بازی به سود خودش کرده بود. تا جایی که در دوران قاجار در عزل یا نصب پادشاه ایران هم دارای نظر و امتیاز بود.
کارنامه اقدامات استعماری انگلستان در دوران قاجار بسیار سیاه است که می توان به برخی از آنها اشاره کرد:
انحراف مسیر مشروطه توسط انگلیس
انگلیسیها که در ابتدای دوران مظفرالدین شاه با افزایش نفوذ روسها در دربار ایران، جایگاه خود را در ایران نسبت به گذشته متزلزل ارزیابی میکردند و همواره نگران از دست رفتن اشراف و نفوذ خود بر امور ایران بودند، اینک پس از سپری شدن قائله متحصنین در سفارت انگلیس و اعمال نفوذ و استفادهای که سفارت و دولت انگلیس از فرصت پیش آمده کردند، اختلاف علما، تجار، بازرگانان و گروههایی از مردم با شاه و دولت بر سر عزل صدراعظم و برپایی عدالتخانه، در نهایت منتهی به شکلگیری نظام مشروطه در ایران گردید که ایجاد کننده فضای جدیدی در ایران بود. فضایی که افزون بر احیای جایگاه انگلیس ها در ایران بیش از پیش ایران را مستعد نفوذ و اعمال نظر انگلستان در امور داخلیاش میکرد.
به این ترتیب نهضت عدالتخواهی و قانونطلبی مردمی و اصیل ایرانیان، دفعتاً در جهت مشروطهخواهی تغییر مسیر داد.
"آنچه گذشت/ صد سال قبل تیر ماه سال ۱۳۰۰ هجری شمسی بود که اسمیت سفیر انگلیس در ایران نامهای با این مضمون که مردم ایران از دولت بریتانیا انزجار دارند به انگلیس مخابره کرد"معترضان برای تأسیس عدالتخانه و بازگشت علما، به سفارت انگلستان پناهنده شدند و آنچه از دل سفارت بیرون آمد مشروطهای بود به تعبیر جلال آلاحمد «نیمبند». ایرانیان به اذعان صاحبنظران و حتی بازیگران سیاسی عهد مشروطه به هیچوجه آمادگی مشروطه را نداشتند. زمینهها و بسترهای تشکیل دولت مشروطه در ایران زمان مظفرالدینشاه نه تنها مهیا نبود، بلکه زمان زیادی نیاز بود تا این بسترها و زمینهها فراهم گردد.
قرارداد رِژی (امتیاز توتون و تنباکو)
قرارداد رژی یکی از امتیازاتی است که نتایج نامطلوبی به بار آورد. در پی سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۶۹ که به تشویق وزیر مختار انگلیس در ایران، سرهنری درومند ولف انجام گرفته بود، دولت انگلیس فرصت مناسب را برای کسب امتیاز انحصار توتون و تنباکو به دست آورد و زمینهسازی آن را به ماژور جرالد تالبوت محول کرد. تالبوت در جریان پذیرایی از شاه و هیئت همراه او، اطلاعات خودش را درباره محصول تنباکوی ایران تکمیل و سپس رایزنی در این زمینه را آغاز کرد.
او برای اخذ امتیاز و شروع عملیات وسیع در ایران، شرکتی به نام «رژی تالبوت» (یعنی شرکت تالبوت، هرچند در ایران به شرکت رژی معروف است) را با کمک دولت انگلیس و سرمایهداران انگلیسی تأسیس کرد.
وی پس از تأسیس شرکت رژی، وارد ایران شد و مقدمات کار را بهطور محرمانه آغاز کرد. تالبوت هر جا به مانعی برخورد میکرد، با دادن رشوه کارش را از پیش میبرد. تا جایی که در مقطعی حتی به خود شاه نیز ۲۵هزار لیره رشوه داد و قرار گذاشت هر سال ۱۵هزار لیره نیز به شخص شاه هدیه (رشوه) بدهد.
قحطی بزرگ ایران و نقش انگلیس در کشته شدن ۹ میلیون ایرانی
اما موردی که قلب هر ایرانی را به درد می آورد جریان قحطی بزرگ است که در آن صدها هزار ایرانی مظلومانه کشته شدند، در حالی که انگلیس در ایران جولان می داد و محصولات کشاورزی ایران را جهت تامین آذوقه نیروهای نظامی خودش مصرف می کرد. فیلم سینمایی یتیم خانه ایران به درستی تصویری روشن و البته دردناک را از آن دوران به تصویر کشیده است.
انگلیس و به قدرت رسیدن مترسکی به نام رضا خان
در واقع کودتای ۱۲۹۹ گام اول استعمار انگلیس در ایران جهت اجرای نقشهای بود که برای خاورمیانه در نظر داشت. ایجاد دولتهای نظامی حامی انگلستان در منطقه و فراهم کردن شرایط مهاجرت گسترده یهودیان به فلسطین و سپس تأسیس رژیمی صهیونیستی در آن سرزمین، هدف اصلی انگلستان در خاورمیانه بود.
با وقوع کودتای سوم اسفند، از آنجایی که احمدشاه در مقابل کار انجام شده قرار گرفته بود، ناچارا سه روز پس از اجرای کودتا، فرمان نخست وزیری سید ضیاء را امضا نمود.
"معترضان برای تأسیس عدالتخانه و بازگشت علما، به سفارت انگلستان پناهنده شدند و آنچه از دل سفارت بیرون آمد مشروطهای بود به تعبیر جلال آلاحمد «نیمبند»"رضاخان نیز با عنوان سرداری سپه، به ریاست بریگارد قزاق منصوب شد.
کودتای ۱۲۹۹ نمود بارزی از نفوذ انگلستان را به نمایش میگذارد. انگلستان طی ۷۷ سال سه بار به ایران حمله میکند، افغانستان را از ایران جدا میکند، نسل کشی نزدیک به نیمی از مردم ایران را در قحطی بزرگ بعد از جنگ جهانی اول را در کارنامه دارد و دهها کارشکنی علیه مردم ایران از جمله در خلال کنفرانس سال ۱۹۱۹ بعد از جنگ جهانی اول انجام داده، قراردادهای ننگین بر مردم ایران تحمیل نموده است. با وجود همه این مسائل کودتای اسفند ماه را طراحی و اجرا میکند بدون اینکه با مشکلی همراه شود.
ریلکشی از شمال به جنوب؛ خدمت رضا شاه به انگلیس، خیانت به ملت
دولت انگلیس پس از پایان جنگ اول مهم ترین دشمن خود را بلشویکهای روسیه می دانست و سعی داشت در موقعیت مناسب نفرت خود را آشکار کند. نظامیان انگلیس بهترین نقطه برای حملهای احتمالی به شوروی را ناحیه صحراهای مسطح و کم جمعیت ترکمنستان و قزاقستان تشخیص میدادند و لذا به رضاخان تحمیل نمودند تا راه آهن را به آن ناحیه برساند تا در حداقل زمان و کوتاه ترین مسیر ممکن خود را از خلیج فارس به شوروی برسانند و با ساختن بندری کوچک در نقطه انتهایی راه آهن سراسری در جنوب شرقی دریای خزر، قطعات کشتیهای جنگی خود را سریعا به دریای خزر رسانده و با ساخت آن، دریای خزر را در اختیار بگیرند و از ناحیه شرق دریای مازندران به داخل خاک شوروی نفوذ کرده و سرزمینهای کم جمعیت این ناحیه را به سرعت تصرف کنند.
روزنامههای غربی در آن زمان نوشتند که شاه ایران راه آهنی ساخته که از «هیچ کجا به هیچ کجا می رود». از بندری بی نام و نشان در خلیج فارس به بندری بلا استفاده در حاشیه شرقی دریای مازندران.
مسیر واقعی راه آهن شمالی جنوبی ایران که حتی از زمان قاجار پیشنهاد شده بود و سپس مجالس اول ایران آن را تصویب کرده بودند؛ بدلیل عدم تخصیص بودجه بلاتکلیف ماند. خط آهنی که از بندر عباس به شیراز و اصفهان رفته و با عبور از تهران به مهمترین بندر تجارتی آنزمان یعنی بندر انزلی میرفت.
کارشکنی انگلیس در جریان ملی شدن صنعت نفت
در ۸ فروردین ۱۳۳۰ دولت انگلستان اعلام کرد که برای حفظ امنیت صنایع بریتانیا در مناطق اعتصابزده، کشتیهای «فلامینگو» و «ایلوگوس» را به آبادان فرستادهاست. این دو کشتی جنگی، قسمتی از نیروی دریایی انگلستان در خلیج فارس را تشکیل میدادند و پایگاه آنها در بحرین بود. در همین ایام شپرد سفیر انگلستان در تهران رسماً از حسین علاء نخستوزیر وقت سؤال کرد که برای حمایت از افراد انگلیسی در مناطق نفت خیز خوزستان چه اقداماتی انجام دادهاست. در تاریخ ۹ فروردین ۱۳۳۰ نیروهای نظامی در آبادان مردم را به آتش بستند و سه نفر را به قتل رساندند.
"ایرانیان به اذعان صاحبنظران و حتی بازیگران سیاسی عهد مشروطه به هیچوجه آمادگی مشروطه را نداشتند"روز بعد نزدیک به هزار نفر از کارگران لوله نفت به اعتصابکنندگان پیوستند.
یک هفته بعد وضع آرام گرفت و تا روز ۱۸ فروردین نزدیک به یک سوم اعتصاب کنندگان به سر کار خود بازگشتند. لیکن در ۲۳ فروردین کارگران بندر معشور و آبادان دست به شورش زدند و این امر منجر به کشته و زخمیشدن چند تن از کارگران شرکت نفت شد.
جدایی بحرین از ایران
در ۲۰ می ۱۹۲۷، پادشاه حجاز (سلطان عبدالعزیز بن مسعود) و دولت انگلستان قراردادی را امضا کردند که به موجب آن، ارتباط ویژهای بین دولت حجاز و بحرین برقرار میشد. ایران برقراری چنین ارتباطی بین بخشی از خاک خود (بحرین) و یک دولت خارجی را مغایر با حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود تلقی کرد. به همین دلیل ایران در ۲۲ نوامبر ۱۹۲۷ یادداشت اعتراضآمیز شدیداللحنی را به وزیر مختار انگلیس و دبیرکل جامعهٔ ملل ارسال کرد. در مقابل، وزیر امورخارجه بریتانیا در ۱۸ ژانویه ۱۹۲۸، با ارسال یادداشتی به دبیرکل سازمان ملل متحد، حاکمیت ایران بر بحرین را منکر شد؛ درنهایت، با فشار بریتانیا و خوش رقصی پهلوی بحرین از ایران جدا شد.
انگلیس در دوران بعد از انقلاب اسلامی مردم ایران
اما با پیروزی انقلاب اسلامی اغلب نیروهای انگلیسی اعدام و یا متواری شدند؛ با این وجود دشمنی انگلیس با ملت ایران به شکلهای دیگری همچون تحمیل جنگ هشت ساله ایران و رژیم بعث، حمایت از گروههای ضد انقلاب و گروههای چپ گرا و همکاری با آمریکا در جهت تحریمهای ظالمانه ادامه یافت.
محمدکاظم انبارلویی عضو حزب موتلفه اسلامی در این باره گفت: انگلیس بعد از ناکامیهای متعدد در جنگ و تحریم؛ به کمک هم پیمانان خودش اقدام به ایجاد ناآرامی جهت تضعیف نظام جمهوری اسلامی در سالها ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ کردند که البته هر بار با سیلی محکم ملت ایران تنبیه شدند. حالا که دوران تسلط استعمارگران به پایان رسیده است و آنها نتوانستند با فعالیتهای قبلی خود ایران را به زانو دربیاورند باید توجه داشت که مذاکرات محلی نشود برای نفوذ در نظام و ضربه به ملت ایران، به اندازه کافی مردم معطل مذاکرات شده اند.
در پایان باید بگوییم با توجه به اسناد تاریخی بیان شده و نظر کارشناسان انگلیسی در ایران بدون در نظر گرفتن حق حاکمیت و استقلال مردم کشور، چهرهای ناپسند و زشت را بیش از صد سال است که برای خودش در خاطر ایرانیان ترسیم کرده است.
اما در ادامه راه از دولت انقلابی سید ابراهیم رئیسی انتظار می رود که در عین مذاکرات سازنده، این عقبه تاریخی انگلیس و سایر کشور هالی غربی در ارتباط با ایران را در نظر داشته باشد تا تاریخ دوباره تکرار نشود.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران