پی آمدهای انذار و تبشیر در دنیا و جهان پس از مرگ

جام جم - ۲۱ آذر ۱۳۹۹

به گزارش جام جم آنلاین وبه نقل از حوزه نت؛ در این مقاله به پیآمدهای انذار و تبشیر در دنیا و جهان پس ازمرگ اشاره می کند و آن را شرح می دهد.

در آیات دسته اول، قرآن کریم غالبا نمونه هایی را بدست می دهد که طی آن ها امت های گذشته شاهد بروز پاداش یاکیفر الهی بوده اند. در مواردی، قرآن کریم توجه مخاطبین خود را به حوادثی جلب می کند که از نظر زمانی فاصله چندانی با امت پیامبر اکرم(ص) ندارد و بر امت های نه چندان دور وارد شده است. استفاده از این شیوه آگاهی بخش به این هدف است که مردم را تنها نسبت به حتمیت وقوع پاداش و کیفر الهی مطمئن سازد. خداوند متعال در آیه ۸۹ سوره هود می فرماید: پس از آن که حضرت محمد(ص) مردم را از سرنوشت قوم نوح، هود، صالح و لوط: باخبر ساخت، یادآور شد که مدت زیادی نیست قوم لوط نابود شده است. منظور این است که شما می توانید به اسناد تاریخی مراجعه کنید و یا به سفرهای کوتاه بروید تا آثار بر جای مانده آن ها را ببیند و اطمینان حاصل نمایید که آنچه را از آینده خبر می دهم بدون تردید، به وقوع خواهد پیوست و سرنوشت شما استثنایی بر سنت قطعی خداوند نیست.

تصورمن بر این است که این دسته بندی از آیات مربوط به انذار و تبشیر نبوی می تواند بر برخی جنبه های ضمنی روان شناختی دلالت داشته باشد.

"در مواردی، قرآن کریم توجه مخاطبین خود را به حوادثی جلب می کند که از نظر زمانی فاصله چندانی با امت پیامبر اکرم(ص) ندارد و بر امت های نه چندان دور وارد شده است"بعد انگیزشی انذار و تبشیر نبوی مبتنی بر میزان درستی و دقتی است که مردم برای این انذار و تبشیرها در نظر می گیرند.

اگر چه مؤمنان راستین با شنیدن فرمایشات نبوی انگیزه لازم برای التزام به آنها پیدا می کنند; چرا که آن ها به جنبه های آشکار و نهان دین معتقدند، اما چنانچه پیروان ایشان بتوانند نمونه های عینی را مشاهده کنند، این دعوت پیامبران: نیز بیش تر ایجاد انگیزه خواهد کرد. این نمونه های عینی همیشه موجب تقویت سطح انتظار افراد از پاداش و کیفر است. قرآن کریم این هر دو دسته پاداش و کیفر را درهم می آمیزد و آن گاه بر این ایده دست می گذارد که آنچه از پاداش و کیفر در این دنیا می بینید قابل قیاس با مشاهدات شما از حوادث آخرت نیست. علامه طباطبائی; در تفسیر انذار و تبشیر خاطرنشان می سازد که این دو شیوه در حقیقت، مؤثرترین ابزارهای انگیزشی برای اشخاص معمولی است که تحت تاثیر نظام انگیزشی عادی می باشد، اما بعضی از راسخین در ایمان (اولیاء الهی) نه وابسته به خدا که محو در اویند. آن گاه هیچ گاه به پاداش و کیفر نمی اندیشند.

(طباطبایی ۱۹۷۰، ج ۲، ص ۱۲۷) احتمالا این گفته علامه برگرفته از فرمایش جاودانی امیر تقوی است که فرمود: «خداوندا من تو را نه به آرزوی رسیدن به بهشت و نعمت های بهشتی و نه از بیم کیفر دوزخت می پرستم که تو را تنها معبود حق و شایسته ترین مورد برای کرنش و پرستش یافتم.» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۰، باب ۱۸۶، ص ۱۵۷)

نکته مهم دیگر این که پیامبر(ص) رسالت خود را با بیم دادن به خویشاوندان نزدیکش آغاز نمود. (شعراء: ۲۱۴) شروع از نزدیکان چه بسا تاثیر رسالت پیامبر(ص) را تسهیل کرده باشد. هنگامی که مردم مشاهده کنند الگویشان (پیامبر) و خویشاوندان نزدیکش پیش از همه مورد انذار پروردگار هستند، آن ها نیز به راحتی به حقانیت پیامبر(ص) و رسالتش ایمان می آورند.

زمینه های لازم برای نقش نافذ انذار و تبشیر

با مرور به تعدادی از آیات قرآن، می توان نتیجه گرفت که انذار مؤثر باید پس از تدارک برخی از زمینه های شناختی صورت گیرد. براساس یک نگرش قرآنی، انذار تنها به کسانی که پیشاپیش اطلاعات کافی دریافت کرده اند، کمک می کند. (ابراهیم: ۵۲).

"استفاده از این شیوه آگاهی بخش به این هدف است که مردم را تنها نسبت به حتمیت وقوع پاداش و کیفر الهی مطمئن سازد"در آیات ۹ و ۱۰ سوره یس آمده است که برای برخی از مردم تفاوتی نمی کند که بیم داده شوند یا بیم داده نشوند. این بی تفاوتی و تاثیرناپذیری ریشه در فقدان دانش این افراد دارد. چنین افرادی از درک حقیقت عاجزند. قرآن تصویرش از شخصیت شناختی این افراد بدین صورت است که «اینان از پیش و پس بوسیله دیوارهای بلند وتنومند جهالت محاصره شده اند و حتی روزنه ای به حقیقت ندارند; (یس: ۱۰ - ۹) بیم داده شوند یا نه هرگز ایمان نخواهند آورد.» مشکل اینان همچنان همان فقدان آگاهی و شناخت است. آیه دیگری که می فرماید: قرآن می تواند به آنان که زنده اند بیم دهد، ضرورت زمینه آگاهی و شناخت کافی در پذیرش انذار را بیش تر روشن می کند.

(یس: ۶۹ - ۷۰) از آن جا که تنها موجودات زنده زمین و از بین آن ها فقط انسان های زنده مورد خطاب قرآن قرار گرفته اند، حیات در این جا، باید به معنای دانش و بینش تلقی گردد. در آیه دیگری، قرآن کسانی را که تحت تاثیر وحی و تعالیم آسمانی قرار نمی گرفتند به عنوان ناشنوا و کر خطاب کرده است. (انبیاء: ۴۵) اگرچه آنان سخنان پیامبر(ص) را می شنیدند، و آسیب اندام شناختی در دستگاه شنوایی خود نداشتند، اما نمی توانستند آن را درک کنند. بنابراین، شرط پیشین و پیش نیاز تاثر از انذار هشیاری و آگاهی است. از این پیش زمینه ضروری، به یک یافته جدید تعلیم و تربیتی آموزشی می رسیم: پژوهش های اخیر در مورد انگیزش نشان می دهد که محققان به طور قابل ملاحظه ای بیش تر بر فرایندهای درونی و خودسازی تاکید دارند تا بر عوامل خارجی و تعیین کننده های محیطی.

آیه ۵۲ از سوره ابراهیم و آیات ۱۰ - ۹ و ۷۰ - ۶۹ از سوره یس و آیه ۴۵ از سوره انبیاء ما را به یک جمع بندی اساسی می رساند که شیوه های انذار و تبشیر از یک چشم انداز قرآنی چیزی جز راه هایی برای آگاه سازی و انتقال اطلاعات نیستند.

"خداوند متعال در آیه ۸۹ سوره هود می فرماید: پس از آن که حضرت محمد(ص) مردم را از سرنوشت قوم نوح، هود، صالح و لوط: باخبر ساخت، یادآور شد که مدت زیادی نیست قوم لوط نابود شده است"در نهایت، این خود شخص است که اطلاعات به دست آورده را قبول یا رد می کند. این اطلاع و آگاهی برای کمک به خودسازی بشر،دست رسی به معنای نو و در پایان، دست یابی به زندگی تازه ارائه شده است. بدین ترتیب، قرآن به انسان به عنوان یک پاسخ گوی ساده و کسی که صرفا از محرک های درونی و برونی تاثیرپذیر است، نمی نگردد بلکه وی را موجودی می بیند که انگیخته از ارزیابی شخصی نسبت به ارزش ها و در تکاپوی خودسازی واقعی است. این نظریات به طور فزاینده ای به وسیله نظریه پردازان اخیر انگیزش به رسمیت شناخته شده است. (مک کامبر ۱۹۹۴، ص ۵۶) نظریه «خودپردازی » (Self-determining) یک واکنش در برابر به دیدگاه جبری (deterministic view) و ماشینی ( mechanistic view) در حوزه عملکرد انگیزشی است.

قابل ذکر است که انذار نه تنها باید مسبوق به آگاهی بلکه منجر به آگاهی های مضاعف بشود.

قرآن مجید از حضرت محمد(ص) به عنوان رحمت پروردگار به مردمی که پیش از وی مدتی طولانی از نداشتن پیامبر رنج می بردند، سخن می گوید و می افزاید که پیامبر(ص) به عنوان بیم دهنده فرستاده شده تا مردم را کمک کند شاید از خدا یاد کنند و پند گیرند. (قصص: ۴۶; سجده: ۳)

در یک مورد، قرآن کریم هشدار عملی را به عنوان نتیجه انذار مطرح می کند. این مورد دلالت دارد بر آن که بیم دهنده (منذر) باید خود از آگاهی دینی کافی برخوردار باشد تا بتواند دیگران را از غفلت و جهالت برهاند. این نوع انذار به ست بیم دهندگانی که خود پیامبر نیستند صورت می گیرد. این افراد تشویق شده اند که پیش از انجام رسالتشان به درک دینی عمیقی نایل آیند.

"قرآن کریم این هر دو دسته پاداش و کیفر را درهم می آمیزد و آن گاه بر این ایده دست می گذارد که آنچه از پاداش و کیفر در این دنیا می بینید قابل قیاس با مشاهدات شما از حوادث آخرت نیست"(توبه: ۱۲۲)

برخی از آیات دیگر اشاره دارند که زمینه ضروری انذار و تبشیر، ایمان به خدا و بیم (خشیت) از او است. (یونس: ۱۰۱; اعراف: ۱۸۸; یس: ۱۱; نازعات: ۴۵) بر اساس مفاد این آیات، کاربرد این دو روش ارشاد بدون احساس تسلیم و انقیاد، بی ثمر و بی استفاده است.

 

منابع خبر

اخبار مرتبط