راهبرد«فروش امنیت»مقابل عربستان
برای درک بیشتر این موضوع این اقدام را باید در ابتدا از دو رویکرد مهم بررسی کرد:
۱ – رویکردی که می تواند ناشی از توافق دو کشور در خصوص غیرضروری بودن تعداد نیروها و تجهیزات باشد.
2 - رویکردی که می تواند ناشی از وجود تعارض دیدگاه بین دو کشور باشد.
با در نظر گرفتن این دو رویکرد می توان عوامل دیگر را نیز بررسی کرد. از جمله عوامل دیگر را شاید بتوان در نوع نگاه و رویکرد ترامپ در روابط با کشورهای متحد آمریکا جستجو کرد. رئیس جمهور آمریکا معتقد است که از گذشته های دور تا کنون بسیاری از کشورها از آمریکا سواری رایگان دریافت کرده اند. بنابراین ایالات متحده آمریکا بابت خدمتش در راستای تأمین امنیت عربستان سعودی از آنها انتظار دارد که بابتش هزینه بپردازند. چنین رویه ای در ادبیات سیاسی، روابط بین الملل و مطالعات امنیتی به تئوری "فروش امنیت" معروف است.
در نتیجه دونالد ترامپ نیز به این باور رسیده که عربستان باید هزینه های بیشتری بپردازد که برای آنها بسیار سنگین و دشوار به نظر می رسد و همین امر سبب شده تا آمریکا به فکر خروج تجهیزات و نیروهایش از عربستان باشد.
نکته دیگری که باید در نظر داشت این است که در سال های اخیر عربستان سعی بر این داشته است تا منابع تأمین امنیت و همچنین متحدین استراتژیک خود را متنوع کند.
"از جمله عوامل دیگر را شاید بتوان در نوع نگاه و رویکرد ترامپ در روابط با کشورهای متحد آمریکا جستجو کرد"از همین رو شاهد هستیم که این کشور به سمت روسیه و چین نیز گرایش پیدا کرده است و به نظر می رسد که واشنگتن از این رویکرد ریاض ناراضی است؛ چرا که باز شدن پای چین و روسیه در عربستان به معنای تنگ تر شدن پای آمریکا در عربستان و در بُعد کلان در منطقه خواهد بود.
ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم دونالد ترامپ فردی تاجر مسلک بوده و فاقد رویکردهای استراتژیک است؛ بدین معنا که در نوع روابط ایالات متحده آمریکا با سایر کشورها تنها ملاحظات اقتصادی و تجاری مطرح است و از ملاحظات استراتژیک خبری نیست.
ترامپ به این موضوع واقف نیست که خروج تجهیزات و نیروهایش از عربستان سعودی، عملاً یک منطقه از کنترلش خارج می شود که در نهایت آسیب را برای هژمونی ایالات متحده آمریکا به همراه خواهد داشت. در مثالی دیگر مانند پیمان آب و هوایی، او به این مسأله توجه ندارد که خروج از این توافق به اعتبار استراتژیک ایالات متحده آمریکا لطمه شدید وارد می کند و از دید افکار عمومی این به معنای نادیده گرفتن هنجارهای بین المللی خواهد بود. بنابراین می توان دریافت که ترامپ روابط آمریکا و عربستان را بر مبنای عقلانیت محدود؛ به معنای هزینه - فایده ای که در چارچوب اقتصاد معنا و مفهوم پیدا می کند می سنجد. وی همچنین با افزایش نیروها در مناطق مختلف و گسترش پایگاه های نظامی اعتقادی ندارد و در این راستا حس می کند حضور نیروها و تجهیزاتش در عربستان هزینه بردار است.
علاوه بر این موارد و تنش های نفتی موضوع دیگری که در خصوص خروج نیروها و تجهیزات آمریکا از عربستان مطرح می شود و در کانون توجهات قرار گرفته چراغ سبز آمریکا به ایران در راستای تنش زدایی است که البته بعید به نظر می رسد که چنین باشد، چرا که استراتژی های مختلفی می تواند برای انجام یک رفتار در دستور کار کشورها باشد. از همین رو ایالات متحده آمریکا می تواند با رفتارهایی که هزینه هایش بسیار پایین تر از این اقدامات باشد حسن نیت خود را نشان دهد و سیاست تشنج زدایی را در رویکرد و رفتارشان نسبت به ایران داشته به پیش ببرند.
برای مثال بازگشت به توافق هسته ای و یا رفع تحریم های ایران می توانست نشانه ای حسن نیت باشد. اینکه ایالات متحده آمریکا نیروهایش در عربستان سعودی را کاهش دهد اما همچنان در آنجا حضور داشته باشد، خیلی برای جمهوری اسلامی ایران معنا ندارد. استقرار نیرو به سرعت امکانپذیر است؛ به لحاظ تاکتیکی نیروها می توانند در برهه ای به سرعت خارج شوند اما در شرایط بحرانی نیز حجم وسیعی از نیروها می توانند مجدداً وارد شوند.
البته نباید فراموش کرد که اگر این خروج اقدامی استراتژیک، یعنی پایدار، ماندگار و بر اساس محاسبه دقیق باشد می تواند فضای آرام تری را در منطقه خلیج فارس از لحاظ امنیتی ایجاد کند. اما اگر این اقدام به لحاظ تاکتیکی صورت گرفته باشد و آمریکا نیروهای خود را از پایگاه هایی که در تیررس ایران هستند خارج کنند نمی تواند پیام خوبی برای ایران باشد.
برای جمع بندی می توان گفت اقدام آمریکا یک تصمیم بوروکراتیک بوده که بیشتر در چارچوب روابط عربستان با آمریکا و یا در چارچوب سیاست های کلان دونالد ترامپ قابل مطالعه است و چندان ارتباط خاصی با مسأله ایران ندارد.
۳۱۰۳۱۱
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران