۴ سال روایت از محیطزیست؛ چرخه به ظاهر تکراری بحرانها و جای خالی علم
برای من به عنوان خبرنگار محیط زیست، مشاهده روند اطلاع رسانی بحرانها در محیطزیست ایران چهار سال زمان برد. این روند مانند یک دایره است، مانند یک چرخه که با سکوت در بهار شروع و با آلودگی در تابستان به پایان میرسد. این داستان کل محیطزیست در ایران است که در این مدت مشاهده کردم، مشاهدهای که احتمالا در آن خطاهای زیادی هم وجود دارد.
منظومه شمسی ایستا و ظاهر مشکلات زیستمحیطی ایران
بهار معمولا فصل سکوت درباره بحرانهای زیستمحیطی است و در آن تنها زمزمههایی از خشکسالی شنیده میشود، در تابستان بسته به این که در سال قبل چقدر باران باریده باشد خشکسالی به تیتر اول خبرها تبدیل میشود، پاییز و زمستان هم که نوبت به همان داستان همیشگی آلودگی هوا میرسد.در این میان هم اتفاقاتی خارج از برنامه رخ میدهند که با موجهای کوچکی روبرو میشوند؛ یک بار سیل میآید، یک بار سازمان محیطزیست ناگهانی یوزها را از تهران به سمنان میفرستد، یک بار با انتقال آب خزر به سمنان موافقت میشود و ...
تقریبا همهی ما در این چرخه قدم میزنیم، رسانهها، کارشناسان و مردم در هر دورهای به شکل کاملا اتفاقی روی موجی از یک بحران سوار میشویم. مثلا کافی است چند روز پیدرپی هوای تهران غبارآلود باشد تا همه، ریشههای این بحران همیشگی را نشانه بگیرند، حالا اما در بهار کسی به فکر آلودگیهوا نیست و یا چند ماه پیش با انتشار خبر موافقت سازمان محیطزیست با انتقال آب خزر به سمنان موجی از گزارشها در مورد پیامدهای این کار منتشر شد، حالا چطور؟ مگر پروژه انتقال آب لغو شده است؟ کافی است تا چند ماه دیگر خبری از پیشرفت این پروژه توسط وزارت نیرو منتشر شود تا دوباره موج موقتی ایجاد شود، شاید هم اصلا خبر این اتفاق منتشر نشد.
برای مسئولان هم وضعیت به همین شکل است، آنها در زمان مشخصی از سال از اقداماتشان برای حل بحرانی خاص صحبت میکنند. برای مثال، زمستان گذشته بعد از درگیری تهران در چند روز پیدرپی با آلودگی هوا بارها از مسعود تجریشی معاون سازمان محیطزیست دعوت شد تا تلویزیون حضور پیدا کند، اما حالا هیچکسی به فکر آلودگیهوایی که سالانه جان بیش از ۱۰هزار نفر را تهران میگیرد،نیست.
دیدن این روند برای یک خبرنگار محیط زیست بسیار آسان است، چون شما متوجه میشوید در هر زمانی از سال در همان جایی قرار دارید که یک سال پیش در آن حضور داشتید.
این چرخه با تصور فیزیکدانان نسبت به منظومه شمسی در قرن شانزده شباهت دارد، زمانی که تصور میشد منظومه شمسی ساکن است و زمین هر سال در یک روندی ابدی در آن دور خورشید میچرخد.
"برای من به عنوان خبرنگار محیط زیست، مشاهده روند اطلاع رسانی بحرانها در محیطزیست ایران چهار سال زمان برد"حالا هم تصور میشود محیطزیست ایران، ثابت است، تنها مشکلات ابدی وجود دارند که هر سال زمانی خاص، در مکانی خاص قرار دارند و در هنگام مشاهده آن باید واکنش نشان بدهیم.
جهان در حال انبساط و باطن بحرانها
این نوع نگاه به محیطزیست نه تنها از واقعیت دور است، بلکه کارساز هم نیست، چراکه این باور را به ما تزریق میکند که این مشکلات ازلی و ابدی هستند، همیشه در زندگیمان حضور داشتند و قرار نیست مشکلی ترسناک برای ما انسانها ایجاد کنند، پس به دنبال راهکارهای موقتی میرویم نه راهکارهای اصلی.
اما دیگر صد سالی از مشاهده ادوین هابل درباره انبساط عالم و حرکت منظومه شمسی میگذرد و دیگر مشخص است که که عالم از ازل تا ابد ثابت نبوده است. بحرانهای زیستمحیطی هم به همین شکل هستند، زمانی خبر از مصرف بیش از حد منابع آبی در ایران وجود نداشت و جمعیت کشور هم جوابگو نیازها بود، اما حالا در دهههای گذشته عوامل مختلف از سیاستهای بخش کشاورزی تا افزایش جمعیت و ... این بحران را در ایران ظاهر کرده است، ۲۰ سال پیش هم خشکسالی ایران شکل دیگری داشته است، اما حالا کار به جایی رسیده است که هلال احمر در سیستانوبلوچستان آب آشامیدنی نذر میکند، سیستان و بلوچستانی که زمانی روستاهایش محل کشاورزی و ماهیگیری بودند.
یادم میآید در سیستان و بلوچستان محمد، کشاورز ۶۰ سالهای بود که روند ظهور خشکسالی را دیده بود و روایت غمگینی از این ماجرا داشت: باران بود، آب بود، کشاورزی بود، خوب بود. قبلا تولیداتمان خوب بود و از کشاورزی خرجمان در میآمد.
دقیقا همان طور که روزی در روستاهای سیستانوبلوچستان، «باران بود، آب بود، کشاورزی بود» روزی در تهران هوا بود، در توران یوزپلنگ، در زاگرس درخت و ...
این نگاه به باطن بحرانهای زیستمحیطی ایران ترسناکتر از نگاههای قبلی است، چون براین اساس آیندهای ثابت و مشکلاتی تکراری وجود ندارند و آینده مبهم است، آلودگیهوایی که امروز تهران را تعطیل میکند، دهها سال دیگر میتواند مانند کروناویروس همه را قرنطینه کند، خشکسالی که امروز نشانههای آن در روستاها دیده میشود شاید روزی به شهرها برسد، شاید هم روزی به جای یوزپلنگ مجبور به اجرای پروژههایی برای نجات گونههای جانوری دیگری شویم.
پیشبینی و هشدار نسبت به این آینده اما کار علم است، علمی که به نظر میرسد برخلاف بسیاری از کشورها جای آن در محیطزیست ایران خالی است. برای مثال در آمریکا تحقیقات فراوانی درباره آینده شهر میامی با افزایش سطح آب اقیانوسها بخاطر آب شدن یخهای قطبی انجام شده است و سناریوهای مختلفی هم در این رابطه منتشر شده است، سناریوهایی که مسئولین این شهر را مجبور کرده است تا برای صد سال دیگر برنامه ریزی کنند.
در ایران اما درباره سرنوشت جزایر جنوبی ایران هیچ تحقیقی منتشر نشده است، کارشناسی میگوید کیش به کلی غرق میشود و مسئولی این موضوع را به کلی رد میکند و حتی میگوید سطح آب در خلیجفارس در آینده کاهش هم پیدا میکند و بعد همان فرد خبر از غرق شدن ۴۲درصد جزایر خلیجفارس میدهد، بدون این که اشاره کند این پیشبینی را طبق کدام تحقیق علمی کرده است.
جای خالی علم، تحقیقات و عدد و رقم در محیطزیست ایران شاید عاملی باشد تا بحرانها را ایستا و غیرقابل تغییر ببینیم.
*خبرنگار محیط زیست
۴۷۲۳۷
.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران