در سوگ آیتالله دگراندیش
آیتالله سید محمدصادق روحانی
پرهیز از احتیاط در اعلام نظریات و فتواهای دینی، برخورد نقادانه با نظریات فقهی سایر مراجع دینی در عین حفظ احترام آنان، تطبیق نظریات و فتواهای دینی با شرایط زمانی و مکانی و نواندیشی در نظریات و فتاوای دینی و التزام به مبانی و احکام الهی به دور از مصلحتاندیشی و پیروی کورکورانه از جمله خصوصیات آیتالله سید محمدصادق روحانی بود که او را از سایر مراجع عظام و فقهای دینی متمایز کرد.
به گزارش ایسنا، امروز اول دی ششمین روز درگذشت آیتالله سید محمدصادق روحانی در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۱ است.
مرجع دگراندیش
در بین مراجع تقلید معاصر شیعه شخصیت جالب و متفاوتی داشت. بهدلیل آرا و نظرات خاصش به راحتی نمیشد ایشان را در دستهبندیهای دینی و سیاسی مرسوم بیوت مراجع قرار داد. با همه این جریانها در ارتباط بود اما با آنان تفاوتهای زیادی هم داشت. برخلاف اغلب مراجع سنتی در عرصههای اجتماعی و سیاسی فعال بود و اعلام نظر میکرد.
در دوره پهلوی در شمار روحانیان مبارزی بود که بیانیهها و اعلامیههای تندی علیه رژیم صادر کرد.
"به گزارش ایسنا، امروز اول دی ششمین روز درگذشت آیتالله سید محمدصادق روحانی در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۱ است.مرجع دگراندیشدر بین مراجع تقلید معاصر شیعه شخصیت جالب و متفاوتی داشت"در عین حال برخلاف برخی روحانیان مبارز مخالف سرسخت کتاب «شهید جاوید» بود.
شهید جاوید کتابی تحلیلی درباره قیام امام حسین(ع) به نویسندگی حجتالاسلام نعمتالله صالحی نجفآبادی است. صالحی در این کتاب قصد امام حسین(ع) از قیام کربلا را تشکیل حکومت دانست. این تفسیر برخلاف تفسیر رایج از قیام امام حسین(ع) بود که هدف آن را اصلاح اجتماعی در جامعهای می دانست که در دوران حکومت معاویه و یزدید از ارزشهای اولیه اسلام دور شده بود. از این رو انتشار کتاب مخالفت، انتقاد و واکنش شماری از علمای شیعه را در پی داشت. مخالفت علما به حدی بود که آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در پاسخ به آن کتاب شهید آگاه را نوشت.
آیتالله روحانی هم علاوه بر مخالف با کتاب مذکور با برخی اندیشههای دکتر علی شریعتی و مراسمات برگزار شده در حسینیه ارشاد هم مخالفت کرد.
از جمله اعتقاد داشت سخنان دکتر شریعتی به «مرحله خطرناکی» رسیده و باعث «خشم و انزجار مؤمنان» شده است. او آثار و سخنرانیهای او را «زهرآلود» و «مصداق واقعی بدعت» میدانست و شرکت در کلاسهای درس او را حرام دانست.
چرا آیتالله صادق روحانی حصر شد؟
پس از انقلاب بهخصوص در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۶۰ مخالفتها و نارضایتیهایی ابراز کرد که موجب برخورد با او شد که شرح این ناملایمات را در یکی از مجلدات مشهورترین و مفصلترین اثر خود یعنی «فقه الصادق» آورد. نهایتا هم در سال ۱۳۶۴ دلیل مخالفت با قائم مقامی آیتالله منتظری محکوم به حصر خانگی شد که البته سال ۱۳۷۹ پایان یافت. سعید منتظری فرزند آیتالله منتظری با جعل سند مدعی ارتباط مرحوم آقای روحانی با ساواک شده بود.
در مطلب یکی از روزنامههای صبح کشور، پس از درگذشت این عالم روحانی درباره زندگی او آمده است که نوع حکومت در اسلام را انتصابی (انتصاب از جانب شارع) میداند و دموکراسی متعارف غربی را مردود میشمارد.
"بهدلیل آرا و نظرات خاصش به راحتی نمیشد ایشان را در دستهبندیهای دینی و سیاسی مرسوم بیوت مراجع قرار داد"او علاوه بر علل عقلی و تجربی، سیره پیامبر اسلام را شاهدی بر این معنا میشمارد:
در دموکراسی ثابت که اساس کشورداری بر آن قرار دارد نه براساس حرکت و تربیت و به عبارت دیگر براساس حفظ سنن موجود و احساس بیقیدی افراد انسانی قرار گرفته است، باز مراجعه به آرای عمومی صحیح نیست، زیرا میبینیم که مردم غالباً فاقد بینش کافی هستند و یک سخنرانی داغ، یک مشت کلمات به ظاهر زیبا چنان آنها را تحت تأثیر قرار میدهد که هر چه سخنران بخواهد، به آن عمل میکنند. جمعی به قدری شهوت رانند که یک نگاه محبتآمیز زنی، عقیدهشان را عوض میکند. آیا در میان این قبیل جماعت، دموکراسی حقیقی ممکن است، رایج شود؟ این است که میبینیم دنیایی داریم که انسانیت از آن بیزار است و پهنه زمین را مبدل به جهنم سوزانی کردهاند.
تازه این مربوط میشود به دول پیشرفته و به اصطلاح متمدن که حقیقتاً مقید به اعتنا به آرای حقیقی مردم هستند، اما در ممالک عقبمانده گاهی یک مأمور، هزارها رأی در اوراق انتخاباتی نوشته و دور از چشم مردم به صندوق های رأی میریزد، به گونهای که فعلاً در بعضی از کشورهای شرقی معمول است.
به علاوه اکثریت، از سیاست چیزی نمیفهمند و لذا جماعات زیادی در موقع رأیدادن، آنچه اربابشان بنویسد و به دستشان بدهد، بدون آنکه بفهمند که چه نوشته شده، در صندوق های رأی میریزند و روی این جهات، خداوند تبارک و تعالی در آیات قرآنی زیادی این اکثریت را مورد نکوهش قرار داده است. بنابراین تعیین حاکم در حکومت اسلامی، حتماً به گونه تعیین آن در حکومت دموکراسی مصطلح نیست، بلکه انتصابی است و لذا پیغمبر اکرم (ص)، خود بدون مراجعه به آرای عمومی متصدی حکومت اسلامی شد و برای بعد از خودهم تعیین حاکم نمود و دیده شد.بعد از آن حضرت که بنا شد خلیفه و حاکم بر امت را با مراجعه به آرا تعیین کنند، چه فجایعی نصیب امت اسلامی گردید....
در گزارش این روزنامه آمده است که یکی از مهمترین دلایل مخالفت آیتالله روحانی با قائم مقامی رهبری آقای منتظری، تأکید انتخابکنندگان به انتخاب یا پذیرش وی از سوی مردم بوده است. چه اینکه در منطق شیعی، انتخاب حاکم از سوی مردم جایگاهی ندارد و در اینباره، نظریه انتصاب معمول است و علاوه بر این، انتخابکنندگان از کجا دریافتهاند که آقای منتظری در جای جای ایران، از پذیرش مردمی برخوردار است؟ آیتالله گذشته از این همه، شخص آقای منتظری را نیز به دلیل تقریظنویسی بر شهید جاوید و عقاید ناصواب درباره غصب فدک از سوی خلفا، فاقد صلاحیت میدانست.
هویتگرایی
در حوزه مناسک نیز فتاوایی مشابه مراجع هویتگرا داشت.
از جمله بهشدت بر اقامه و توسعه رسوم مختلف عزاداری تأکید داشت و قمهزنی را نه تنها جایز بلکه «از امور مستحسن» میدانست.
در استفتائی که در جلد هفتم کتاب عزاداری سنتی شیعیان نوشته حجتالاسلام سید حسین معتمدی کاشانی از آیتالله سید محمدصادق روحانی به چاپ رسید، سوال یکی از مقلدان آیتالله حاج سید ابوالقاسم خویی که در تاریخ هفتم صفر سال ۱۴۰۱ قمری از ایشان پرسیده و پاسخ داده شد، ۱۹ سال بعد در تاریخ ۲۹ رجب ۱۴۲۰ به این شرح از آیتالله روحانی مجددا پرسیده شد: «محضر مبارک مرجع عالیقدر حضرت مستطاب آیتالله حاج سید ابوالقاسم خویی مدظله، با عرض سلام استدعا دارم مسأله شرعیّه ذیل را پاسخ فرمایید: پوشیدن لباس سیاه در ایام عاشورا (شهادت امام حسین علیه السلام) و در شهادت سایر ائمه معصومین علیهم السلام و بر سر و صورت و سینه زدن و گریبان پاره کردن و فریاد حزن را بلند نمودن در عزای آنان که مرسوم است آیا شرعا جایز است یا نه؟»
جواب آیتالله خویی به این شرح بود: «بسمه تعالی. آنچه که مصداق عزاداری و سوگواری است و اظهار مصیبت درباره ایشان محسوب میشود مندوب و مرغوب فیه بوده مانعی ندارد. والله العالم.»
فرد سوال کننده سپس نظر آیتالله روحانی را درباره پاسخ آیتالله خوئی پرسید که او هم در جواب نوشت: «قمه زدن را از بهترین شعائر مذهبی میدانم و عملی است بسیار پسندیده. بلی باید رعایت شود که قمه را به نحوی بزنند که موجب هلاکت نفس نشود و بعضی از بزرگان دین احتمال دادهاند که در این زمان واجب کفایی باشد. من هم بعید نمیدانم.»
فتاوا و نظریات فقهی آیتالله روحانی در موارد مختلف با سایر مراجع و بزرگان حوزههای علمیه تفاوت داشت.
به عنوان مثال در حالی که اکثر مراجع و علما «اذن پدر» برای ازدواج دختر را لازم میدانند اما ایشان دختر «بالغه و رشیده» برای ازدواج دائم یا موقت را بینیاز از اذن پدر میدانست.
جوانی آیتالله سید محمدصادق روحانیاخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران